سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
اصول گفتن دومین بله
برای دومین بار بله گفتن، آداب خاص خودش را دارد
میتوانید سخت نگیرید و به ندای قلبتان گوش كنید. درست مثل دفعه قبل كه بدون نگاه كردن به خود و شرایطتان، سراغ دل خود رفتید یا بهخاطر ندای او یا ترحمی كه در دلتان نسبت به دیگری احساس میكردید، بله را گفتید. میتوانید این بار هم به جای زیر ذرهبین گذاشتن آقای خواستگار و دودو تا چهارتا كردن، سر سفره عقد بنشینید و با یك بله، از تنهایی پر از غمی كه شكست قبلی به زندگیتان تحمیل كرده راحت شوید.
میتوانید همه این كارها را بكنید، اما پیشنهاد ما این است كه از این تواناییتان استفاده نكنید. برای دومین بار بله گفتن، آداب خاص خودش را دارد و شاید بیشتر از اولین باری كه این واژه را از زبانتان بیرون آوردهاید، نیاز به زیر نظر گرفتن جزئیات به ظاهر بیاهمیت داشته باشد. اما نگران نباشید، ما این جزئیاتی را كه ممكن است از نگاه شما غافل بماند برایتان در این مطلب فهرست كردهایم.
به خودتان فرصت دهید
یكی از دامهای رایجی كه افراد بعد از شكست خوردن در یك رابطه عاطفی در آن میافتند، بلافاصله وارد شدن به یك رابطه دیگر است. ترس از تنهایی، تلاش برای فراموش كردن فرد قبلی یا میل به پر كردن جای خالی او و كم كردن آزارهای نبودنش، ممكن است شما را هم به فكر پیدا كردن شریكی دیگر بیندازد. اما این تلاش عجولانه برای ساختن رابطه، شما را از چاله به چاه میاندازد و دردسرهایتان را چند برابر میكند. اگر به خودتان برای پیدا كردن دلایل جدایی فرصت ندهید و درحالیكه هنوز نتوانستهاید سهم خود و شریك سابق زندگیتان را در این جدایی پیدا كنید، به رابطه دیگری وارد شوید، آینده خوبی پیش رویتان نیست. این اتفاق میتواند خطر ساختن یك رابطه بیمار دیگر را به زندگی شما وارد كند. از آنجایی كه شما هنوز دلیل اصلی جداییتان را پیدا نكردهاید و برای حذف شدن عوامل خطر از زندگیتان تلاش نكردهاید، میتوانید با تكرار همان اشتباهات قبلی، یك رابطه رو به شكست دیگر را تجربه كنید. به عبارت دیگر، شما تنها صورتمساله را پاك كردهاید و برای حل مساله اصلی، قدمی برنداشتهاید.
در دام تضاد و تشابه نیفتید
وقتی بلافاصله به یك رابطه تازه وارد میشوید، احتمالا دنبال فردی كاملا مشابه یا فردی كاملا متضاد با شریك قبلیتان میگردید. اگر طلاق را به میل خودتان نگرفته و مجبور به جدایی شده باشید، احتمالا به محض روبهرو شدن با فردی كه شبیه شریك سابقتان است، به او دل میبندید و اگر با نفرت از همسر قبلیتان جدا شده باشید، احتمالا متفاوت بودن شریك بعدی زندگیتان با او را به عنوان اولین معیارتان برای انتخاب همسر در نظر میگیرید. همین واكنش اغراقگونه، میتواند در ادامه رابطه به زیان شما تمام شود و خیلی زود شما را از رابطهای كه به آن وارد شدهاید ناراضی كند.
خودتان را درست معرفی كنید
اگر به محض تجربه یك شكست عاطفی به رابطه دیگری وارد شوید، نمیتوانید خود واقعیتان را به همسر آیندهتان نشان دهید. شما بدون آنكه اجازه ترمیم شدن زخمهای ناشی از رابطه قبلی را به خود بدهید، وارد رابطه تازهای شدهاید. رابطهای كه آن را با انبوهی از خشم، ترس، افسردگی و پریشانی آغاز كردهاید و نمیتوانید انكار كنید كه این آغاز نابهسامان، نمیتواند پایان خوشایندی داشته باشد.
