سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

روزهای بعد از شکست عاطفی



شکست عاطفی,بهم خوردن یک نامزدی,زندگی مشترک

 

روزهای بعد از شکست عاطفی

در هر جدایی شما از مراحل متفاوتی می گذرید، وضعیت های روحی مختلفی را تجربه می کنید که هر کدام برای مدتی شما را درگیر خود می کنند. اگر بخواهیم این مراحل را دسته بندی کنیم، باید از سه فرآیند روانی کندن و جدا شدن، انطباق و در نهایت التیام نام ببریم.

 

شکست عاطفی

هر جدایی ای مانند از دست دادن یک عزیر دردناک و سخت است؛ به خصوص اگر این جدایی از کسی باشد که شما با اشتیاق و علاقه، آینده ایده آل خود را با او ترسیم کرده بودید. بنابراین عجیب نیست اگر بعد از بهم خوردن یک نامزدی، ببینیم که فرد برای کاهش درد و رنجش، رفتارهای خاصی را انجام می دهد. رفتارهایی که طبیعی هستند اما در دراز مدت می توانند خطرآفرین شوند.

 

به این رفتارها که برای کاهش درد هر فردی به آنها روی می آورد، مکانیزم دفاعی گفته می شود. مکانیزم های دفاعی اگر از شش ماه بیشتر استفاده شوند ممکن از مشکلات فراوانی را برای فرد ایجاد کند. این مکانیزم ها عبارتند از:

 

1) انکار:

در این مکانیزم، فرد سعی می کند وجود مشکلات پیش از جدایی را انکار کند. خاطره های مبهمی از زندگی مشترکش به یاد می آورد، سعی می کند روابطش را محدود کند و اجازه ندهد دیگران از وضعیت فعلی او با خبر شوند. اگر این مکانیزم به طول بینجامد فرد تعامل های عاطفی اجتماعی اش را نسبت به دوستانش از دست خواهد داد.

 

2) دست کم گیری:

این که افراد مطلقه می گویند که طلاق آن طور که می گویند چیز بدی نیست. این افراد از درون در حال متلاشی شدن هستند. در برخی موارد دچار بیماری های جسمی و روحی شدیدی می شوند.

 

3) خردگرایی:

در یک عبارت اگر بخواهیم خردگرایی را تعریف کنیم، باید بگوییم: حذف کردن جنبه های عاطفی یک ماجرای دردناک و نگاه کردن به آن با منطق و استدلال. کسی که از این مکانیزم استفاده می کند، جنبه احساسی مشکل جدایی اش را نادیده می گیرد و فقط به تجزیه و تحلیل آن می پردازد. او سعی می کند حرف های فلسفی و منطقی در باره طلاقش بگوید. مثل این که: با این تصمیم هردویمان راحت هستیم. در کوتاه مدت این خردگرایی خوب است اما نباید از التیام زخم های احساسی غافل شد.

 

4) خشم:

فرد در همه جا و در همه حال و شرایط همه خشمش از همسرش را به زبان می آورد. از او بدگویی می کند، سعی در انتقام جویی دارد و می گوید من نمی گذارم فراموش کند که با من چه کرده است، نمی گذارم آب خوش از گلویش پایین برود. اما غافل از اینکه خشم خشم می آفریند و با این کار در یک دور باطل خصومت گرفتار می شود.

 

5) جابجایی:

فرد بجای تمرکز بر همسر سابقش اشخاص دیگری را مانند دوستان، خانواده، شغل، تحصیل و... جایگزین او می کند. به کارهایی روی می آورد که وقتش را می گیرند و خود را وقف فرد، جمعیت، گروه یا کار خاصی می کند.

 

6) برخورد کردن:

در چنین مکانیزمی فرد بیش از قبل به سر و وضع ظاهری اش می رسد. او وارونه سازی می کند. سعی می کند نشان دهد خیلی سرحال است، هیچ مشکلی ندارد و از همیشه خوشحال تر است. اگر این مکانیزم ادامه پیدا کند خانواده و اطرافیانش از او دور می شوند.

 

وقتی همه چیز را می پذیرید...

یکی دیگر از فرایند های روانی طلاق انطباق است. در این مرحله فرد دیگر طلاق را پذیرفته و در پی کشف اشتباهاتش است. او می گوید که از این پس باید چه کارهاییی را انجام دهد تا در زندگی مشترک بعدی اش اشتباهاتش را تکرار نکند. او دیگر از بیان اینکه شکست خورده واهمه ندارد.

 

در مرحله آخر به التیام می رسد. در این مرحله فرد واقعیت را می پذیرد و برای آغاز یک زندگی جدید آماده می شود. او می کوشد تا در این زندگی مشترک کمترین اشتباه را انجام دهد.

 

چقدر درگیر خواهید بود؟

مرحله اول شش تا یکسال به طول می انجامد و مراحل دوم و سوم هر یک سه تا شش ماه به طول می انجامند. در مجموع پس از هر جدایی باید یک تا 2سال زمان سپری شود تا فرد بتواند به ازدواج مجدد برسد. البته این زمان ها قطعی نیست و در برخی از افراد می تواند بیشتر و کمتر باشد. یعنی به کوتاهی و بلندی زمان با هم بودن زوج ها، نوع جدایی نیز در این میان نقش مهمی دارد.

