سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

زن خوب خانه‌دار است؟



آرامش واقعی,همسر و فرزندان

زن خوب خانه‌دار است؟

آرامش واقعی برای یک زن در کنار همسر و فرزندان است ، نه در کنار کارفرما و کارگر ، که البته این دو باهم در تناقض نیستند.

نگاه سنتی جامعه ، اساسی ترین کار زن را تأمین آرامش در خانواده می داند و مناسب ترین مکان برای ایفاء این نقش را خانه معرفی می کند.

اما امروزه، با گسترش علم و فرهنگ، نیاز فرزندان به مادران  آگاه و به روز، آسانتر شدن کارهای خانه، زن خوب چه کسی است و چه وظایفی دارد؟

در نگاه دین در درجه ی اول حیثیت فردی و کمالات شخصی زن اهمیت دارد...

بسیار شنیده ایم که در نگاه سنتی، زن خوب، زنی است که در خانه باشد و مهم ترین وظایف او نیز وظایفی است که در خانه تعریف می شود. اما امروزه، با زنانی که اغلب دانشگاه رفته اند، گسترش علم و فرهنگ، نیاز جامعه به حضور زنان، نیاز فرزندان به مادران  آگاه و به روز، آسانتر شدن کارهای خانه، زن خوب چه کسی است و چه وظایفی دارد؟ آیا همانند گذشته، خانه داری مهمترین وظیفه اوست و یا باید از خانه خارج شده و موفقیت در فعالیت های اجتماعی او را برتر می سازد؟

قبل از ورود به بحث، ضروری است که واژه ی سنت، فارغ از بحث خانواده، به درستی و دقّت تعریف شود. روشن نبودن معنای این واژه، آسیب های فراوانی به ما و اجتماع ما وارد کرده است.

در مراجعه به لغت نامه های قدیمی، «سنت» چیزی ثابت و پا برجا تعریف شده است. بر اساس این تعریف، چیزی سنت می شود، که در گذر زمان و در فراز و نشیب های یک فرهنگ، ثابت بماند و در آن فرهنگ رسوخ کند. سنت مانند مد نیست که یک دوره بیاید و دوره ی بعد برود. سنت ها آنچنان قوی هستند که توانسته اند طی دهه ها و دوره های مختلف از فراز و نشیب های سیاسی و اجتماعی عبور کنند و در فرهنگ یک جامعه اثر گذار و ماندگار شوند. اما در لغت نامه ی حبیبم و فرهنگ نامه های جدید، سنت به معنای «قدیمی» و «ایستا»، در مقابل «نو» و «پویا» تعریف شده است.

به همین دلیل گاهی افراد جامعه به اعتبار معنای تلقینی سنت- به عنوان یک امر کهنه و مشمول مرور زمان- از پذیرش اموری که در فرهنگ ما رسوخ کرده و ماندگار شده است، امتناع می کنند. در اینجا ذهن، سنت را معادل یک امر قدیمی قرار می دهد و سریعاً یک علامت نفی و نهی روی آن می گذارد. در حالی که اگر بپذیریم که سنت، یعنی امری پایدار که در دوره های مختلف فرهنگ غنی ایرانی و در کشمکش ها و نزاع های دوره های گوناگون ماندگار مانده است، با اعتماد کامل به آن روی می آوریم.

بنابراین تعریف، نگاه سنتی جامعه ی ایرانی و جامعه ی شرقی و جامعه ی اسلامی، اساسی ترین کار زن را تأمین آرامش در خانواده می داند و مناسب ترین مکان برای ایفاء این نقش را خانه معرفی می کند؛ و این همان سنت ماندگاریست که هم فرهنگ مذهبی و هم فرهنگ ملی ما، آن را تقویت کرده است.

یک زن، به دست نیاوردن یک پست مهم اقتصادی یا از دست دادن مدیریت یک کارخانه و یا نیاوردن رأی برای نمایندگی مجلس را تعبیر به بدبختی نمی کند.

بر اساس این نوع از نگاه، برای این که آرامش زن حفظ شود، بی دلیل نباید زن را به خارج از خانه کشاند. اما امروزه با شرایط اجتماعی جدید جامعه ی ما و رشد عقلانی و اجتماعی زنان، برای همان حفاظت زن در داخل خانه و آرامشی که باید در این خانه داشته باشد، این امکان به وجود آمده است که زن بتواند- تا حدی که به حیثیّت و آرامش و همسرداری، فرزندداری و خانه داری وی خللی وارد نشود- در اجتماع حضور پیدا کند.

