سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

رابطه خوش بینی و موفقیت در زندگی



 

 

رابطه خوش بینی وموفقیت در زندگی

 

حقایق طاقت فرسای زندگی روزمره، فضای کمی برای خوش بینی باقی می گذارد. خبرهای متفاوت به این دلیل بر سر زبان ها می افتند که نشانه هایی از اعمال خشونت، و خون و خونریزی در آنها وجود دارد.

 

حقایق طاقت فرسای زندگی روزمره، فضای کمی برای خوش بینی باقی می گذارد. خبرهای متفاوت به این دلیل بر سر زبان ها می افتند که نشانه هایی از اعمال خشونت، و خون و خونریزی در آنها وجود دارد. در مورد بحران غذایی در آفریقا میشنویم، همه روزه افرادی بدون هیچ دلیل خاصی در خیابان های کشورهای مختلف کشته میشوند، سوء استفاده های جنسی از کودکان هر روز افزایش پیدا می کند، و فاجعه های هواشناسی با گرم شدن جهانی کره زمین وخیم تر می شوند. هزینه های درمانی با سرعتی بیش از یک جت بالا می روند و در صحبت های روزمره کودکان شاهد بی حرمتی ها و دشنام دادن های بیشتری هستیم. با چنین وضعیت منفی که ایجاد شده، تعجبی ندارد که سازمان آمارگیری آمریکا اعلام می کند از هر 10 نفر یک نفر به افسردگی مبتلاست.

 

خود شما هم ممکن است با خواندن پاراگراف اول دچار یاس و افسردگی شوید. اما صبر کنید! هنوز جای امیدواری باقی است؛ در این دنیا چیزی به نام "هوش خوش بینی" نیز وجود دارد. این نوع خوش بینی هیچ یک از حقایق تلخ دنیای امروزی را انکار نمی کند، بلکه به دنبال یافتن راهی برای مقابله با مشکلات است. "مارتین سلیگمن" که کار اصلی زندگی خود را بررسی و مطالعه بر روی خوش بینی و شادی قرار داده، معتقد است که می توان هنر خوش بینی را آموزش دید و یاد گرفت.

 

 

این مراحل پایه ای را در نظر بگیرید:

 

1- بر روی چیزی تمرکز کنید که قدرت کنترل آنرا داشته باشید. خود را درگیر مسائلی که از عهده تان خارج است نکنید. شاید نتوانید گرم شدن کره زمین را کنترل کنید، اما میتوانید در مصرف انرژی صرفه جویی کنید. شاید نتوانید کل سیستم شرکت را کامپیوتری کنید، اما می توانید خودتان را با مهارت های عرضه و تقاضا مدرن مجهز کنید.

 

2- وقایع را ارزیابی کرده و از متهم کردن خود دست بردارید. همیشه یک راه دیگر برای نگاه کردن به شرایط و موقعیت های مختلف وجود دارد. "لغو سفر هوایی باعث شد من به ملاقات مهمی که برنامه ریزی کرده بودم نرسم." کاری است که شده؛ تنها کاری که از دستتان بر می آید این است که ببینید چه کاری را می توانید جایگزین آن امر کنسل شده بکنید.

 

3- به اندازه "کافی" فکر کنید. زمانیکه توجه خود را به نداشته های معطوف می کنیم، به راحتی از فکر کردن به چیزهایی که داریم محروم می شویم. به عنوان مثال اگر در حال خواند این مقاله هستید می توانید به خود بگویید به اندازه کافی وقت، هوش و ذکاوت دارید و به کامپیوتر و اینترنت هم دسترسی دارید.