وقتی با تمام این آشفتگیها برای ساختن رابطه تازه تلاش میكنید، فرصت نمیكنید خود را به خوبی به شریك آینده زندگیتان معرفی كنید. شما بدون آنكه بدانید، تنها این پیام را به او منتقل میكنید كه «من تنها و شكست خوردهام، تو مرا تنها نگذار!» همه این اتفاقها درحالی میافتد كه شناخت درست فرد مقابل نه، بلكه درست و كامل معرفی كردن خود شماست كه میتواند در آینده به داد ارتباطتان برسد. اگر خود را به خوبی به همسر آیندهتان معرفی كنید و فرصت شناخت مناسب خودتان را به او بدهید، تا ساختن زندگی كه همیشه آرزویش را داشتهاید برایتان راهی نمیماند. اگر خوب شناخته شوید و درست درك شوید، میتوانید به همه چیزهایی كه از یك رابطه انتظار دارید برسید. درحالیكه كولهبار پر از آشفتگی كه روی دوش شماست، بعید است مجال درست معرفی كردنتان را به شما بدهد.
ترسهایتان را مهار كنید
ترس از تنها ماندن، دلیل بسیاری از افراد برای وارد شدن سریع به یك رابطه دیگر، بعد از تجربه شكست است. اگر این ترس موتور محرك شما برای ساختن یك رابطه باشد، احتمالا برای دور كردنش از بسیاری ایدهآلها و خواستههای خود كوتاه میآیید و اولین گزینههای پیشرو را برای دور شدن از احساس تنهایی به زندگیتان وارد میكنید. عجلهای كه میل به تنها نماندن آن را به جانتان انداخته، شما را به رابطهای وارد میكند كه با هیچ یك از ایدهآلهایتان جور در نمیآید و خیلی زود بیشتر از رابطه قبل و بیشتر از زمان كوتاه اما آزاردهنده تنها بودنتان، شما را عذاب میدهد.
فرار نكنید
سری به آموزشگاههای زبان بزنید. بعضی از كسانی كه با جدیت مشغول یاد گرفتن زبانهای خارجی هستند، هدفی جز فرار كردن از ترسهایشان ندارند. پیدا نكردن شغل مناسب، فرار از تنهایی برای كسانی كه تا میانسالی همسری برای زندگیشان پیدا نكردهاند یا فرار از قضاوتهای اجتماعی و البته تنهایی برای آنهایی كه مهر چنین شكستی روی پیشانیشان خورده، بهانه گروهی از كسانی است كه برای خارج شدن از كشور و مهاجرت به گوشه دیگری از دنیا تلاش میكنند. اگر شما هم چنین فكرهایی را به ذهنتان راه دادهاید، خودتان در مورد آیندهای كه در انتظارتان است قضاوت كنید! با خارج شدن از مرزها چه چیزی عوض میشود؟ شمایی كه یك عمر برای شكستها فرش قرمز پهن كردهاید عوض میشوید یا گذشته تلخی كه یادش در ذهنتان جا خوش كرده؟ اگر نظر ما را بپرسید، باید بگوییم هیچ كدام. از دهها مرز هم كه بگذرید، شما همین آدم امروز هستید و بعید است كه افكار، احساسات و ایدئولوژیهایی كه برای زندگی دارید، آنقدر تغییر كند كه توان متحول كردن آینده شما را داشته باشد.
قربانی كلیشهها نشوید
از قدیم شنیدهاید كه زن مطلقه باید سراغ جفت مطلقهاش برود و از بین مردهای مسن یا آنهایی كه با فرزندشان زندگی میكنند همسر انتخاب كند؟ این حرفهای كلیشهای را دور بریزید. شما یك شكست عاطفی را تجربه كردهاید، درست! اما ملاكی كه باید به شما برای ازدواج مجدد انگیزه دهد؛ نه سابقه شكستهای خواستگارتان بلكه به جا بودن شباهتها و تفاوتهایتان است. سبك زندگی شما و او تا چه اندازه به هم شبیه است؟ چقدر علاقه یا شیوه وقتگذرانی مشترك دارید و كدام یك از تفاوتهایتان میتواند ضعفهای هر یك از شما را جبران كند؟ قبل از آنكه نگاهی به صفحه دوم شناسنامه خواستگارتان بیندازید، به این سوالات پاسخ دهید و بعد در مورد دوباره دیدنش تصمیم بگیرید.
