سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

زن‌هایی که شوهرشان را بچه می‌کنند



مادری کردن برای همسر, زن و مرد

تا به حال شده که چنین مواردی را به همسرتان بگویید؟ «عزیزم! کیف پولت را فراموش نکنی؟»، «موقع برگشتن فراموش نکنی لباس‌ها را از خشکشویی بگیری؟»، «قبض برق را پرداختی؟»......


تا به حال شده که چنین مواردی را به همسرتان بگویید؟ «عزیزم! کیف پولت را فراموش نکنی؟»، «موقع برگشتن فراموش نکنی لباس‌ها را از خشکشویی بگیری؟»، «قبض برق را پرداختی؟» «چند بار بایدگفت این حوله‌های خیس را روی زمین نینداز؟»، «اگر با این لباس نازک بیرون بروی، حتما سرما می‌خوری» و... اگر چنین جمله‌هایی را گفته‌اید باید بدانید مرتکب اشتباه شده‌اید. در این مطلب سعی کرده‌ایم تا تمام زوایای این اشتباه را برایتان روشن کنیم.

این اشتباه، یکی از معمول‌ترین و مخرب‌ترین عادت‌های ارتباطی با مردهاست؛ یعنی به گونه‌ای با آن‌ها رفتار می‌کنیم، گویی کودکی بیش نیستند و اینطور فرض می‌کنیم که ناتوان هستند و نمی‌توانند از خودشان مراقبت کنند و نیاز دارند که ما زندگیشان را بگردانیم و این می‌تواند آثار مخربی روی زندگی ما بگذارد.
 
با این رفتار‌ها مثل مادرش می‌شوید
1. در حق آن‌ها بیش از حد مفید واقع شدن و انجام دادن کارهایی که باید خودشان انجام بدهند؛ مثلا: به دنبال کلیدش می‌گردیم، لباس‌هایش را پشت سرش جمع می‌کنیم و...

2. راه انداختن بازی‌های کلامی با آن‌ها مثل بازی حدس بزن برای بیرون کشیدن اطلاعات از آن‌ها؛ مثلا می‌گوییم: گرسنه‌ای؟ دوست داری کمی آش برایت درست کنم؛ نه؟ برایت ماهی درست کنم؟ دسر چطور؟ با یک سوپ موافقی؟ زیاد جالب به نظر نمی‌آید؟ خب بگذار فکر کنم. یک ساندویچ گریل شده چطور است؟ آن را هم دوست نداری؟

3. معمولا چنین فرض می‌کنیم؛ مرد‌ها کم حافظه بوده یا فراموشکار هستند و اطلاعاتی که باید خودشان به خاطر داشته باشند را به آن‌ها گوشزد می‌کنیم: یادت باشد وقتی رسیدی زنگ بزنی، یادت نرود بچه را از کلاس موسیقی‌اش برسانی خانه، یادت باشد آشغال‌ها را دم در بگذاری، وقت دکترت یادت نرود! و...

4. آن‌ها را نکوهش می‌کنیم، گویی بچه‌اند؛ «چطور می‌توانی بدون ژاکت بیرون بروی؟ نمی‌بینی هوای بیرون سرد است؟»، «چندبار باید بگویم قبل از اینکه بخوابیم چراغ‌ها را خاموش کن؟»، «صورتحساب‌های برق خیلی بالا رفته» و...

5. به عهده گرفتن کارهایی که فکر می‌کنید نمی‌توانند به درستی انجام دهند؛ مثلا اینکه بگویید: «من به خرید کردن تو اعتماد ندارم چون...»

6. اصلاح کردن اشتباهاتشان و امر و نهی کردن به آن‌ها؛ مثلا: «اگه جای تو بودم الان از سمت چپ رانندگی می‌کردم» یا «از آن مسیر برو که ترافیک نباشد.»

مادری کردن برای همسر, زن و مرد

رفتار شما او را بچه می‌کند
شاید بگویید که در بسیاری از مواقع، مردان به تذکر چنین مواردی نیاز دارند اما موضوع این نیست؛ موردی که در اینجا اهمیت دارد این است که وقتی با یک مرد مانند پسر بچه کوچکی رفتار می‌کنید، او نیز شما را مأیوس نکرده و مانند بچه‌ای کوچک با شما رفتار خواهد کرد. هنگامی که انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد او نیز خود را ناتوان، درمانده وضعیف نشان می‌دهد.

