سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

برخورد صحیح با عادت های نادرست کودکان



 

 

برخورد صحیح با عادت های نادرست کودکان

 

دیگران را دوست داشته باشند و محبت خود را به آن ها ابراز کنند. اولین رفتارها و واکنش ها را از والدین می بینند و دنیا را در وجود آن ها حداقل در یکی ۲ سال اول خلاصه می کنند. اما همین والدین چند سال بعد شکوه و شکایت می کنند که کودکشان بدغذاست، جیغ می کشد، ناسزا می گوید و ... جالب این که اغلب تصور می کنند اشتباهی از جانب آن ها رخ نداده است و معلوم نیست چرا کودک این رفتارهای زشت را ادامه می دهد و تکرار می کند. اگر شما هم کودکی دارید که از یکی از رفتارهای نادرست او شاکی هستید، حتما ادامه مطلب را بخوانید.

 

حامد سیامکی خبوشان، کارشناس ارشد روان شناسی و عضو سازمان نظام مشاوره و روان شناسی به خراسان می گوید: انسان و رفتارهای او آمیزه و ترکیبی از ویژگی های ارثی، فیزیولوژیکی، اجتماعی و روان شناختی است و این ویژگی ها تاثیرات متقابلی روی هم دارد.

 

عادت های انسان به عنوان یک سری رفتارهای تکرار شونده هم ناشی از همین عوامل است.آن چه بیشتر خانواده ها را از دست فرزندان خود عاصی می کند، رفتارهای خارج از عرفی است که کودکان به انجام آن خو کرده اند. نتایج تحقیقات متعدد نشان می دهد که سهم عوامل اجتماعی و روان شناختی در شکل گیری و تداوم عادت های نامناسب بسیار بیشتر از عوامل ارثی و فیزیولوژیکی است.بیشتر شکایات والدین از عادت های نادرست کودکان مربوط به بدغذایی، بازی با یکی از اندام های بدن، جیغ زدن، وابستگی افراطی و بیمارگونه به والدین، دروغ گویی، دزدی، کشیدن موی سر دیگری، کتک کاری و مکیدن انگشت است که شیوع زیادی در بین کودکان دارد.

 

باید توجه داشت که یکی از علل بروز این عادت ها، اضطراب و فشارهای درونی کودک است. عادت یک شبه به وجود نمی آید و یک شبه هم از بین نمی رود. بنابراین از کودکی که دارای تفکر و احساس ناسالم است، نباید انتظار رفتار مطلوب داشته باشیم. زیرا مخزن رفتاری کودک در نتیجه پاسخ به تفکرات و احساساتش شکل گرفته است و اگر والدین در ارائه پاسخ های صحیح و به موقع کوتاهی کرده باشند، نباید نقش خود را در بروز عادت نادرست کودکشان نادیده بگیرند.

 

از طرفی کودک در تعامل با محیط و اطرافیان تحت تاثیر رفتارها و واکنش های دیگران قرار می گیرد و در واقع رفتارهای خوب و بد را آموزش می بیند. بسیاری از کودکان دست به الگوبرداری از رفتارهای دیگران می زنند. اگر این الگوبرداری و عمل به آن از نظر روانی به تخلیه کودک منجر شود و اضطراب کودک را کاهش دهد، آن رفتار را الگو قرار می دهد و تداوم می بخشد.

 