 

4- به دنبال جمع آوری واکنش های خوش بینانه باشید. مانند یک کشاوزر که از زمین زراعی خود مراقبت می کند شما هم وظیفه دارید تا از خوش بینی خود مراقبت کرده آنرا آبیاری کنید، غذا بدهید و در صورت لزوم حرص نمایید. همه ما در زندگی خود شاهد روزهایی بودیم که بدبینی به سراغمان آمده، همیشه باید با حقیقت مواجه شوید و مراقب باشید تا تخیل و تفکرات پوچ و منفی ذهنتان را اشغال نکنند. حدس و گمان را کنار بگذارید و با مسائل و مشکلات خود منطقی برخورد کنید. از خود بپرسید توانایی انجام چه کارهایی را دارید تا با پاسخ به آن احساس قدرت بیشتری در وجودتان ایجاد شود. باید به حقایق رجوع کنید و به دنبال گزینه های متفاوت باشید تا خدای نکرده به دام مطلبی که اکساندر گراهام بل به ما اخطار داده نیفتیم: "آنقدر به یک در بسته خیره نشوید تا دری را که باز است از خاطر ببرید."

 

5- به قدرت نسل آینده توجه کنید. کودکانی که از پدر و مادرهای افسرده متولد میشوند گرایش بیشتری به افسردگی دارند. کودکانی که دارای والدین خوش بین هستند، خودشان نیز بالطبع خوش بین تر هستند. شما کدام گروه را انتخاب می کنید؟

 

البته باید توجه داشته باشید که حتی اگر والدین شما منفی گرا بودند، خودتان باید مصمم شوید که بد بینی را کنار بگذارید و افکار منفی را از خود دور کنید. بله شاید انجام این کار قدری دشوار باشد اما اگر قدری تمرین کنید، خوش بینی به مرور زمان ملکه ذهنتان خواهد شد.

 

سرانجام باید اظهار داشت که هوش خوش بین به درستی می داند که تغییر و بی نظمی غیر قابل اجتناب است و باید از آن مانند سایر موانع عبور کرد. در زمان بروز چنین شرایطی باید هر اقدامی که از دستتان بر می آید انجام دهید؛ همین که مستعد تلاش کردن باشید، کفایت می کند.

منبع:سیمرغ

 


ویدیو مرتبط :
گریم بینی: اگر میخواهید بینی قلمی و خوش فرم داشته باشید

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رابطه استرس و موفقیت شما در زندگی



 

 

رابطه استرس وموفقیت شما درزندگی

 

اکنون حدود یک قرن است که از اثر شوک بر موش‌ها آگاه شده‌ایم. در 1908 دو محقق به نام‌های رابرت یرکر و جان دادسون موش‌هایی را در قفس قرار داده و آنها را در انتخاب بین دو راه مختلف آزاد گذاشتند. هربار که یکی از موش‌ها از راه سیاه عبور می‌کرد، شوک الکتریکی به او وارد می‌شد؛ اما راه سفید امن و بی‌خطر بود.

 

یرکر و دادسون قدرت شوک‌ها را به درجات متفاوت تنظیم کرده بودند. بر برخی از موش‌ها همیشه شوک‌های قوی وارد می‌شد و بر برخی دیگر شوک‌های ضعیف. آنها به این نتیجه رسیدند که موش‌هایی که سریع‌تر از همه یاد می‌گرفتند آنهایی بودند که شدت شوک الکتریکی شان جایی بین این دو در نوسان بود، یعنی شوک‌های معتدل. وقتی که انگیزه یادگیری بیش از حد بزرگ بود، اثر معکوس بر جای می‌گذاشت.

 

این درباره موش‌ها، اما آیا درباره آدم‌ها و انگیزه‌های مالی آنها هم وضع چنین است؟ برای پاسخ به این پرسش چهار اقتصاددان به نام‌های دن ارایلی، اوری نیزی، جورج لوونشتاین و نینا مازار به مناطق روستایی هندوستان سفر کرده‌اند. آنها می‌دانستند که هرچه داوطلبان آزمایش فقیرتر باشند شوکه کردن آنها با پرداخت‌های مالی آسان‌تر است.

