سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
باید و نبایدهای آموزش جنسی به نوجوانان
توضیح امور جنسی و پاسخ به پرسشهای این حوزه به کودکان، هر چند سخت اما شدنی است، کودکان با استدلالات ساده قانع میشوند و والدین قادرند با گفتن حقایقی ساده به سوالات آنها پاسخ دهند؛ اما وقتی آنها به سنین نوجوانی میرسند آموزش مسائل جنسی با جزئیات بیشتری صورت میگیرد و برای بسیاری از والدین سخن گفتن درباره این مسائل و پاسخگویی به سوالات جنسی نوجوانان سختتر میشود، برخی از آنها هنگام راهنمایی کردن فرزندانشان خود را در تنگنا میبینند، چرا که نمیدانند گفتن چه چیز درست و توضیح چه چیز غلط است.
به همین دلیل همیشه فاصلهای بین والدین و فرزندان ایجاد شده و موجب شرم و خجالت فرزندان از پرسشگری در این حوزه مهم دوران بلوغ میشود و ناچار نوجوانان از طریق منابع دیگری همچون دوستان، کتابهای مرتبط با بهداشت جنسی، فیلمها، اینترنت و هر منبعی که حاوی اطلاعات درست یا غلط درباره مسائل جنسی است، به دنبال پاسخ سوالاتشان میگردند.
بلوغ، اولین بهانه برای آموزش جنسی
وقتی فرزند شما به سن نوجوانی میرسد و اولین نشانههای بلوغ در او ظاهر میشود، وقت آن است که والدین درباره قسمتهای مختلف اعضای جنسی، بلوغ و تغییرات بدنی، آمیزش، رفتارهای جنسی نادرست همچون خودارضایی اطلاعاتی درست به او بدهند، هر چند درصد بالایی از بزرگسالان یا اطلاعات ناقصی در این زمینه دارند یا نمیدانند چگونه اطلاعاتشان را منتقل کنند، بنابراین در اولین قدم لازم است والدین از طریق مطالعه کتابهای مرتبط و صحبت با مشاوران و مراجعه به مراکز آموزشی در مدارس نسبت به آگاهیدادن به فرزندشان اقدام کنند.
بدیهی است در این مورد مادر با دختر و پدر با پسر صحبت میکند و در صورت فقدان حضور یکی از والدین باید از اقوام درجه یک که با نوجوان ارتباط خوبی دارد، درباره این مسائل با او گفتوگو کند. معمولا آغاز بلوغ در دختران ده تا یازده سالگی و در پسران سیزده تا چهارده سالگی است.
معرفی بیماریهای مقاربتی
توضیح درباره بیماریهای مقاربتی همچون ایدز و هپاتیت علاوه بر اینکه اطلاعات نوجوان را در این زمینه تکمیل میکند، بهانهای میشود تا پدر یا مادر بتوانند درباره رفتارهای پرخطر جنسی با فرزندان صحبت کنند و در کنار معرفی این بیماریها از مضرات خودارضایی و عواقب جسمی و روحی آن برای نوجوان بگویند. در صورتی که والدین اطلاعاتی کافی در این زمینه نداشته باشند میتوانند خودشان کتاب یا جزوهای مرتبط با این موضوعات به فرزندشان بدهند.
دقت در انتخاب کلمات
فضای شوخی و طنز، هرچند از فشار روانی موجود بر والدین ونوجوانان میکاهد، اما جدیت مباحث و هدف آموزشی آن را هم زیر سوال میبرد، ضمن اینکه فضا را مستعد حرمتشکنی و پردهدری میکند، بنابراین در انتخاب کلمات باید دقت زیادی کرد، بهتر این است که والدین از واژههای علمی استفاده کنند و برای قابل درک بودن آنچه میگویند از برخی تجربیات و احساسات خود درباره ظهور اولین نشانههای بلوغ بگویند.
باوری غلط با نقاب روشنفکری
برخی والدین میگویند هر چه بیشتر چشم و گوشش را ببندی حریصتر میشود، بگذار تا ببیند و چشمش عادت کند! برخی دیگر هم اصلا به این موضوع فکر نمیکنند، سیل سریالهای ماهوارهای آنها را چنان در خود غرق کرده است که اصلا نگران نیستند نوجوانی که در کنارشان نشسته و در دیدن فلان سریال چندصد قسمتی ماهواره آنها را همراهی میکند، در حال ساختن چه باورهای غلط و اغراق شدهای درباره امور جنسی در ذهن خود است. این باور روشنفکر مآبانه که «بگذار تا ببیند...» و آن بیتوجهی افراطی هر دو نتیجه بیمسئولیتی والدین در زمینه آموزش امور جنسی است.
