سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
اگر مدام دلتان شور میزند، بخوانید!
بسیاری از ما و اطرافیانمان گاه و بیگاه دچار اضطراب و دلشوره میشویم. اما چنین اضطرابهایی تا کجا طبیعیاند؟ این اضطرابها از کی نیازمند بررسیهای روانپزشکی هستند؟
این پرسشها را از دکتر مریم رسولیان، روانپزشک و استادیار دانشگاه علوم پزشکی ایران، پرسیدهایم و ماحصل، گفتگویی شد که میخوانید.
خانم دکتر! در برخوردهایمان با دوستان و آشنایان، افرادی را میشناسیم که خیلی زود نگران میشوند و در ذهنشان همیشه بدترین حالت ممکن را تصور میکنند. اگر فرزندشان 10 دقیقه دیرتر به خانه برسد، چنان دچار اضطراب میشوند که انگار واقعا تصادف کرده. این را میتوان یک اختلال روانی دانست؟
زود نگران شدن را روانپزشکان، اضطراب مینامند. افرادی که در مورد مسایل روزمره زندگی زود نگران میشوند و همواره درباره کارهای معمول زندگی پیشبینی منفی دارند، افرادی مضطرب هستند اما احساس اضطراب لزوما غیرطبیعی نیست و حتی در مواردی سبب افزایش کارایی افراد میشود. بهعنوان نمونه، بیشتر دانشآموزان و دانشجویان در ایام امتحان دچار اضطراب میشوند و بهتر و بیشتر درس میخوانند؛
یعنی نسبت به روزهای معمول سال، توانایی بیشتری برای درس خواندن پیدا میکنند، کمتر میخوابند و دیرتر خسته میشوند؛ در حالی که افرادی که اضطراب بیمارگونه دارند، اگرچه کمتر میخوابند و نگران درسشان هم هستند اما به دلیل شدت اضطراب دچار کاهش تمرکز میشوند و افت عملکرد پیدا میکنند. این مقایسه در زمان امتحان هم صدق میکند؛ یعنی افراد مضطرب با وجود اینکه درس را بلد هستند، به دلیل شدت اضطراب نتیجه مطلوبی کسب نمیکنند.
پس اضطراب هم خوب و بد دارد؟
بله؛ اضطراب، احساسی ناخوشایند و فراگیر است که همه انسانها آن را تجربه میکنند. وقتی اتفاق ناخوشایندی در زندگی فردی یا اجتماعی از افراد پیش میآید، اضطراب یک تجربه قابلانتظار و بهنجار به حساب میآید و به عبارتی لزوما تجربه اضطراب یک تجربه نابهنجار نیست. اگر فردی بعد از فهمیدن اینکه مبتلا به یک بیماری صعبالعلاج شده، اضطراب را تجربه کند؛
این یک واکنش بهنجار و انطباقی است اما اگر در برابر یک سرماخوردگی هم طوری مضطرب شود که انگار مبتلا به یک بیماری وخیم شده، این یک تجربه بیمارگونه است. ابتلا به بیماری بدخیم یا وقوع حوادث ناگوار در زندگی هر فردی محتمل است.
افراد مضطرب در زندگی به این احتمال اهمیت زیادی میدهند و با روبهرو شدن با هر واقعه غیرقابلانتظار، ناخوشایندترین واقعه را حدس میزنند. وقتی فرزندتان 10 دقیقه دیرتر به منزل میرسد، اولین فکری که به ذهن شما بهعنوان یک والد غیرمضطرب میرسد، این است که راه شلوغ بوده یا فرزندتان سر راه رفته است خرید یا با دوستش حرف میزند یا چیزی از این قبیل؛ اما والدین مضطرب فکر میکنند که فرزندشان تصادف کرده یا دزدیده شده یا چیزی از این قبیل.
این مقایسه نشان میدهد که ارتباط مستقیمی بین افکار و احساسهای افراد وجود دارد اما نمیتوان بهطور قطع گفت که احساس اضطراب فکر بد را به دنبال دارد یا فکر بد احساس اضطراب را به همراه خود میآورد اما هر کدام که باشد، غیرطبیعی است و برای خود فرد و اطرافیان آزاردهنده است.
