سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

آقایان چطور همسر انتخاب می کنند



 

 

آقایان چطور همسر انتخاب می کنند

 

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.

 

 

مردها چطور انتخاب می کنند؟

 

آشکار است که نقش زنان در جامعه رشد کرده و مردها هم می بایست خود را این تغییر وفق دهند. مطمئناً، برخی از محرکات قدیم-مثل کشش و جذب به زیبایی-هنوز هم در انتخاب های آنان تاثیر می گذارد. اما امروز، مردانی راحت تر هستند که همسرانشان شغلی برای خود داشته باشند و همینطور توقع داشته باشند که شوهرشان در کارهای خانه به آنها کمک کند. و با هرچه برابر شدن نقش زن و مرد، آنچه مردها از زن زندگیشان می خواهند به آنچه زنها از شوهرانشان توقع دارند شبیه شده است-یعنی محبوب و معشوقی که همه ی نیازهای احساسی و فکری آنها را برآورده کند.

 

مردها هنوز هم به همان میزان سابق خواستار ازدواج هستند. درواقع، ۹۴ درصد از نوجوانان امریکایی در ذهن خود برنامه دارند که روزی ازدواج کنند و ۹۲ درصد از آنها به بچه دار شدن هم علاقه مندند.

 

این آمار از سال ۱۹۷۷ حتی از میزان دخترهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند هم بالا زده است (درواقع ۶۹ درصد از همه ی افراد بزرگسال در امریکا متاهل هستند و فقط ۸ درصد از آنها طلاق گرفته اند).

 

اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند. امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان ۲۷ است درحالیکه در سال ۱۹۶۰، ۲۳ بوده است. اما چرا؟ دکتر دیوید پوپنو روانشناس و مدیر پروژه ی ازدواج ملی در دانشگاه راجرز نیو جرسی، یکی از دلایل آن را وجود سکس و رابطه ی جنسی قبل از ازدواج در جوامع غربی می داند. اما وقتی نوبت به انتخاب همسر می رسد، مردهای جوان بسیار با احتیاط عمل می کنند.

 

دکتر پوپنو توضیح می دهد، "خیلی از این جوانان والدینی دارند که از هم طلاق گرفته اند یا دوستانی دارند که پدر و مادرشان از هم جدا شده است. به همین خاطر دوست ندارند این تجربه دوباره تکرار شود."

 

فراتر از این، مردها امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زن ها هستند. و دیگر آن زمان که مردها فقط نان آور خانه بودند و وظیفه ی زنها خانه داری و بچه داری بود به سر آمده است.

 

وقتی در سال ۱۹۳۹ از مردها سؤال شد که آیا قبول می کنند همسرانشان با حقوقی معادل ۵۰ دلار در هفته (که آن زمان درآمد خوبی به شمار می رفت) به کار مشغول شوند، پاسخ ۶۳ درصد از آنها منفی بود.

 

حتی در سال ۱۹۷۷ هم تقریباً %۷۰ از مردها احساس می کردند که برای زنانشان بهتر است در خانه بمانند. اما پروژه ی تحقیقاتی ازدواج ملی در سال ۲۰۰۱ تغییر شگرفی در این اعتقادات را نشان داد: %۴۲ از مردان مجرد ۲۰ تا ۲۴ ساله اظهار داشتن که برای آنها داشتن همسری که خود شغل و درآمد دارد بسیار بهتر از زنی است که فقط به کارهای خانه داری مشغول است.

 

و در سال ۲۰۰۲، ۵۵ درصد از مردان ادعا کردند که از نظر آنها کار کردن خانمشان در خارج از منزل حتی باوجود بچه عاری از اشکال است.

 

این روزها مردها نه تنها خوشحال می شوند که همسرشان هم بتواند در درآمد زایی با آنها شریک باشد بلکه اینکه همسرشان بتواند درآمدی به اندازه آنها یا حتی بیشتر داشته باشد، را تحسین می‌کنند. براساس تحقیقات انجام گرفته تعداد زوج هایی که در آن درآمد زن بیشتر از شوهر بوده از ۱۶ درصد در سال ۱۹۸۱ به ۲۳ درصد در سال ۱۹۹۶ افزایش داشته است. سامان می گوید، "این روزها اگر همسرمان بتواند به اندازه ما یا بیشتر درآمد داشته باشد، دیگر به حس مردانگی ما لطمه ای نمی زند." (البته تحقیقات نشان میدهد که مسائل مالی زنان را هم نگران نمی کند و تقریباً ۸۰ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۲۹ سال تصور می کنند شوهرشان بهتر است درک و فهم بالا داشته باشد تا وضعیت مالی عالی).

 

در عین حال، مردها دیگر چندان گرفتار طلسم کار نیستند و برای تکمیل خوشبختی خود به دنبال زندگی خانوادگی هستند.

