سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
نقش والدین در تصمیم گیری ازدواج فرزندان
خانواده ها در امر ازدواج مهمترین راهنما برای فرزندانشان محسوب می شوند
بر همین اساس است که خانواده ها در امر ازدواج مهمترین راهنما برای فرزندانشان محسوب می شوند و خانواده هایی که توانایی برقراری ارتباط خوب با جوان خود را دارند ؛ لازم است مواردی را رعایت کنند:
توجه به حرف های یکدیگر
یکی از آفت های ازدواج جوانان؛ بی شک نشنیدن حرف آنهاست! والدینی که با موضوع ازدواج فرزندان خود دیکتاتورمآبانه رفتار می کنند و حرف حرف خودشان است و می گویند همین است و جز این نیست قطعا مسیری را برای احساس خوشبختی نداشتن در زندگی فرزندشان باز خواهند کرد!
به همین دلیل لازم است تا حرف های فرزندان در آستانه ازدواج به خوبی شنیده شود و دلایل عقلی و احساسی آنها را شنیده و اگر نیاز به منطق و راهنمایی داشتند آنها را کمک کنید.
از مهمترین و آرامش بخش ترین نکات که به یک ازدواج موفق منتهی می شود، آرامش دادن والدین با خوب گوش دادن به فرزندان در مسیر ازدواج است.
درک شرایط فرزند در آستانه ازدواج
یکی از آفت های ازدواج جوانان؛ بی شک نشنیدن حرف آنهاست! والدینی که با موضوع ازدواج فرزندان خود دیکتاتورمآبانه رفتار می کنند و حرف حرف خودشان است و می گویند همین است و جز این نیست قطعا مسیری را برای احساس خوشبختی نداشتن در زندگی فرزندشان باز خواهند کرد!
والدینی که سعی می کنند دنیا و به خصوص مسیر ازدواج را از زاویه دید جوان خود نگاه کنند، و با فرزند در مسیر ازدواج خود هم قدم شده و احساس درونی او را جستجو کنند؛ می توانند او را به یک ازدواج موفق رهنمون سازند. در یک جمله بهتر است اینگونه بیان شود که لازم است تا والدین دنیا را از دید فرزند خود ببینند تا میزان علاقه او به فرد مورد نظرش یا به زندگی آینده اش را درک کنند.
اگر والدین درک صحیحی از شرایط روحی جوان خود نداشته باشند او را ناخواسته در بحرانی قرار می دهند که با خود اینگونه می اندیشد:
پدر و مادرم مرا از دستیابی به عشق و همسر آینده ام منع می کنند!
و چنین احساسی بستر ورود به ناسازگاری و حرف نشنوی و لجاجت و تصمیمات عجولانه در مسیر انتخاب همسر خواهد شد.
تعیین تکلیف واضح ممنوع
زمانی که جوان شما درگیر انتخاب همسر است،والدین باید هوشمندانه رفتار کرده و به گونه ای رفتار نکنند که فرزندشان گمان کند؛ آنها تصمیم دارند برای او تعیین تکلیف کنند!
این درست است که هر پدر و مادری خیر و صلاح فرزند خود را خواسته و اگر امر و نهی ای جلوی پای او می گذارند صرفا به جهت خیر خواهی است، اما در مسیر ازدواج باید صبوری کرد و بیان نظرات به گونه ای نباشد که جوان احساس کند حیطه مشخصی برای او تعیین شده و از او تصمیم خاصی انتظار می رود و آزادی عمل ندارد!
شما پدر و مادر عزیز در چنین زمانی در نقش یک پیشنهاد دهنده ظاهر شوید و به صورت بدون تاکید و خیلی دوستانه منظور خود را در قالب یک پیشنهاد برای فرزند خود اعلام کنید.
موضع گیری نکنید
اگر تمام راهکارهای بالا را به کار ببرید و زمانی که جوانتان اسم شخص خاصی را بیان کند که به او علاقه دارد یا می خواهد نظر شما را درباره وی بداند؛ و شما در مقابل او موضع گیری کنید؛ بی شک همه چیز تمام می شود!