این اضطراب در چه جنسی و در چه گروه سنی رایجتر است؟
اضطراب و بیماریهای اضطرابی در زنان و جوانان بیشتر دیده میشود. اصولا خانمها تجربههای هیجانی بیشتری دارند و اختلال اضطراب منتشر و فوبیا (هراس) در زنان بیشتر دیده میشود اما در مورد وسواس، شیوع آن بین زنان و مردان تفاوت بارزی ندارد.
چقدر این حالت به تیپ شخصیتی افراد بستگی دارد؟
بین تجربه اضطراب و ویژگیهای شخصیتی افراد، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. اگرچه اصولا بین شخصیت و بیماری باید تفکیک قایل شد، بعضی از تیپهای شخصیتی مانند شخصیتهای وسواسی، وابسته، اجتنابی یا مرزی، زمینه تجربه اضطراب را بیشتر از سایر شخصیتها دارند.
آیا همه افراد به یک صورت اضطراب را تجربه میکنند؟
نه! بعضی از افراد اضطراب را بیشتر به صورت نشانههای جسمی مانند تپش قلب، تعریق، لرزش، تکررادرار، اسهال، سوزش سردل یا احساس گیر كردن لقمه در گلو تجربه میکنند اما در گروهی دیگر، افکار اضطرابی و نگرانی فکری نشانه غالب است و به عبارتی، بعضی اضطراب را با علایم جسمی و بعضی با علایم روانی تجربه میکنند.
اصولا اگر اضطراب گسترده بدون یک زمینه مشخص تجربه شود و نگرانی فرد در مورد مسایل روزمره زندگی و در اکثر امور دیده شود، به آن اضطراب منتشرگفته میشود. اختلالهای اضطرابی شامل این موارد است:اضطراب منتشر، حمله هراس (پانیک)، ترس مرضی (فوبیا)، وسواس و اختلال استرس پس از حادثه (که بین مردم به نام موج انفجار رایج است). اگر اضطراب گسترده و نامحدود باشد، اضطراب منتشر است.
اگر نشانههای اضطرابی به صورت حاد، شدید و دورهای تجربه شود، حمله هراس نامیده میشود. فوبیا به تجربه اضطراب در مواجهه با یک موقعیت یا شیء ترسناک گفته میشود. وسواس، افکار تکراری و مزاحمی است که در اکثر موارد فرد برای کاهش اضطراب ناشی از این افکار مزاحم مجبور به انجام کارهای تکراری میشود.
مثلا فکر مزاحم یک نفر درباره اینکه بدنش نجس است، او را مجبور میکند که مکررا اقدام به شستوشو کند یا فکر میکند که در شمردن پول یا بستن در اشتباه کرده است و در نتیجه این کارها را مکررا تکرار میکند تا مطمئن شود. فرد وسواسی میداند که افکارش نادرست است اما وقتی فکر به ذهنش خطور میکند قادر به نادیده گرفتن فکرش نیست. در اکثر موارد فرق افراد وسواسی با افراد بهنجار در این است که افراد بهنجار هم افکاری مشابه افراد وسواسی به فکرشان میرسد اما فکر سریع از ذهنشان عبور میکند و آنها بر آن متمرکز نمیشوند.
مرز اضطراب و وسواس فکری کجاست؟
افکار اضطرابی، زمینه گستردهای دارند و به یک موضوع خاص اختصاص ندارند اما معمولا وسواس به یک فکر یا رفتار خاص محدود میشود؛ مانند شستوشو، شمردن و افکار مزاحم مشخص. به عبارتی هر فرد وسواسی اضطراب هم دارد اما هر فرد اضطرابی وسواس ندارد.
كی باید نگران این رفتارها باشیم؟
وقتی این رفتارها برای فرد یا اطرافیان سبب آزار و محدودیت شود، اختلال به حساب میآید و نیاز به مداخله دارویی یا رواندرمانی دارد.