آرامش واقعی,همسر و فرزندان

فرهنگ دینی، سه مرتبه ی حیثیت فردی، حیثیت خانوادگی و حیثیت اجتماعی را برای زنان قائل است؛ تقدّم آن ها نیز بر همین منوال است. در نگاه دین در درجه ی اول حیثیت فردی و کمالات شخصی زن اهمیت دارد؛ در درجه ی دوم، حیثیت خانوادگی زن و در درجه ی سوم حیثیت اجتماعی او. در موارد تزاحم و تعارض، یعنی هنگامی که یکی از آن ها بخواهد فدای دیگری بشود نیز، باید همین ترتیب رعایت شود؛ یعنی جایگاه اجتماعی زن باید فدای خانواده بشود و جایگاه خانوادگی او فدای حیثیت فردی و کمالی اش.مگر جایی که استثنایی رخ بدهد.

در تاریخ اسلام نمونه های بسیاری از حضور پر رنگ زنان در اجتماع داریم ؛ به عنوان مثال، حضرت زینب سلام الله علیها که در آن شرایط خاص، حیثیت فردی و خانوادگی اش را فدای وظیفه ی اجتماعی خود کرد یا بزرگ بانوی جهان، حضرت زهرا سلام الله علیها که به خاطر دفاع از اسلام و امیرالمومنین علیه السلام آن طور شجاعانه خود را فدا کرد.از این موارد خاص در عصر حاضر، می توان از شرایط اول انقلاب یاد کرد؛ اما در شرایط عادی ، هیچ زنی مجاز به فدا کردن حیثیت فردی و خانوادگی خود برای دستیابی به موقعیت اجتماعی نیست. البته چنین توصیه ای از سوی دین کاملاً مطابق با فطرت و میل باطنی زنان است و این یک امر تحمیلی و ذهنی، از سوی دین، برای زنان نیست؛ بلکه اساساً خواستگاه فطری زنان این گونه است.

یک زن، به دست نیاوردن یک پست مهم اقتصادی یا از دست دادن مدیریت یک کارخانه و یا نیاوردن رأی برای نمایندگی مجلس را تعبیر به بدبختی نمی کند. زن، وقتی خود را بدبخت می داند که همسرش با او ناسازگار باشد، اخلاق بدی داشته باشد و یا ... در واقع زن هنگامی احساس بدبختی می کند که در زندگی خانوادگی اش شکست خورده باشد.

آرامش واقعی برای یک زن در کنار همسر و فرزندان است ، نه در کنار کارفرما و کارگر ، که البته این دو باهم در تناقض نیستند، چه بسیار زنانی که علاوه بر این که همسران دلسوز و مادران فداکاری هستند، مدیران لایق و افراد موفقی از نظر اجتماعی می باشند. به طور کلی معمولاً خانم هایی شغل شان را خیلی دوست دارند و اصرار زیادی به آن دارند و بیشتر زمان خود را خارج خانه می گذرانند ، از همسران شان خیری نمی بینند و همسران شان آرامش گری کمتری دارند. در این صورت است که خانم ها ترجیح می دهند بروند جایی کار کنند که مثلاً بگویند بارک الله. ممنون، شما چه قدر معلّم خوبی هستی و یا چه کارمند نمونه ای هستی.

یک خلاء روانی عاطفی است که خانم را به شغل وابسته می کند. وقتی این نیاز از طرف شوهر ارضاء نشود، همکاران و مدیر با گفتن این که شما چقدر معلم خوبی هستی، نیاز او را بر طرف می کنند. این خلاء را شوهر ایجاد کرده، به همین جهت اگر به دنبال آرامش همدیگر باشند مهم تر است.

شاید مثال ها و مصادیق در ذهن خواننده این شبهه را ایجاد کند که سمت و سوی همه ی این سخنان، در تأکید بر فاصله گرفتن زنان از امور اجتماعی و تشویق آن ها به ماندن در خانه، به منظور ایجاد آرامش در خانواده است. در پاسخ باید گفت: نه اشتغال زن اصل است و نه خانه ماندن او؛ بلکه اصل، آرامش زن در کانون خانواده است.

شاید در شرایط کنونی، که خانواده ها مستقل از یکدیگر زندگی می کنند و کارهای منزل به شدت و زمانبری گذشته نیست، بهتر باشد که زن- به خاطر تضمین آرامشش- به ارتباط های اجتماعی بیشتری بپردازد. در هر حال توصیه ی واحدی برای همه ی زنان وجود ندارد؛ بلکه همه ی این ها، بستگی به شرایط و روحیّات زن دارد. باید بررسی کرد که شرایط زن، فضای داخل خانه و فضا و نوع کار خارج از خانه، تا چه حد آرامش او را مختل و یا تضمین می کند.