چرا زن‌ها در حق همسرانشان مادری می‌کنند؟
احتمالا متنفرید از اینکه بشنوید شما هم در حق مرد زندگیتان مادری می‌کردید اما باور کنید تنها شما نیستید که این کار را انجام می‌دهید؛ دلیل این کار چیست؟ زن‌ها برای مادری کردن آموزش دیده و برای آن نیز پاداش می‌گیرند. وقتی بچه بودید، یگانه الگویتان مادرتان بود و همواره شاهد بودید که او چگونه از شما، برادر و خواهر‌هایتان حمایت می‌کرد؛ به این ترتیب آموختید چگونه حمایتگر، مهربان و فداکار باشید و به نیازهای دیگران رسیدگی کنید.

این موضوع نیز حقیقت دارد که شاهد بودید چگونه مادرتان به ویژه در حق پدرتان مادری می‌کرده است؛ پس بیایید به موضوع اینطور نگاه کنیم که اگر شما شاهد بودید به جای اینکه مادرتان به طرزی رمانیک با پدرتان رفتار کند، همیشه در حق او مادری می‌کرده است، درنتیجه شما هم در کودکی چنین آموختید. پس فکر کردید این‌‌ همان رفتاری است که زن‌ها باید با مرد‌ها داشته باشند؛ درنتیجه وقتی خودتان بزرگ شدید و ازدواج کردید، عینا همین کار را با همسرتان انجام دادید.
 
آن‌ها که بدشان نمی‌آید
وقتی در حق مرد‌ها مادری می‌کنید، آن‌ها احساس عشق می‌کنند؛ چرا؟ چون مرد‌ها در کودکی همواره شاهد بودند که مادرشان از آن‌ها مراقبت می‌کرده؛ بنابراین برایشان عادی است به همسر خود اجازه دهند تا این نقش را ادامه دهد. این موضوع حقیقت دارد. چنانچه مادر همسرتان مدام در حق او مادری کرده باشد، ممکن است در ذهنش مادر، همسر و حمایتگر تداعی بیشتری از کلمات عاشق، معشوق، بهترین دوست یا شریک زندگی داشته باشد. چنانچه همسرتان در کودکی محبت و توجه کافی از جانب مادر خود دریافت نکرده باشد هم با خوشحالی تمام اجازه خواهد داد تا این کار ناتمام او را برایش به پایان برسانید.

عشق را نکشید
سریع‌ترین راه ممکن برای کشتن عشق، شور و حال و حرارت یک رابطه، مادری کردن در حق نامزد یا همسرتان است. هرچه با یک مرد بیشتر مانند مادرش رفتار کنید، او نیز به شما بیشتر فرزندگونه پاسخ خواهد داد اما موضوع این است که هیچ مردی مایل نیست همسرش تبدیل به مادردومش شود.
 
روزی که او شورش کند
در ابتدا مادری کردن برای نامزد یا همسرتان می‌تواند جوانب مثبتی داشته باشد اما در درازمدت اثرات بسیار مخربی را بر رابطه شما خواهد گذاشت؛ مثلا همسرتان از شما منزجر شده و علیه‌تان طغیان خواهد کرد. ممکن است از رفتارتان شکایتی نداشته باشد، حتی ممکن است اصرار کند به این کارتان ادامه دهید اما یک چیز حتمی است: او یک روز علیه‌تان شورش خواهد کرد؛ همانگونه که تمامی پسر بچه‌ها دوست دارند روزی از مادرشان جدا شوند و خانه را ترک کنند.
 
این گونه مردتان دیگر نمی‌تواند دوستتان بدارد
اگر با نامزد یا همسرتان مدام طوری رفتار می‌کنید که گویی بی‌لیاقت است، متعاقب چنین رفتاری او نیز احساس ناتوانی و بی‌لیاقتی خواهد کرد و درنتیجه اعتماد به نفسش پایین آمده و رفتارش نیز بچگانه‌تر می‌شود. هنگامی که یک مرد احساس خوبی نسبت به خودش ندارد، شما را نیز کمتر دوست خواهد داشت، زیرا احساس عزت نفس یک مرد بستگی به احساس توانمندی او دارد. هنگامی که مردی احساس می‌کند کار‌ها را به درستی انجام نمی‌دهد، به سختی می‌تواند با شما یا خودش مهربان باشد. رفتار کردن با مرد‌ها مانند پسر بچه‌ها و به رخ کشیدن ضعف‌ها و ناتوانایی‌های آن‌ها روی قابلیت عشق ورزیشان تأثیر منفی می‌گذارد.
منبع : جام جم سرا
 


