سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

مرز بگو مگو در حضور فرزندان



 

 

مرز بگو مگو در حضور فرزندان

 

پدر و مادر بی توجه به حضور فرزندان،با یکدیگر مشاجره می کنند.مرد عصبانی و پرخاشگر و زن کم حوصله و ستیزه جو،مدام بر سر هم داد می زنند و با رد و بدل کردن کلمات دلسرد کننده یکدیگر را آزار می دهند.سرانجام پدر به حالت قهر از منزل خارج می شود،مادر نیز با گریه و زاری،شکایت از بخت و اقبال را آغاز می کند و بچه ها را به داوری می طلبد؛در این میان بچه ها نمی دانند طرف مادر را بگیرند یا پدر را و حق را به کدام یک بدهند.جایگاه فرزندان در دعوای میان پدر و مادر کجاست و تاثیر این مشاجرات بر فرزندان چیست؟ ...

 

روان شناسان معتقدند بنیان شخصیت انسان در هفت سال اول زندگی پایه گذاری می شود به همین دلیل می توان به تأثیر اختلافات والدین در روحیه و سرنوشت کودکان پی برد.پدران و مادران فهمیده کودکان خود را به داوری نمی طلبند زیرا بچه ها از روش والدین پیروی می کنند و ابتدا با پدر و مادر و خواهر و برادر و در آینده با همسر خود به مشاجره خواهند پرداخت.دکتر پروین ناظمی،دکترای مشاوره در این مورد می گوید:«اختلاف و درگیری بین زن و شوهر جزیی از زندگی زناشویی است.» وی معتقد است: «تعارض تا حدی به عنوان نیروی محرکه زندگی است اما اگر بیشتر از حد معمول باشد می تواند زندگی را متلاشی کند.»

 

 

● آیا فرزندان می توانند جایگاه مشاور را داشته باشند؟

 

خانم دکتر ناظمی در پاسخ به این سوال می گوید: «به طور قطع جواب منفی است چرا که در خانواده سالم هیچگاه فرزندان حق دخالت در درگیری ها و تعارضات والدین را ندارند؛اگر این گونه باشد در اصطلاح روان شناسی ائتلاف بین والد و فرزند صورت می گیرد بدین معنی که مادر با دختر و پدر با فرزند پسر یعنی هم جنس خود ائتلاف می کند یا برعکس،که در هر دو صورت موجب بروز مشکلات بیشتر خواهد شد،چرا که به جای کمک گرفتن از عقل و منطق در حل مشکل،با آن برخورد احساسی می شود و از جنبه ای دیگر تعارض و درگیری به وجود می آید.از طرفی فرزند هم به منطق و خرد والدین شک می کند و می اندیشد پدر و مادری که از حل مشکلات خود عاجزند و از من با سن کم و تجربه اندک کمک می گیرند در آینده چگونه می توانند مشکلات مرا حل کنند؟»

 

 

● همسویی والدین با یکی از فرزندان

 

در بعضی خانواده ها،یکی از والدین،خود را بیش از حد به فرزند جنس مخالف نزدیک می کند و یا رابطه یک سوی میان یکی از فرزندان و والدین باعث دعوای قدرت میان آنها،در نتیجه غلبه یکی بر دیگری می شود.به گفته این روان شناس،یکی از دلایل روان پریشی در خانواده ها وجود این الگو در خانواده است.گاهی اوقات کودکان یاد می گیرند که چگونه از یک والد بهره کشی کنند.دکتر منصور بهرامی،روان شناس،معتقد است:«گاهی کودکان برای اجرای مقاصدشان از هر حکمران مستبدی، دیکتاتورترند،بنابراین والدین برای حل مشکلات خود نباید کودکان را درگیر کنند.یاد گرفتن مهارت های زندگی مثل مذاکره و ارتباط متقابل و مؤثر باعث می شود که والدین بتوانند تسلط بیشتری بر خود داشته باشند و روش های مسالمت آمیزی را برای حل مشکلاتشان انتخاب کنند.» اگر محیط خانوادگی دوستانه نباشد،کودکان (مخصوصا دخترها) در مواقع حساس که دچار بحران های روحی می شوند،دیگر نمی توانند مشکلا ت خود را با خانواده در میان بگذارند و از اینجاست که گرایش به بزهکاری از همان سنین کودکی آغاز می شود.