میتوان این رفتار را اصلاح كرد؟
مسلما مانند همه اختلالهای دیگر، این اختلال هم درمان دارویی و رواندرمانی دارد که بسته به نوع تشخیص روانپزشک بر مبنای ویژگیهای شخصیتی یا تشخیص نوع اختلال، نوع درمان مشخص میشود و درمانها بیش از 50 درصد موثر هستند. این بهبودی تاثیر بسیار واضحی بر کیفیت زندگی فرد و اطرافیان او دارد و کاهش اضطراب، حتی به میزان 10 درصد نیز در کیفیت زندگی اثر مثبتی خواهد داشت.
منبع : salamatiran.com
ویدیو مرتبط :
دلم شور می زند ...
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اگر مدام گرفتار خواب رفتگی عضلات می شوید بخوانید!
یکی از حواس پنج گانه، حس لامسه است كه وظیفه اصلی این حس مراقبت کردن مخفی ما در مقابل عوامل مضر محیط است، اگر مشکلی در حس لامسه به وجود آید می توان خود را به صورت خواب رفتن، گز گز کردن، سوزن سوزن شدن با احساس ناخوشایند در هنگام تماس با اشیا نشان دهد .شایع ترین این حالت همان خواب رفتن یا سر شدن است که بیشتر از همه در انتهای اندام ها یعنی در دست ها و پاها تظاهر پیدا می کند.
گیر افتادن و تحت فشار قرار گرفتن موضعی اعصاب محیطی از شایع ترین علل احساس خواب رفتگی دست و پا است زیرا این اعصاب در طول مسیر خود در محل های به خصوص مستعد گیر افتادن یا آسیب های فشاری هستند.
خواب رفتن دست و پاها علل بسیار زیادی دارند که به مهم ترین آنها اشاره می کنم .در تمام این موارد مشکلی در مسیر انتقال پیام حسی به مغز وجود دارد.
*خواب رفتن ناشی از فشار خارجی به اعصاب محیطی
تا بحال برای شما پیش آمده است که وقتی هنگام خواب دست خود را زیر سر گذاشته اید و یا با خواب رفتن دستها از خواب بیدار شده اید یا بعد از مدتی نشستن در حالت چهار زانو متوجه شوید پای شما خواب رفته است این موارد در همه اتفاق می افتد و امری طبیعی است و علت آن فشار مستقیم بر روی اعصاب محیطی در مسیر آن می باشد.
بعضی از اعصاب محیطی به علت مجاورت آنها به استخوان ها بیشتر در معرض این آرزدگی هستند از جمله عصب " اولفا" در آرنج، عصب رادیال " در بازو و عصب " پرو نئال" در زانو است. این علامت همانطور که ذکر شد بیماری نیست و به صورت غیر عادی تکرار شد یا بیش ازحد عادی طول کشید باید به دنبال عللی که به صورت سیستماتیک باعث ضعف عمومی اعصاب محیطی می شود باشیم.
از جمله عوامل شایع در این موارد حالت خستگی ، گرسنگی، استرس و نیز ضعف عمومی بدن می باشد.
* خواب رفتن ناشی از فشار داخلی روی اعصاب محیطی
اعصاب محیطی در مسیر خود برای ارسال اطلاعات از پوست به سیستم عصبی مرکزی از قسمت هایی می گذرند که ممکن است تحت فشار قرار گیرند این مناطق معمولا تونل هایی هستند که عمدتا تا یک قسمت آن را استخوان و قسمت دیگری را بافت همبند ضخیم تشکیل داده است.
معمولا در حالت عادی این تونلها، اندازه کافی برای عصب و نیز انتقال آزاد اطلاعات در عصب جا دارند اما در حالت مرضی در این فضا بسته به عصب فشار وارد می شود.
شایع ترین این بیماری ها" تونل مچ دستی" است که در این بیماری به علت تورم تاندون ها می تواند کار زیاد، تغییرات هورمونی در زمان یائسگی یا بارداری و یا حرکات تکراری زیاد انگشتان باشد.علائم این بیماری به صورت گزگز و خواب رفتگی در دست و عمدتا در انگشتان شست اشاره و میانی است که شب ها باعث می شود بیمار از خواب بیدار شود و بیمار با تکان دادن دست های خود و مشت کردن انگشتان باعث رفع این خواب رفتگی می شود.
