سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

جادویی به نام بزرگ‌اندیشی



بزرگ‌اندیشی, مردمان بزرگ‌اندیش

 

سرهای نترس و بزرگ‌اندیش، آسان‌تر و ساده‌تر از همه‌ی دگران، سری در میانه‌ی سرها، می‌توانند درآورند و دل‌های دریایی و مواج در موجاموج توفان‌زده و توفنده‌ی حیات، تراواتر و تازه‌تر از هرچه که هستند، می‌توانند فهم کنند و به سامانی فراخور فرارسند...

«زمین»، در میانه‌ی انگشتان انسان‌های بزرگ و متعالی، معنای دیگری دارد.

سراغ پیروزمندانه و پیروزگرانه‌ی «رفتن» و «رسیدن» را اگر می‌گیرید، از مردمان بزرگ‌اندیش و خطرپذیر و شکست‌ناپذیر بگیرید.

با انگشتانه‌‌ای از فهم و فکر و خواست و درخواست‌های کوچک و حقیر، اقیانوسی از تلاطم و تلاش و تدبیر راه‌های حیاتی حیات را‌ نمی‌شود پیمانه کرد. گمگشتگان کوچک‌اندیشِ خاک، اگر می‌دانستند که تا خدای بزرگی‌ها و کائناتِ بزرگ‌اندیشی‌ها،راه چندانی نیست،این‌همه سرگردانی نمی‌کشیدند!

بزرگ‌اندیشی، اکسیر و عنصری جادویی است که دیدگاه و چشم‌انداز آدمی را توسعه می‌دهد و می‌گذارد فرصت‌هایی تازه را کشف کند و به‌کار گیرد.

آن‌کس که بزرگ می‌اندیشد و درجا نمی‌زند،زندگی‌اش آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌شود و امکان و احتمال بهره‌وری‌ها و برخورداری‌های بزرگ را هم برای خویش، بیش‌تر و فراوان‌تر می‌سازد.

هرچه دید و دیدگاه‌تان بزرگ‌تر باشد، امکان موفقیت‌تان هم بیش‌تر خواهد شد.

اختیار، با خودتان است.

شما می‌توانید‌ کوچک یا بزرگ‌ بیندیشید و بر مبنای آن، برای خویشتن، طرح و برنامه داشته باشید.

 

مثال را بگذارید که در زمینه‌ی سخن گفتن و سخنرانی‌ بزنیم:

«شما برای صحبت کردن با یک شخص و شخصیت، همان شصت‌دقیقه‌ای را لازم دارید که برای صحبت‌کردن با یک جمع و جمعیت!»

آن‌کس که بزرگ می‌اندیشد و درجا نمی‌زند،زندگی‌اش آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌شود و امکان و احتمال بهره‌وری‌ها و برخورداری‌های بزرگ را هم برای خویش، بیش‌تر و فراوان‌تر می‌سازد

مقدار و اندازه‌ی جمعیت طرف صحبت شما، به دیدگاه و تفکر و تدبیر خودتان‌ بستگی دارد:

کوچک و اندک و وقت‌گیر و یا بزرگ و فراوان و فراخور؟!...

زندگی، استمرار راه‌کارهاست و بزرگ‌اندیشیدن، تنها راه و راه‌کار‌ برای برآمدن و رهاشدن از چنگالِ روزمرگی‌ها و تنگناهای تاریک رویارویی.

تجربه‌ها و تناوری‌های بزرگ را، تنها از راه طرح و تصمیم‌های بزرگ می‌توان به‌دست آورد و این‌همه جز از راه بزرگ‌اندیشیدن و دست‌یازیدن به جادوی راهبردی انسان‌های بزرگ،دست‌یافتنی نیست...

 

حالا، چگونه بزرگ بیندیشیم ؟!

برای بزرگ اندیش بودن باید لغات و عباراتی را به کار ببریم که تصاویر ذهنی مثبت و بزرگ را در ذهن تداعی می کنند.