 

جوزف هوپر،پژوهشگر مسایل خانواده معتقد است زمانی بقای یک زندگی خانوادگی برای کودک مفید است که درگیری ها و مشکلا ت اعتقادی و سلیقه ای والدین محسوس نباشد،زیرا در غیر این صورت دوام یک زندگی نه تنها به سود کودک نیست بلکه باعث تشدید تشویش های ذهنی و مشکلا ت روحی او می شود. واقعیت این است که بسیاری از خانواده ها بدون اینکه درگیری های شدید یا اختلا فات عمیق داشته باشند از هم پاشیده می شود.به والدینی که مشکلا ت جدی با یکدیگر ندارند پیشنهاد می شود که سریع تصمیم به جدایی نگیرند بلکه کانون خانواده خود را حفظ کنند و در صورت باقی ماندن مشکل،پس از سپری شدن دوران بحرانی فرزند انشان تصمیم به جدایی بگیرند.البته این مساله تنها شامل خانواده هایی می شود که مشکلا ت و درگیری های آنها اندک است زیرا زندگی کردن کودک در یک خانه پرتشنج و پردرگیری،نه تنها تاثیر مثبتی بر ذهن و رفتار او ندارد بلکه آسیب های بسیار جدی به روح و روان او وارد می کند.مشاجره والدین با یکدیگر نوعی کودک آزاری ناآگاهانه است.پدر و مادر کودک همان طور که حق تنبیه بدنی او را ندارند، نباید او را به لحاظ روحی روانی مورد آزار قرار دهند.زمانی که در یک خانواده پدر و مادر بر سر کوچک ترین مسایل جلوی چشم کودکان خود با هم مشاجره کرده و اوضاع خانواده را متشنج می کنند،از اولین نشانه های آن بی احترامی به والدین است.کودکی که ناظر مشاجره پدر و مادر است دچار مشکلا ت رفتاری مانند پرخاشگری می شود.این را هم بدانید که آثار مخرب مشاجرات سخت و جدی والدین گاهی از تاثیرات طلا ق نیز طولا نی تر است.

 

 

● واکنش فیزیکی

 

کودکان در هر سنی به دعوای والدین خود واکنش های ناشی از شوک و ضربه نشان می دهند و می خواهند دخالت کنند؛یا با ایجاد سر و صدا و اعتراض توجه والدینشان را جلب می کنند یا آنها را به خنده وامی دارند؛یا از موقعیت فرار می کنند. به طور کلی،هرچه بچه ها کوچک تر باشند، احتمال نشان دادن واکنش های ترس از آنها بیشتر است

منبع:aftab.ir


ویدیو مرتبط :
کلکل عمو پورنگ با بگو مگو

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

حضور مردان در کنار فرزندان آنان را شاد می کند



 

حضور مردان در کنار فرزندان آنان را شاد می کند

 

مردانی که زمان بیش تری را به انجام کارهای خانه می پردازند شادترند، استرس کم تری دارند و کم تر به افسردگی دچار می شوند.

 

دانشمندان با انجام مطالعات گسترده ای متوجه شدند زمانی که پدرها در انجام کارهای خانه می کنند و وقت بیش تری را با همسر و فرزندان خود سپری می کنند شادترند و از زندگی رضایت بیش تری دارند.