احساساتتان را فاكتور بگیرید
درد مشترك، بهانه بسیاری از ما برای شكل دادن روابط مختلف است. برایتان پیش آمده كه در بیمارستان با خواهر بیماری كه در تخت كنار خواهر شما بستری شده صمیمی شوید یا در صف معترضانی كه بهخاطر افزایش نیافتن حقوقشان جلوی اداره كار تجمع كردهاند دوست پیدا كنید؟ اغلب ما مثل آهنربا آدمهایی را كه مثل ما یا به اندازه ما روزهایشان سخت میگذرد به خود جذب میكنیم، اما مراقب باشید و حساب زندگی مشترك را از دوستی كه به پیامهای وایبری یا ملاقاتهای گاه و بیگاه محدود شده جدا كنید. خواستگارتان درست مثل شما قربانی خیانت و دروغ شده؟ درست مثل شما تنها رها شده؟ به اندازه شما برای وارد شدن به یك عشق واقعی انگیزه دارد؟ شاید این تجربیات مشترك، رغبت شما به دوباره قرار گذاشتن با او را بیشتر كند، اما نباید اجازه دهید كه به جای شما برای آینده عاطفیتان تصمیم بگیرد. شما چه انتظاراتی از همسر آیندهتان دارید و چرا رابطه قبلیتان سرانجام خوشی نداشته؟ قطعا دردهای مشتركی كه هر دوی شما تجربه كردهاید، نمیتواند در پاسخ این سوال تغییری ایجاد كند. پس برای یك بار هم كه شده احساساتتان را مهار كنید و در این دام نیفتید.
منبع:مجله زندگی ایده آل
ویدیو مرتبط :
اصول و قواعد درست ذکر گفتن..!!.. العبد محمد تقی بهجت
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اصول دین لازمهً کشف حقیقت
اعتقاد به اصول دین باید از روی تحقیق باشد، نه تقلید.کسی که به اصول دین اعتقاد ندارد، از دین بیرون است. در آغاز برخی از رسالههای عملیه از اصول دین سخن رفتهاست. توحید، نبوت و معاد اصول دین اسلاماند و دو اصل امامت و عدل از مسلّمات مذهب شیعهاند و هر کس به آنها ایمان ندارد از مذهب شیعه بیرون است گر چه از اسلام بیرون نیست. اصول دين مقدس اسلام پنج است:
1 ـ توحيد 2 ـ عدل 3 ـ نبوت 4 ـ امامت 5 ـ معاد.
1ـ توحيد
توحيد آن است كه انسان بداند جهان را (خداى يكتا) آفريده و به آن هستى بخشيده و همه چيز در دست اوست بنا بر اين آفرينش، روزى دادن، زنده نمودن، سلامتى، مرض... همه و همه به اراده اوست.
(إنما أمره إذا أراد شيئا أن يقول له كن فيكون)(.ترجمه: هرگاه خداوند چيزى را اراده كند انجام مى گيرد.
دليل بر وجود خدا، آنچه در آسمان مى بينيم از خورشيد و ماه و ستارگان درخشان، ابرها، بادها، باران و آنچه در زمين مشاهده مى كنيم از درياها، جويبارها، ميوه جات، درختان و معادن گرانبها طلا و نقره و زبرجد و اقسام پرندگان كه در هوا به پرواز در مى آيند و حيواناتى كه در آبها شناورند و حيوانات گوناگون كه در روى زمين هستند با صداها و اندازه هاى مختلف، و انسان اين موجود شگفت انگيز آفرينش با حواس مختلفى كه دارد: چشم، گوش، زبان، درد، شادى، عصبانيت اندوه و مانند آن. همه اينها ما را به خدائى دانا و بزرگ راهنمائى مى كنند كه به او عقيده منديم و او را پرستش مى نمائيم و از او يارى مى جوئيم و در هرحال به او توكل داريم:
خداوند داراى صفات بسيارى است:
مانند (علم) بدين معنى كه او همه چيز را از كوچك و بزرگ مى داند و از قلب همگى آگاهست.
