سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

دروغ هایی که شما را ضایع تر می کند



دروغ گفتن,انسان های موفق , عادت انسان های موفق

 

بسیاری از افراد در سرتاسر جهان هستند که همین الان مشغول انجام کارهای مفیدند. اگر بخواهید شما هم می توانید یکی از آنها باشید. اولین قدم این است که این دروغ ها را به خودتان نگویید.

 

من نمی توانم

در حقیقت تنها کسی که می تواند بگوید شما نمی توانید، خودتان هستید. اگر در پس ذهن خود انعکاس این کلمات را می شنوید، آنها را دور بریزید. ایمان شما می تواند کوه ها را جابجا کند و تردیدتان می تواند سر راه شما کوه بسازد. شک داشتن به خودتان، دشمن شماره یک پیشرفت شماست.

 

تنها زمانی نگرانی درباره توانایی ها و ارزش های فردی خودتان را کنار می گذارید که بدانید چقدر توانایی داریدو اینکه واقعا می توانید. در نهایت تردیدو ایمان شما یک وجه اشتراک دارند، هر دوی آنها می خواهند شما چیزی را باور کنید که قادر به دیدن آن نیستید. فقط باید تصمیم بگیریدکه می خواهید کدام یک را باور کنید.

 

فردا انجامش میدهم

انسان های موفق عادت دارند کاری را که آدم های تنبل برای فردا برنامه ریزی می کنند، همین امروز انجام دهند. بزرگترین دشمن بهره وری،این باور غلط است که شاید فردا روز بهتری برای انجام کار باشد. این یک دروغ است.

 

فردا هم شما همین احساس را خواهید داشت و آن فردای بهتر هرگز نخواهد آمد. مشکل واقعی شما نه توانایی امروزتان بلکه طرز فکرتان است. باید درک کنید که فردایی وجود ندارد و هرگز وجود نخواهد داشت. مطمئن ترین فرصتی که شما دارید همان لحظه ای است که در آن زندگی می کنید. زندگی همین لحظه است.

 

روزی به جز امروز وجود ندارد. اگر امروز کاری را که دیگران انجام نمی دهند انجام دهید و آنقدر خوش شانس باشید که فردا را ببینید، با توانایی از خواب بیدار می شوید که دیگران از آن بی بهره اند.

 

تنها چیزی که لازم دارید یک فکر بکر است

با دست به کاری نزدن به هیچ جانمی رسید. یک ایده تا زمانی که آن را عملی نکنید هیچ فایده ای به حال شما ندارد. در واقع تا وقتی که آن ایده بزرگ در سرتان جا خوش کرده، ضررش از نفعش بیشتر است. ضمیر ناخودآگاه شما می داندکه دارید امروز و فردا می کنید.

 

تلاشی که برای ایجاد تاخیر در کامل کردن کارهای خود به خرج می دهید، استرس، اضطراب، ترس و معمولا امروز و فردا کردن های بیشتر با به دنبال خواهد داشت. چرخه معیوبی که مرتب بدتر می شود تا زمانی که دست به کاری بزنید. پیشرفت شما با کارهای جدیدی که انجام می دهید مورد ارزیابی قرار می گیرد. اگر عملی در کار نباشد، در واقع هیچ پیشرفتی نمی کنید.

 

هنوز احساس راحتی نمی کنم

اگر چیزی شما را عصبی می کند، به معنای این است که دارید کار درست را انجام می دهید و رشد می کنید. همه پیشرفت ها در جایی خارج از منطقه امن شما اتفاق می افتند. احساسات ناخوشایندی مثل اضطراب و ترس تلاش می کنند سر راه شما قرار بگیرند.

 

اضطراب چیزی جز یک احساس درونی نیست که پیوسته شما را وادار می کند یک شکست را قبل از آنکه حتی اتفاق افتاده باشد بارها تجربه کنید. این یک توهم بیهوده است. این واقعیت را بپذیرید که ترس های شما جلوی هیچ اتفاق بدی را نمی گیرند، فقط زندگی تان را متوقف می کنند.

 

پس با احساسات ناراحت خود احساس راحتی کنید. میل شما به کسب موفقیت باید بر ترس شما از ناکامی چیره شود. به طورکلی، رویدادهای تصادفی زندگی همواره جرقه های ترس و اضطراب را در ضمیر ناخودآگاه شما برمی انگیزند. واکنش شما تنها چیزی است که به طور خودآگاه می توانید آن را کنترل کنید. روی آن تمرکز کنید تا همیشه کارآمد باشید.

