سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

تجربه‌ی نوجوانی به چه قیمتی؟



 

روانشناسی,نوجوان, تجربه‌ی نوجوانی

 

مشاوره خانواده - بعضی ها معتقدند: «چه اشکالی دارد یک نوجوان درمسیر دست یابی به اهدافش در مواردی هم دچار خطا شود؟ دنیا، دنیای سعی و خطاست. همانطور که یک کودک وقتی می خواهد شنا یاد بگیرد دو جرعه آب هم می خورد، یا وقتی می خواهد دوچرخه سوار شود دو بار هم به زمین می افتاد. همین خطاها باعث می شود وی یاد بگیرد که باید چه کند. پس چرا باید جلوی خطا کردن یک نوجوان را بگیریم؟» خطا کردن، پشتوانه ی تجربی برای وی ایجاد می کند برای آن که هرگز به سراغ خطا نرود.

در پاسخ به این اشکال ، سه نکته را تذکر می دهیم:

نکته ی اول:

در برخی موارد تجربه وسیله ی خوبی برای آزمودن و عبرت گرفتن است. (مثال آب خوردن برای یادگیری شنا و زمین خوردن برای یادگیری دوچرخه سواری) اما تجربه تنها راه یادگیری نیست. راه های دیگری هم برای یاد گرفتن وجود دارد یک راه این است که تجربه های آفت خیز دیگران را ببینیم و عبرت بگیریم.

امیرمنان (علیه السلام) می فرمایند: التجربة تثمر الاعتبار:عبرت گرفتن میوه ی تجربه است.

این رویکرد نسبت به مضرّات آن تجربه آگاهمان می کند. راه دیگر، الهامات عقلانی و تعالیم وحیانی است که نتیجه ی برخی تجربه ها را پیشاپیش برای ما نمایان می کند. در این موارد برای پای بند بودن به نتیجه، نیازی به آزمون شخصی نیست بلکه نتایج، قبلاً مشخّص است. عاقل نیز برای آزمودن چیزی که نتیجه اش معلوم است دوباره دست به تجربه نمی زند.

عقل حکم می کند که اولا تجارب دیگران را فرا بگیریم، ثانیاً آن ها را به کار بندیم و در یک کلام از آن ها پند بگیریم. بنابراین روش آزمون و خطا را نمی توان یک راهبرد اصلی تلقی کرد.

نکته ی دوم:

تجربه و آزمودن گاه هزینه های سنگینی را در پی دارد. حسن تجربه این است که طریقی بشود، پلی بسازد و ما را نسبت به آفت های وسیع تر مصون بدارد. اما همه ی تجربه ها چنین نیستند. برخی تجربه ها انسان را در تار و پود خود گرفتار می کنند. انسان نمی تواند خود را از آن ها بر کند. در این گونه موارد، تجربه ها خود موضوعیّت پیدا می کنند و انسان نمی تواند آن ها را به چشم یک مرحله ی «گذار» بنگرد بلکه در متن تجربه دربند می شود.

بسط این نکته را از زبان متّقی وارسته- مرحوم علامه ی کرباسچیان(رحمه الله) می شنویم:

با پیش رفت علوم تجربی، عدّه ای تصوّر کرده اند که هر دانشی باید از راه تجربه ی شخصی به دست آید و تنها راه کسب علم و دانش، تجربه و آزمایش خود انسان است. بعضی این فرضیّه را به همه ی ابعاد زندگی سرایت داده و می گویند: ما تا چیزی را خودمان امتحان نکنیم و سود و زیانش را نسنجیم، نمی پذیریم.

بدون شکّ، تجربه وسیله ی به دست آوردن برخی دانش های بشری است؛ امّا آیا تنها راه شناخت آدمی، تجربه ی شخصی اوست؟ آیا وحی و گفتار انبیای الاهی به انسان معرفتی برتر نمی دهد؟ آیا عقل و تدبّر بر شناخت آدمی نمی افزاید؟ آیا مشورت و استفاده از فکر دیگران دانش او را رشد نمی دهد؟ آیا عبرت گیری از تجربه ی دیگران، علم او را بالا نمی برد؟

آری، وسایل شناخت، متعدّد است و انسان باید از هر کدام آن ها در موارد متناسب استفاده کند و علم و دانش خود را رشد دهد و در غیر راه خود به کار بندد، نه تنها به هدف نمی رسد، بلکه ممکن است جان خود را از دست بدهد؛ مثلاً اگر بنا باشد هر کس برای آن که از خطرناک بودن سموم آگاه شود، آن را بخورد تا با تجربه ی شخصی چنین شناختی پیدا کند، دیگر کسی نمی ماند تا نتیجه ی این آزمایش را ببیند. همه ی امتحان ها مجانی نیست؛ بعضی به قیمت جان آدمی تمام می شود.