خانمی را می شناسم که خانه دار و دانشگاه نرفته است، اما زبان انگلیسی می داند و کامپیوتر بلد است، قسمتی از وقتش را به مطالعه کتاب و روزنامه می گذراند و از اخبار ایران و جهان هم با خبر است، خودش می گوید فرزندانم به مادری که به روز و آگاه باشد، بیشتر احتیاج دارند ، تا مادری که تمام وقت خود را در آشپزخانه می گذراند.

بهتر است خود زنان با توجه به شرایط خود، همسر و فرزندان در این زمینه تصمیم بگیرند، مسلما از انصاف به دور است که مردی ، همسرش را با یکی دو فرزند کوچک ، مجبور کند که فعالیت اجتماعی پر رنگی داشته باشد و یا بانویی که فرزندان او مدرسه ای هستند و اوقات فراغت بیشتری دارد را، خانه نشین کند.
منبع:به نگاهی به کتاب سِر دلبران/تبیان

 


ویدیو مرتبط :
زن خانه دار ورزشکار

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ثروتمندترین زن خانه دار جهان + عکس



 

ثروتمندترین زن خانه دار جهان + عکس

 

آسیا: معمولا این طور به نظر می رسد که زنان خانه دار نمی توانند زیادی پولدار شوند. اما "مارتا هلن کستیرا" نشان داد که این ایده نمی تواند درست باشد.

 

مارتا که هم اکنون زنی تقریبا سالمند (سالمند جوان) به شمار می رود، عاشقانه از مادرش یاد می کند و خود را مدیون زحمات والدینش می داند. مارتا کستیرا در شبانه روز بیشتر از 4 ساعت نمی خوابد و می گوید که تصمیم دارد از این به بعد توجه خود را روی سالادها و تزئینات آن معطوف کند.

مارتا هلن کستیرا، نخستین فرزند دختر یک خانواده متوسط هلندی است که در 13 آگوست 1941 میلادی در ایالت نیوجرسی به دنیا آمد. پدر و مادرش بعد از او صاحب پنج فرزند دیگر شدند و سالها در یک آپارتمان کوچک زندگی می کردند.

از مارتا به عنوان ثروتمندترین زن خانه دار ساکن آمریکا یاد می کنند. او متخصص فنون خانه داری است و توانسته شرایط مالی خوبی را برای خانواده اش فراهم کند. زندگی مارتا کستیرا چندان به خوبی نمی گذشت و آنها سالها در یک آپارتمان کوچک زندگی می کردند، تا اینکه پدر خانواده بعد از چند سال سعی و تلاش توانست خانه ای در یکی از شهرهای کوچک ایالت نیوجرسی خریداری کند.

در خانواده مارتا، کار مادر فقط پختن غذا، نان، کیک و دوختن لباس بود و با آن کارها می کوشید به اقتصاد خانواده کمک کند تا ناچار نباشند پولی بابت خرید نان یا لباس بپردازند. والدین مارتا به نظام اخلاقی سخت کوشی اعتقاد داشتند. مادرش از کودکی به او یاد داده بود که چطور آشپزی کند و مارتا همان طور که بزرگ می شد، هنر حسابگر بودن را در کنار کارهای خانه داری به خوبی یاد می گرفت. او چون ناچار بود هر سال بخشی از تعطیلات تابستان را در کنار پدربزرگ و مادربزرگش در شهر بوفالو بگذراند، از وقتی که دختر کوچکی بیش نبود، در کنار آنها کار می کرد و یاد می گرفت که چطور میوه ها و سبزی ها را کنسرو کند و یا مربا بپزد.

انجام آن کارها که احتیاج به کسب مهارت هایی داشت، بعدها در زندگی او نقش مهمی ایفا کرد. مارتا بسیاری از مهارت های خانه داری را که امروز از آنها استفاده می کند، مدیون پدربزرگ و مادربزرگش است. وی در کنار کارهای خانه و کارهای باغبانی، درس هم می خواند و عاشق مطالعه بود.

او هنگام تحصیل در دبیرستان برای تامین خرج تحصیل خود، تصمیم گرفت به نیویورک برود و در آنجا کار کند. مارتا در سال 1961 با اندی استوارت ازدواج کرد اما همسرش نیز توان مالی مناسبی نداشت و به همین دلیل، مارتا و اندی به کمک هم خانه کوچک خود را تعمیر کردند و آن را به زیباترین شکل ممکن آراستند؛ این اقدام، نخستین کار مارتا در رشته دکوراسیون بود.