دیدن صحنههایی با موضوع ارتباط جنسی (حتی اگر تصاویر جنسی نباشد) آن هم در نوجوانانی که تازه در حال پشت سرگذاشتن بلوغ جنسی خود هستند، نوعی ظلم در حق آنهاست. چرا که از یک سو با توجه به سن و سال و شرایطی که دارند به بلوغ ازدواج نرسیدهاند و از سوی دیگر مجبورند با غریزه خود در ستیز باشند و به سوی انحرافات جنسی کشیده نشوند و خویشتنداری پیشه کنند.
توصیه به خویشتنداری جنسی
در سیستم آموزشی کشور ما هنوز آموزش جنسی به طور کامل و صحیح در برنامههای آموزشی مدارس گنجانده نشده، اما در دروسی مثل دین و زندگی به لزوم خویشتنداری جنسی و کنترل نگاه اشاره شده است. اگر والدین در کنار آموزشهای جنسی، احکام دینی و معنوی را هم به فرزندان آموزش دهند در واقع آنها را به یک عامل شناختی مجهز میکنند. چیزی که به آنها یادآوری میکند هنگام برخورد با گناه باید نگران پیامدهای آن نیز باشند.
آموزش مهارت «نه» گفتن به درخواست جنسی
به خاطر داشته باشید که فرزند شما کودک نیست که همیشه کنارش باشید و از او مراقبت کنید. آموزش «نه» گفتن به درخواستهای جنسی دیگران یکی از بخشهای مهم آموزش بهداشت جنسی است. به فرزندتان بیاموزید افراد هوسران و بیماران جنسی به بهانههای مختلف و با سخنان فریبنده به دنبال سوءاستفاده جسمی و روحی از دیگران هستند.
به فرزندتان بگویید سوءاستفادهگران جنسی ممکن است از جملاتی استفاده کنند که به نظر منطقی است؛ مثل «به یک بار تجربهاش میارزد، تو دیگر بزرگ شدهای، مگر مرا دوست نداری، کسی چیزی نمیفهمد، اگر قبول نکنی ترکت میکنم و...»، اما در نهایت این ارتباط پایان خوبی نخواهد داشت. با توجه به گستردگی رسانههای ارتباطی و نرمافزارهای مختلف و شبکههای اجتماعی اینترنتی، مهارت «نه» گفتن به درخواست جنسی دیگران مهارتی است که نوجوانان باید آنرا یاد گرفته باشند تا از آسیبهای احتمالی در امان بمانند.
منبع:سلامت نیوز
ویدیو مرتبط :
چطور با نوجوانان در مورد عادت ماهانه یا بلوغ جنسی پسران صحبت کنیم؟www kala6 com
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آموزش سلامت جنسی در مدارس
اگر امروز زن و شوهرهایی را میبینیم که علیرغم عشق و عاطفه کافی نسبت به هم، قدرت برقراری ارتباط صحیح عاطفی و زناشویی ندارند، باید به زمان کودکی و نوجوانی آنها بازگردیم. زمانی که نخستین پایههای تربیت روانی و عاطفی فرد گذاشته میشود و اگر از همان زمان این پایهها به درستی گذاشته نشود، ممکن است فاجعه بزرگی در انتظار خانوادهها و جامعهمان باشد.
مدرسه نه تنها فارسی و ریاضی بلکه میتواند موضوعات بسیار گستردهتری را نیز به فرزندان ما به صورت مستقیم و غیرمستقیم آموزش دهد. از جمله این موارد آموزش مسایل مرتبط با سلامت جنسی است. در مورد این موضوع و نقش مشاوران در این زمینه با دکتر رهنما، روان شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد و پژوهشگر کلینیک سلامت جنسی خانواده گفتگو کردیم...