در بعضی موارد هم وضع انسان قبل و بعد از امتحان یک سان نیست و او نمی تواند از راهی که آمده برگردد؛ مثلاً اگر قرار باشد کسی اعتیاد را تجربه کند، دیگر شرایط بعد از اعتیادش با وضع قبل از آن یکسان نخواهد بود تا مجالی برای عبرت و درس گرفتن باقی بماند.

یکی از نتایج دین و دستورهای انبیاء دانستن مسائلی است که امتحانشان مجانی نیست و به بهای موجودیت انسان و جامعه تمام می شود. محرّمات الهی از جمله ی اموری است که خداوند عالم، نتیجه ی آن ها را مشخص کرده و بسیاری از آن ها قابل تجربه و آزمودن در این دنیا نیستند. 

دیگر نباید در روابط زن و مرد به دنبال تجربه ی شخصی بروند؛ زیرا مفاسد معنوی و روحی آن وحشتناک خواهد بود. برای خداوند عالم، حقایق آشکار است و نتیجه ی این تجربه ها را می داند. بعضی می گویند: خوب است روابط زن و مرد را آزاد بگذاریم و نتیجه ی آن را تجربه کنیم! باید گفت: چنین تجربه ای ارزان تمام نمی شود؛ چنان که جوامع غربی در این مورد دچار مشکلات اخلاقی و اجتماعی فراوانی شده اند و راه بازگشت هم ندارند.

آیا ممکن است چاقوی تیز را در اختیار بچه قراردهیم تا خود با تجربه آن را بشناسد؟

آیا ممکن است اجازه دهیم بچه ای به سیم برق دست بزند تا خودش برق گرفتگی را امتحان کند؟

چنین تجربه هایی با پشیمانی و گاهی با نیستی آدمی همراه است. بنابراین، آیا صحیح است اجازه دهیم جوانان دوستی با جنس مخالف را آزمایش کنند و هنگامی که به هزاران مصیبت و فساد و آلودگی مبتلا شدند، از این راه برگردند؟

با این تفاصیل باید پذیرفت که همه ی خطاها مانند «دو جرعه آب خوردن در هنگام یادگیری شنا» نیست. برخی خطاها، گناه هستند و ارتکاب گناه عقلاً و شرعاً جایز نیست. نظام ارزش مدار تربیت آرمانی حتّی اجازه ی « یک بار» مرتکب شدن این خطاها را نمی دهد.

نکته ی سوم:

همان طور که در مورد سمّ مهلک و اعتیاد چنین محکم و استوار می ایستیم و متربّی را محافظت می کنیم باید در قبال گناه هم چنین نگرشی داشته باشیم. مومنان بالیده در مکتب تربیت علوی، گناه را مهلک تر از سمّ می دانند و اعتیاد به آن را خطرآفرین تر از مواد مخدّر می شناسند. تنها تفاوت این جاست که اثر سمّ و مواد مخدّر محسوس است اما فهم اثر سوء گناه دلی بیدار و قلبی خاشع می خواهد.

ارتباط با جنس مخالف، نوجوان

درست است که گناهان غالباً در دنیا آزمون پذیر نیستند اما اثر وحشتناک اخروی آن را متن کتاب و سنّت برای ما روشن نموده است. پس حداقل باید به اندازه ی مواد مخدر از گناه ترسید.

یقین داشته باشیم متربّی ای که طعم لذیذ گناه را می چشد پیش و پس از تجربه، موضع یکسانی نسبت به آن ندارد. پیش از تجربه، بازداشتن او از گناه بسیار آسان تر است.

متربّی ای را در نظر بگیرید که از هم نشینی با جنس مخالف لذت برده، از نگاه آلوده به جنس مخالف لذت برده، از تماس و رابطه با جنس مخالف لذت برده و... کندن چنین کسی از ارتباط با جنس مخالف، بسیار دشوارتر از حفظ نمودن کسی است که اساساً این طعم را نچشیده است. چشیدن طعم این ارتباط، ترک آن را برای وی بسیار دشوار می کند.

