سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

توصیه‌هایی برای پدرانی كه فرزندان موفق می‌خواهند



نقش پدر در تربیت فرزند

پدران نیز مانند مادران باید در تربیت فرزندانشان سهیم باشند

 

پدران نیز مانند مادران باید در تربیت فرزندانشان سهیم باشند. اگر به گذشته كودكان بدرفتار برگردیم، متوجه می‌شویم كه پدر نقش پر رنگی در تربیت فرزند خود نداشته است. حال به این توصیه‌ها توجه كنید:

1- تربیت را از همان ابتدای دوران كودكی شروع كنید.
هر روز اوقاتی را اختصاص دهید كه با فرزندتان تنها بوده و با او ارتباطی تنگاتنگ برقرار كنید. یقینا در این شرایط می‌توانید بخشی از تربیت او را نیز به عهده بگیرید.

2- تربیت را به صورت ریشه‌ای آغاز كنید.
اغلب مردانی كه در شغل خود موفق هستند، كارشان را از همان ابتدا به صورت ریشه‌ای آغاز كرده‌اند. پدر بودن نیز نیاز به همین كار دارد. ممكن است شما بپرسید: ”تعویض پوشك كودك چه ارتباطی به تعلیم و تربیت دارد؟“ انجام كارهای مربوط به كودك از قبیل تعویض پوشك، حمام كردن او، لباس پوشیدن و بازی با او، همگی این فرصت را برای شما فراهم می‌آورد كه بتوانید چیزهای جالب و تازه‌ای در مورد فرزندتان كشف كنید و او را به راحتی درك كنید.

 

در این‌جا به این مساله‌ای ریاضی توجه كنید. در دو تا سه سال نخست، پوشك كودك باید حدود 5000 بار تعویض شود. اگر شما تنها بیست درصد این كار را انجام دهید، شانس ارتباط با كودكتان را به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش داده‌اید. ممكن است پدران در وهله اول ادعا كنند كه تعویض پوشك كودك آن‌قدرها هم مهم نیست ولی بعدا متوجه خواهند شد كه همین عمل پایه‌های ارتباطی آنان با فرزندانشان را خواهد ساخت. من به شخصه سعی كردم به صورت ریشه‌ای با كودكم ارتباط برقرار كنم، توجه او را به خود جلب كنم و ناخودآگاه این پیام را به او منتقل كنم كه من نیز به عنوان پدر خانواده در تربیت و پرورش فرزندم نقش دارم.

توصیه‌ای برای پدران
پدران عزیز، در این‌جا برای شما توصیه‌ای دارم كه با پیروی از آن بتوانید با همسر و فرزندان خود ارتباطی خوب و صمیمی داشته باشید. به عنوان مثال هنگامی كه بچه‌ها بعد از شام مشغول دیدن تلویزیون هستند، پیش آنان بنشینید و به آن‌ها پیشنهادی دهید: ”مامان نیاز به استراحت داره، بهتره بیرون بره و پیاده‌روی كنه. چطوره همه پاشیم و آشپزخانه را تمیز كنیم؟ اگر همه با هم همكاری كنیم، خیلی سریع كارها تمام می‌شه و مامان هم خوشحال می‌شه.“ این عمل به نفع همه شماست. با دیدن آشپزخانه تمیز، همسرتان خوشحال می‌شود و شما به همراه فرزندتان توانسته‌اید اوقات خوبی را در كنار یكدیگر سپری كنید و غیرمستقیم درس مهمی را به آن‌ها بدهید: همكاری در منزل امری واجب و ضروری است.

3- اعتماد او را به خود جلب كنید.
در طی مشاوراتی كه داشتم، متوجه شدم پدران در مورد تربیت فرزندشان بیشتر از مادران با مشكل مواجه هستند. یك روز كه داشتم برای عده زیادی از پدران در مورد تعلیم و تربیت صحبت می‌كردم، از آن‌ها سوالی پرسیدم: ”مهم‌ترین چیزی كه دوست دارید، امروز یاد بگیرید چیست؟“ اغلب آن‌ها پاسخ دادند كه می‌خواهند در منزل شخصیتی قدرتمند و با نفوذ داشته باشند و فرزندان به آن‌ها احترام بگذارند و از آن‌ها اطاعت كنند. من كاملا با این عقاید موافقم. پدر باید شخصیتی قدرتمند داشته باشد، ولی تنها به این دلیل نمی‌توانید او را مجبور كنید به شما احترام بگذارد.