 

اگر داوطلبان موفق به غلبه بر برخی چالش‌های ذهنی و فیزیکی طراحی شده توسط محققان می‌شدند، مبالغی به عنوان جایزه دریافت می‌کردند. این چالش‌ها از پرتاب توپ به یک هدف مشخص، تا اعمالی که به تمرکز بالا نیاز داشتند، متغیر بودند. درست مثل موش‌های آزمایشگاهی دادسون و یرکر اینجا هم انگیزش شرکت‌کنندگان به سه درجه کم، متوسط و زیاد تقسیم شده بود.

 

شرکت‌کنندگان می‌توانستند مبلغی تا سقف درآمد یک روز، یک هفته یا حتی شش ماه شان را در این آزمایش برنده شوند؛ اما این طور نشد، آنها تحت فشار آزمایش خود را می‌باختند. آنهایی که برای دریافت مبالغ کم یا متوسط انتخاب می‌شدند تنها قادر به کسب حدود 35 درصد درآمد اختصاص یافته بودند و کسانی که مبالغ بالاتر برایشان در نظر گرفته شده بود حتی کمتر - فقط حدود 20 درصد جایزه - را به دست می‌آوردند.

 

هرچند، لازم نیست که حتما روستاییان هندوستان را شکنجه کنیم تا دریابیم که انسان‌ها تحت فشار خود را می‌بازند؛ خیلی بهتر است که فوتبالیست‌های حرفه‌ای را عذاب دهیم. شکنجه‌ای که این روزها بسیار هم هواخواه دارد ضربات پنالتی است.

 

در این قبیل ضربات قبل از هر چیز ممکن است همواره فشار مضاعفی بر تیمی که دوم پنالتی می‌زند، وجود داشته باشد؛ زیرا معمولا اکثر ضربات پنالتی گل می‌شود و آن وقت تیم دوم با این اضطراب روبه‌رو است که پیش بودن حریفش را جبران کند.

 

از سال 1970 تا سال 2003 اینکه چه تیمی اولین ضربه پنالتی را بزند به طور شانسی انتخاب می‌شد؛ اما از 2003 پرتاب سکه این شانس را به کاپیتان‌ها داده است که انتخاب کنند تیم شان اولین پنالتی زن باشد یا دومی. این تغییر قوانین به دو اقتصاددان به نام ای خوزه آپستوگیا و ایگناسیو هوئرتا این شانس را داد تا اثر استرس را در شرایطی بسیار مخاطره آمیز و جدی بررسی کنند. آنها دریافتند که تا پیش از 2003 تیمی که شانس اول بودن در ضربات پنالتی را به‌دست می‌آورد به احتمال بیش از 60 درصد برنده از زمین مسابقه بیرون می‌آمد.

 

این مزیت بزرگی است که حرفه‌ای‌ها به خوبی از آن آگاهند. از زمان تغییر قانون قبلی، اکثر کاپیتان‌ها در پرتاب سکه اولین بودن در ضربات پنالتی را برگزیده‌اند. با این حال استثنائاتی هم وجود دارد. ایتالیا اخیرا یک بازی را در ضربات پنالتی به اسپانیا باخت، چون کاپیتان شان جان‌لوییجی بوفون در پرتاب سکه تصمیم گرفت، تیم شان پنالتی زن دوم باشد.

 

او شاید به عنوان یک دروازه بان زاویه دید متفاوتی داشته است، چون وقتی هم تیمی‌های او دوم پنالتی بزنند، به این معنی است که او ابتدا در دروازه می‌ایستاد. به هرحال این کار هر دلیلی که داشت، انتخاب او همان‌طور که سوابق نشان می‌داد، نتیجه خوبی به همراه نداشت.

 

این دو اقتصاددان از نتایجی که به‌دست آورده‌اند، بسیار خوشحال هستند. البته دلیل خوشحالی آنها احتمالا مستحکم بودن پیش‌بینی‌های مدل شان است، نه اسپانیایی بودن خودشان.

منبع:تیم‌هارفورد