بحث ما همین است که تجربه ی این گونه امور، علاقه به ارتقا یافتن و توسعه ی آن ها را بیشتر می کند نه آن که آدمی را از خود زده کند و پشتوانه ای برای ترک ایجاد نماید. بله درست است که اگر متعلم بخواهد میوه پوست کندن یاد بگیرد ناگزیر یک بار هم ناشیانه دست خود را می برد. اگر بخواهد دوچرخه سواری یاد بگیرد باید دوبار هم به زمین بخورد یا اگر بخواهد شنا یاد بگیرد ممکن است دو جرعه آب هم از گلویش پایین برود. اما مقایسه ای این تجربه های لذیذ (مثل ارتباط با جنس مخالف) قیاسی مع الفارق است. در مثال های مذکور تجربه ی تلخ مایه ی عبرت می شود و فرد حذر دارد که دوباره به آن ها مبتلا شود چون اثر محسوس آن ها را بر جسم خود مشاهده می کند. اما در سنخ دوم چنین نیست. اثر مخرب ارتباط با جنس مخالف محسوس نیست بلکه بر عکس چه بسا ممکن است مطلوب هم جلوه کند. نفس امّاره و شیطان هم در تزیین و توجیه این رویکرد دائما دست به کارند به این ترتیب «یک بار تجربه» کردن این امور نه تنها مقاومت افزایی نمی کند بلکه باعث سست تر شدن فرد می شود. نه تنها باعث حذر کردن وی نمی شود بلکه موضع دفاعی وی را آرام آرام باز می کند. با این توجه توصیه به تجربه گرایی در مواردی از این دست، حکایت از نوعی مغالطه و بی دقّتی دارد.

منبع: تربیت آرمانی. نوشته سید محمدبنی هاشم

  


ویدیو مرتبط :
آشنایی با نرم افزار دانشنامه سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نوجوانی که «معجزه» را تجربه کرد +عکس


چند ماه پیش، برای یک نوجوان 16 ساله ژیمناست، اتفاق بدی رخ داد. او پنج بار سکته کرد و چند ماه نیز در کما بود اما خوشبختانه جان سالم به در برد!

فرارو: چند ماه پیش، برای یک نوجوان 16 ساله ژیمناست، اتفاق بدی رخ داد. او پنج بار سکته کرد و چند ماه نیز در کما بود اما خوشبختانه جان سالم به در برد!

به گزارش ای بی سی نیوز: گفته می‌شود که این نوجوان 16 ساله تمام معادلات را به هم زده است. فرض کنید که یک خودروی سریع با سرعت بالا تصادف کند. «بلِیک هایلند» نیز با همان سرعت روی زمین بتنی سقوط کرد. این اتفاق کمی بیشتر از یک سال پیش در 18 فوریه 2014 رخ داد.

تقریبا می‌توان گفت که نیمی از پوست سر این نوجوان تگزاسی شکافته شد. بلیک پس از این اتفاق به کما رفت و شانس زندگی او 50 درصد بود. به دلیل تورم مغزش، پزشکان مجبور شدند تا به طور موقت بخشی از جمجمه او را بردارند اما او پنج هفته بعد و به شکلی کاملا باورنکردنی بهبود یافت و حالا نیز آماده است که به مدرسه برگردد.

بلیک می‌گوید: «می‌دانم که از پس انجام هر کاری برمی‌آیم. هیچ قدرتی نیرومندتر از قدرت دعا نیست.» از او پرسیده شد که آیا دوست دارد اتفاقات آن روز رخ نمی‌داد؟ او پاسخش منفی بود. والدین بلیک لحظه به هوش آمدن پسرشان را به خوبی به یاد دارند. آنها می‌گویند که «معجزه» رخ داده است. البته حافظه کوتاه‌مدت بلیک کمی آسیب دیده اما او آماده است که در مدرسه حاضر شود. آنها می‌گویند که پزشکان از هیچ تلاشی دریغ نکردند. آنها کار بزرگی انجام دادند. یکی از پزشکان می‌گوید: «مثل این بود که بلیک از طبقه دهم یک ساختمان به پایین سقوط کند.»

زمانی که بلیک در کما به سر می‌برد، دوست خانوادگی آنها «دیوید استرینجر» نزد والدین او رفت و گفت: «پزشکان می‌گویند تقریبا تمام کسانی که با این وضعیت به کما می‌روند، زنده بیرون نمی‌آیند؛ مگر اینکه یک معجزه رخ دهد.» حالا پدر و مادر او معتقدند که آن معجزه رخ داده است. بلیک در حال تمرین یک حرکت جدید در کلاس ژیمناستیک خود بود اما پس از پرش با پهلو روی تشک افتاد و سرش به زمین کوبیده شد. در صفحه‌های اجتماعی صفحاتی با عنوان «دعا برای بلیک هایلند» ایجاد شد که با استقبال خوبی از طرف کاربران این شبکه مواجه شد.
نوجوانی که «معجزه» را تجربه کرد + تصاویر

نوجوانی که «معجزه» را تجربه کرد + تصاویر
بلیک پس از ماه‌ها گفتاردرمانی می‌تواند راه برود و حرف بزند

نوجوانی که «معجزه» را تجربه کرد + تصاویر
خانواده هایلند: بلیک (چپ)، سیندی (وسط) و پت (راست)