سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
شنوایی کودکتان را آزمایش کنید
مشکلات سیستم شنوایی و به طور خاص کاهش قدرت شنوایی مساله ای است که اغلب افراد بر اثر افزایش سن با آن روبه رو می شوند. البته مانند هر مشکل جسمی دیگر، کودکان هم از این مشکل در امان نیستند. اگر هر کدام از علائم و رفتارهای زیر را در کودک خود مشاهده کردید، باید حتما یک پزشک متخصص شنوایی فرزند شما را بررسی کند.
▪ کودک ناهماهنگ به صداها پاسخ می دهد.
▪ در صحبت کردن و آموزش کلمات او تاخیر روی داده است.
▪ گفتارش نامشخص و نامفهوم است.
▪ صدای لوازم الکترونیکی مانند تلویزیون، رادیو و... را بیش از حد بلند می کند.
▪ معمولا در برابر صحبت های شما می پرسد «چی؟»
▪ زمانی که صدایش می کنید پاسخ نمی دهد.
● تاثیرات شنوایی بر رشد و پیشرفت
بدیهی است که شنیدن و حس شنوایی برای رشد گفتار و زبان، برقراری ارتباط و یادگیری واجب و ضروری است. پس کودکانی که مشکلاتی در شنوایی داشته باشند، مشکلاتی جدی تر در آموزش و پیشرفت خواهند داشت.
هرقدر این کاهش شنوایی در زندگی کودک زودتر رخ دهد، اثرات جدی تری بر رشد وی به جا خواهد گذاشت. همین طور، هر چه مشکل زودتر شناسایی شده و درمان صورت گیرد، نتیجه نهایی بهتر و مناسب تر خواهد بود.
● ۴ مورد اساسی وجود دارد که کاهش شنوایی بر آنها تاثیر می گذارد:
▪ تاخیر در رشد و توسعه مهارت های ارتباطی.( گفتاری و زبانی)
▪ کمبود دانش زبانی منجر به بروز مشکلاتی در یادگیری شده و در نتیجه حرکت علمی فرد کند می شود.
▪ داشتن مشکل در برقراری ارتباط، منجر به کناره گیری و انزوا و ضعف در اعتماد به نفس می شود.
▪ مجموعه این مسائل بر انتخاب شغل و تمام آینده فرد تاثیر می گذارد.
● اثرات خاص واژگان
در این گروه از کودکان، توسعه خزانه واژگان آهسته تر صورت می گیرد. این بچه ها کلمات عینی (آنچه را در جهان بیرون می بینند و درک می کنند) مانند گربه، قرمز و پنج را راحت تر از کلمات انتزاعی مانند قبل و بعد، یاد می گیرند.
کودکانی که با کاهش شنوایی مواجه هستند در یادگیری کلماتی که چند معنی دارند نیز با مشکل مواجه می شوند.
● ساختار جمله
کودکان مبتلا به کم شنوایی نسبت به کودکانی که شنوایی طبیعی دارند، جملاتی ساده تر و کوتاه تر را درک و بیان می کنند. به معنای دیگر، آنها در بیان و درک جملات بلند و پیچیده با مشکل مواجه می شوند.
● صحبت کردن
این کودکان معمولا با برخی حروف مشکل دارند و به این دلیل از این حروف کمتر استفاده می کنند. برای همین درک صحبت های آنها اغلب دشوار خواهد بود.
● موفقیت آموزشی
مشخص است که این کودکان در زمینه تحصیل و آموزش مشکلاتی دارند، به خصوص در خواندن و مفاهیم ریاضی. نتایج مطالعات نشان داده کودکان مبتلا به کاهش شنوایی خفیف تا متوسط، به طور میانگین ۱ تا ۴ نمره کم تر از همسالان طبیعی خود می گیرند.
● علل بروز مشکل در کودکان
۱) اوتیت مدیا
اوتیت مدیا التهابی در گوش میانی (ناحیه پشت پرده گوش) است که معمولا با افزایش مایع همراه می شود. این مایع ممکن است عفونی یا غیر عفونی باشد. علائم، شدت، میزان تکرار پذیری و طول مدت بیماری هم متفاوت است.
در این مورد سوال این است که چگونه می توان متوجه شد کودک دچار این مشکل شده است یا خیر؟
حتی اگر هیچ درد و تبی وجود نداشته باشد، علائم دیگری وجود دارند مانند: بی توجهی، بلند کردن غیر معمول صدای تلویزیون و رادیو، اشتباه در جهت صداها، بی حال و بی اعتنا بودن، تحریک پذیری بی دلیل، کشیدن و خاراندن گوش ها.