و مانند (قدرت) يعنى: او بر هرچيزى توانا است، بر آفريدن، روزى دادن، ميراندن، زنده كردن و غير اينها.
و مانند (حيات) يعنى: او زنده اى است كه نخواهد مرد.
و مانند (اراده) يعنى: او خواستار كارهائيست كه در آن مصلحت است و هيچگاه كار زيان بخشى انجام نمى دهد.
و مانند (ادراك) يعنى: او همه چيز را مى بيند و همه چيز را مى شنود، گرچه آهسته باشد.
و مانند (قدمت) يعنى: او پيش از هرچيز بوده و همه چيز را آفريده و بعد از همه چيز خواهد بود.
و مانند (تكلم) يعنى: او با هريك از بندگان خالص خود و پيامبران و فرشتگانش كه خواسته باشد سخن مى گويد.
و مانند (صدق) يعنى: آنچه مى گويد راست است و از وعده خود تخلف نمى ورزد. اينها همه گذشته از اينكه آفريننده و روزى دهنده، و زنده كننده، و ميراننده و بخشنده و مهربان و برتر، و شريف و كريم است، خداى بزرگ از نقص هم بركنار است، بنا بر اين جسم نيست، مانند اجسام ما و از اجزاء مختلفه تركيب نيافته است. و ديدن او امكان پذير نيست نه در دنيا و نه در آخرت.
و عوارض بر او راه نمى يابد، بنا بر اين مريض نخواهد شد، گرسنه نمى شود، خوابش نمى برد و پير هم نمى گردد، در كارهاى خود شريك نداشته، يكه و تنها است، و صفات خدا عين ذاتش مى باشد: پس: از ابتداى عالم بوده و قدرت داشته است، مانند ما نيست كه نخست نادان بوديم و سپس دانا شديم، قدرت نداشتيم و آنگاه مقتدر گشتيم. بى نياز است يعنى: نيازى به مشورت و همكارى ندارد و به وزير و لشكرى محتاج نيست.
2 ـ عدل
بدين معنى كه: دادگر است و به كسى ستم نمى نمايد و كارى را بدون حكمت انجام نمى دهد، بنا براين هرچه را مى آفريند و روزى مى دهد و آنچه را مى دهد و باز مى ستاند از روى مصلحت است اگرچه ما نمى دانيم. همانطورى كه اگر دكترى به بيمار خود داروئى داد مى دانيم كه: در آن مصلحتى است گرچه آن مصلحت بر ما پوشيده باشد بنا بر اين اگر ديديم: خداوند متعال كسى را ثروتمند و ديگرى را تهيدست نموده، و يا به يكى شرافت بخشيده و به ديگرى نبخشيده، يا يكى را مريض كرده و ديگرى سالم است، و از اين قبيل كارها... بايد عقيده مند باشيم كه: همه اينها از روى حكمت و مصلحت است گرچه ما به حكمت آن پى نبريم.
چنانچه در روايت آمده كه حضرت موسى(ع) از خداوند درخواست كرد: برخى از دادگريهاى خود را كه در ظاهر مشكل مى آيد باو نشان دهد، خداوند باو فرمود كه: به صحرا رود و بر سر چشمه آبى در كمين بنشيند تا جريانى را مشاهده كند. موسى (ع) بدانجا رفت و ديد: اسب سوارى در سر چشمه پياده شد و پس از رفع احتياج از آنجا دور شد ولى هنگام رفتن فراموش كرد كيسه پول خود را همراه ببرد. پس از چندى كودكى آمد كيسه را برداشت و رفت سپس پير مرد كورى از راه رسيد و مى خواست وضو بگيرد كه دراين هنگام مرد سوار برگشت و چون كيسه پول خود را نديد پير مرد نابينا را بسرقت پولش متهم ساخت، كشمكش بين اين دو در گرفت تا اينكه بالاخره اسب سوار كور را كشت. خداوند به موسى وحى فرمود كه: اسب سوار مال پدر كودك را دزديده بود، مال را بورثه پدر: (همان كودك) برگردانديم و كور پدر اسب سوار را كشته بود كه اينك به كيفر خود رسيد. اين بود نمونه اى از عدل و دادگسترى خداوند، گرچه از نظر كوته بين ما درست نيست.