این مشاور با تاکید بر این که گاهی کپی برداری کودکان از رفتارهای دیگران به منظور جلب توجه انجام می شود، ادامه می دهد: اگر والدین نتوانند به طور طبیعی به کودک خود توجه و محبت کافی کنند، کودک برای کسب نوازش، توجه یا محبت والدین سعی می کند راه های دیگری را امتحان کند که یکی از این راه ها رفتارهای تکرار شونده نامتناسب است. نباید فراموش کرد که بعضی از رفتارها ریشه فیزیولوژیکی دارد مثل خودزنی، بعضی تیک های عصبی، بدغذایی که ممکن است ناشی از ضعف اعصاب یا کم کاری یا پرکاری غدد باشد. بنابراین تک بعدی نگاه کردن به منشاء شکل گیری رفتارها در کودکان چاره ساز نیست و ما ناچاریم مجموعه ای از عوامل را در نظر بگیریم. در واقع تقابل تمامی عوامل وراثت، روان شناختی، اجتماعی و ... به بروز یک رفتار منجر می شود. از سوی دیگر عادت های رفتاری در هر سنی ممکن است بروز پیدا کند و یا یک عادت رفتاری در یک سن یا طی مراحل رشد تغییر شکل دهد. در بسیاری از موارد عادت های رفتاری رفع نمی شود بلکه شکل عوض می کنند و والدین تصور می کنند عادت کودک برطرف شده است. عادت های جدید در سن بلوغ تقریبا به شکل ثابتی درمی آید.عادت های بین کودکان ضمن مشابهت در دختران و پسران تفاوت هایی هم دارد. به عنوان مثال در دختران عادت هایی مثل بازی با اعضای بدن، پنهان کاری و در پسران ناسزاگویی، پرخاشگری و دزدی شیوع بیشتری دارد.

 

● راهکارهای عملی مقابله

 

وی با اشاره به این که شناسایی ریشه های بنیادی یک عادت نادرست یک اصل اساسی است درباره راه های مقابله با آن می گوید: تاکید نکردن مستقیم برای ترک رفتار اصلی است که بسیاری از والدین از آن بی اطلاع هستند. در واقع آن ها با تاکید و اشاره مستقیم به رفتار آن را ثابت می کنند. والدین باید دقت کنند که چه زمانی کودک به رفتار نادرست تکرار شونده مبادرت می کند، پیک رفتاری او را شناسایی کنند. از طرف دیگر تنبیه و تشویق اصولی و بجا، درخواست کردن به جای امرکردن، قاطعیت و خودباوری والدین، الگوی مناسبی در اختیار کودک گذاشتن و مشارکت و همراهی کودک در انجام کارهای مورد علاقه اش راهکارهایی است که یک مشاور می تواند به والدین پیشنهاد کند تا در ترک عادت های نادرست به کودک خود کمک کنند. در واقع ما همیشه تاکید می کنیم که برای ایجاد یک عادت رفتاری چه مثبت و چه منفی کافی است در مقابل آن واکنش نشان دهیم. رفتار خشن، داد و بیداد و هیجانی شدن والدین به محض دیدن رفتاری از کودک باعث اصرار کودک و جلب توجه او به کارش می شود و همین واکنش نادرست باعث می شود آن کار را ادامه دهد.

 

در مواردی که زمینه هایی از وسواس و اضطراب در کودک به طور ارثی وجود دارد، به دلیل واکنش والدین، عادت ها به صورت رفتارهای وسواس گونه نمایان می شود. هرگز نباید با القای حس گناهکاری به کودک شرایط را خراب تر کرد. بلکه باید با مشاوره و کمک گرفتن از متخصص به کودک در رفع آن تلاش کرد. والدین باید بدانند اگر هیچ اقدامی نکنند و در جست وجوی علت بر نیایند، اصلاح رفتار نادرست سخت تر خواهد شد.باید توجه داشت که همخوانی و تطابق نظرات والدین درباره عادت بد کودک در رفع آن نقش مهمی دارد.تصور کنید کودکی که عادت به مکیدن انگشت دارد با ۲ مدل واکنش در منزل رو به رو شود. از یک سو مادری که می گوید او هم در طول دوران کودکی همین عادت را داشته است بنابراین مشکلی وجود ندارد و پدری که می خواهد به هر روش ممکن این عادت را از سر کودک بیندازد. کودک در چنین شرایطی نمی داند باید چه کند و با دو واکنش متفاوت رو به رو می شود و ممکن است این رفتار را تا سنین مدرسه ادامه دهد.یک سری رفتارهای کودک تا سنین مدرسه بروز پیدا نمی کند و این حالت به ویژه در بچه هایی که مهد کودک نرفته اند یا پیش دبستانی را نگذرانده اند، بیشتر مشاهده می شود .