 

محققان متوجه شدند بهترین روش برای کاهش استرس یک پدر این است که بخشی از کارهای خانه را به عهده بگیرد و در این مورد با همسرش همکاری کند. کارهای ساده ای مانند اتو کشیدن لباس ها، درست کردن صبحانه و کمک به کودکان در انجام تکالیف مدرسه همه می توانند تاثیر شگرفی روی روحیه مردان داشته باشد. محققان امیدوارند این تحقیقات که از آن به عنوان «تعادل کار و زندگی» یاد می شود بتواند کارفرمایان را متقاعد کنند تا سیاست های خود را در محیط کار تغییر دهند. به این ترتیب شاید مردان فرصت بیش تری داشته باشند تا بتوانند تعادل بین کار و زندگی را برقرار کنند و زمان بیش تری را در کنار اعضای خانواده خود سپری کنند.

 

مطالعات نشان داده خانواده ها در طول چند دهه گذشته تغییرات زیادی داشته اند. نه تنها به این دلیل که امروزه مادران بسیار بیش تر از گذشته در فعالیت های خارج از خانه شرکت می کنند و در درصد زیادی از خانواده ها هم پدر و هم مادر هم زمان مشغول به کار هستند، بلکه اکنون دوره ای است که والدین ارتباط زیادی با فرزندان خود ندارند.

 

یافته ها نشان داد درصد زیادی از پدرها خواهان داشتن زمان بیش تر برای سپری کردن با اعضای خانواده خود هستند. تقریبا ۸۲ درصد از پدرها عنوان کردند زمان کافی برای گذراندن با اعضای خانواده خود ندارند.

 

هم چنین مطالعات نشان می دهد نگاه اجتماعی در مورد نگهداری از کودکان به طور بنیادی در حال تغییر کردن است. جالب این جاست که امروزه تعداد مردانی که معتقدند نگهداری از فرزندان فقط وظیفه مادر است کم تر از زنان است. بسیاری از خانواده ها با این حقیقت کنار آمده اند که مسئولیت نگهداری از فرزندان هم به عهده پدر و هم به عهده مادر است.

 

این موضوع نشان می دهد خانواده ها به سرعت در حال تغییر پیدا کردن هستند، اما مشکل این جاست که بسیاری از کارفرماها هنوز نمی خواهند این موضوع را باور کنند و در مقابل آن مقاومت می کنند.

 

این موضوع باعث بروز مشکلات بسیار زیادی شده است. از یک سو بسیاری از زنان بعد از آن که صاحب فرزند می شوند از سوی کارفرمای خود طرد می شوند، چرا که این اعتقاد وجود دارد با اضافه شدن فرزندان به یک خانواده، مادر تعهد خود را نسبت به کار از دست می دهند. اما از سوی دیگر فشارها روی پدر خانواده برای گذاشتن زمان بیش تر با اعضای خانواده افزایش پیدا می کند، این در حالی است که کارفرماها زمان بیش تری را به این پدران اختصاص نمی دهند. به همین دلیل است که عدم تعادل بین کار و زندگی یکی از بزرگ ترین مشکلات خانواده ها در قرن ۲۱ است.

 

از سوی دیگر مطالعات نشان می دهد امروزه مردان بسیار مضطرب و نگران هستند و فشارهای کاری و اقتصادی از مهم ترین دلایل این استرس است. اما نکته جالب این جاست که مردانی که بیش تر در فعالیت های خانه شرکت می کنند و بیش تر به همسر خود کمک می کنند کم تر دچار استرس و نگرانی هستند. میزان شادی و رضایت از زندگی در میان مردان فعال در خانه بسیار کم تر است.

 

تحقیقات نشان می دهد پدران صاحب یک یا سه فرزند بیش تر از پدران دارای دو فرزند مضطرب هستند. دلیل این موضوع آن است که افرادی که تازه پدر شده اند هنوز آمادگی کافی برای پذیرش مسئولیت های جدید پیدا نکرده اند. با آمدن فرزند دوم پدران آمادگی پذیرش مسئولیت های جدید را پیدا کرده اند و به این ترتیب چندان دچار نگرانی نمی شوند. اما زمانی که فرزند سوم پا به محیط خانواده می گذارد، نگرانی های اقتصادی و کافی نبودن درآمد باعث افزایش استرس ها می شود.


منبع:روزنامه کیهان