 

برخی از پدران این طور ادعا می‌كنند كه كودك باید از من حرف‌شنوی داشته باشد، زیرا من پدر هستم و او تنها یك بچه، پس باید هر چی می‌گویم گوش كند. خیر، قضیه به همین راحتی نیست. كودك به صحبت‌های افرادی گوش می‌كند كه به آن‌ها اعتماد كافی داشته باشد. تصور نكنید او تنها به این دلیل كه شما پدر هستید، به شما اعتماد می‌كند. این حس را باید در او به وجود آورید. هنگامی شما می‌توانید ادعا كنید، قدرتمندید كه كودك با تمام وجود به شما احترام بگذارد و به حرف‌های شما گوش كند، نه فقط به این دلیل كه او مجبور به چنین كاری است.

 

مطمئن باشید اطاعتی كه از روی ترس و وحشت باشد، با عدم حضور والدین از بین می‌رود. حرف‌شنوی و احترام واقعی نه تنها به صورت مقطعی نیست بلكه به صورت همیشگی خواهد بود. شما برای كدام یك از این افراد با دل و جان كار می‌كنید، برای كارفرمایی كه می‌ترسید و یا شخصی كه كاملا به او اعتماد دارید؟ من شخصا این تجربه را در طی كار با كودكان بسیاری فرا گرفتم. پیش از آن‌كه از فرزندانم بخواهم به من احترام بگذارند، باید اعتماد آن‌ها را به خود جلب كنم، با آن‌ها ارتباط داشته باشم، پاسخگوی نیازهای آن‌ها باشم و در موفقیتشان سهیم باشم. تنها با این‌گونه شخصیت است كه پدران می‌توانند اعتماد فرزندان خود را جلب كنند.

 

ارتباط پدر با كودك

پدران در مورد تربیت فرزندشان بیشتر از مادران با مشكل مواجه هستند

 

4- در منزل برای او محدودیت‌هایی بگذارید.
از 9 ماهگی تا دو سالگی، كودك از لحاظ ذهنی به گونه‌ای است كه رفتارهای آنی و نسنجیده‌ بسیاری از قبیل كشیدن سیم برق از پریز، به دنبال توپ دویدن و به خیابان رفتن، از كابینت بالا رفتن و ... را انجام می‌دهد. البته تمام این اعمال برای نوپایان عادی و طبیعی هستند. در این‌جا وظیفه پدر این است كه در منزل نظم و ترتیب خاصی را ایجاد كند و با گذاشتن چارچوبی مناسب، رفتارهای نابجای كودكش را كنترل كند. فرزندان همواره به چنین محدودیت‌هایی كه پدر قدرتمند و قابل اعتمادشان برای آن‌ها می‌گذارد، نیازمندند. هنگامی كه شما در منزل محدودیت‌هایی را می‌گذارید، كودك احساس امنیت بیشتری می‌كند، زیرا با این عمل، سیر انرژی او را به سمت درستی هدایت كرده‌اید. همواره به خاطر داشته باشید كه تعلیم و تربیت واقعی از منزل و خانواده آغاز می‌شود.

5- به كودك پیام مثبت بدهید.
كاندیس از همان روز تولد جزو نوزادانی بود كه مرتب گریه و زاری می‌كرد و به سختی می‌شد او را آرام كرد، خواب او اصلا تنظیم نبود و خلاصه بسیار ناآرام بود. والدین هر كاری از دستشان برمی‌آمد، انجام می‌دادند ولی او همچنان آشفته و پریشان بود. این طرز رفتار، ‌بر روی زندگی مشترك والدینش اثر گذاشته بود و آن‌ها نیز مرتب با هم دعوا و مجادله می‌كردند. مارك، پدر خانواده این طور ادعا می‌كرد: ”كاندیس“، اصلا بچه مورد علاقه من نیست. و او را یك بچه ناآرام و نق‌نقو خطاب می‌كرد. او هرگز سعی نمی‌كرد با او صحبت كند،‌ او را ببوسد و یا حداقل به صورت مثبت با او ارتباط برقرار كند. تمام مدت با او به صورت منفی برخورد می‌كرد. هرگز به او لبخند نمی‌زد و یا حتی كاری نمی‌كرد كه او را بخنداند. اگر هم می‌خواست با او حرف بزند، تنها می‌گفت: ”بس است، دیگر حرف نزن.“ بنابراین، كاندیس دو ساله، بسیار بدرفتار بود و حتی مادر هم نمی‌توانست با او به طور شایسته‌ای ارتباط برقرار كند.