دروغ گفتن,انسان های موفق , عادت انسان های موفق

بهترین کار من به اندازه کافی خوب نیست

هر وقت درگیر پروژه ای می شوید که شما را به حرکت وامی دارد، طبیعی است که از خودتان انتقاد کنید. علت این است که شما برای کاری که در دست دارید، ذوق دارید و دیدگاهی درباره اینکه نتیجه در پایان چه خواهد شد و چه حسی خواهد داشت، در ذهن خود دارید. اغلب بین کیفیت فعلی کارتان و آنچه خودتان انتظار دارید از آب دربیاید، فاصله وجود دارد.

 

حس شما به شما می گوید که خروجی کار به اندازه کافی خوب نبوده است، تلاش کرده اید خوب از کار دربیاید اما هنوز خوب نیست. همین حس خوبی که نسبت به کارتان دارید از اول شما را درگیر خودش کرده و به همین دلیل است که می خواهید مطمئن باشد. این حقیقت فوق العاده ارزشمند است و به آن علاقه و میل درونی می گویند.

 

اجازه ندهید وسوسه بهتر شدن از آنچه که هستید، شما را از پیشرفت در راه یادگیری و رشد برای بهترین بودن باز دارد. بالاخره به آنجا خواهید رسید. فقط به کمی تمرین نیاز دارید. اگر هنوز در این مرحله هستید، بدانید که کاملا طبیعی است و مهمترین کاری که می توانید انجام دهید این است که به کارتان ادامه دهید. تنها با تلاش بیشتر است که می توانیدسطح مهارت خود را کامل کنید و فاصله بین حس خوب و کیفیت خروجی کارتان را کاهش دهید.

 

بهتر است همین الان دست از کار بکشم و جلوی ضرر را بگیرم

وینستون چرچیل می گوید: موفقیت هرگز پایان راه نیست و شکست هیچ وقت کشنده نیست. این شهامت ادامه دادن راه است که اهمیت دارد.

 

پشتکار، مادر تمام تلاش های مولد شماست. شکست – کوچک یا بزرگ – هر روز برای بهترین افراد اتفاق می افتد. قوی ترین و کارآمدترین انسان ها آنهایی نیستند که همواره موفق می شوند بلکه کسانی هستند که بعد از باخت تسلیم نمی شوند. درست در اوج زمانی که حس دست کشیدن از کار به شما دست می دهد، به این فکر کنید که چقدر راه آمده اید و از اول چرا این کار را شروع کرده اید.

 

اغلب خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنیدبه موفقیت نزدیک هستید. بعضی افراد درست زمانی تسلیم می شوند که تقریبا به هدف رسیده اند درحالی که دیگران برخلاف آنها با تلاش بیشتر از همیشه تا آخرین ثانیه ممکن، بر هدف خود غلبه می کنند.

 

نکته: اگر یاد بگیرید دست از کار بکشید، این برای شما عادت می شود. به حرکت ادامه دهید!

 

همه دردها بد هستند

هر چقدر هم که تلاش کنید نمی تواندی کاملا از تمام درد و رنج ها فرار کنید. شما نمی توانید از یکی از اساسی ترین اجزای پیشرفت خود فرار کنید اما ح قانتخاب دارید: می توانید جلوی دردها زانو بزنید و تسلیم شوید یا روی آنها کار کنید، پشتکار داشته باشید و به تدریج به اهداف دلخواه خود دست یابید.

 

درد بخشی از سفر شماست. ارزیابی شما از درد و کاری که با آن می کنید، انتخاب خودتان است. هر مشکل دردناکی در دل خود یک فرصت قدرتمند دارد که به تدریج خود مشکل را کوچک جلوه می دهد. در نهایت، بزرگترین موفقیت های شما محصول جانبی شناخت مشکل دردناک موجود و تبدیل آن به یک فرصت است.

 

ساختار و ثبات اهمیتی ندارند

توانایی شما برای ثبت اهداف مشخص و واقعی، و آموزش خودتان برای تلاش کردن در جهت آنها در هر لحظه از شبانه روز، بیشتر از هر روش دیگری موفقیت شما را تضمین می کند. این ثبات و تلاش متمرکز است که به شما اجازه می دهد از صفر شروع کنید و از کسانی که مدت ها پیش راه افتاده اند، سبقت بگیرید.

