سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
رابطه ی بین قد و موفقیت
آیا شما می دانستید که ممکن است بین میزان موفقیت شما در زندگی و قدتان رابطه ای وجود داشته باشد؟
بسیاری از افراد بر این باورند كه افراد كوتاه قد در مقایسه با بلندقدها درآمد كمتری دارند و اغلب روسای این گروه از افراد قدبلند هستند.
بررسیهای انجام شده حاكی از آن است كه بیش از نیمی از افراد در كشور آمریكا به عنوان سرپرست ادارات و سازمانها منصوب میشوند و بیش از 183 سانتیمتر قد دارند.
اگر تاكنون از شنیدن این همه نتایج غمانگیز درباره عاقبت زندگی افراد كوتاه قد ناامید نشدهاید،این را هم بدانید كه براساس نتایج به دست آمده از تحقیقات انجام شده توسط محققان دانشگاه جانهاپكینز،در قد بلندها بویژه زنهای قدبلند در مقایسه احتمال ابتلا به بیماریهای ناشی از زوال عقل كمتر است.
ناپلئون و بتهوون تنها 170 سانتیمتر قد داشتند و جالب اینكه ماهاتما گاندی حتی از آن دو نیز كوتاهقدتر بوده است.همان طور كه محققان دانشگاه جانهاپكینز اعلام كردهاند،آنچه در ابتدا بیان شد موضوعی است كه تحقیقات علمی نیز آن را مورد تایید قرار دادهاند.
درصورتیكه تغذیه فرد در دو سال اول تولد مناسب نباشد، توانمندیهای ذهنی و جسمی او در زندگی آینده به شدت تحت تاثیر قرارگرفت.
بر این اساس به ازای هر 5/2 سانتیمتر افزایش طول زانو احتمال زوال عقل و ابتلا به بیماریهایی نظیر آلزایمر 16 درصد كاهش خواهد یافت،گر چه در مردان نیز احتمال ابتلا به این گروه از بیماریها با افزایش قد،كاهش خواهد یافت.
اما با توجه به اینكه مردان و زنان از نظر رژیم غذایی بهینه با هم متفاوت هستند،كاهش میزان ابتلا به بیماریها در میان آنها متفاوت خواهد بود.جالب است بدانید كه افرادی كه حتی در سن نوجوانی در مقایسه با دیگر همسالان خود،كوتاه قدتر بودهاند نیز از این قاعده مستثنی نخواهند بود.
بنابراین اگر دو فرد هم قد را مورد مقایسه قرار دهیم متوجه میشویم كه درآمد یكی از آنها كه در سن نوجوانی كوتاهقدتر بوده است 5/1 تا 2 درصد كمتر از دیگری خواهد بود.شاید این طور به نظر برسد كه معمولا افراد كوتاه قد كمتر در فعالیتهای اجتماعی مشاركت داشته و بنابراین مهارتهای اجتماعی كمتری را كسب خواهند كرد.ا
ما باید پذیرفت كه علیرغم وجود شواهد علمی برای تایید این نـظـریـه،راهـكـارهـای مـخـتـلـفی نظیر رژیم غذایی مناسب،فعالیتهای فیزیكی و برقراری روابط اجتماعی در زندگی وجود دارند كه میتوان از آنها برای كاهش خطر احتمال ابتلا به بیماریهای ذهنی و آلزایمر استفاده كرد.
این در حالی است كه در برخی از افراد كوتاهقد،جهش ژنتیكی نادری رخ میدهد كه منجر به افزایش طول عمر آنها خواهد شد.این ناهنجاری روشی كه سلولهای بدن آن را برای استفاده از عامل رشد هورمون شبیه به انسولین به كار میبرند تحت تاثیر قرار میدهد.
در حالی كه این عامل رشد،نقش بسیار مهمی در رشد فرد در دوران كودكی داشته و از آن به عنوان یك راهكار منحصر به فرد برای افزایش حجم ماهیچهها و عضلات بدن،جلوگیری از مرگ سلولها و كاهش تجمع چربی در بدن استفاده می کنند.
ویدیو مرتبط :
رابطه ریسک کردن و موفقیت
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
رابطه استرس و موفقیت شما در زندگی
اکنون حدود یک قرن است که از اثر شوک بر موشها آگاه شدهایم. در 1908 دو محقق به نامهای رابرت یرکر و جان دادسون موشهایی را در قفس قرار داده و آنها را در انتخاب بین دو راه مختلف آزاد گذاشتند. هربار که یکی از موشها از راه سیاه عبور میکرد، شوک الکتریکی به او وارد میشد؛ اما راه سفید امن و بیخطر بود.