به عبارتی دیگر اگر در همه مراحل ازدواج همراه فرزند خود بودید اما در لحظه نهایی در مقابل او موضع بگیرید که فلانی هرگز! یا فلانی یا پدر و مادرت ! و از این گونه جملات قطعا او این احساس را خواهد داشت که والدینش در مقابل انتخاب او موضع گرفته اند. صبور باشید و اگر نظر مخالفی دارید طوری حساب شده و با آرامش بیان کنید که او دچار بد بینی و برداشت موضع گیری از رفتار شما نشود.
نقش پدر و مادر در زندگی هر فردی آنقدر پر رنگ و واضح است که نیازی به توضیح ندارد
هر اشتراکی تفاوتی خواهد داشت
والدین، همیشه نقش والد بودن را برای فرزندان خود دارند! حتی زمانیکه فرزندان پا به عرصه جوانی می گذارند و تصمیم به ازدواج می گیرند. اگر پدر و مادری هستید که جوانی درآستانه ازدواج دارید بدانید که نحوه راهنمایی شما و تک تک رفتارهای شما در زندگی آینده جوان در آستانه ازدواجتان تاثیر گذار است.
بی شک در کنار هر نوع اشتراکی ، تفاوت هایی هم وجود خواهد داشت! بگذارید جوان شما آمادگی مواجهه با تعارضات پیش از ازدواج را کسب کند! شما به عنوان بزرگتر به او بگویید که نباید از هر اشتراکی گمان به خوشبختی مطلق ببرد! گاهی ممکن است اشتراکات کم و تفاوت ها زیاد باشد گاهی هم برعکس. آنچه مسلم است؛ قطعا اشتراکات کم می تواند منجر به درک متقابل و احساس خوشبختی شود و این یکی از وظایف والدین است که به عنوان افراد با تجربه در زندگی مشترک به جوان خود یادآوری کنند که از اشتراک های خود و همسر آینده اش نهایت استفاده را برای خوشبخت شدن ببرد.
او را از تفاوت های همسر آینده اش نترسانید و زندگی با فرد مورد نظرش را در نظرش مانند یک کابوس به خاطر یک سری تفاوت ها جلوه ندهید.
جوان خود را مجبور به ازدواج نکنید
گاهی والدین از روی علاقه به جوان خود به او اصرار می کنند تا ازدواج کند. گاهی پا را فراتر گذاشته و مدام سن و سال او را به رخ کشیده و با این روش سعی می کنند او را به ازدواج ترغیب کنند.
والدین باید بدانندکه ازدواج اجباری جز دردسر و احساس پشیمانی چیزی نخواهد داشت!
هر گونه اجباری در امر ازدواج ؛ چه بر سر اصل ازدواج کردن باشد و چه بر سر انتخاب فرد بخصوصی، قطعا باعث بستری خواهد شد که یک روزی یا یک جایی از مسیر اصلی خود منحرف شده و به چالش کشیده می شود.
شما بعنوان پدر و مادر اگر قصد معرفی فردی را به جوان خود دارید یا می خواهید او را به ازدواج تشویق کنید، صرفا باید به عنوان یک پیشنهادصحبت خود را مطرح کنید تا هر گونه استنباط اجبار در ذهن جوانتان از آن دور شود.
مثلا بگویید نظرت راجع به ازدواج چیست؟ تمایلی به ازدواج کردن داری؟
یا دختر خانواده فلانی را چطور ارزیابی میکنی؟ آیا فکر میکنی همسر مناسبی برای تو باشد؟
یا این خواستگارت را چگونه ارزیابی میکنی؟ بنظرت می تواند تو را خوشبخت کند؟
انتخاب نهایی با چه کسی است؟
پدرها و مادرها وقتی قبل از ازدواج می گویند: «تو باید با شخص موردنظر من ازدواج کنی» یا «تو نباید با فرد موردنظرت به فلان دلایل ازدواج کنی و من او را دوست ندارم» و… اینهاباعث به وجود آمدن کدورت می شود و خواه ناخواه از فرزندشان فاصله می گیرند. شاید اینجا این سؤال پیش بیاید که پدرها و مادرها تا کجا می توانند برای ازدواج فرزندشان نظر بدهند؟ والدین نباید به گونه ای رفتار کنند که فرزندشان احساس کند از خودش هیچ اراده ای ندارد. باید به جرات گفت در این موضوع نظر نهایی را باید خود فرزند بدهد چون یک عمر زندگی را با یک مسئولیت بزرگ پیش رو دارد وکسی تا آخر این مسئولیت را به دوش می کشد که خودش از اول انتخاب کرده باشد. در واقع بهترین حالت این است که والدین نظر موافق یا مخالف خودشان اعلام را کنند ولی در نهایت تصمیم گیری را به عهده خود فرزند بگذارند. پدر و مادر باید به جای دخالت کردن در کار فرزندشان این فضا را به او بدهند تا خودش فکر کند و تنها به اعلام نظر قناعت کنند.