 

به همین علت است که توصیه می شود کودکان قبل از مدرسه وارد محیط های اجتماعی شوند و سعی کنند خود را با دیگران تطبیق دهند. بچه هایی که عادت های بدی دارند و به یکباره وارد محیط بزرگ تر می شوند، ممکن است دچار اضطراب شوند و عاداتشان به رفتارهای وسواس گونه تبدیل شود.

 

● اشتباهات محرز والدین

 

بهتر است به جای دستور مستقیم، به صورت غیرمستقیم کودک را از ادامه رفتار بازداریم. در مواردی بهتر است رفتار کودک نادیده گرفته شود و منظور این است که نه زبانی و نه با تغییر حالت و رفتار واکنشی نشان ندهیم. بچه ها پیام های غیرکلامی ما را خیلی زود می گیرند. بنابراین می توان طوری برخورد کرد که انگار کودک کار بدی انجام نداده است و سپس او را صدا زد و به کار دیگری مشغول کرد.این در حالی است که والدین فکر می کنند با تحکم و داد و فریاد و دستور دادن می توانند کودک را از ادامه رفتار یا عادت نادرست منع کنند.رفتارهای این چنینی بیشتر او را مضطرب و به ادامه انجام کار حریص می کند.

 

گاهی والدین قبل از انجام کار به کودک هشدار می دهند؛ مثلا می گویند «تو مهمانی دعوا راه نیندازی» این کار از نظر روانی او را آماده دعوا کردن می کند و او ناخودآگاه به دنبال فراهم کردن زمینه دعوا می گردد.این رفتارها باعث می شود رفع عادت برای او سخت تر شود چون الگو دارد و با پیش زمینه ذهنی درباره خودش فکر می کند.بعضی والدین هم منتظر افزایش سن و تغییر شرایط هستند تا عادت نادرست کودک رفع شود و ترک عادت را به سنین نوجوانی موکول می کنند که این کار اصلاح این عادت ها را بسیار دشوارتر می کند.

منبع:روزنامه خراسان


ویدیو مرتبط :
عاقبت برخورد نادرست با مشتری !!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

با کودکان لوس چگونه برخورد کنیم؟



 

كودكان‌ موجودات‌ در حال‌ رشدی‌ هستند و براساس‌ این‌ كه‌ در سال‌های‌ اولیه‌ زندگی‌ چگونه‌ تربیت‌ شوند وآموزش‌ ببینند، سبك‌ خاص‌ رفتاری‌ پیدا می‌ كنند. این‌ سبك‌ رفتاری‌ الگویی‌ تقریباً ثابت‌ و دائمی‌ برای‌ آنها به‌ وجود می‌آورد، و تعیین‌ كنندهِ نحوه‌ ارتباطات‌ و برخوردهای‌ آنان‌ نیز می ‌باشد. هر خانواده‌ در ارتباط‌ با فرزندان‌ شیوه‌ خاص‌ خود را دارد؛ و این‌ نحوه‌ برخورد، در تلاقی‌ با ساختار ژنتیكی‌ هر فرد، باعث‌ می‌ شود كه‌ شخصیت‌هایی‌ بسیار متفاوت‌ و متمایز شكل‌ بگیرند.

 


چنانچه‌ كودك‌ كار اشتباهی‌ مرتكب‌ شود یا این‌ كه‌ بخواهد تعیین ‌كننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ كه‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ كرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ كنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ كه‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.