یرکر و دادسون قدرت شوکها را به درجات متفاوت تنظیم کرده بودند. بر برخی از موشها همیشه شوکهای قوی وارد میشد و بر برخی دیگر شوکهای ضعیف. آنها به این نتیجه رسیدند که موشهایی که سریعتر از همه یاد میگرفتند آنهایی بودند که شدت شوک الکتریکی شان جایی بین این دو در نوسان بود، یعنی شوکهای معتدل. وقتی که انگیزه یادگیری بیش از حد بزرگ بود، اثر معکوس بر جای میگذاشت.
این درباره موشها، اما آیا درباره آدمها و انگیزههای مالی آنها هم وضع چنین است؟ برای پاسخ به این پرسش چهار اقتصاددان به نامهای دن ارایلی، اوری نیزی، جورج لوونشتاین و نینا مازار به مناطق روستایی هندوستان سفر کردهاند. آنها میدانستند که هرچه داوطلبان آزمایش فقیرتر باشند شوکه کردن آنها با پرداختهای مالی آسانتر است.
اگر داوطلبان موفق به غلبه بر برخی چالشهای ذهنی و فیزیکی طراحی شده توسط محققان میشدند، مبالغی به عنوان جایزه دریافت میکردند. این چالشها از پرتاب توپ به یک هدف مشخص، تا اعمالی که به تمرکز بالا نیاز داشتند، متغیر بودند. درست مثل موشهای آزمایشگاهی دادسون و یرکر اینجا هم انگیزش شرکتکنندگان به سه درجه کم، متوسط و زیاد تقسیم شده بود.
شرکتکنندگان میتوانستند مبلغی تا سقف درآمد یک روز، یک هفته یا حتی شش ماه شان را در این آزمایش برنده شوند؛ اما این طور نشد، آنها تحت فشار آزمایش خود را میباختند. آنهایی که برای دریافت مبالغ کم یا متوسط انتخاب میشدند تنها قادر به کسب حدود 35 درصد درآمد اختصاص یافته بودند و کسانی که مبالغ بالاتر برایشان در نظر گرفته شده بود حتی کمتر - فقط حدود 20 درصد جایزه - را به دست میآوردند.
هرچند، لازم نیست که حتما روستاییان هندوستان را شکنجه کنیم تا دریابیم که انسانها تحت فشار خود را میبازند؛ خیلی بهتر است که فوتبالیستهای حرفهای را عذاب دهیم. شکنجهای که این روزها بسیار هم هواخواه دارد ضربات پنالتی است.
در این قبیل ضربات قبل از هر چیز ممکن است همواره فشار مضاعفی بر تیمی که دوم پنالتی میزند، وجود داشته باشد؛ زیرا معمولا اکثر ضربات پنالتی گل میشود و آن وقت تیم دوم با این اضطراب روبهرو است که پیش بودن حریفش را جبران کند.
از سال 1970 تا سال 2003 اینکه چه تیمی اولین ضربه پنالتی را بزند به طور شانسی انتخاب میشد؛ اما از 2003 پرتاب سکه این شانس را به کاپیتانها داده است که انتخاب کنند تیم شان اولین پنالتی زن باشد یا دومی. این تغییر قوانین به دو اقتصاددان به نام ای خوزه آپستوگیا و ایگناسیو هوئرتا این شانس را داد تا اثر استرس را در شرایطی بسیار مخاطره آمیز و جدی بررسی کنند. آنها دریافتند که تا پیش از 2003 تیمی که شانس اول بودن در ضربات پنالتی را بهدست میآورد به احتمال بیش از 60 درصد برنده از زمین مسابقه بیرون میآمد.
این مزیت بزرگی است که حرفهایها به خوبی از آن آگاهند. از زمان تغییر قانون قبلی، اکثر کاپیتانها در پرتاب سکه اولین بودن در ضربات پنالتی را برگزیدهاند. با این حال استثنائاتی هم وجود دارد. ایتالیا اخیرا یک بازی را در ضربات پنالتی به اسپانیا باخت، چون کاپیتان شان جانلوییجی بوفون در پرتاب سکه تصمیم گرفت، تیم شان پنالتی زن دوم باشد.
او شاید به عنوان یک دروازه بان زاویه دید متفاوتی داشته است، چون وقتی هم تیمیهای او دوم پنالتی بزنند، به این معنی است که او ابتدا در دروازه میایستاد. به هرحال این کار هر دلیلی که داشت، انتخاب او همانطور که سوابق نشان میداد، نتیجه خوبی به همراه نداشت.
این دو اقتصاددان از نتایجی که بهدست آوردهاند، بسیار خوشحال هستند. البته دلیل خوشحالی آنها احتمالا مستحکم بودن پیشبینیهای مدل شان است، نه اسپانیایی بودن خودشان.
منبع:تیمهارفورد