* خواب رفتن ناشی از فشار به ریشه اعصاب محیطی
اعصاب محیطی هنگام خروج از کانال نخاعی در سوراخ بین مهره ای و از مجاورت دیسک بین مهره ای می گذرند در موارد فتق دیسک بین مهره ای این اعصاب ممکن است تحت فشار قرار بیگرد.
دیسک بین مهره ای در گردن باعث خواب رفتگی دست ها و دیسک کمری باعث خواب رفتن پاها می شود این بیماران معمولا علاوه بر بی حسی در اندام ها،درد گردن یا درد کمر هم دارند و معمولا به درمان های غیر جراحی که مهمترین آنها ورزش های تقویت کننده عضلات اطراف ستون فقرات است پاسخ می دهند اما گاهی کار به درمان غیر جراحی می رسد.
* خواب رفتگی در مسیر انتقال پیام حسی در سیستم اعصاب مرکزی
اعصاب محیطی پیام حسی را از محیط به سیستم عصبی مرکزی می برند.
در آنجا پیام های عصبی به سلول های عصبی دیگری منتقل می شود تا پیام به مغز برسد این مسیر، مسیرهای تعریف شده است در نخاع، بصل النخاع و مغز هستند.و آرزدگی دراین مسیر ها می تواند باعث خواب رفتگی اندام شود که معروف ترین این بیماری MS است.
* سردسته بیماری هایی که منجر به آزردگی اعصاب محیطی می شود" دیابت" است
اعصاب محیطی ممکن است در اثر عوامل داخل یا خارج از بدن دچار بیماری و آزردگی شود.
بیماران از شروع بیماری به تدریج دچار اختلال عملکرد اعصاب محیطی شود این اختلال در اعصاب معمولا خود را به صورت خواب رفتن دست نشان می دهد.
یعنی این اختلال در مسیر یک عصب محیطی خاص نیست بلکه تمام دست و پا دچار خواب رفتگی می شود و هر چه به انتهای اندام می رویم این حالت خواب رفتگی بیشتر می شود.
متاسفانه درمان موثری برای این حالت نداریم اما ممکن است استفاده از ویتامین ها بخصوص ویتامین "ب" و بخصوص کنترل دقیق قند خون بتوانند از شروع یا تشدید آن جلوگیری کند.
از بیماری های مهم دیگر از این خانواده می توان از بیماریهای هورمون تیروئید چه پر کار و چه کم کار نام برد.
این موارد می تواند طولانی تر از این باشد اما مهم ترین علل خواب رفتگی اندام را شامل می شوند.
اگر خواب رفتگی اندام به صورت مکرر و به صورت طولانی ادامه یابد حتما باید به آن اهمیت داد و به دنبال علت آن گشت.
دست و پای خواب رفته را چگونه بیدار کنیم؟
سوزن سوزن شدن و مور مور شدن و یا احساس سوزش در ناحیه مغز و یا دست و پا از علائم اصلی خواب رفتن است که این نشانهها نوعی زنگ خطر از حملات مغزی و قلبی است.
بررسیها نشان میدهند ماساژ دست و پا یکی از راههای آرام کردن خواب رفتن دست و پا است اما درمان اصلی به شمار نمیآید و مطالعات اخیر نشان میدهند افرادی که زیاد سابقهی این تحریکهای عصبی را دارند، باید به پزشک مراجعه کنند و تحت درمانهای دارویی قرار بگیرند.
گفتنی است، دوش آب یخ از دیگر راههای کاهش خواب رفتن دست و پا است و افراد باید با فشارهای آرام اعصاب مغز خود را از حالت عصبی خارج کنند.
نتایج مطالعات نشان میدهند بیماران دیابتی و افرادی که سابقه بیماریهای قلبی و مغزی دارند، با دیدن هرگونه علائمی نظیر سوزش و یا مور مور شدن باید به پزشک مراجعه کنند، در غیر این صورت عصب آنها تحت بیماریهای شدید قرار میدهد و فرد دچار بیماریهای مغزی و عصبی میشود.
منبع:yjc.ir