 

خیلی دیر است

اشتباه است، برای متفاوت بودن و دست به کار جدیدی زدن هیچگاه دیر نیست. این یک امر بدیهی است اما آگاهی لازم است با صدای بلند بگویید: من با بهتر ساختن خودم در حال حاضر، آینده ای بهتر را رقم خواهم زد. این لحظه یک شروع تازه است. شکایت کردن از زمان هدر رفته و فرصت های از دست رفته در گذشته، بی فایده است. شما نمی توانید در این مورد کاری انجام دهید. آینده شما نزدیک است.

 

آن را دو دستی بچسبید و با خودتان جلو ببرید. زمانی که با یک صخره مانع مواجه شدید، بین نشستن و دست به هیچ کاری نزدن و دست به کار شدن برای پیشرفت بیشتر، گزینه دوم را انتخاب کنید. فکر کنید و اگر مجبور شدید از صخره بالا بروید.

منبع:مجله موفقیت /برترین ها


ویدیو مرتبط :
ضایع شدن ناجور پسر دروغ گو .....

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چرا کودکان دروغ می‌گویند؟




پرسش:


علت دروغ‌گويي كودكان چيست و شيوه‌ي حل اين مشكل از سوي مادر و پدر كدام است؟

 

پاسخ:

 

دروغ گفتن كودكان، دلیل‌های بسيار متفاوتي دارد. در ميان كودكان كم‌سن‌و‌سال‌تر، دروغ‌گويي معنايي مشابه آن‌چه بزرگترها مي‌شناسند، ندارد بلكه بيشتر جنبه‌ي خيال‌بافي دارد. بنابراين، قصد آنان هرگز فريب دادن ديگران نيست.

 

دروغگویی

 

اما عمده‌ترين دليل دروغ گفتن از سوي كودكان در سنين بالاتر، فشار بزرگترها به آنان براي گفتن جزئيات دقيق يك ماجراست. اين تحت فشار قراردادن، كودكان را وادار به گفتن دروغ مي‌كند و از اين‌جا كودكان، دروغ‌گويي را ياد مي‌گيرند‌ چراكه دروغ گفتن، آنان را از تنبيه‌شدن باز‌مي‌دارد و آنان، اين نكته را به تجربه و بر اثر رفتار اشتباه بزرگترها آموخته‌اند. پس کودک براي گريز از تنبيه شدن و مجازات، دروغ تحويل مي‌دهد.

 

 

درحقيقت، ريشه‌ي بيشتر دروغ‌ها به‌دليل احساس ناامني و وحشت از مجازات و تنبيه است، بنابراين، چنان‌چه كودك به‌خاطر راست‌گويي، درباره‌ي اتفاقي ناخوشايند يا ناشايست، از سوي مادر و پدر و يا بزرگترها تنبيه نشود، به دروغ‌گفتن پناه نمي‌آورد.

 

 

هرچه كودك، بزرگ‌تر مي‌شود، از مسؤوليت اخلاقي بيشتري برخوردار شده و چون دروغ‌گويي، وجدانش را مي‌آزارد، بنابراين‌ از دروغ‌گفتن، بيشتر پرهيز مي‌كند.

 

 

پرسش:

 

آيا دروغ گفتن، يك شكل كلي است يا از نظر روان‌شناسي مي‌توان انواعي براي آن درنظر گرفت؟

 

 

 

پاسخ:

 

خير، يك شكل كلي براي آن نمي‌توان در‌نظر گرفت بلكه بايد گفت آن‌چه كه ما به آن‌، دروغ‌گويي كودكان اطلاق مي‌كنيم، بسته به سن، موقعيت و شرايطي كه او در آن قراردارد، متغير است. بنابراين، نمي‌توان هرنوع گفته‌ی خلاف واقع از سوي كودك را به‌عنوان دروغ‌گويي به معنايي كه بزرگترها از آن استنباط مي‌كنند، قلمداد كرد.

 

 

دروغگویی کودکان

 


انواع مهم دروغ‌گويي در كودكان را به صورت زير مي‌توان دسته‌بندي كرد:

 

 

 

1-دروغ براي جلب توجه

 

زماني كه كودك، توجه مثبت دیگر افراد مانند هم‌سن‌وسالان و به‌خصوص مادر و پدر خود را دريافت نمي‌كند، با دروغ‌گويي و بزرگ جلوه‌دادن خود، سعي در جلب اين توجه خواهد كرد. فراموش نكنيد كه براي کودکان، گرفتن و جلب توجه مادر و پدر و بزرگ‌ترها‌ حتي از نوع منفي آن، بهتر از فقدان هرگونه توجهي است.