بزرگ‌اندیشی, مردمان بزرگ‌اندیش

چهار شیوه برای کاربرد لغات و اصطلاحات بزرگ اندیشانه :

در این جا چهار شیوه مطرح شده است که به شما می کند واژگان بزرگ اندیشان را به کار ببرید:

الف: از لغات و عبارات بزرگ اندیشانه ، مثبت و شادی بخش برای توصیف احوال خود استفاده کنید .

ب: از کلمات و عبارات خوشایند ، شادی بخش و روشن برای توصیف دیگران استفاده کنید.

پ: با لحنی مثبت به دیگران دلگرمی دهید . در هر موقعیتی که پیش می آید از آن ها تعریف کنید.

 

تنها وضعیت موجود را نبینید ، بلکه امکانات فردا را هم در نظر آورید . بزرگ اندیشان خود را عادت داده اند که در برابر هر مسأله ای تنها وضعیت موجود را ندیده بلکه امکانات فردا را هم در نظر آورند. در این جا مثال هایی برای روشن کردن مطلب آورده شده است:

الف: چه چیزی ارزش یک ملک را بالا می برد؟ یک بنگاه دار بسیار موفق که به خرید و فروش املاک زراعی اشتغال دارد ، معتقد است اگر ما ذهن خود را طوری تربیت کنیم که بتوانیم از هچ ، چیزی به وجود آوریم ، به نتایجی عالی دست خواهیم یافت.

نتیجه این است: به چیزها آن گونه که هستند نگاه نکنید ، بلکه به امکاناتی که می توانند داشته باشند نظر کنید . توجه به هر چیزی ارزش و اعتبار می بخشد. شخص بزرگ اندیش همیشه به امکاناتی که می تواند در آینده تحقق یابد ، توجه می کند ، او اسیر زمان حال نیست .

ب : یک مشتری چقدر ارزش دارد؟ بهترین راه برای نگه داشتن مشتری ارائه خدمات دوستانه و مۆدبانه به اوست .ارزش دادن به مشتریان ، عاملی است که آن ها را به مشتری های پروپاقرص و دائمی تبدیل می کند.

 

در زیر نمونه هایی ذکر شده که نشان می دهد چگونه می توانید قدرت خود را در دیدن چیزهایی که امکان تحقق آن ها وجود دارد ، افزایش دهید .

1: سعی کنید ارزش هر چیزی را بالا ببرید.

2: سعی کنید ارزش آدم ها را بالا ببرید .

3: سعی کنید ارزش خودتان را بالا ببرید.

 

این سه دستور را به کار ببندید و به خودتان کمک کنید که در ورای مسائل کوچک قرار بگیرید .

1: تنها به اهداف بزرگ بیندیشید .

2 : بپرسید : " آیا واقعاً ارزش را دارد ؟ پیش از آن که دچار هیجانات منفی شوید ، فقط از خودتان بپرسید : " واقعاً مهم است کسی بخواهد سر از کار من در بیاورد ؟ "

3: داخل تله ی فرعیات نیفتید.

 

یادتان نرود بزرگ اندیشی برای شما از هر نظر مقرون به صرفه است!

الف: خودتان را دست کم نگیرید.

ب: اصطلاحات بزرگ اندیشان را به کار ببرید.

پ: بلندنظر باشید .

ت: کارهایتان را با دید بزرگ اندیشانه ببینید.

ث: فراتر از مسائل پیش پا افتاده بیندیشید.

به یاری بزرگ اندیشی ! بزرگ شوید !

منابع:وطن دانلود 


ویدیو مرتبط :
مثبت اندیشی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندگی نامه بزرگ شیعیان امام علی