مشاوران مدارس به چه شکل میتوانند در امر سلامت جنسی نقش داشته باشند؟ آیا اصلا آنها این صلاحیت را دارند که وارد حیطه خطیر آموزش سلامت جنسی شوند؟
بخشی از وظایف مشاور در مدارس، دادن همین آگاهیها است. یکی از روشهای موثر نیز همین بحثهای عمومی و آگاهی بخشی کلی است که قدم اول پیشگیری به حساب میآید و بحثی است که همه به آن نیاز دارند و البته قبل از زمانی که فرد مشکل جنسی پیدا کند. به ویژه اینکه در جامعه ما مسایل جنسی حالت تابو دارد.
این آگاهی بخشی را میشود در قالب آموزشهای رسمی و با بهانه قرار دادن مسایلی که حتما باید آموزش داده شود، مثل ایدز یا بحث اعتیاد، مطرح کرد چون مسایل جنسی مسایلی هستند مرتبط با سایر جنبههای زندگی. میتواند مشاورههای فردی باشد یا مشاورههای گروهی یا آموزشهای گروهی برای دانشآموزان راهنمایی یا دبیرستان و یا انتشار بروشورهایی که خود مشاور میتواند در این زمینه تهیه کرده باشد.
البته هر مشاوری در مدرسه به عنوان اینکه مشاور است نمیتواند مسایل جنسی را آموزش دهد، ممکن است لازم باشد از مشاور دیگری دعوت شود که آموزشهایی دیده و با مسایل آشناست. این یک بعد قضیه هست یعنی بعد عمومی مساله است که به پیشگیری برمیگردد.
وقتی دانشآموزی در مدرسه دچار مشکلی شده است، مشاور به چه شکل میتواند کمک کند؟
بله، این بعد دوم قضیه است که میتوان آن را جنبه «درمان»، در مقابل پیشگیری، نامید و بر میگردد به زمانی که مساله شدت پیدا کرده باشد و در این حالت باید اقدامات درمانی نیز صورت گیرد. برمیگردد به زمانی که مساله حاد میشود که به درمان میرسیم. به عنوان مثال، زمانی که نوجوان دچار انحراف اخلاقی شده و یا به ایدز و اعتیاد مبتلا شده باشد یا آنجایی که دیگر مشاور باید اقدامی انجام دهد.
معمولاً در اینجا باید اقدام کلینیکی گستردهتری صورت بگیرد، مشاور باید فرد را به روان پزشک، روان شناس بالینی یا مددکار اجتماعی که میتواند رابط بین مدرسه و خانواده باشد، معرفی کند که این مستلزم این است که مشاور با متخصصان بالادستی خود ارتباط داشته باشد. دانش آموز را ارجاع بدهد و بعد پیگیری کنند چون ممکن است فردی را که معرفی کرده نیاز به بستری یا پیگیریهای عمیقتر داشته باشد. ما در این زمینه هم نیاز به برنامهریزیهای بیشتری داریم.
بعضی معتقدند مطرح کردن این صحبتها و موضوعات مرتبط با سلامت جنسی، برای بچهها و دانش آموزان مشغولیتهای ذهنی پیش از موعد ایجاد میکند و در نتیجه نباید خیلی به بچهها اطلاعات داد. نظر شما چیست؟
ما میگوییم یک حد میانه را باید رعایت کرد. این نگرانی درست است اما به خاطر این نگرانی، ما نمیتوانیم اطلاعات اساسی و موردنیاز فرزندانمان را به آنها ندهیم چون در این صورت حس کنجکاوی باعث میشود که پاسخ آن را از منابع ناسالم و حتی منحرفکننده جستجو کند. ما آن طرف قضیه را هم باید ببینیم.
ضمن اینکه باید هوشیار باشیم که اگر در این سن، اطلاعات لازم را به نوجوانان مطابق با جنسیت و سن وی به آنها ندهیم، آنها در زمان بزرگسالی دچار اختلالات روحی و روانی و حتی تربیتی میشوند و علاوه بر آن، احتمال اینکه بتواند زندگی سالم و موفقی در آینده داشته باشند، کم میشود اما نکته در اینجاست که باید مسایل را به تدریج و درجای خود و به میزان لازم به بچهها منتقل کنیم و شرط لازم هم این است که مشاور ارتباط صحیحی با بچهها برقرار کرده باشد تا در موقع لزوم، بتواند به او آموزش هم بدهد و سوالات وی را بهطور مناسب پاسخ دهد.