 

کودکان لوس

 

رشد اجتماعی‌ كودكان‌ یكی‌ از حیطه‌ های‌ رشدی‌ است‌ كه‌ دقیقاً به‌ ما نشان‌ می ‌دهد آیا فرزند مطابق‌ با سن‌ تقویمی‌ یا شناسنامه ‌ای‌ خود رفتار می ‌كند یا خیر؟ و اگر مطابق‌ با سن‌ شناسنامه‌ ای‌ رفتار نمی‌ كند چه‌ دلایلی‌ برای‌ این‌ مسئله‌ وجود دارد و رفتارهای‌ او چگونه‌ شكل‌ گرفته‌ است؟ یكی‌ از سبك‌های‌ غلط‌ رفتاری‌ كودكان، ناتوانی‌ در ایجاد و برقراری‌ رابطه‌ سالم‌ با همسالان‌ است؛ یعنی‌ كودكانی‌ وجود دارند كه‌ راه‌های‌ برقراری‌ ارتباط‌ سالم‌ را نمی‌ دانند. این‌ گروه‌ از كودكان‌ بعضاً تحت‌ عنوان‌ «كودكان‌ لوس» نامگذاری‌ می‌شوند. آن‌ چه‌ در این‌ نوشتار مورد بحث‌ قرار می ‌گیرد عوامل‌ مؤثر در شكل‌ گیری‌ این‌ گونه‌ رفتارهاست.



چرا كودكان‌ لوس‌ می ‌شوند؟


یكی‌ از دلایل‌ لوس‌ شدن‌ كودكان‌ روش ‌های‌ غیرقابل‌ قبول‌ والدین‌ به‌ لحاظ‌ تربیتی‌ است؛ والدین‌ محبت‌ كنندهِ افراطی‌ كه‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ كودكان‌ می‌ شوند. چنین‌ كودكانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

 


آیا می ‌توان‌ كودكان‌ لوس‌ را اصلاح‌ كرد؟


بله؛ چنانچه‌ والدین‌ از روش‌های‌ غیر قابل‌ قبول‌ دست‌ بردارند و در مورد فرزندان‌ خود قوانین‌ تربیتی‌ درستی‌ را اعمال‌ كنند، و به‌ شرط‌ آن‌ كه‌ روش‌های‌ جدید ثابت‌ و مستمر باشد، می‌ توان‌ امید داشت‌ كه‌ این‌ روش‌ها به تدریج‌ مؤثر واقع‌ شوند.

 

 


نقش‌ تشویق‌ و تنبیه‌ در تربیت‌ كودك‌


تشویق‌ و تنبیه‌ دو روش‌ متفاوت‌ تربیتی‌ هستند و بایستی‌ ویژگی‌هایی‌ داشته‌ باشند تا مؤثر واقع‌ شوند. این‌ دو روش‌ چنانچه‌ به‌ موقع‌ و با اصول‌ درست‌ اعمال‌ گردند، می ‌توانند از لوس‌ شدن‌ كودكان‌ جلوگیری‌ كنند. معمولاً كودكان‌ لوس، والدین‌ تسلیم‌ شونده‌ دارند. آنها در مقابل‌ خواسته‌ های‌ كودك‌ فوراً تسلیم‌ می‌شوند و هر آن‌ چه‌ كه‌ او طلب‌ كند، برایش‌ فراهم‌ می‌كنند. در خانواده‌ای‌ كه‌ كودك‌ لوس‌ پرورش‌ داده‌ می‌شود، اثری‌ از روش‌های‌ تنبیهی‌ مناسب‌ دیده‌ نمی ‌شود. یعنی‌ چنانچه‌ كودك‌ كار اشتباهی‌ مرتكب‌ شود یا این‌ كه‌ بخواهد تعیین ‌كننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ كه‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ كرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ كنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ كه‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.


این‌ مسئله‌ بسیار اهمیت‌ دارد كه‌ میزان‌ مقاومت، ایستادگی‌ و انعطاف‌ خود را در برابر فرزندانمان‌ مورد بررسی‌ قرار دهیم. بعضی‌ از والدین‌ پس‌ از مقاومتی‌ كوتاه‌ در مقابل‌ تقاضاهای‌ فرزند، تسلیم‌ می‌ شوند و خواسته‌ های‌ كودك‌ را به‌ همان‌ شكلی‌ كه‌ او می‌ خواهد برآورده‌ می‌ كنند. محبت‌ در حد متعادل، توجه‌ به‌ نیازها و برآوردن‌ آن‌ها در حد معقول‌ و داشتن‌ روش‌ های‌ مناسب‌ و علمی‌ برای‌ تشویق‌ و تنبیه‌ كودكان‌ از جمله‌ مواردی‌ است‌ كه‌ بایستی‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد.