۲) علل مادرزادی
کم شنوایی های مادرزادی به مواردی اطلاق می شود که به هنگام تولد وجود دارند. شامل کم شنوایی های ارثی یا ناشی از سایر عوامل(پیش از زایمان یا هنگام تولد)
۳) علل اکتسابی
کم شنوایی های اکتسابی کم شنوایی هایی هستند که پس از تولد یا در هر زمانی در طول زندگی ایجاد می شوند. این مشکل می تواند به دلیل بیماری یا صدمات و شرایط زندگی خاص ایجاد شود. موارد زیر نمونه هایی از شرایطی هستند که می توانند باعث از دست رفتن شنوایی در کودکان شوند: عفونت گوش، مننژیت، سرخک، آبله مرغان، آنفلوآنزا، ضربه به سر و قرار گرفتن در معرض صداهای بسیار شدید. البته در حال حاضر بیماری هایی که برشمردیم، قابل پیشگیری و درمان کامل هستند؛ اما به دلیل اهمیت سلامت گوش و سیستم شنوایی، با مشاهده هر یک از این موارد، فورا به پزشک متخصص مراجعه نمایید.
منبع:روزنامه جام جم
ویدیو مرتبط :
عروسکی که با کودکتان سخن می گوید
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اگر می خواهید با رفتار کودکتان آشنا شوید.
رابطه کودک با مادر بهترین روابطی است که بین دو انسان برقرار میشود و این روابط میتواند برای سالهای بعد، آموزنده باشد و یا الگویی برای شخصیت بعدی کودک و رابطه او با سایرین باشد. تقریبا همه مادران کوشش دارند که رابطه آنان با فرزندانشان تا حد امکان مطلوب باشد. در این رابطه فقط مادر دخالت ندارد، بلکه کودک نیز در این امر سهیم است.
بنابراین لازم است بعضی از خصوصیات اخلاقی کودک را در سنین مختلف مورد مطالعه قرار دهیم. و هر قدر مادر در این خصوصیات آگاهی کاملتری داشته باشد، بهتر میتواند با او کنار بیاید، اگر بداند که با وجود همه کوششهای او ، باز هم همه چیز آرام و بی دردسر نخواهد بود، در این صورت با مشکلات ، رابطه صحیحی برقرار خواهد ساخت.
هر قدر مادر ، ماهر ، با استعداد و مهربان باشد، رابطه او با کودکش آرامتر و بی دردسرتر خواهد بود. و در نتیجه مشکلات آیندهاش ، برای مادر قابل پیش بینی خواهد بود. تغییرات اخلاق و رفتار کودک حتی در قسمتهای پیچیده و بغرنجی از آن ، مانند رابطه او با مادرش هم ، دارای نظم و ترتیب و قابل پیش بینی است.
میزان سازگاری و همکاری کودک با شما ، تنها بستگی به طرز رفتار و مهارت شما در تربیت کودک ندارد، بلکه به نحوه قابل ملاحظهای با تغییرات خود کودک در حال رشد و نمو نیز دارد. در ضمن باید بدانید، وقتی کودک شما در مقابلتان مقاومت به خرح میدهد، اغلب کودکان در این سن ، چنین نیستند. در این صورت عکس العمل شما با این موضوع فرق خواهد داشت.
کودکان شیرخوار
هر کودک شیرخواری حسب تفاوتهای فردی در برخورد با مادر برای ارضای نیازهای فیزیولوژیکی ، رفتار خاصی دارد. در این خصوص مادران باید بگذارند تاکودک خود برنامه غذایش را تنظیم کند و تقاضای طبیعیاش معین کند که چه موقعی باید بخورد و بخوابد. اما در حقیقت این مساله تمام هدف نیست، بلکه نیمی از آنست. روش بزرگ کردن کودک، بنا به عکس العمل او در برابر احتیاجات طبیعی و فطری کودک و بر حسب نظم و ترتیب آن ، توسط مادر تنظیم میگردد. در این صورت هر نوع نیاز کودک برآورده میشود.
بعضی از کودکان ، تابع نظم مادرند و بعضی در این قالب نمیگنجند. آنچه ما در جستجوی آن هستیم، ترکیبی از این دو حالت است. یعنی تنظیم شخصی و خود به خود کودک که شامل نیروهای داخلی و خارجی هر دو است. گاهی تقاضای کودک، مافوق توانایی مادر است، در این صورت مادر باید خود را در برابر تقاضاهای زیاد طفل ، محافظت کند.
