سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

دوست داشتن همسر بدون خطا



خطاهای فکری همسران

با خطاهای فکری همسران،دیگر جایی برای عشق باقی نمی ماند

 

خطاهای فکری احساس را خراب می کنند، احساس خراب هم رابطه را. پس برای خوشبختی مراقب فکرتان باشید.

خطاهای فکری تله های همیشه باز ذهن هستند که مانند یک شکارچی چیره دست مترصد فرصتی نشسته اند تا صاحبانشان را به دام احساسات ناخوشایند و مخرب بیندازند. این افکار نادرست به دلیل همین تغییرات نامطلوبی که در احساس ایجاد می کنند مستعد خراب کردن هر رابطه ای هستند. در این بین،روابطی مانند روابط همسری که از حساسیت خاصی برخوردارند بیشتر در معرض خطر قرار دارند، به طوری که اگر زن و یا شوهری در دام این افکار گرفتار شوند، در صورت عدم توجه و رسیدگی به موقع، با کاهش صمیمیت و عشق مواجه شده و بنیان رابطه شان متزلزل خواهد گردید.

در ادامه به نُه مورد از این افکار غلط اشاره خواهیم کرد.شما چقدر با آنها دست به گریبانید؟

1. تفکر همه یا هیچ: در این شیوه ی تفکر، کلمه ی "یا" نقش تعیین کننده ای دارد به این معنا که همسر "یا" همه جوره مورد تأیید است "یا" هیچ جوره مورد تأیید نیست. برای مثال زنی که معتقد است شوهرش "یا" از پس همه کارها بر می آید "یا" از عهده هیچ کاری بر نمی آید. به عبارت دیگر در این شیوه ی تفکر حالت میانه وجود ندارد.

2. تفکر فاجعه سازی: در این شیوه، یکی از همسران در بیان کمیت و کیفیت پیامدهای منفی کار اشتباهی که طرف دیگر انجام داده اغراق می کند و آن را به یک فاجعه تبدیل می کند. برای مثال زنی که چک شوهرش به دلیلی مانند فراموش کردن موعد آن برگشت خورده با خود می گوید: «ای داد بیداد! چکش برگشت خورد، با این وضع مجبور میشیم خونه رو بفروشیم خوبه».

3. تفکرتوقعی: در این حالت، یکی از همسران بدون اینکه در باره نیازها، انتظارات و علایق خود صحبتی کرده باشد توقع دارد دیگری از دغدغه های او اطلاع داشته باشد. برای مثال شوهری در شرایطی که درباره احساس خود نسبت به شغلش به زنش حرفی نزده انتظار دارد که او بداند چقدر این شغل برای او کسل کننده است: « حتی اگر من در برابر دیگران از شغلم تعریف کنم، زنم باید بداند که چقدر از آن بیزارم».

4. تفکر بر چسب زنی: در این شیوه زن یا شوهر به طور غیرمنصفانه از خصیصه های مثبت طرف دیگر چشم پوشی کرده و ویژگیهای منفی کوچک او را به یک برچسب بزرگ تبدیل می کند. مانند شوهری که به خاطر یکی دو بار ته گرفتن غذا  به زنش که در کارهای دیگر منظم و مراقب است برچسب "بی توجهی" می زند.

5. تفکر سرزنشگری: در این شیوه یکی از همسران به خاطر مشکل یا مسئله ای که در زندگی به وجود آمده به طور غیر منطقی طرف دیگر را مقصر دانسته و او را سرزنش می کند. برای مثال زنی که به دلیل غرق شدن کشتی واردات شرکت شوهرش، لازم است از لحاظ اقتصادی با ملاحظه تر رفتار کند با خود می گوید: «به خاطر ندانم کاری های او زندگی من و بچه ها خراب شد».

6. تفکر بی کفایتی هیجانی همسر: در این شیوه یکی از همسران خودش را متقاعد می کند که طرف دیگر نمی تواند هیجاناتش را مدیریت کند. برای مثال زنی که معتقد است شوهرش اصلاً از پس خشمش بر نمی آید طوری که مدام با دیگران گلاویز می شود و اصلاً نمی شود با او حرف زد.

7. تفکر قضاوت گری: در این مورد یکی از همسران بدون کسب اطلاعات کافی، درباره رفتار طرف مقابل به قضاوت می نشیند و به نتیجه گیریهای غیر منطقی ای می رسد که بر مبنای واقعیت نیست. برای مثال شوهری با خود فکر می کند که : «زنم حتماً یک مشکلی با من دارد چون اخیراً حواس پرت شده است».