حضرت علي ( ع ) نخستين فرزند خانواده هاشمي است كه پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف مي باشد . خاندان هاشمي از لحاظ... فضائل اخلاقي و صفات عاليه انساني در قبيله قريش و اين طايفه در طوايف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسياري از فضايل ديگر اختصاص به بني هاشم داشته است . يك از اين فضيلتها در مرتبه عالي در وجود مبارك حضرت علي ( ع ) موجود بوده است . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زايمان راه مسجدالحرام را در پيش گرفت و خود را به ديوار كعبه نزديك ساخت و چنين گفت : خداوندا ! به تو و پيامبران و كتابهايي كه از طرف تو نازل شده اند و نيز به سخن جدم ابراهيم سازنده اين خانه ايمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام كسي كه اين خانه را ساخت ، و به حق كودكي كه در رحم من است ، تولد اين كودك را بر من آسان فرما ! لحظه اي نگذشت كه ديوار جنوب شرقي كعبه در برابر ديدگان عباس بن عبدالمطلب و يزيد بن تعف شكافته شد . فاطمه وارد كعبه شد ، و ديوار به هم پيوست . فاطمه تا سه روز در شريفترين مكان گيتي مهمان خدا بود . و نوزاد خويش سه روز پس از سيزدهم رجب سي ام عام الفيل فاطمه را به دنيا آورد . دختر اسد از همان شكاف ديوار كه دوباره گشوده شده بود بيرون آمد و گفت : پيامي از غيب شنيدم كه نامش را علي بگذار .

 

 

 

دوران كودكي:


حضرت علي ( ع ) تا سه سالگي نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا كه خداوند مي خواست ايشان به كمالات بيشتري نائل آيد ، پيامبر اكرم ( ص ) وي را از بدو تولد تحت تربيت غير مستقيم خود قرار داد . تا آنكه ، خشكسالي عجيبي در مكه واقع شد . ابوطالب عموي پيامبر ، با چند فرزند با هزينه سنگين زندگي روبرو شد . رسول اكرم ( ص ) با مشورت عموي خود عباس توافق كردند كه هر يك از آنان فرزندي از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشايشي در كار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پيامبر ( ص ) ، علي ( ع ) را به خانه خود بردند . به اين طريق حضرت علي ( ع ) به طور كامل در كنار پيامبر قرار گرفت . علي ( ع ) آنچنان با پيامبر ( ص ) همراه بود ، حتي هرگاه پيامبر از شهر خارج مي شد و به كوه و بيابان مي رفت او را نيز همراه خود مي برد . بعثت پيامبر ( ص ) و حضرت علي ( ع ) شكي نيست كه سبقت در كارهاي خير نوعي امتياز و فضيلت است . و خداوند در آيات بسياري بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر يكديگر دعوت فرموده است . از فضايل حضرت علي ( ع ) است كه او نخستين فرد ايمان آورنده به پيامبر ( ص ) باشند . ابن ابي الحديد در اين باره مي گويد : بدان كه در ميان اكابر و بزرگان و متكلمين گروه معتزله اختلافي نيست كه علي بن ابيطالب نخستين فردي است كه به اسلام ايمان آورده و پيامبر خدا را تاييد كرده است .


حضرت علي ( ع ) نخستين ياور پيامبر ( ص ):


پس از وحي خدا و برگزيده شدن حضرت محمد ( ص ) به پيامبري و سه سال دعوت مخفيانه ، سرانجام پيك وحي فرا رسيد و فرمان دعوت همگاني داده شد . در اين ميان تنها حضرت علي ( ع ) مجري طرحهاي پيامبر ( ص ) در دعوت الهيش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضيافتي بود كه وي براي آشناكردن خويشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دين خدا ترتيب داد . در همين ضيافت پيامبر ( ص ) از حاضران سؤال كرد : چه كسي از شما مرا در اين راه كمك مي كند تا برادر و وصي و نماينده من در ميان شما باشد ؟ فقط علي ( ع ) پاسخ داد : اي پيامبر خدا ! من تو را در اين راه ياري مي كنم پيامبر ( ص ) بعد از سه بار تكرار سؤوال و شنيدن همان جواب فرمود : اي خويشاوندان و بستگان من ، بدانيد كه علي ( ع ) برادر و وصي و خليفه پس از من در ميان شماست . از افتخارات ديگر حضرت علي ( ع ) اين است كه با شجاعت كامل براي خنثي كردن توطئه مشركان مبني بر قتل رسول خدا ( ص ) در بستر ايشان خوابيد و زمينه هجرت پيامبر ( ص ) را آماده ساخت .