 

 

 


والدینی‌ محبت‌ كننده‌ و در عین‌ حال‌ قاطع‌ باشیم‌


وقتی‌ صحبت‌ از قاطع ‌بودن‌ به‌ میان‌ می ‌آید، برخی‌ از والدین‌ تصور می‌كنند كه‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ مثلاً پرخاشگر هم‌ باشیم‌ و یا این‌ كه‌ چنانچه‌ فرزندمان‌ از ما پیروی‌ نكرد، با زور و خشونت‌ مواردی‌ را به‌ او تحمیل‌ كنیم. حال‌ آن‌ كه‌ در مقوله‌ های‌ تربیتی، قاطع‌ و جدی‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ از اصولی‌ پیروی‌ كنیم‌ و قوانینی‌ برای‌ فرزندانمان‌ داشته‌ باشیم، به‌ علاوه، اصرار به‌ اجرای‌ آن‌ قوانین‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد. ثبات‌ خُلق‌ و ثبات‌ اندیشه‌ و رفتار در والدین‌ ضروری‌ است. چنانچه‌ اصول‌ تربیتی‌ خود را تغییر دهیم‌ و به‌ گفته‌ های‌ خود چندان‌ اعتقادی‌ نداشته‌ باشیم، فرزندان‌ به‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ پایبند نخواهند شد. پس‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ كه‌ در اجرای‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ باری‌ به‌ هر جهت‌ رفتار نكنیم.

 


همه‌ چیز به‌ موقع‌ و در زمان‌ خود بایستی‌ انجام‌ پذیرد


چنانچه‌ كودكان‌ از قوانین‌ خانواده‌ پیروی‌ نكنند و حتی‌ خلاف‌ آن‌ عمل‌ كنند، برای‌ مثال‌ در جمع‌ فامیل‌ رفتاری‌ از آنها سر بزند كه‌ مطابق‌ با موازین‌ تربیتی‌ نباشد، آیا لازم‌ است‌ كه‌ مثلاً در جمع‌ مورد تنبیه‌ یا سرزنش‌ قرار گیرند؟ مسلماً نه؛


یادآوری‌ نكات‌ تربیتی‌ و قوانین‌ مورد نظر به‌ كودك‌ بایستی‌ در منزل‌ و به‌ طور خصوصی‌ صورت‌ گیرد.

 


كودكان‌ برای‌ قضاوت‌ دیگران‌ راجع‌ به‌ خودشان‌ اهمیت‌ فراوانی‌ قائلند و چنانچه‌ در حضور دیگران‌ مورد توبیخ‌ قرار گیرند رنجیده‌ خاطر می‌ شوند و در پاره‌ای‌ موارد رفتارهای‌ تلافی ‌جویانه‌ از آنها سر خواهد زد. چنانچه‌ حریم‌ خانواده‌ امنیت‌ و اطمینان‌ لازم‌ را برای‌ كودك‌ فراهم‌ كند، او به‌ راحتی‌ می ‌تواند اشتباهات‌ خود را بپذیرد و هر موردی‌ را كه‌ به‌ او تذكر داده‌ شود تغییر دهد.

 


می‌ توانیم‌ به‌ جای‌ ناامیدكردن‌ مكرر و پی‌ در پی‌ كودكان، آنها را به‌ داشتن‌ رفتارها و اندیشه ‌های‌ خوب‌ و مثبت‌ تشویق‌ كنیم. به‌ علاوه، لازم‌ است‌ از شتابزدگی‌ بپرهیزیم. در واقع‌ بایستی‌ به‌ مراحل‌ رشد كودك‌ دقت‌ داشته‌ باشیم؛ و به‌ این‌ نكته‌ مهم‌ توجه‌ كنیم‌ كه‌ آیا كودك‌ برای‌ انتظاری‌ كه‌ از او داریم‌ آمادگی‌ لازم‌ را دارد؛ یا خواسته‌ و انتظار ما بالاتر از سن‌ و توان‌ اوست؟