3 ـ نبوت
پيامبر به كسى مى گويند كه: خداوند متعال به او وحى مى فرمايد و پيامبران بر دو دسته اند:
1 ـ پيامبر مرسل: كسى را گويند كه از طرف خدا برانگيخته شده تا مردم را از تاريكى به روشنائى و از باطل بسوى حق و از خرافات به حقيقت و از نادانى بسوى دانش راهنمائى كند.
2 ـ پيامبر غير مرسل: كسى است كه فقط براى خودش بر او وحى مى شود و در رسانيدن احكام به مردم مأموريتى ندارد. و تعداد پيامبران يكصد و بيست و چهار هزار است (124000) و پيامبران مرسل چند نفرى بيش نيستند، اول پيمبران (آدم) عليه السلام و آخر آنان (محمد) صلى الله عليه و آله وسلم است.
پيامبران مرسل نيز دو دسته اند:
دسته اول: الوالعزم و آنان كسانى هستند كه از جانب خدا براى شرق و غرب عالم برانگيخته شده اند و اينان پنج نفرند:
1 ـ ابراهيم(ع). 2 ـ نوح (ع). 3 ـ موسى(ع). 4 ـ عيسى(ع). 5 ـ محمد (ص)
دسته دوم ـ غير الوالعزم و اينها بقيه پيامبران هستند.
يهوديان از پيروان موسى عليه السلام و مسيحيان از پيروان عيسى عليه السلام، و مسلمانان پيروان محمد صلى الله عليه و آله هستند. ولى دين اسلام مكمل اديان گذشته است، پس بر همه مردم جهان لازم است كه از تعليمات عاليه اسلام پيروى كنند همانطور كه خداى متعال مى فرمايد.
ومن يبتغ غير الإسلام ديناً فلن يقبل منه و هو فى الآخرة من الخاسرين)
.ترجمه: هركس غير از اسلام دينى اختيار نمايد از او پذيرفته نمى شود و در آخرت از زيان كاران است.
اسلام تنها شريعت الهى است كه تا روز بازپسين برجا خواهد ماند و هيچگاه نسخ نمى شود.
تا كنون دانستيد كه محمد(ص) آخرين پيامبر الهى است و دينش اسلام است، كه ناسخ همه اديان و تا روز قيامت باقى است، اينك برخى از حالات آن حضرت را ياد آور مىشويم:
محمد(ص) فرزند عبدالله، مادرش آمنه دختر وهب است كه در روز جمعه هفدهم ربيع الاول پس از طلوع فجر عام الفيل در مكه و در زمان سلطنت پادشاه دادگر، (انوشيروان) بدنيا آمده است و در روز بيست و هفتم ماه رجب پس از گذشت چهل سال از عمر شريفش در كوه حرا از جانب خداوند به پيامبرى برانگيخته شد و جبرائيل (فرشته وحى) فرود آمد و اولين سوره قرآن را بر او نازل كرد (اقرا باسم ربك الذى خلق...)
سپس براى رسانيدن پيامهاى الهى قيام كرد و در مراكز عمومى و ميدانها مىگفت:
(ايها الناس قولوا لا إله الا الله تفلحوا).
ترجمه: (اى مردم. بگوئيد بجز خداى يكتا خدائى نيست تا رستگار شويد) ولى چون اهالى مكه مشرك بودند به استهزاء حضرتش پرداختند، مى خنديدند و آزارش مى دادند تا آنجا كه فرمود:
(ما او ذى نبى مثل ما او ذيت).