 

حضرت علي ( ع ) بعد از هجرت:

 

بعد از هجرت حضرت علي ( ع ) و پيامبر ( ص ) به مدينه دو نمونه از فضايل علي ( ع ) را بيان مي نمائيم :

1 - جانبازي و فداكاري در ميدان جهاد : حضور وي در 26 غزوه از 27غزوه پيامبر ( ص ) و شركت در سريه هاي مختلف از افتخارات و فضايل آن حضرت است .

2 - ضبط و كتابت وحي ( قرآن ) كتابت وحي و تنظيم بسياري از اسناد تاريخي و سياسي و نوشتن نامه هاي تبليغي و دعوتي از كارهاي حساس و پرارج امام ( ع ) بود . ايشان آيات قرآن چه مكي و چه مدني ، را ضبط مي كرد . به همين علت است كه وي را از كاتبان وحي و حافظان قرآن به شمار مي آورند . در اين دوران بود كه پيامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادري مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علي ( ع ) پيمان برادري و اخوت بست و به حضرت علي ( ع ) فرمود : تو برادر من در اين جهان و سراي ديگر هستي . به خدايي كه مرا به حق برانگيخته است ... تو را به برادري خود انتخاب مي كنم ، اخوتي كه دامنه آن هر دو جهان را فرا گيرد . حضرت علي ( ع ) داماد رسول اكرم ( ص ) عمر و ابوبكر با مشورت با سعد معاذ رئيس قبيله اوس دريافتند جز علي ( ع ) كسي شايستگي زهرا ( س ) را ندارد . لذا هنگامي كه علي ( ع ) در ميان نخلهاي باغ يكي از انصار مشغول آبياري بود موضوع را با ايشان در ميان نهادند و ايشان فرمود : دختر پيامبر ( ص ) مورد ميل و علاقه من است . و به سوي خانه رسول به راه افتاد . وقتي به حضور رسول اكرم ( ص ) رسيد ، عظمت محضر پيامبر ( ص ) مانع از آن شد كه سخني بگويد ، تا اينكه رسول اكرم ( ص ) علت رجوع ايشان را جويا شد و حضرت علي ( ع ) با تكيه به فضايل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود : آيا صلاح مي دانيد كه فاطمه را در عقد من درآوريد ؟ پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرت به دامادي رسول اكرم ( ص ) نائل آمدند .

 

غدير خم:


پيامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرين سال عمر پربركتش در راه برگشت در محلي به نام غديرخم در نزديكي جحفه دستور توقف داد ، زيرا پيك وحي فرمان داده بود كه پيامبر ( ص ) بايد رسالتش را به اتمام ( 9 )برساند . پس از نماز ظهر پيامبر ( ص ) بر بالاي منبري از جهاز شتران رفت و فرمود : اي مردم ! نزديك است كه من دعوت حق را لبيك گويم و از ميان شما بروم درباره من چه فكر مي كنيد ؟ مردم گفتند : گواهي مي دهيم كه تو آيين خدا را تبليغ مي كردي پيامبر فرمود : آيا شما گواهي نمي دهيد كه جز خداي يگانه ، خدايي نيست و محمد بنده خدا و پيامبر اوست ؟ مردم گفتند : آري ، گواهي مي دهيم . سپس پيامبر ( ص ) دست حضرت علي ( ع ) را بالا گرفت و فرمود : اي مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان كيست ؟ مردم گفتند : خداوند و پيامبر او بهتر مي دانند . سپس پيامبر فرموند : اي مردم ! هر كس من مولا و رهبر او هستم ، علي هم مولا و رهبر اوست . و اين جمله را سه بار تكرار فرمودند . بعد مردم اين انتخاب را به حضرت علي ( ع ) تبريك گفتند و با وي بيعت نمودند .

