سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

كودكان را قرباني اختلافات زناشويي نكنيم



 

 

كودكان را قرباني اختلافات زناشويي نكنيم

 

توافق زن و مرد در امر ازدواج و تشكيل خانواده براساس اطلاعات و اخباري كه از يكديگر به دست مي آورند منجر به برقراري عقد و پيمان و روابط همسري مي شود. اگر شناخت هم براساس ضوابط و حساب شده و انديشيده بود با احتمال قريب به يقين زندگي تداوم پيدا مي كند اما مشكل زماني است كه پايه ازدواج شان ريا و فريب، حقه بازي باشد كه در اين صورت اميدي به ادامه زندگي مسالمت آميز نخواهد بود.

 

ديري از زندگي مشترك نمي گذرد كه به تدريج عيوب برملا و رازها افشا مي شود. پرده ها كنار مي رود و شخصيت حقيقيشان آشكار مي گردد. ديگر كار از تعارف مي گذرد و تصميم گيري جدي مي شود و اين سر آغاز درگيري هاست. در اين فضا، جايي براي مسامحه و ناديده گرفتن نيست. زماني كه تأخير در ورود به منزل، نوع پوشش، شوري غذا، سيگار كشيدن ها و... اهميتي نداشت حال هر كدام از اينها بهانه اي مي شود براي آغاز درگيري و ادامه درگيري ها به امري وحشتناك مبدل مي شود كه طلاق است.



طلاق
اين پديده شوم اجتماعي آثار مخربي بر كودكان دارد، اين معضل يكي از عوامل مهم ابتلاء كودكان به اعتياد و بزهكاري است، كه اين دو خود مي تواند علت بسياري از انحرافات، ناسازگاري ها، ابتلاء به بيماري ها، سرپيچي از قوانين و... قرار گيرد.

 

طلاق هر چند ممكن است براي والدين تنها راه چاره و پايان موفقيت آميز يك زندگي بي تفاهم و پر از اختلاف باشد ولي براي طفل هميشه مبين يك فاصله عميق و فاجعه عظيم محسوب مي گردد، حادثه اي كه محروميت ابدي از عواطف مشترك پدر و مادر را به دنبال خواهد داشت.
به دنبال طلاق، كودك با يكي از والدين زندگي خواهد كرد كه در اينجا صحبت از خانواده هاي تك والدي مي شود.در اكثر موارد، زن ها مسئوليت خانواده هاي تك والدي را برعهده دارند. وقتي هر دو والد داوطلب نگهداري كودك مي شوند، در 80درصد موارد، بچه در اختيار مادر قرار مي گيرد. اما چون زنان، در مقايسه با مردان، به مشاغل كم درآمدتر و ناپايدار اشتغال دارند، جاي ترديد نخواهد بود كه بسياري از خانواده هاي تك والدي مشكلات اقتصادي جدي و در نتيجه دشواري هاي سازگاري زيادي خواهند داشت.

 

تحمل دشواري ها در سال اول بعد از طلاق، براي هر دو والد طاقت فرساست. تنش هايي كه آنها پس از طلاق احساس مي كنند و تغييراتي كه در شيوه زندگي آنها به وجود مي آيد، در روابط آنها با كودك منعكس مي شود. بنابراين، با در نظر گرفتن رويدادهاي استرس زا براي مادر و همچنين رويدادهاي استرس زا كه كودك دريافت مي كند، مي توان پيش بيني كرد كه كودك چگونه با زندگي خود سازگار خواهد شد.

 


پژوهشگران تأييد كرده اند كه الگوهاي رفتار والدين جدا شده با فرزندان، با الگوهاي رفتار والدين جدا نشده، تفاوت هايي دارد: در مقايسه با والدين جدا نشده، والدين جدا شده، از فرزندان خود انتظار پختگي كمتري دارند، كمتر با آنها ارتباط برقرار مي كنند، كمتر محبت نشان مي دهند، از نظر انضباط كمتر هماهنگي دارند و كمتر بر كودكان نفوذ مي كنند.

 


يكسال پس از طلاق، دوره اي كه تنش در روابط والدين و فرزندان را به همراه مي آورد، روش هاي تربيتي به پائين ترين سطح اثر بخشي خود تنزل پيدا مي كند. دو سال بعد از طلاق، مادران از كودكان رفتارهاي مستقل تر و پخته تري را انتظار دارند، بيشتر با آنها ارتباط برقرار مي كنند و به طور ارادي، براي توضيح دادن مسائل و استدلال كردن، بيشتر حامي هستند و نظم و نفوذ بهتري دارند، همين مشاهدات در مورد پدران نيز صدق مي كند، با اين تفاوت كه حمايت خود را بيشتر نمي كنند وحتي تا اندازه اي از كودكان خود دل مي كنند، آنها بچه ها را به طور كلي فراموش نمي كنند، بلكه كمتر محبت نشان مي دهند.