ویدیو مرتبط :
پناه بردن زن ها به غیر از شوهرشان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شرم آور ترین واکنش ها به قطع شدن انگشتان زن و بچه مردم



 

شرم آور ترین واکنش ها به قطع شدن انگشتان زن و بچه مردم

 

 

روستای گاودانه در استان کهکیلویه و بویراحمد واقع است. روز گذشته خبرگزاری مهر در گزارشی مکتوب و تصویری از این روستا، به تنها وسیله ارتباطی این روستا با جهان خارج از آن پرداخت: وسیله ای به نام "گرگر" که روستاییان مجبورند برای عبور از رودخانه و رفتن به محل تحصیل، کار، خرید، جاده، شهر و روستاهای دیگر سوار آن شوند.

 

گرگر، در واقع تله کابینی است که روستاییان سوار آن می شوند و با دست، آن را حرکت می دهند. در این میان شیب تند رودخانه باعث می شود هر از گاهی دست مردم در زیر چرخ های آن گیر کند و انگشتان آنها قطع شود.

تاکنون، بیش از 30 نفر از اهالی روستا دچار چنین حادثه ای شده و حتی برخی از آنان نیز به دلیل سقوط از گرگر دچار قطع نخاع یا مرگ شده اند.

در پی انتشار این خبر و تصاویر تکان دهنده انگشتان قطع شده اهالی روستا به ویژه کودکان مظلوم آن، انتظار می رفت مسوولان و نمایندگان استان ضمن ابراز شرمندگی از اینکه در حوزه استحفاظی آنها چنین فاجعه ای در حال وقوع مداوم است، نسبت به حل مشکلات مردم این روستا و جاهای دیگری که احیانا چنین مشکلی دارند اقدامات فوری انجام دهند و هر چه سریعتر، پلی کوچک در این روستای محروم احداث نمایند.

با این حال، آنچه امروز در همین خبرگزاری راجع به واکنش مسوولان منتشر شد، دود از سر آدمی بلند می کند که "خدایا اینها دیگر چه کسانی هستند؟"

به اظهارات مسوولانه آقایان دقت کنید:

- مدیر روابط عمومی استانداری کهکیلویه و بویراحمد: استاندار وقت ندارد پاسخ دهد.

- سید محمدعلی بزرگواری ؛ نماینده مجلس: مساله را بزرگ کردید... قبل از هر اقدامی باید طرح نوشته شود، اداره راه و ترابری شهرستان آن را آماده کند، اداره راه شهرستان طرح را به کمیته برنامه ریزی استان بدهد، کمیته برنامه ریزی آن را تایید کند، بعد طرح به دولت برود تا در صورت موافقت به اداره راه استان بودجه دهند. بنابراین شاید تا زمان ساخت پل چند سال طول بکشد... روستاییان اغراق می کنند. شما هم مساله را خیلی بزرگ می کنید، همیشه می شود با شنا کردن از رودخانه عبور کرد... روستاییان از پل آن یکی روستا استفاده کنند... حواسشان جمع باشد انگشتشان قطع نشود.

- نصرت الله انصاری، فرماندار: به روستاییان توصیه شده از گرگر استفاده نکنند، مسوولیت هر کسی که از این مسیر عبور کند با خودش هست.

محمدحسین نصیری راد، رییس اداره راه منطقه نیز در مرداد ماهی که گذشت قول داده بود ظرف یک هفته کار ساخت پل برای روستای مذکور آغاز شود اما گویا یک هفته بعضی ها با یک هفته بقیه خیلی فرق می کند و هنوز موعدش نرسیده است!

این در حالی است که از مردادماه تاکنون، انگشتان تعداد زیادی از هموطنان مان در این مسیر قطع شده است و البته با ادامه وضعیت کنونی، تعداد افرادی که دچار سانحه می شوند، همچنان افزایش می یابد.

البته یکی دو نفر از مسوولان مصاحبه شونده توپ را به زمین مردم نینداخته اند مانند رییس بیمارستان امام خمینی دهدشت که گفته مراتب را به مسوولان بالاتر گزارش می کند تا چاره ای بیندیشند و ستار هدایتخواه نماینده دیگر مجلس که وعده داده موضوع را از طریق اداره راه استان پیگیری می کند.