 

غدیر خم

 

حضرت علي ( ع ) بعد از رحلت رسول اكرم ( ص ):

 

پس از رحلت رسول اكرم ( ص ) به علت شرايط خاصي كه بوجود آمده بود ، حضرت علي ( ع ) از صحنه اجتماع كناره گرفت و سكوت اختيار كرد. نه در جهادي شركت مي كرد و نه در اجتماع به طور رسمي سخن مي گفت . شمشير در نيام كرد و به وظايف فردي و سازندگي افراد مي پرداخت . فعاليتهاي امام در اين دوران به طور خلاصه اينگونه است :

1 - عبادت خدا آنهم در شان حضرت علي ( ع )

2 - تفسير قرآن و حل مسائل ديني و فتواي حكم حوادثي كه در طول 23سال زندگي پيامبر ( ص ) مشابه نداشت .

3 - پاسخ به پرسشهاي دانشمندان ملل و شهرهاي ديگر .

4 - بيان حكم بسياري از رويدادهاي نوظهور كه در اسلام سابقه نداشت .

5 - حل مسائل هنگامي كه دستگاه خلافت در مسائل سياسي و پاره اي از مشكلات با بن بست روبرو مي شد .

6 - تربيت و پرورش گروهي كه از ضمير پاك و روح آماده ، براي سير و سلوك برخوردار هستند .

7 - كار و كوشش براي تامين زندگي بسياري از بينوايان و درماندگان تا آنجا كه با دست خويش باغ احداث مي كرد و قنات استخراج مي نمود و سپس آنها را در راه خدا وقف مي نمود .

 

خلافت حضرت علي ( ع ):


در زمان خلافت حضرت علي ( ع ) جنگهاي فراواني رخ داد از جمله صفين ، جمل و نهروان كه هر يك پيامدهاي خاصي به دنبال داشت .

 

شهادت امام علي ( ع ):

 

بعد از جنگ نهروان و سركوب خوارج برخي از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادي ، و برك بن عبدالله تميمي و عمروبن بكر تميمي در يكي از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونريزي ها و جنگهاي داخلي را بررسي كردند و از نهروان و كشتگان خود ياد كردند و سرانجام به اين نتيجه رسيدند كه باعث اين خونريزي و برادركشي حضرت علي ( ع ) و معاويه و عمروعاص است . و اگر اين سه نفر از ميان برداشته شوند ، مسلمانان تكليف خود را خواهنددانست . سپس با هم پيمان بستند كه هر يك از آنان متعهد كشتن يكي از سه نفر گردد . ابن ملجم متعهد قتل امام علي ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد كوفه نشستند . آن شب حضرت علي ( ع ) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتي موضوع را با دخترش در ميان نهاد ، ام كلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستيد . حضرت علي ( ع ) فرمود : از قضاي الهي نمي توان گريخت . آنگاه كمربند خود را محكم بست و در حالي كه اين دو بيت را زمزمه مي كرد عازم مسجد شد . كمر خود را براي مرگ محكم ببند ، زيرا مرگ تو را ملاقات خواهدكرد . و از مرگ ، آنگاه كه به سراي تو درآيد . جزع و فرياد مكن ابن ملجم ، در حالي كه حضرت علي ( ع ) در سجده بودند ، ضربتي بر فرق مبارك خون از سر حضرتش در محراب جاري شد و محاسن آن حضرت وارد ساخت . شريفش را رنگين كرد . در اين حال آن حضرت فرمود : فزت و رب الكعبه به خداي كعبه سوگند كه رستگار شدم سپس آيه 55سوره طه را تلاوت فرمود : شما را از خاك آفريديم و در آن بازتان مي گردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان مي آوريم . حضرت علي ( ع ) در واپسين لحظات زندگي نيز به فكر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنين وصيت فرمود : شما را به پرهيزكاري سفارش مي كنم و به اينكه كارهاي خود را منظم كنيد و اينكه همواره در فكر اصلاح بين مسلمانان باشيد . يتيمان را فراموش نكنيد ، حقوق همسايگان را مراعات كنيد . قرآن را برنامه ي عملي خود قرار دهيد . نماز را بسيار گرامي بداريد كه ستون دين شماست . حضرت علي ( ع ) در 21ماه رمضان به شهادت رسيد و در نجف اشرف به خاك سپرده شد ، و مزارش ميعادگاه عاشقان حق و حقيقت شد .