همیشه حق با پدر و مادرها نیست
امروز فضای سنتی ازدواج تا حد زیادی تغییر کرده و بچه ها ترجیح می دهند خودشان انتخابگر باشند و تصمیم بگیرند و انصافا باید گفت گاهی ملاک های واقعی تری هم برای ازدواج دارند. مثلا من بین مراجعانم جوان هایی را داشتم که وقتی درباره دلایل مخالفت های والدین و نظرات خودشان صحبت می کردند، می دیدم دلایل بچه ها خیلی منطقی تر است. البته در کشور ما نمی توان بدون خانواده زندگی کرد. اگر خانواده ها برای ازدواج موافق نباشند بچه ها هم امروز به مشکل برمی خورند و هم فردا. آنها چند سال بعد از ازدواج مشکلاتی هم در رابطه شان و هم احساسات بدی را درون خودشان تجربه می کنند. وقتی جوانی با خانواده اش قهر باشد عملا با خودش و همه آدم های اطراف به طور ناخودآگاه دچار تنش هایی می شود، اضطراب ها و احساس گناه را تجربه می کند و همه اینها می تواند روی زندگی شخصی و زناشویی تاثیر منفی بگذارد.
با مخالفت شدید والدین چه کنیم؟
اگر پدر و مادر به هیچ عنوان با ازدواج موافقت نمی کنند، جنگیدن با آنها اصلا توصیه نمی شود، فرزندان باید آنقدر درایت داشته باشند تا بتوانند با دوستی و جلب اعتماد با پدر و مادر کنار بیایند، کمک یک مشاور هم می تواند در چنین مواقعی بسیار کمک کننده باشد، چرا که می توان با تشکیل جلسات و گفت وگوهای گروهی به همراه مشاور، فضا را کمی بازتر کرد تا والدین تا حدی نرم شوند. بهترین راه در اینجا صبور بودن است حتی تا چند سال، شاید کمی مشکلات سبک تر شوند، اگر هم مشکلات حل نشوند اما این اطمینان خاطر وجود خواهد داشت که به اندازه کافی سعی خود را کرده اید و هیچگاه احساس گناه نخواهید کرد.
گردآوری: بخش زناشویی صبح بخیر
منابع:
تبیان
پارس ناز
ویدیو مرتبط :
نقش والدین در ازدواج
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آیا والدین باید برای ازدواج فرزندان تصمیم بگیرند؟
در زندگی هر کدام از ما، والدینمان نقش مهمی دارند اما گاهی دخالتهای نابجای آنها میتواند آسیبهای فراوانی داشته باشد به خصوص در مرحله انتخاب همسر، وقتی مخالفتهای آنها آنقدر زیاد باشد که امکان تصمیمگیری را از ما بگیرد. اما در این مواقع چه باید کرد؟معمولا چه قبل از ازدواج، چه بعد از ازدواج حضور والدین و همیاری و کمکشان میتواند مفید و موثر باشد و ما این امر را کتمان نمیکنیم و چه بسا در ابتدای زندگی زناشویی کمکهای مالی آنها، راهنماییهایشان و همچنین دلگرمی آنها کمک فراوانی به زوجها كرده و مسیری را برای آنها مهیا میکند تا آجرهای زندگی آنها تا به آخر درست و صاف روی هم چیده شود و بالا رود. اما والدین همانقدر که میتوانند تاثیرگذاری مثبت داشته باشند، میتوانند تاثیرگذاری منفی هم داشته باشند که تشخیص تفاوت بین این دو حالت کار چندان سادهای نیست. در اینجا ضمن بررسی این اختلافنظرها، درباره سبکهای ازدواج هم بحث میکنیم و اینکه هرکدام چه معایب و مزایایی دارد.