حال مروری دوباره داشته باشید بر روی اظهارات "به اصطلاح مسوولان" فوق:

استانداری که وقت ندارد جواب بدهد که چرا در استان تحت مدیریت اش این فاجعه مدام در حال تکرار است ، فرمانداری که می گوید تقصیر خودشان است که از گرگر استفاده می کنند و نماینده مردم (!)ی که معتقد است روستاییان و رسانه ها دارند بزرگنمایی می کنند و پیشنهاد می کند ملت شناکنان از عرض رودخانه بگذرند و مثلا به مدرسه و مزرعه و شهر بروند!

بعد هم به جای آنکه از وضعیت اسفناک موکلین اش متاسف شود و مثل اسپند بر روی آتش، از جا جهد و کاری کند، خیلی آسوده خاطر می گوید که باید طرحش نوشته شود و به دولت برود تا اگر مصوب شد، پلی ساخته شود.

واقعا جای تاسف است که بعضی ها فکر می کنند برای ساختن یک پل روستایی هم باید دولت جلسه بگذارد و مصوبه بگذراند!

اگر هیات وزیران باید به این امور مستقیما رسیدگی کنند، پس مسوولان محلی و نمایندگان مجلس، این وسط چه کاره اند؟

این چه حرف مضحک و چه استدلال تاسف انگیزی است برای توجیه تاخیر در ساخت پل؟

آن یکی مسوول هم که رسما زیر قولش زده و از مرداد تاکنون، حقوق ماهیانه اش را گرفته و خبری از پلی که وعده داده بود، نیست!

واقعا باید به این آقایان گفت اگر مرهمی بر زخم نیستید، لااقل نمک بر زخم مردم نپاشید. یعنی چه که تقصیر خودشان است که انگشتشان قطع می شود یا بروید شنا کنید؟!

به خدا سوگند، "خجالت" هم یکی از بزرگترین نعمت های الهی است!

اگر آقایان این قدر عرضه ندارند یک پل روستایی درست کنند، اعلام بی کفایتی کنند تا همین خوانندگان سایت های خبری اعم از راست و چپ و مستقل خودشان دست به کار شوند تا بلکه آقایان خجالت زده شوند!

واقعا برای کشوری که در آن سوی دنیا هم طرح های عمرانی دارد و پل و سد و کارخانه و نیروگاه، می سازد، زشت و زننده است که در داخل مرزهایش، مردمی آن هم مردمی به شرافت و مظلومیت روستاهای کهکیلویه و بویراحمد، این چنین محروم و درمانده شوند و هر روز شاهد زخم و مرگ خود یا عزیزانشان باشند و آن وقت آقایان پایشان را روی پای دیگر بیندازند و بگویند: تقصیر خود مردم است.

واقعا اگر در همین مجلس شورای اسلامی، به دلیل مثلا خرابی یک در، انگشت یک نماینده قطع شود، آقایان چه جار و جنجالی راه می اندازند و خبرش تا آن سوی دنیا می رود ولی وقتی ده ها هموطن در یک روستا، دچار چنین سرنوشتی می شوند، واکنش آقایان این است: بزرگنمایی می کنید!

آیا خون تهران نشینان و مسوولان از خون بچه های روستای گاودانه کهکیلویه و بویراحمد رنگین است؟

دقت کنید که مردم این روستا نمی گویند بیایید برای ما ورزشگاه بسازید یا نیروگاه خورشیدی برایمان بیاورید، فقط می گویند پلی درست کنید تا انگشت های بچه هایمان قطع نشود؛ همین!

از دولت که همواره بر رسیدگی به مناطقه محروم را تاکید دارد، انتظار می رود ضمن بازخواست مسوولان استان به دلیل اهمال در خدمت رسانی ، به طور جدی پیگیر این موضوع باشد که چرا آقایان مسوول در استان کهکیلویه و بویراحمد تا این حد در برابر مشکلات مردم بی تفاوت اند. در واقع هر چند قطع مداوم انگشتان دست مردم منطقه فاجعه بار است ، نوع واکنش مسوولان محلی به این مساله، فاجعه ای بسیار بسیار بزرگ تر است.

فاجعه نخست را می توان با ساخت پل از بین برد، و می ماند فاجعه بزرگ تر دوم که باید دید چه برخوردی با مسوولان سهل انگار می شود.../عصرایران