در سال 1965 تنها فرزند مارتا به نام "آلکسیس" متولد شد. به همین دلیل مارتا و همسرش تصمیم گرفتند به خانه بزرگ تری اسباب کشی کنند و به همین دلیل، یک اتاق از ساختمان مدرسه ای را خریدند و آن را از نو ساختند. مارتا که از بچگی بسیار اهل حساب و کتاب بود، پس از چندی تصمیم گرفت با رها کردن کار خود در خانه وارد بورس شود. او به عنوان یکی از دلالان بورس مشغول به کار شد و به رغم مشکلات بی شمار، تجارت زیادی را کسب کرد. مارتا یاد گرفت که تاجران چگونه می اندیشند و چگونه عمل می کنند و با توانایی و پشتکاری که داشت، توانست موفق شود.

خانه بعدی مارتا در شهر "وست پورت" قرار داشت. او که از بورس خارج شده بود، تصمیم گرفت کار مرمت و دکوراسیون خانه را شخصا انجام دهد و با کمک شوهرش حیاط آن خانه را با درختان میوه، بوته های توت، انواع سبزی و گل ها آراستند.

کستیرا در دوران بازسازی آن خانه تصمیم گرفت با تهیه و تدارک غذاهای خانگی درامد کسب کند و از آنجا که همواره از انجام کارهای خانه داری لذت می برد، توانست به تجارتی سودآور مشغول شود. او در ابتدا با چاپ آگهی در روزنانه های محلی شروع به کار کرد.

نخستین کار کستیرا تهیه غذا برای یک جشن عروسی کوچک بود. پس از آن، کار خوب مارتا برای برگزاری جشن عروسی به گوش همه رسید و به تدریج رونق گرفت.

در همان زمان، اندی همسر مارتا شرکت کوچکی دایر و برای معرفیی شرکت خود میهمانانی از بین ناشران، ویراستاران و شخصیت های مهم شهر دعوت کرد. از آنجا که مارتا تدارک مفصلی برای پذیرایی دیده بود، هنر و سلیقه او توجه مهمانان را جلب کرد. در نتیجه نوشتن نخستین کتاب پذیرایی و تدارک غذا توسط ناشران به او سپرده شد و مارتا کتابی با عنوان "پذیرایی کردن" نوشت.

این کتاب در سال 1982 به چاپ رسید و تا امروز نسبت به کتاب های مشابه هنوز بهترین فروش را دارد. مارتا کستیرا بعدها دو کتاب دیگر هم منتشر کرد که هر دو با استقبال بی نظیری مواجه شد.

او با کوشش فراوان در یکی از شبکه های تلویزیونی حاضر شد و میزبانی جشن ویژه شکرگزاری در تلویزیون را به عهده گرفت. مارتا در این حرفه دوستان و دشمنان بسیاری پیدا کرد، اما آنان هیچ گاه نتوانستند او را متوقف کنند و از همین رو، او به عنوان متخصص فنون خانه داری تاکنون کتاب های متعددی نوشته و سخنرانی های زیادی را انجام داده است. امروزه مارتا هلن کستیرا که به نام "مارتا استوارت" نیز شناخته می شود، تحت عنوان یک بانوی خانه دار ثروتمند، شهرت زیادی در آمریکا دارد.

متاسفانه در جریان همین موفقیت ها، مارتا از همسرش جدا شد و این اتفاق آغاز رنج بزرگی در زندگی او شد. اما مارتا برای فرار از غم ناشی از جدایی، خود را با سخت کار کردن مشغول و خانه های دیگری را بازسازی و دکورسازی کرد.

به گفته او، هدف دیگرش از انجام دکوراسیون های خانگی، انتشار مجله ای شبیه کتابش بود. مجله ای که شیوه پذیرایی از مهمانان را آموزش بدهد یا اینکه چطور یک خانه باید تزیین شود.

در نهایت، مارتا در سال 1990 به هدفش رسید و رویایش با انتشار مجله ای به نام "زندگی" به حقیقت پیوست. امروزه همه بانوان آمریکایی او را صمیمانه دوست دارند و به وجودش افتخار می کنند. او که عنوان تاثیرگذارترین زن آمریکایی را به خود اختصاص داده، به راستی یک زن خستگی ناپذیر است که انرژی فوق العاده ای دارد و یکی از زنان کارآفرین، ثروتمند و موفق جهان به شمار می آید.../آسیا