همه انسانها احساس تعلق به گروه و بهخصوص خانواده را دوست دارند، حالا کسانی که از خانوادههایشان به طور کلی جدا میشوند و بدون رضایت آنها زندگی مشترک تشکیل میدهند، ممکن است در سالهای اول چندان به مشکل برنخورند، اما بعد از چند سال همین احساس بدون خانواده بودن غمهایی را برایشان به ارمغان میآورد که میتواند در زندگی تاثیرات بدی را بهجا بگذارد.
انتخاب نهایی با چه کسی است؟
پدرها و مادرها وقتی قبل از ازدواج میگویند: «تو باید با شخص موردنظر من ازدواج کنی» یا «تو نباید با فرد موردنظرت به فلان دلایل ازدواج کنی و من او را دوست ندارم» و... اینهاباعث به وجود آمدن کدورت میشود و خواه ناخواه از فرزندشان فاصله میگیرند. شاید اینجا این سؤال پیش بیاید که پدرها و مادرها تا کجا میتوانند برای ازدواج فرزندشان نظر بدهند؟ والدین نباید به گونهای رفتار کنند که فرزندشان احساس کند از خودش هیچ ارادهای ندارد. باید به جرات گفت در این موضوع نظر نهایی را باید خود فرزند بدهد چون یک عمر زندگی را با یک مسئولیت بزرگ پیشرو دارد وکسی تا آخر این مسئولیت را به دوش میکشد که خودش از اول انتخاب کرده باشد. در واقع بهترین حالت این است که والدین نظر موافق یا مخالف خودشان اعلام را کنند ولی در نهایت تصمیمگیری را به عهده خود فرزند بگذارند. پدر و مادر باید به جای دخالت کردن در كار فرزندشان این فضا را به او بدهند تا خودش فکر کند و تنها به اعلام نظر قناعت کنند.
همیشه حق با پدر و مادرها نیست
امروز فضای سنتی ازدواج تا حد زیادی تغییر کرده و بچهها ترجیح میدهند خودشان انتخابگر باشند و تصمیم بگیرند و انصافا باید گفت گاهی ملاکهای واقعیتری هم برای ازدواج دارند. مثلا من بین مراجعانم جوانهایی را داشتم که وقتی درباره دلایل مخالفتهای والدین و نظرات خودشان صحبت میکردند، میدیدم دلایل بچهها خیلی منطقیتر است. البته در کشور ما نمیتوان بدون خانواده زندگی کرد. اگر خانوادهها برای ازدواج موافق نباشند بچهها هم امروز به مشکل برمیخورند و هم فردا. آنها چند سال بعد از ازدواج مشکلاتی هم در رابطهشان و هم احساسات بدی را درون خودشان تجربه میکنند. وقتی جوانی با خانوادهاش قهر باشد عملا با خودش و همه آدمهای اطراف به طور ناخودآگاه دچار تنشهایی میشود، اضطرابها و احساس گناه را تجربه میکند و همه اینها میتواند روی زندگی شخصی و زناشویی تاثیر منفی بگذارد.
ازدواج پنهانی چه عواقبی دارد
متاسفانه برخی مواقع هیجانها و آن کودک درون بر رفتارهای ما مسلط میشود و ما را به سوی تصمیمگیریهایی میبرد که شاید در شرایط عقلانی به آنها تن ندهیم، تنها چیزی که فکر میکنیم این است که من او را دوست دارم پس باید با او ازدواج کنم و تحت تاثیر همین هیجانات و احساسات اقدام هم میکنیم و بدون اطلاع پدر و مادر تن به ازدواج میدهیم، در چنین موقعیتی اول از همه باید در نظر بگیریم تمام مسئولیت این انتخاب بر عهده خودمان است و نباید انتظار داشته باشید والدین به همین راحتیها شما را ببخشند. اگر خودتان را هم جای آنها بگذارید میبینید، حق دارند. زمان میبرد تا وضعیت به حالت عادی برگردد، حتی ممکن است تا مدتها واکنشهای منفی بسیاری چون متلک، حرفهای نامناسب و... از خود بروز دهند. اما بچهها باید عذرخواهی كرده و سعی کنند آرامش را به همراه هم به فضا بازگردانند تا نشان دهند که انتخاب درست بوده است. در چنین شرایطی شاید پدر و مادر ببخشند و آن اعتماد گذشته بازگردد و شاید هم شرایط هیچ وقت عادی نشود.