البته هدف اصلی سازش و تطابقی است که بین طرفین برقرار میشود، ولی اگر کودک نسبت به تعدیل تقاضاهای خود ، استعداد و توانایی نشان ندهد، این وظیفه مادر است که اقدام نماید و در مقابل تقاضاهای کودک ، خودداری نشان دهد. چنین حالتی فقط تملق به زمان شیرخوارگی ندارد، بلکه متعلق به تمام سالهای برخورد است.
کودکان 18 ماهه
کودک هیجده ماهه در حالیکه ظاهرا «بزرگ شده است و کاملا» جست و خیز دارد ولی از نظر روابطش با مادر خیلی شبیه بچه ی شیر خوار است او دوست دارد بیشتر بگیرد تا بدهد. او از چیزهایی که میداند و میتواند، استفاده کافی میکند و نیازها و احتیاجهای خود را به سایرین میفهماند. او بوسیله اشاره و تلفظ کلماتی مانند «آه ـ آه» به سرعت منظور خود را میفهماند. جواب «نه» را از دیگران به راحتی قبول نمیکند. میداند که کلمه «نه» راحتترین و متداولترین کلمهای است که بکار میرود.
کودک هیجده ماهه وقتی راه میرود، ب حرکت پاها فکر میکند و دوست دارد هر چه به دستش میرسد، بگیرد. احساس او نسبت به زمان بسیار کم است. او هر چه را که میخواهد، همین الان میخواهد. مدتی نخواهد گذشت که کودک هیجده ماهه بر اثر رشد، این مراحل را پشت سر میگذارد و در سن دو سالگی مادر میبیند که او اخلاق خوشی دارد و آدم مطیعی است.
کودک بیست و یک ماهه
کودک در این سن دوست دارد. هر چه که مورد علاقهاش است، همراهش باشد. از تغییر وضعیت ناراحت است و چون گنجینهای لغات او کامل نیست، نمیتواند منظورش را بفهماند بنابراین به گریه و ناسازگاری کردن، متوسل میشود.
مادر خوب و والدین آگاه ، سعی دارند منظور کودک را به سرعت درک و عملی کنند چون در غیر این صورت با لجبازی و ناسازگاری کودک روبه رو خواهند شد. امنیت کودک وقتی عادی است که همه چیز مثل سابق باشد. از تغییر جا یا تغییر لباس و غذا متنفر است.خوشا به حال کودک بیست و یک ماهه ای که والدینش ، واقعی بودن نیازهای او را تشخیص دهند.
کودک دو ساله
برای یک کودک دو ساله ، برعکس کودک هیجده ماهه ، اطاعت ، کاری دلپذیر و آسان است. گذشت شش ماه به کودک این را میدهد که در مقابل والدینش فرمانبردار خوبی باشد. کودک در دو سالگی بیشتر اوقات ، شنونده و اجرا کننده بسیار خوبی است. این حالتها جزء ذات کودک است، و اگر والدین بدانند که در چه مدت این تغییرات صورت میگیرد تقاضاها و انتظارهای خود را از کودک ، با امکانات و قدرت او تطبیق میدهند و در نتیجه ، در امر تربیت او توفیقهای بیشتری عایدشان میشود.
کودک دو سال و نیمه
کودک در این سن ، منفی باف ، لجوج و سرسخت است. اگر مادر بخواهد با عجله لباس او را تنش کند، کودک فریاد میزند: «خودم میخواهم بپوشم» و اگر پدر به او بگوید: «لباست را بپوش» خواهد شنید که میگوید: «میخواهم مامان لباس تنم کند.» کودک دو و نیم ساله متلون است. اگر مادر به طرف او رود. بابا را میطلبد و به عکس اگر بابا به طرفش برود، مامانش را میخواهد. او در دنیایی از تضاد سیر میکند. و این کلمات بر زبان او جاری است: «میکنم .. نمیکنم .. میخواهم .. نمیخواهم .. میتوانم .. نمیتوانم .. بله .. نه»
انتخابهای او چند تایی است و در هر دقیقه ، نوعی را میپسندد، اگر انواع باشد همه را طالب است اگر جلوی او را نگیرند، ممکن است مدتها از یک سمت به سمت دیگر حرکت کند. اگر مادر به او بگوید: «مربا میخواهی» میگوید «نمیخواهم» اما به محض اینکه مربا کنار گذاشته شود، او مربا میخواهد.