 

 

كودكان را قرباني اختلافات  زناشويي نكنيم

 

 

يكي از عوامل مهم سازگاري كودك با لحظه هاي طلاق، سن اوست، از بدو تولد تا دوسالگي، كودكان از دنياي اطراف خود درك محدودي دارند. با اين همه آنها، تنش ها، هيجان ها و ناپايداري ها را درك مي كنند. از آنجا كه طلاق، تنش ها، هيجان ها و بي ثباتي هاي زيادي به همراه مي آورد لذا براي كودكان اين سن تجربه متلاشي كننده اي است. كودكان پيش دبستاني طلاق را غم بزرگي مي دانند و تمايل شديدي به آشتي والدينشان دارند و از تنها ماندن شديدا ترس دارند. كودكان 6 تا 12 سال بهتر مي فهمند كه مسئول جدايي چه كسي بوده و در نتيجه خود را سرزنش نمي كنند، و خود را بهتر با موقعيت موجود تطبيق مي دهند مخصوصا اگر از سوي ديگران حمايت شوند.

 

 

كودكان را چگونه با لحظه هاي طلاق سازگار تر كنيم:


در ذهن خود مجسم كنيد كودكي را كه مدتي است هر لحظه به سمتي كشيده مي شود مثل جنس بازاري دست به دست مي چرخد و نقش قاصد و حامي و قاضي و... را بازي مي كند، بايد والديني كه احساس مسئوليت در قبال فرزندشان مي كنند، همه چيز را سر جاي خودش بگذارند، تا از آسيب بيشتر بكاهند، توصيه هاي زير مي تواند از ميزان آسيب ها تا حدي بكاهد:


جدائي تان را حاشا نكنيد، كودك شما درك بسيار بالايي از تنش بين شما دارد. كودكاني كه در جريان موضوع هستند در قبول طلاق مشكل كمتري دارند.


كودكان دوست دارند احساسات خود را بيان كنند، به آنها اجازه دهيد تا لااقل در اين مورد با شما حرف بزنند، مي توانيد در حال قدم زدن در پارك اين كار را انجام دهيد و با گوش دادن به حرف هاي كودك، او احساس مي كند شما دوستش داريد و اين اتفاق باعث نشده تا شما نسبت به او بي علاقه شويد. در صورت امكان سعي كنيد هر دو در زندگي كودك نقش فعال داشته باشيد و مسئوليت تربيت او را بين خود تقسيم كنيد. مثلا: نگهداري از كودك را بين خود تقسيم كنيد، در فعاليت هاي تحصيلي و غيرتحصيلي او شركت كنيد.


تلاش براي برقراري ارتباط خوب و همكاري موثر، والدين را قادر مي سازد تا براي فرزند محيط خانوادگي با ثباتي فراهم آورند و به او اجازه دهند تا با اين شرايط به طور هماهنگي كنار بيايد. در هر حال قبل از اقدام به ازدواج، براي جلوگيري از هرگونه اختلاف جدي در خانواده با مشاوران خانواده مشورت كنيد، براي جدا شدن فرصت هست عجله نبايد كرد و هميشه به خاطر داشته باشيم كه قربانيان اصلي طلاق كودكان هستند.اميدواريم تمام كودكان در جوي مملو از عاطفه، عشق، دوستي، احترام و امنيت اين دوران زيبا و بيادماندني را سپري كنند.

 

 

 


ویدیو مرتبط :
همه كودكان نیاز به حمایت دارند اما كودكان سرطانی...

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

لجاجت و كج خلقی در كودكان: هیجانی ، لجبازی



مشكلات اجتماعی


کودک سه ساله کج خلق

 

وقتی كه كودك راه رفتن و تكلم را بیاموزد، روش های بیان مشكلات هیجانی وی توسعه می یابد. در این حال ممكن است مشكلات هیجانی خود را از راه تخریب و عدم تحرك و مخالفت جویی و منفی كاری و مانند اینها ابراز كند.در دو تا سه سالگی كودك گاهی رفتارهایی دارد كه مورد قبول خانواده نیست. والدین باید پیروی از مقررات اجتماعی را به كودك بیاموزند .