منبع:تبیان


ویدیو مرتبط :
نبوغ عاطفی چیست ؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پیوند دوباره بعد از شکست عاطفی



شکست عاطفی,شکست عشقی, تجربه یک ازدواج

اگر جزو کسانی باشید که تجربه یک ازدواج یا نامزدی به هم خورده را دارند، حتما احساس دو گانه ای را نسبت به شریک سابق خود تجربه کرده اید. گاهی او را غیرقابل تحمل دانسته اید و گاهی هم به دلیل احساس گناه فکر کرده اید به اندازه کافی برای سازگاری با هم تلاش نکرده اید.

شکست عشقی
گاهی هم فشار اطرافیان مزید بر علت می شود که تصمیم بگیرید دوباره با نامزد یا همسر سابقتان ارتباط برقرار کنید و به زندگی مشترک برگردید. اگر در دوره نامزدی جدا شده باشید، برگشت کار سختی است. چون معمولا اختلافات آن قدر جدی بوده که باعث شده شما دوست داشتن و آینده مشترک را ندید بگیرید و به جدایی و پایان نامزدی تان فکر کنید. بنابراین برگشتن، تنها باید مشروط به تایید مشاور خانواده باشد. باید علت عدم سازش و جدایی مشخص شود و راهکارهای حل مشکل به کار گرفته شود. معمولا مهم ترین دلایل عدم سازش این مواردی هستند که در ادامه برایتان خواهیم گفت. آنها را در رابطه تان شناسایی کنید و هر گاه راه حلی برایشان یافتید، به پیوند دوباره فکر کنید.
 
خواسته های متفاوت
ویلیام گلاسر روانشناس مشهور آمریکایی، معتقد است انسان ها برای ارضا پنج نیاز اساسی که ریشه در ژن ها دارد، تلاش می کنند. نیاز به بقا، نیاز به عشق و محبت، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی و نیاز به تفریح.در زندگی مشترک افراد، این نیازها نقش مهمی را ایفا می کند که به شکل ژنتیک به انسان منتقل می شود و الویت نیازها برای هرکسی متفاوت است. اما اگر بخواهیم با تعبیر گلاسر جلو برویم، 5پایه اصلی یک زندگی مشترک، فرزندآوری(بقا)، عشق ورزی (جسمی و روحی)، پیشرفت در زندگی فردی و زندگی مشترک، آزادی و استقلال شخصی و تفریح، کامجویی و لذت بردن از زندگی با همسر است. تناسب نداشتن این اولویت ها و در واقع کوتاه و بلند بودن این 5پایه در زن و مرد باعث می شود آنها ایده آل ها و خواسته های متفاوتی از زندگی داشته باشند. بنابراین سازگاری بین آنها کار سختی می شود.

مهارت ها را بازیابید
متاسفانه بسیاری از افراد مهارت های زندگی را نمی آموزند و نمی توانند از عهده حل مسئله برآیند به همین در برخورد با مشکل، جدایی را انتخاب می کنند. در گذشته ازدواج ضرورت بیشتری داشت و طلاق نیز آنقدر قبیح بود که همه معتقد بودند باید با لباس سفید به خانه بخت رفت و با کفن سفید از خانه بیرون آمد اما امروزه نه ضرورت ازدواج آنقدر برای افراد قابل لمس است و نه طلاق آنقدر قبیح شمرده می شود.

وقتی طرفین مهارت حل مساله و مهارت روابط موثر را نداشته باشند و به بن بست بخورند به راحتی طلاق می گیرند. اگر می خواهید شروعی دوباره را تجربه کنید، مطمئن شوید که مهارت های ارتباطی و مهارت های لازم برای زندگی مشترک را فراگرفته اید. بی گدار به آب نزنید و تا زمانی که عامل اختلافات حل نشده، به پیوند دوباره فکر نکنید.مهم تر از همه این که گاهی لازم است برای یادگیری برخی مهارت ها با هم مطالعه کنید، با هم نزد مشاور بروید و با هم در دوره های آموزشی زندگی مشترک شرکت کنید. شاید هر دو یا یکی از شما کمی به مداخله روانپزشکی نیاز داشته باشد. اگر واقعا تصمیم به زندگی مشترک گرفته اید، این مداخلات را پذیرا باشید و بعد از طی دوره درمانی مجددا بررسی کنید که آیا امکان زندگی مشترک برای شما دو نفر وجود دارد یا نه.
 
برای چی برمی گردید؟
شاید باید این فکر را پیش از همه در ذهن تان مرور می کردید. اما ما می گوییم باید همواره به این سوال فکر کنید و پاسخی قاطع و محکم برای آن بیاورید. برای چی تصمیم دارید به زندگی ای که یک بار از هم پاشیده برگردید؟ اگر پاسختان فرار از تنهایی، عذاب وجدان و ترس از انگ اجتماع یا فشار اطرافیان است، بدانید که به احتمال زیاد، این تصمیم باز هم با شکست مواجه می شود. دلیل برگشتن شما باید بیش از هر چیز مربوط به اراده درونی هر دو نفرتان برای دادن یک شانس دوباره به خود و امتحان کردن مسیرهای جدید و نتیجه بخش تر باشد. در این بین معمولا دوست داشتن هم چاشنی کار است که اگر نباشد، باز هم زندگی شما می تواند با کشمکش و شکست همراه شود.
منبع:سبب سبز