چه زمانی خودتان باید برای ازدواج تصمیم بگیرید
هرچند دلکندن سخت است ولی پیشنهاد ما این است که بدون رضایت والدین تن به ازدواج ندهید، مگر اینکه پدر و مادر یا آگاهی مناسب یا سلامت روانی چندانی نداشته باشند. مثلا پدری را میشناختم که دچار بیماری پارانوئید بود و با همه رفتارهای اطرافیان دچار سوءظن میشد، مسلما مخالفت چنین پدری با ازدواج جای اما و اگر بسیاری دارد. در چنین جاهایی شاید ازدواج بدون رضایت خانواده چندان بد نباشد چرا که همان محیط ناسالم خانواده میتواند آسیبزا باشد، چون پدر و مادرهایی که به لحاظ روانی چندان سالم نیستند برای اعضای خانواده و فرزندانشان نیز تصمیمات ناسالمی میگیرند. البته ناگفته نماند که بهتر است در چنین مواردی حداقل با یک مشاور مشورت کنید تا مطمئن شوید تصمیم درستی گرفتهاید.
با مخالفت شدید والدین چه کنیم؟
اگر پدر و مادر به هیچ عنوان با ازدواج موافقت نمیکنند، جنگیدن با آنها اصلا توصیه نمیشود، فرزندان باید آنقدر درایت داشته باشند تا بتوانند با دوستی و جلب اعتماد با پدر و مادر کنار بیایند، کمک یک مشاور هم میتواند در چنین مواقعی بسیار کمککننده باشد، چرا که میتوان با تشکیل جلسات و گفتوگوهای گروهی به همراه مشاور، فضا را کمی بازتر کرد تا والدین تا حدی نرم شوند. بهترین راه در اینجا صبور بودن است حتی تا چند سال، شاید کمی مشکلات سبکتر شوند، اگر هم مشکلات حل نشوند اما این اطمینانخاطر وجود خواهد داشت که به اندازه کافی سعی خود را کردهاید و هیچگاه احساس گناه نخواهید کرد.
کدام بهتر است؟
من نه کاملا ازدواج به سبک سنتی را توصیه میکنم نه غیر سنتی را بلکه میگویم باید چیزهای خوبی را که در ازدواج سنتی وجود دارد با خوبیهای ازدواج غیر سنتی ترکیب کرد تا بهترین تصمیم گرفته شود. باید بدانید هنر ما در تلفیق است نه در حذف یکی به نفع دیگری.
ازدواجهای سنتی روز به روز کمتر میشود
آمار ازدواجهای سنتی روز به روز کمتر میشود بهخصوص در شهرهای بزرگ و در میان افراد تحصیلکرده، از جهت دیگر فاصله نگرش بین پدر و مادرها و بچهها روزبهروز بیشتر میشود چرا که والدین خودشان را به روز نمیکنند و در نتیجه تفاوت سلیقهها بیشتر میشود و همین میتواند تنشها را بیشتر کند. گاهی والدین فراموش میکنند که دیگر گذشت آن دورانی که در مهمانیهای زنانه یا حمامها برای پسرانشان همسر انتخاب میکردند، حالا بچهها میخواهند خودشان انتخاب کنند. از طرف دیگر گاهی ملاکهای پدر و مادر خیلی متفاوت از بچههاست چون عموما از نظر آنها ظاهر، میزان تمکن مالی، اصالت خانواده و... مهم است در حالی که فرزندان اینطور فکر نمیکنند.
منبع:مجله ایده آل