سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

خنده‌های قشنگ (لطیفه های کودکانه)



لطیفه,لطیفه های کودکانه

 

 

غذای مقوی


بیماری پیش دکتر می رود و می گوید: باید کله پاچه و مغز و جگر بخوری.

بیمار می گوید: آقای دکتر این ها را قبل از غذا بخورم یا بعد از غذا؟

 

 

سواد

 

مردی یک ساعت مچی می خرد. روز بعد پیش فروشنده می رود و می گوید: پشت این ساعت نوشته ضد آب ولی داخلش آب رفته است.

 

فروشنده می گوید: چه عرض کنم؟آب که سواد ندارد.

 

 

ساندویچ


مردی به ساندویچی رفت و گفت: لطفاً دو تا ساندویچ بدهید.

ساندویچی پرسید: می خوری یا می بری؟

مرد گفت: یه می‌خوری، یه ‌می‌بری.

 

استراحت


اولی: از بس استراحت کردم، خسته شدم.

دومی: خب، یک کم استراحت کن تا خستگی‌ات در رود.

 

 

تقلب


کیوان: احمد چرا برادرت را از جلسه ی امتحان بیرون کردند؟

احمد: چون تقلب کرده بود.

کیوان: چه طوری؟

احمد: سر امتحان علوم دندان هایش را شمرده بود!

 

 

 

منبع:رشد دانش آموز


ویدیو مرتبط :
لالایی کودکانه - عروسک قشنگ من

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

خنده بارون (لطیفه های کودکانه)



لطیفه های کودکانه,طنز برای کودکان

  * غضنفر می ره رستوران می گه: جوجه دارین؟

گارسون:آره
می گه: دونش بدین نمیره!

 

 *حیف نون می ره هتل. صبح روز اول می ره توی رستوران هتل صبحانه بخوره می بینه روی تابلو نوشته: از ساعت 7 الی 11 صبحانه... از ساعت 11 الی 5 ناهار و از ساعت 5 الی 11 شب شام سرو می شود...
پیش خودش می گه: پس من کی وقت کنم برم شهر رو ببینم؟

 

 *معلم: نام پدرت چیست؟
دانش آموز: پدرم نام های مختلفی دارد. من به او می گویم بابا، مادرم می گوید پدر بچه ها، نوکرمان می گوید آقا و بقال محلمان می گوید بدحساب!

 

 *اولی: من هر وقت چیزی در کله ام فرو رود، دیگر بیرون نمی آید و فراموش نمی کنم.
دومی: پس چرا پولی را که از من قرض گرفتی، یادت رفته و پس ندادی؟
اولی: برای این که پول در جیبم فرو رفت نه در کله ام!

 

 *دو هندوانه فروش نزدیک به هم بساط کرده و مشغول فروش هندوانه بودند.
اولی فریاد می زد: بیا که هندوانه دارم، قند عسل، نبات، قرمز قرمز، بیا بیا به شرط چاقو، هندوانه فروش دومی بدون این که فریاد بزند، خطاب به عابران می گفت: هرچی اون می گه منم دارم!

 

 *از خسیسی پرسیدند: تو در دنیا چه آرزویی داری؟
 گفت: آرزو دارم کچل شوم و دیگر پول سلمانی ندهم!

 

 *یکی از قبایل آدم خوار مرد کله تاسی را دستگیر می کنند و نزد رئیس خود می برند و از رئیس می پرسند با این مرد تاس چه کنیم؟ رئیس می گوید: از او تاس کباب درست کنید!

 منابع: a3moonya
کتاب قهقهه ممنوع