 


رفتارهای‌ كودكان‌ و همین‌ طور یادگیری‌ بسیاری‌ از رفتارها به‌ رشد سیستم‌ عصبی‌ - مركزی‌ مربوط‌ می‌شود. پختگی‌ سیستم‌ عصبی‌- مركزی‌ بایستی‌ انجام‌ شود تا كودكی‌ قادر باشد صحبت‌ كند، حركت‌ كند، راه‌ برود، معنای‌ بسیاری‌ از مطالب‌ را درك‌ كند و خود قادر به‌ انجام‌ عمل‌ باشد. پس‌ انتظار پیش‌ از موقع‌ و در واقع‌ انتظارات‌ زودرس‌ از كودكان‌ باعث‌ فشارها و استرس‌های‌ روحی‌ برای‌ آنان‌ می‌ شود و چنانچه‌ كودكان‌ نیز با كلام‌ و زبان‌ خود، والدین‌ را از این‌ وضعیت‌ آگاه‌ نكنند، این‌ فشارها به‌ گونه‌ ای‌ دیگر خود را نشان‌ می ‌دهند. مثلاً ممكن‌ است‌ به‌ صورت‌ علائم‌ و نشانه‌های‌ جسمانی‌ یا حركت‌ها و پرش‌هایی‌ كه‌ به‌ تیك‌ عصبی‌ شناخته‌ می‌شوند ظاهر گردند.

 


والدین‌ محبت‌ كنندهِ افراطی‌ كه‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ كودكان‌ می‌ شوند. چنین‌ كودكانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

 


اهمیت‌ و ضرورت‌ دانستن‌ مطالب‌ و نكات‌ مطرح‌ در مورد رشد كودكان‌ آن‌ است‌ كه‌ به‌ والدین‌ این‌ شناخت‌ را می دهد كه‌ به‌ انتظارات‌ خود نگاه‌ مجددی‌ داشته‌ باشند تا چنانچه‌ انتظارات‌ و خواسته ‌های‌ آنها بیش‌ از حد توان‌ فرزندان‌ است‌ و یا برعكس، خواسته‌هایشان‌ بسیار كمتر از توانمندی‌ كودكان‌ است، رفتارهای‌ خود را اصلاح‌ كنند.

 


فرصت‌هایی‌ كه‌ به‌ كودكان‌ داده‌ می ‌شود تا در جمع‌ همسالان‌ خود قرار بگیرند باعث‌ می ‌شود كه‌ ضمن‌ بازی ، با هم‌ ارتباط‌ برقرار كنند و بسیاری‌ رفتارهای‌ اجتماعی‌ را از یكدیگر بیاموزند. همكاری، تعاون، اشتراك‌ و نظایر آن‌ از مفاهیمی‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ با قرار دادن‌ كودكان‌ در گروه‌ همسن‌ به‌ آنها آموخت.

 


نتیجه‌ گیری‌


رفتارهایی‌ كه‌ از كودكان‌ سر می ‌زند و در واقع‌ سبك‌ زندگی‌ آنان‌ را نشان‌ می ‌دهد، آموختنی‌ و اكتسابی‌ است. بنابراین‌ آن‌ چه‌ در مورد شخصیت، عادات، تجربیات‌ و یادگیری‌ كودكان‌ مشاهده‌ می‌ كنیم، همه‌ نشأت ‌گرفته‌ و تأثیرپذیر از محیط‌ زندگیشان‌ است. روش‌هایی‌ كه‌ والدین‌ در قبال‌ فرزندان‌ اعمال‌ می‌كنند، از جمله‌ روش‌های‌ تشویقی‌ و تنبیهی، قوانین‌ و مقررات‌ در خانواده، نحوه‌ اجرای‌ قوانین‌ خانواده، انعطاف‌ داشتن، سختگیر، قاطع‌ و یا تسلیم‌ شونده‌ بودن‌ در ساخت‌ فكری‌ كودكان‌ و رفتارهای‌ آنان‌ بسیار مؤثر است.