با مارك جلسه مشاوره خانوادگی گذاشتم و به او توضیح دادم كه این‌گونه بچه‌ها بسیار حساس هستند و به مراقبت‌های ویژه‌ای نیاز دارند. متاسفانه پدر، رفتار كاندیس را منفی تلقی كرده بود و همین موضوع ارتباط آنان را خدشه‌دار كرده بود. بنابراین این طرز فكر مارك باعث شده بود كه رفتار نامناسب دخترش را تشدید كند. پیشنهادی به او دادم و گفتم طی دو هفته آینده، سعی كند با او مثبت برخورد كند. مارك در ابتدا دودل بود ولی بعد پیشنهاد مرا پذیرفت.

 

بعد از مدتی نامه‌ای از همسرش دریافت كردم كه این طور نوشته بود: ”تلاش‌های شوهرم در ابتدا بسیار مصنوعی به نظر می‌آمد و برای او كمی سخت بود، بتواند رفتار خود را به سرعت تغییر دهد. ولی باور كنید با همین تغییر رفتار اولیه، كاندیس متوجه شد و پاسخ مثبت داد. باور كنید تمام این تغییرات تقریبا یك شبه اتفاق افتاد و كاندیس ناراحت و عصبی و ناآرام، به یك كودك شاد و سالم و بامزه تبدیل شد. در طی یك ماه تقریبا سه پوند افزایش وزن پیدا كرد. او اكنون بسیار شاد و سرحال است. شوهرم نیز كاملا به او علاقه‌مند شده و با او ارتباط برقرار می‌كند. البته اقرار می‌كنم كه شوهرم هنوز تصور می‌كند سرسختی او اشتباه نبوده ولی به هر حال متوجه شد كه روش عشق‌ورزی كارسازتر از روش قبلی او بوده است.

منبع : مجله موفقیت
 


ویدیو مرتبط :
‫توصیه های مهم جهت تربیت فرزندان (قسمت اول)‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نکات کلیدی برای ارتباط موفق با فرزندان



ارتباط با کودک,ارتباط والدین با کودک

 

 برقراری ارتباط مناسب با فرزندان مهارتی تربیتی است. تربیت کردن فرزندان در صورتی که ارتباط مناسبی بین والدین و فرزندان ایجاد شود، امری موثر و لذت بخش است. برقراری ارتباط مناسب یکی از عوامل افزایش اعتماد به نفس و احترام دو طرفه است. در این مطلب به بخشی از اصول صحیح ارتباط بین والدین و کودک اشاره شده است که می تواند آموزنده باشد.

 

* فرزند شما باید متوجه باشد که شما به کارهای او علاقه مند هستید و در صورت نیاز به او کمک خواهید کرد.

 

* زمانی که او می خواهد مطلبی را با شما در میان بگذارد، تلویزیون را خاموش کنید و مجله ای را که در دست دارید روی میز قرار دهید و تمام حواس خود را متوجه او کنید.

 

* زمانی که می خواهد مطلب مهمی بیان کند، از جواب دادن به تلفن بپرهیزید.

 

* بهترین زمانی که می توانید با فرزندتان ارتباط برقرار کنید ، زمانی است که با او تنها هستید.

تحقیر کردن یا مقایسه او با دیگران باعث کینه توزی او می شود.

 

* سعی کنید به لحاظ فیزیکی به گونه ای بایستید یا بنشینید که متناسب با قد فرزندتان باشد؛ سپس با او حرف بزنید.

 

* اگر از نحوه برخورد یا رفتار او خشمگین هستید، صبر کنید تا عصبانیت شما فروکش کند سپس با او موضوع را در میان بگذارید.

 

* زمانی که خسته اید، گوش دادن به حرف های او برایتان دشوار می شود.

 

* هنگامی که فرزندتان در حال صحبت است با دقت و با احترام به حرف های او گوش دهید و از قطع کردن حرف های او بپرهیزید.

 

* از به کار بردن کلمات تحقیرآمیز بپرهیزید و از جملاتی مانند «من می دانم برای تو چه بهتر است» استفاده کنید.

 

* به او اطمینان دهید که با وجود کارهایی که کرده است، او را دوست دارید.

 

* او را برای در میان گذاشتن احساس ناراحتی یا خوشحالی خود با شما تشویق کنید.

 

* بهتر است سوال خود را روی «چه شد؟» متمرکز کنید تا این که با «چرا» از او بپرسید.

 

* به او کمک کنید راه حلی برای مشکل خود پیدا کند.

 

منبع:روزنامه خراسان