 

 

 

دروغ‌هاي خيال‌بافانه

 

اين نوع دروغ‌گويي، مخصوص كودكان كم‌سن‌و‌سال‌تر و خيال‌پرداز است. اين نوع خيال‌بافي‌ها و غيرواقعي بودن آن‌ها را هرگز نبايد به روي آنان آورد و به‌عبارتي، به‌جاي هرگونه توجه و تمركز، بايد از كنار آنان گذشت.

 

 

 

دروغ‌بازي

 

اين نوع دروغ، شبيه نوع قبلي يعني دروغ‌هاي خيال‌بافانه است كه با آن، كودكان سعي دارند ديگران حوادث تخيلي يا بازي‌هاي آنان را باور كنند.

 

 

 

دروغ مبهم

 

كودك وقتي ناتوان از ابراز احساس‌ها و فکرهای خويش است، با سرهم‌بندي و به‌هم چسباندن جمله‌هايي، سعي در بيان آن احساس‌ها دارد‌ اما بزرگ‌ترها تصور مي‌كنند كه او در حال دروغ‌گويي است.

 

 

دروغ گفتن کودکان

 

 

دروغ انتقام‌جويانه

 

اين نوع دروغ، از نفرت و خشم كودك ناشي مي‌شود.

 

 

 

دروغ محدود و ساختگي

 

اين نوع دروغ، بيشتر وقت‌ها از ترس تنبيه، تهديد و توهين مادر و پدر و يا مربيان و بزرگترها صورت‌مي‌‌‌گيرد.

 

 

 

دروغ خودخواهانه

 

اين دروغ، حساب شده است و جهت فريب دادن ديگران صورت‌مي‌‌گيرد و به‌طور معمول براي به‌دست آوردن يك‌چيز يا وضعيت مطلوب از سوي كودك، ابراز مي‌شود.

 

 

 

دروغ مصلحتي

 

كودكان، اين نوع دروغ‌گويي را به حساب خودشان براي مراقبت از دوستي كه در يك وضعيت مشكل قراردارد و تحت فشار است، بيان مي‌كنند.

 

 

 

دروغِ عادتي يا عادت‌شده

 

اين نوع دروغ‌ها به دليل نتيجه گرفتن‌هاي قبلي از دروغ‌هايي است كه پيش از اين، ابراز شده و به‌عنوان يك الگوي رفتاري در دسترس اوست و برايش كاركرد داشته است.

 

 

 

پرسش:

 

بهترين روش‌ براي پرهيزدادن كودكان از دروغ‌گفتن، ‌به غير از شناسايي دليل‌ها و ريشه‌هاي اين رفتار و تصحيح آن‌ها، چه نوع عملكردي است؟

 

 

 

پاسخ:

 

مادر و پدر بايد از همان سنين اوليه با ظرافت و هوشياري، متوجه اين رفتار از سوي كودك خود باشند. اگر از همان دوران اوليه، كودك را به‌خاطر دروغ‌گويي‌اش مورد طعن، مخالفت و يا استهزا و تنبيه قرار‌ندهيد بلكه با آرامش، مهرباني و صبوري با او در اين‌باره صحبت كنيد، او نيز به‌تدريج از اين نوع رفتار دست بر‌مي‌دارد، ضمن آن‌كه بايد برخورد مادر و پدر به‌گونه‌اي باشد كه به كودك، احساس شرم و يا گناه تلقين نكنند بلكه زمينه‌هاي بروز رفتار را از ميان بردارند.

 

 

مادر و پدر باهوش، بايد كودك خود را نه با دعوا و مشاجره و تنبيه بلكه با بيان مثال‌هاي خنده‌دار و شاد، از عواقب نامطبوع دروغ‌گويي آگاه كنند. کودک با هدايت و رهبري صحيح از سوي پدر و مادر، خود را از دروغ‌گويي بي‌نياز ديده، بنابراين، اين عمل را به‌عنوان يك الگوي رفتاري، به‌كلي از دست خواهد داد‌ چراكه راه‌هاي بهتري براي جلب توجه خويش و يا بيان و ابراز احساس‌ها و عواطف‌ خود پيدا مي‌كند. به بيان ديگر، او كم‌كم مي‌آموزد و در خود، آن را تثبيت مي‌كند كه نه از ترس تنبيه و قانون و يا مجازات ‌بلكه به‌دليل كنترل از درون و وجدان فردي‌اش، از دروغ‌گفتن پرهيز كند.