8. تفکر خواندن انگیزه های همسر: در این مورد، یکی از همسران به اشتباه فکر می کند دیگری برای فلان کار انگیزه ای غیر از چیزی که نشان می دهد دارد. برای مثال زنی که شوهرش به خاطر مهمانی جشن تولد او زودتر به خانه آمده با خود فکر می کند: «زودتر آمده تابیشتر پیش پدر و مادرش باشه».

9. تفکر «او هم مثل بقیه است»: در این شیوه یکی از همسران به خاطر سرخوردگی هایی که قبلاً برای او به وجود آمده،به طور ناخودآگاه انتظارات فوق العاده ای از طرف دیگر در جبران گذشته خود دارد و به همین دلیل برای خودش تصوراتی به وجود آورده مبنی بر اینکه همسرش باید کامل تر از بقیه باشد. برای مثال زنی که زیر سایه پدری معتاد به کار بزرگ شده همسرش را به یک اسطوره عشق تبدیل می کند و از او انتظار محبت و توجه زیاد (و جبران کننده ای) دارد. وقتی شوهر برای تأمین خانواده به ناگزیر یک شیفت اضافه تر سر کار می ماند زن با خودش می گوید: « او هم مثل بقیه به من اهمیت نمی دهد و فقط نگران کارش است».
حال که با چند مورد از خطاهای فکری همسران آشنا شدید حتماً می توانید درباره خروجی آنها هم نظر بدهید. به نظر شما آیا در صورت عدم توجه کافی به درمان این افکار سمی،دیگر جایی برای عشق باقی می ماند؟
منبع:تبیان

 


ویدیو مرتبط :


خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پیش شرط دوست داشتن همسر



 

 

پیش شرط دوست داشتن همسر

 

همسرتان تنها به آن میزان که خودش را دوست دارد می تواند شما را دوست داشته باشد.یکی از بزرگترین اشتباهاتی که هنگام انتخاب همسر می کنیم ، توجه به این موضوع است که چقدر "ما" را دوست دارد و چه رفتاری با "ما" دارد، به جای آنکه دقت کنیم که با "خودش" چه رفتاری دارد. در واقع رفتاری که فرد با خودش دارد می تواند گویای اعتماد به نفس او باشد.

 

می توانیم در انتهای این بخش به سوالات شما کاربران عزیز پاسخ گفته و شما را در انتخابی شایسته کمک کنیم :

 

کسی که اعتماد به نفس اش پایین باشد، برای رسیدن به احساس "خوب" عشق می ورزد، در حالی که یک شخص با اعتماد به نفس بالا عشق می ورزد، زیرا که احساس "خوبی" نسبت به خود دارد.

 

هرچه اعتماد به نفس همسرتان بهتر باشد، رابطه اش با شما قوی تر خواهد بود. بنابراین مهم است به دنبال نشانه هایی باشیم که حاکی از اعتماد به نفس بالای یک شخص می باشند، برای مثال :

 

- آیا همسرتان به آنچه هست، افتخار می کند. شما باید به دنبال شخصی باشید که از آنچه هست و از آنچه خواهد شد راضی باشد. در اینجا منظور تکبّر، خودپسندی و تظاهر به شجاعت قلّابی که ملبّس به اعتماد به نفس شده باشد نیست. بلکه عزت نفس حقیقی به انسان حس استواری و قدرت درونی می بخشد. بنابراین یک راه خوب برای تشخیص عزت نفس همسرتان این است که از خود بپرسید، آیا به کسی که هست افتخار می کند یا خیر؟

 

یک راه پی بردن به اینکه یک شخص چه احساسی به خود دارد، این است که به رفتاری دقت کنید که با خود دارد: غذایی که می خورد، محیطی که در آن زندگی می کند، چگونه از بدن ، و متعلقات خود مواظبت می کند. تمامی این موارد انعکاس هایی از اعتماد به نفس او است. کسی که با خود بد رفتار می کند، برایش اهمیتی ندارد که با شما نیز بد رفتار کند.

 

هرچه خودتان را بیشتردوست بدارید، احتمال کمتری دارد که به خودتان از لحاظ جسمانی و یا عاطفی آسیب برسانید و در نتیجه کمتر اجازه خواهید داد با شما بد رفتاری شود.