مشکل مادر برای تربیت او ، این است که باید حتی الامکان او را در مسیر یک طرفه قرار دهد. کارهای روزانه را خودتان انتخاب کنید و فرصت انتخاب به او ندهید. وقتی میخواهید او را با خود به بیرون ببرید، در حالیکه از تفریح در بیرون برایش سخنرانی میکنید لباس تنش کنید. اگر از او برای بیرون رفتن ، اجازه بخواهید، کلاهتان پس معرکه است. به هر قیمت که میدانید از پرسشهایی که او باید چواب «نه» را ادا کند، پرهیز نمایید. به او زیاد فرصت انتخاب ندهید. اگر این فرصت را داشته باشد، مطمئن باشید که از فرصت خود راضی نیست.
در تمام دستورها، خواهش و تقاضاهایش تکبر و غرور زیاده از حدی دیده میشود. لذا مادر باید به جای نشستن و غصه خوردن ، راه و روش تسلط بر فرزند را بیاموزد و این مطلب را همواره در نظر داشته باشد، سعی کند کودک حرفهای او را بدون چون و چرا بشنود و به عکس در مقابل کارهای بیاهمیت تسلیم شود. مثلا «بگوید: البته ... بله قربان ... حتما»
مادران باید به خاطر داشته باشند که کودک 5/2 ساله ممکن است. رفتارش با شما بسیار خوب یا بد باشد، اما او شما را بسیار دوست دارد و تمناهای زیادی از شما دارد. جالبترین استعدادهای خود را می خواهد به شما نشان دهد، و دوست ندارد آنها را حتی پدرش ببیند. اگر گاهی وقتها که شما را خیلی ناراحت و خسته کرده، فرصتی بدست آورده و قدری استراحت کنید تا ب صبر و حوصله بیشتری به سوی او بازگردید.
کودک دو و نیم تا سه ساله
بسیاری از کودکان در این سن ، در مرحله عجیبی قرار میگیرند، آنها میل دارند به زمان شیرخوارگی برگردند، از نظر احساسی میتوانند این مرحله را با مادر تجدید کنند. دوست دارند دوباره از پستان مادر شیر بخورند، خود را در آغوش مادر جای دهد، برایش بسیار دلپذیر خواهد بود. کودک 5/2 سالهای به مادرش میگفت: «من کوچولو هستم» نمی توانم حرف بزنم. دندان ندارم غذا بخورم. دوست دارم شیر بخورم.»
آنها دوست دارند در کالسکه بخوابند و از شیشه بوسیله پستانک شیر بخورند. وقتی مادری این نیاز کودک خود را بداند، سعی در برطرف کردن آن کرده و به موقع او را از این تخیل بی جا نجات میدهد. اغلب مادران ، کودک در این سن را مسخره کرده و با توجه به کودکان دیگر خود ، حس حسادت آنانرا تحریک و حسود بار میآورند. اما اگر کودک از زنده کردن دوران شیرخوارگی خود به اندازه کافی تجربه بدست آورد، خواهد توانست رشد کند و مستقل تر و بالغ تر بشود و سپس همواره به جلو نگاه کند نه به عقب.
کودک سه ساله
این سن برای مادر و فرزند دوره آرام و رضایت بخشی است. کودک از کلمه «ما» بسیار استفاده میکند. اغلب وجود مادر را بر خود ترجیح میدهد. کودک در ابتدای مرحله 5/2 سالگی روی کلمه «من» و احتیاجات شخصی خودش متمرکز است، بعد روی کلمه «شما» و تقاضای او بر «شما» تکیه دارد و بالاخره به مرحله دوستانه و مشترک میرسد.
او در جهت متضاد گم نمیشود و سعی ندارد که هر دو جهت را انتخاب کند بلکه یک جهت را انتخاب کرده و روی آن میایستد. گاهی والدین میتوانند با فرزند سه ساله ی خود چانه نزنند. او را متقاعد کرده و به امید پاداش به انجام کاری مجبور سازند.
در سه سالگی قدرت بکارگیری کلمات به نحو قابل ملاحظه ای افزایش مییابد. او میتواند در جواب سخن سایرین حرف بزند. میل فراوان دارد در اموری که جنبه امر و بهره در آینده دارد، شرکت کند. کودک سه ساله گاهی که با دلیل و منطق صحبت میکنید، بخوبی گوش میدهد، و حتی گاهی اوقات ممکن است اگر دلیل خوبی برایش بیاورید. کارهایی را که انجامش را دوست ندارد، به راحتی انجام دهد. تقاضای او از بزرگترها خیلی کمتر از سابق و کنار آمدن با او آسانتر است.