اگر خواسته والدین عاقلانه و متناسب باشد و نیاز كودك به محبت را ارضاء كند ، كودك به تدریج تحت كنترل درخواهد آمد. اما اگر الزام والدین شدید و ابراز محبت آنها به صورت صحیحی نباشد ، طفل ممكن است كه رفتارهای ناهنجار این دوره را تشدید كند و امكان دارد كه این ناهنجاری ها در او تثبیت شوند.

طفل خردسالی كه از او انتظارات زیادی دارند و یا نسبت به وی محبت كمی ابرازشده به دو شكل واكنش نشان می دهد :

اولاً ممكن است نهایت كوشش خود را با توانایی محدودی كه دارد، برای انجام تقاضاهای والدین به كار برد و به یك كودك در خود فرو رفته مبدل شود .

ثانیاً امكان دارد كودك سركشی بار آید. سركش بودن طفل ممكن است به شكل غیر فعال و یا به صورت پرخاشگری باشد.هرگاه از طفلی كه به شكل غیر فعال سركش باشدبخواهند تا كاری را انجام دهد، با خوشرویی قبول می كند ولی به حدی در انجام آن كار تعلل می ورزد كه هرگز آن كار انجام نمی شود. در صورتی كه بیشتر اطفال سركش مهاجم آشكارا از دستورات سرپیچی می كنند .

ولی در هر دو حال ، والدین نمی توانند به انتظارات خود در مورد كودكشان جامه ی عمل بپوشانند. كودك سركش مهاجم در مورد هر چیز كه از وی خواسته شود، مخالفت شدید نشان می دهد و به نظر می رسد كه مجازات برای چنین كودكی مؤثر نخواهد بود.او در قبال كوشش هایی كه برای اصلاحش به كار می رود، مقاومت نشان می دهد و ظاهراً در برابر خشم والدین بی اعتناست.

منفی كاری او به صورت فعالیت های خرابكارانه خود نمایی می كند. به نحوی كه اعمال مزبور به مراتب شدیدتر از اعمال كودكانه همسن وسالان وی است . رابطه اش با سایر كودكان دشوار است و اغلب منجر به زد و خورد و كشمكش می شود. چنین كودكی بیش از اندازه ، خودبین و قدرت طلب است .

كودك غیرفعال سركش ظاهراً مطیع بوده و در رابطه اش با دیگران اشكالات كمتری به بار می آورد ولی بالاخره به همان نتیجه عدم سازش می رسد ؛ بدین معنی كه در حرف تسلیم شده اما درعمل آنچه را كه از او خواسته اند انجام نمی دهد. پیوسته موجب ناراحتی والدین می شود ؛ اما به آن اندازه كه طفل سركش مهاجم مورد تنبیه و مجازات قرار می گیرد، او مجازات نمی شود .

 

لجاجت و كج خلقی

لجبازی كودك ممكن است واكنشی باشد كه كودك در قبال كوچكترین سرخوردگی از خود نشان می دهد. ممكن است مانع كاری كه كودك میل دارد انجام دهد، شوند، در این حال كودك تحریك وعصبانی می شود و چیزهایی از این قبیل می گوید: "هیچ كس مرا دوست ندارد هیچ وقت كسی چیزی به من نمی دهد. اماهمه از من انتظاراتی دارند كه انجامش ازعهده ام خارج است".

 

کودک عصبانی

 

ممكن است كودك دراین حال خود را به زمین بكوبد ، سرش را به زمین بزند، لگد بزند و توجهی به محیط اطراف نداشته باشد. در عصبانیت های معمولی ، این حالت فقط یكی دو دقیقه طول می كشد و با خسته شدن طفل برطرف می شود و بعد از آن به مدت چند دقیقه به آهستگی هق هق می كند و حتی اغلب ممكن است از حركتی كه كرده و عدم كنترلی كه نشان داده است ، پشیمان شود . ولی در حین عصبانیت نمی توان با استدلال طفل را آرام كرد ؛ زیرا در این لحظات تماس كودك با محیط تا حدود زیادی قطع شده است. برای فهم لجاجت و بدخلقی كودكان و درمان آن بایستی تمایل كودك و انتظارات والدین را به خوبی شناخت و در جهت هماهنگ كردن آن اقدام كرد. حالت بد خلقی وعصبانیت كودك را می توان به منزله دریچه اطمینانی دانست برای برطرف كردن هیجانات شدیدی كه طفل نمی تواند آنها را كنترل كند.