و این آموزشها دقیقا از چه سنی باید شروع شود؟
معمولا در روان شناسی میگوییم وقتی که خود فرد میآید سوال میپرسد، بهترین و مناسبترین سن برای دادن آموزش است. آنجا باید به صورت درست جواب بدهیم و در کنار پاسخ به سوال، مطالب دیگری که لازم است را نیز به او منتقل کنیم.
چه باید کرد؟
باید توجه داشته باشیم که ما از طریق آموزش زمینه را برای تغییر نگرش ایجاد میکنیم. در واقع آموزش وسیله است و تغییر نگرش میشود هدف. نگرش مورد نظر ما این است که افراد بدانند که سلامت جنسی بخشی از بهداشت روانی خود آنهاست. چون تغییر نگرش در سنین بالاتر خیلی مشکل است.
نکته دوم این است که در هر مرحلهای باید بخشی از مسایل را آموزش داد تا آموزش یک روند و سیر طبیعی پیدا کند ولی اگر یک دفعه این آموزشها بخواهد هجوم بیاورد، فرد مشکل پیدا میکند. نکته سوم اینکه در آموزش مسایل جنسی قرار نیست که ما فقط به بحث رابطه جنسی بپردازیم. مسایل پیرامونی مثل برقراری رابطه یا حریم خصوصی، این موارد هم بخشی از تربیت جنسی فرد است که در برخی از موارد باید از سنین پایینتر به آن پرداخته شود.
جای بعضی آموزشها در پیش دبستانی و دبستان است. از جمله اینکه در این سن، بچهها باید به تدریج حریمها را یاد بگیرند و آن وقت است که آموزش ما یک روند طبیعی پیدا میکند و اینکه اجازه ندهند که هر کسی لمسشان کند. این موارد را باید به بچه آموزش داد، در قالبهای جذاب و متناسب باید با توجه به سن کودک یا نوجوان به وی آموزش داد؛ مثلا به شیوههایی از قبیل نمایش، داستان، بازیهای عروسکی با کودک.
از سوم دبستان تا اول راهنمایی، دوره نهفتگی است، یعنی به صورت موقت مسایل جنسی برای فرد مشغولیت ایجاد نمیکند. در این دوره آموزشهای لازم به صورت تدریجی و به شکلی که تابوی آن برای فرد شکسته شود، لابهلای مسایل اخلاقی باید آموزش داده شود اما اگر یک دفعه این آموزش بخواهد هجوم بیاورد، ذهن کودک به هم میریزد. در آموزش مسایل جنسی قرار نیست که ما فقط به بحث رابطه جنسی بپردازیم، مسایل پیرامونی مثل برقراری رابطه یا حریم خصوصی نیز باید آموزش داده شود.
تا این سن، یعنی قبل از بلوغ و قبل از رفتن به دبیرستان نیز آگاهی دادن به صورت عمومی و غیرمستقیم انجام میشود اما وقتی میرسند به سن دبیرستان و بلوغ، باید برخی موارد دیگر به صورت مستقیم برای آنها مطرح شود که شامل مواردی مانند آموزش مهارتهای ارتباطی، مثل مهارت برقراری رابطه با جنس مخالف و راههای ارضای صحیح عاطفی و تهدیدهای موجود در این زمینه میباشد که میتواند از آن حالت آگاهی بخشی عمومی فراتر رود.
ما باید همه کمک کنیم. اگر بخواهیم از آسیبهایی مثل ایدز و یا انحرافات اخلاقی در جامعه خود به دور باشیم یا سازگاری زندگی زناشویی را بالا ببریم، اگر بخواهیم پدران و مادرانی داشته باشیم که آنها هم به نوبه خود فرزندان سالمی تربیت کنند و فرزندان سالمی داشته باشند، همه باید عزم داشته باشند، از والدین، مسوولان مدرسه، دانشگاهیان، صاحبنظران و مسوولان کشوری، همه و همه و این عزم باید تدوام داشته باشد، نه اینکه یک دفعه موجی بیاید که برود و باز بعد از مدتی همه فراموش کنند.
این آموزشها باید نهادینه شوند. اگر غفلت کنیم، مشکلاتی جدی خواهیم داشت. مدارس نقش ویژهای در این خصوص دارند چون بین ۶ تا ۱۸ سالگی فرزندان ما بهترین سالهای عمرشان را در مدرسه میگذارانند. اگر این فرصت را در مدرسه از دست بدهیم، وقتی که به دانشگاه میرسند، دیگر میشود تهدید.