ترجمه: هيچ پيمبرى مانند من آزار نديد و در اول جز چند نفرى انگشت شمار به او نگرويدند، اول كسى كه ايمان آورد امام اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام بود و پس از او همسر پيامبر حضرت خديجه عليها السلام و سپس دسته اى ديگر ايمان آوردند و چون مشركين به حضرت بسيار ستم كردند، از مكه به مدينه هجرت فرمود، و اين هجرت ابتداى تاريخ مسلمانان شد، در مدينه تعداد مسلمانان افزوده شد و دولت اسلامى روز به روز، رو به پيشرفت و قدرت مى رفت تا آنجا كه بر تمدنهاى جهان و اديان سالفه برترى يافت. در مدتى كه پيامبر اسلام(ص) در مدينه منوره بودند جنگهائى براى مسلمانان پيش آمد كه همگى آنها بر اثر دشمنيهاى مشركين بود.
پيغمبر (ص) در تمام جنگها روش صلح و مسالمت را از دست نمى داد و لذا تعداد كشتگان از دو طرف، مسلمان و غير مسلمان به شهادت تاريخ در همه جنگها (كه بيش از هشتاد جنگ بود) از يك هزار و چهارصد نفر تجاوز ننموده است.
از زمان بعثت پيغمبر اكرم(ص) تا هنگامى كه رحلت فرمود قرآن كم كم و بمناسبتهائى بر آن حضرت نازل مى گرديد تا اين كتاب بزرگ آسمانى در مدت بيست و سه سال تكميل شد. پيغمبر اكرم(ص) دين و دنياى مردم را منظم و مرتب مى ساخت، طرز داد و ستد و رويه معاشرت و اجراى سياست را تشريع مى فرمود و پس از آنكه اسلام تكميل شد اين آيه نازل گرديد:
(اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً).
ترجمه: امروز دين شما را كامل گردانيدم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دين اسلام را براى شما بهترين دين قرار دادم.
پس از رنجها و سختيهاى فراوان رفته رفته آثار كسالت در چهره پيامبر اسلام نمودار گرديد و روز به روز شدت مى يافت تا اينكه در روز بيست و هشتم ماه صفر سال يازدهم هجرت جهان را بدرود گفت وطبق وصيت آن حضرت، على(ع) براى مراسم غسل و كفن و دفن و نماز خواندن اقدام كرد و در مدينه در جاى كنونى به خاك سپرده شد پيامبر اسلام (ص) در تمام احوال خود بارزترين نمونه براى امانت و اخلاص، راستگوئى و اخلاق نيك، دانش و بردبارى، گذشت و بخشش، كرم و شجاعت، تقوى و پرهيزكارى، زهد و فضيلت، پاكدامنى و دادگرى، فروتنى و جهاد بشمار مى رفت. بدن شريفش در اعتدال و تناسب بهترين بدنها و صورت مباركش در نورانيت و زيبائى همچون ماه شب چهاردهم درخشان بود.
خلاصه در او همه برتريها جمع و داراى شرافت و بزرگى بسيارى بود محور دانش و دادگسترى و فضيلت و مدار دين و دنيا بود، تا بحال مانندش نيامده و تا ابد نخواهد آمد.
اين بود پيامبر مسلمانان، و اين بود قانون گذار اسلام كه دينش بهترين اديان و كتابش بهترين كتابها است (كه باطل در آن راه نداشته و نخواهد داشت و از جانب پروردگار جهان نازل گرديده است).
4 ـ امامت
خداوند همانگونه كه پيامبران را تعيين مى فرمايد جانشينان پيامبران را نيز تعيين مى فرمايد و دوازده نفر جانشين براى پيامبر ما محمد(ص) برگزيده است كه آنان همان دوازده امامى هستند كه نزد مسلمانان مشهور، و عبارتند از:
1 ـ امام اميرالمؤمنين على بن ابى طالب(ع) پسر عموى پيغمبر ما محمد(ص) و شوهر دختر آن حضرت فاطمه سلام الله عليها.
2 ـ امام مجتبى: حسن بن على عليهما السلام كه مادرش فاطمه (ع) دختر محمد (ص) است.
3 ـ امام شهيد: حسين بن على عليهما السلام كه مادرش فاطمه (ع) دختر محمد(ص) است.
4 ـ امام زين العابدين: على بن حسين عليهما الس
لام.