 

- آیا همسرتان اعتماد به نفس خود را با"عمل کردن" اثبات می کند. آیا او به ما انگیزه می دهد که ریسک کنید و گاهی فراتر از منطقه ی امن خود قدم بگذارید. به راحتی می توان اعتماد به نفس بالای یک شخص را تشخیص داد چرا که دیده می شود او "کاری و عملی"صورت می دهد. نقطه مقابل، آدم های "مسامحه کار" هستند. این قبیل افراد از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستند از دست به عمل زدن اجتناب می کنند چراکه تا سر حد مرگ از شکست می هراسند و به مراتب احساس بدتری نسبت به خودشان دارند. به دنبال همسری باشید که به جای "فقط" صحبت کردن درباره ی هدف هایش در زندگی در راستای اهداف اش اقدامی نیز صورت دهد.

 

 


تعدادی از سوالاتی که می توانید در رابطه با اعتماد به نفس از همسرتان بپرسید عبارتند از:

 

1. به چه چیزی بیش از هر چیز دیگر در زندگی خود افتخار می کند (توجه داشته باشید که به راحتی چیزی برای گفتن پیدا می کند یا خیر).

 

2. چه کارهایی انجام می دهید که نشانگر عشق و توجه شما نسبت به خودتان است؟

 

3. در گذشته از لحاظ احساسی و روحی چه بد رفتاری هایی را از جانب دیگران نسبت به خود تحمل کرده اید ، آیا باز هم آن ها را تحمل خواهید کرد؟

 

از دیگر مواردی که شایسته است برای انتخاب به آن توجه شود نگرش فرد نسبت به زندگی است. بهتر است بعد از مطالعه توضیحات زیر خودتان قضاوت کنید.

 


نگرش مثبت نسبت به زندگی

 

بسیاری از ما متأسفانه بدون اینکه بدانیم دید و نگرش همسر آینده مان نسبت به دنیا مثبت است و یا منفی، به وی علاقه مند می شویم. به راستی نگرش مثبت یا نگرش منفی نسبت به دنیا چه اهمیّتی دارد؟

 

برای روشن شدن این موضوع و پی بردن به اهمیّت آن، بهتر است برخی از ویژگی های انسان های مثبت و منفی را بررسی و مقایسه کنیم.

 

 

آدم های منفی:

 

- همیشه بر روی مشکلات تمرکز می کنند و در برابر راه حل های مختلف مقاومت می ورزند؛

 

- آن هااجازه می دهند که ترس و نگرانی آن ها را اداره کند؛

 

- به آینده بدبین هستند؛

 

- و بالاخره این دسته از آدم ها نمی توانند به کسی اعتماد کنند.

 

 

آدمهای مثبت:

 

- همیشه بر روی پیدا کردن راه حل تمرکز می کنند؛

 

- موانع را به "فرصت ها" و سختی ها را به "درس هایی سازنده" بدل می کنند؛

 

- به توانایی های خود در بهبود اوضاع و شرایط اعتماد دارند؛

 

- خوشبین هستند و باور دارند که اوضاع را همیشه می توان بهتر کرد؛

 

- به واسطه ی آگاهی و بینش، در شخصیت خود تغییرات مثبتی به وجود می آورند.

 

طبیعتاً این چنین خواهد شد که آدم های منفی روابط منفی و آدمهای مثبت روابط مثبتی می آفرینند. هنگامیکه با شخص مثبت هستید رابطه تان بسیار ساده تر خواهد بود مشکلات تان را سریعتر حل می کنید و تشریک مساعی بیشتری در میان خواهد بود .

 

از جمله سوالاتی که می توانید در رابطه با نگرش مثبت به زندگی از همسرتان بپرسید عبارتند از :

 

1. آیا احساس می کنید که مردم اساساً "خوب" هستند و یا اینکه اساساً "بد" هستند؟

 

2. آیا باور دارید که شرایط و اوضاع بیشتر اوقات به بهترین نحو ممکن تمام خواهد شد؟

 

3. هنگامیکه به یکباره مشکلات زیادی برایتان به وجود می آید عکس العمل تان چیست؟ و چه ذهنیاتی به سراغتان می آید؟

 

اکنون قضاوت با شماست که کدام دسته از افراد کاندیدای بهتری برای زندگی مشترک با شما هستند.

منبع:تبیان