5 ـ امام باقر: محمد بن على عليهما السلام.
6 ـ امام صادق: جعفر بن محمد عليهما السلام.
7 ـ امام كاظم: موسى بن جعفر عليهما السلام.
8 ـ امام رضا: على بن موسى عليهما السلام.
9 ـ امام جواد: محمد بن على عليهما السلام.
10 ـ امام هادى: على بن محمد عليهما السلام.
11 ـ امام عسكرى: حسن بن على عليهما السلام.
12 ـ امام مهدى: محمد بن حسن قائم آل محمد عليهما السلام كه در انتظارش بسر مى بريم.
اين امامان دوازده گانه حجت خدا بر مردم اند و همگى فرزندان رسول خدا(ص) مى باشند و در دانش و بردبارى، فضيلت و دادگرى، پاكدامنى و اخلاق نيكو و همه صفات مانند پيامبر اسلامند، مگر مى شود داراى اين صفات برجسته نباشند؟ زيرا اينان جانشينان پيامبر، و پيشوايان مردم و راهبران اسلام و حجت خدا بر مردم جهانند. اينك حالات هريك را بطور اختصار بيان مى داريم و پيش از امامان به شرح حال دختر پيغمبر(ص)، و همسر على(ع)، مادر امامان فاطمه زهرا(ع) مى پردازيم:
5 ـ معاد
معاد عبارت است از اينكه: خداوند انسان را پس از مردن زنده مى كند تا نيكوكاران را پاداش دهد و بدكاران را به كيفر اعمال خود برساند.
كسى كه ايمان بخدا داشته، عمل شايسته بجا آورد، نماز بخواند، روزه بگيرد، نيت خود را خالص گرداند كودكان يتيم را پناه دهد، از مستمندان و بينوايان دستگيرى كند و اينگونه كارهاى نيك انجام دهد.
خداوند او را در باغستانهاى بهشت كه در زير آن نهرهائى جارى است، مى برد و همواره در جوار رحمت بى پايان قرار مى گيرد، و كسى كه كفر ورزيد و كار ناشايسته از او سر زده و مرتكب دروغ، خيانت، قتل، دزدى، زنا، شراب خوارى و نظائر آن گرديده سزاى او آتش دوزخ و آبهاى جوشان و غذاهاى كشنده آن خواهد بود و پيوسته در اندوه و عذاب بسر خواهد برد.
پيش از بهشت و دوزخ، دو منزل را بايد طى كرد:
1 ـ منزل اول قبر است كه در آن از اعمال پرسش مى شود، و انسان پاداش كردار خود را مى چشد، چنانچه پيغمبر اكرم(ص) فرمود: قبر، يا گودالى از گودالهاى جهنم و يا باغى از باغستانهاى بهشت است(10). حالت انسان در قبر مانند شخصى است كه بخواب رفته، گاهى با ديدن خوابهاى خوب خوشنود و زمانى خوابهاى پريشان ديده ناراحت مى شود با اينكه اگر كسى در نزديكى او باشد نمى داند اين شخص خوابيده اكنون در سختى و رنج بسر مى برد يا در آسايش.
زندگان نيز از مرده ها جز كالبدى خاموش و بى روح نمى بينند و نمى توانند درك كنند كه او در رنج است، يا در استراحت.
2 ـ منزل دوم قيامت است كه خداوند مردگان را زنده مى كند و همگى را در صحراى محشر گرد مى آورد، در اين هنگام دادگاههاى بزرگ عدل الهى تشكيل يافته، دادرسان كه پيمبران و بندگان شايسته خدايند حضور مى يابند و به توزين و سنجش اعمال مردم مى پردازند، اينجا است كه پرونده افراد را گشوده گواهان را احضار مى كنند. دسته اى كه در دنيا رفتار و كردار شان شايسته بوده خوشبخت و گنهكاران بدبخت مى گردند، بنا بر اين بر انسان لازم است كه بقدر توانائى خويش در كارهاى نيك كوشش كند تا در آن روز كه فريادرسى نيست گرفتار بدبختى هميشگى و عذاب دائم نگردد.