 

طبق تحقیقات انجام گرفته در سال ۱۹۹۷ در نیویورک، ۷۰ درصد از مردان متاهل درمورد میزان ساعاتی که در محل کار می‌گذرانند و میزان ساعاتی که با خانواده سپری می‌کنند، در کشمکش هستند. پدر بودن این روزها مفهوم تازه ای پیدا کرده است. ۹۳ درصد از پدرای که بچه های مدرسه ای دارند حداقل هفته ای یکبار فرزندانشان را بغل می‌کنند (که در مقایسه با دهه ی قبل این آمار ۹۰ درصد افزایش داشته است.) و با وجود اینکه مردان حداقل نیمی از کارهای خانه را با همسرشان شریک می‌شوند، نسبت به سال ۱۹۶۵ که فقط یک ششم کارهای خانه بر عهده ی مردان بود، پیشرفت زیادی صرت گرفته است. سامان می گوید، "چون این روزها هر دو طرف شغل دارند و سر کار می روند، مردها دیگر نمی توانند از بهانه ی "من نان آور خانه هستم" استفاده کنند. ما خودمان همه ی سعیمان این است که کارها را ۵۰-۵۰ تقسیم کنیم. خانمم آشپزی می‌کند و من ظرفها را می‌شویم و از این قبیل..."

 

 

یافتن همسر و همدم واقعی

 

بالاتر رفتن زمینه ی بازی در مورد کار و مراقبت از بچه ها، باعث شده است که مردها بیشتر به مسائل احساسی گرایش پیدا کنند.

 

در پروژه ی تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۱ انجام گرفت، مشخص شد که ۹۴ درصد از مردان بین ۲۰ تا ۲۹ سال می خواهند با کسی ازدواج کنند که فراتر از هر چیز دیگر بتواند نیازهای احساسی آنها رابرآورده کند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد، "مردها می گویند که به یک همراه و همدم روحی و روانی نیاز دارند-کسی که بتواند احساسات و آرزوهایشان را با آنها سهیم شود. آنها کسی را نمی خواهند که فقط بتواند کهنه ی بچه عوض کند یا ظرف ها را بشوید. آنها یک همدم و محبوب واقعی می‌خواهند."

 

در واقع تعداد مردانیکه این روزها به دنبال یک همسر و معشوق واقعی هستند به اندازه خانم ها شده است. دکتر نِیل کلارک وارن، روانشناس بالینی که بر روی هزاران زوج تحقیق و بررسی انجام داده است می گوید، "فکر نمی‌کنم این چیزی باشد که مردها به اجبار به آن رسیده باشند. به نظر من به این دلیل است که مردها هم مثل زنان به دنبال مفهوم بیشتری از زندگی هستند."

 

دکتر پوپنو نگران این است که مردهای امروزی برای پیدا کردن همسری که بتواند به طور کامل نیازهای عاطفی و احساسی آنها را برآورده کند، فشار زیادی به خود می آورند. در تحقیقی که سال گذشته بر روی ۶۰ مرد مجرد در ۲۰ تا ۴۰ سالگی انجام گرفت، دلایل این مردان برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن مشخص شد-ترس از تسالم و سازش، خطرات مالی طلاق، میل به ادامه ی لذات زندگی مجردی-اما خیلی از آنها هم ادعا کردند که هنوز نتوانسته اند زوج مناسب خود را پیدا کنند و درصدد یافتن آن هستند.

 

دکتر پوپنو اعتقاد دارد که مردها خیلی توقعشان را بالا نگه داشته اند. و در مقایسه با آشپزی و تمیزکاری، نیازهای روحی-روانی پیچ و خم بیشتری دارد.

 

 

زیبایی در مقابل هوش

 

هیچ شکی نیست که مردها هنوز هم به دنبال صورت زیبا هستند. در تحقیقی که سال ۱۹۹۹ انجام گرفت مشخص شد که ۴۳ درصد از مردها قبول کرده اند که قبل از هر چیز به خاطر مسائل ظاهری مجذوب زنان می‌شوند، و ۳۵ درصد از آنها نیز ادعا کردند که به دنبال زنان باهوش هستند. (اما در تحقیق مشابهی که روی زنان انجام گرفت مشخص شد که فقط ۲۴ درصد از آنها به دنبال ظواهر هستند و برای ۶۰ درصدشان هوش و ذکاوت طرفشان حرف اول را می زند.)

 

زیبایی حتی پول را هم جذب خود می کند. وقتی در تحقیقی از مردان سؤال شد که آیا دوست دارند با زنی زیبا اما فقیر ازدواج کنند یا زن زشت اما ثروتمند، ۵۵ درصد از آنها مورد اول و فقط ۲۳ درصد از آنها مورد دوم را انتخاب کردند. (اما وقتی همین سؤال از زنان پرسیده شد، مشخص شد که ۲۸ درصد از آنها زیبایی را به ثروت ترجیح می دهند و ۳۷ درصد اعتقاد داشتند ثروت مهمتر از زیبایی ظاهری است).

 

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. و مردها حتی وقتی پا به سن می‌گذارند هم به دنبال زنانی جوانتر و زیباتر از خودشان هستند. پروفسور جان مارشال تونسند در این زمینه می‌گوید، "می‌دانم شاید خانم ها دوست نداشته باشند این را بشنوند، اما در جوامع غربی یک مرد-حتی مردهای تک همسری-وقتی یک زن زیبا و جذاب را می‌بیند، به داشتن رابطه با آن زن فکر می‌کند!"

 

در واقع، طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱ در دانشگاه ورمونت انجام گرفت، اینطور دریافت شد که ۹۸ درصد از مردان متاهل در آمریکا در مورد داشتن رابطه با کسی غیر از همسرشان رویاپردازی می‌کنند (درمقابل ۷۸ درصد از خانم ها که به کسی غیر از همسرشان فکر میکنند).

 

مغلوب وسوسه ها شدن هم مسئله ای دیگر است. در واقع، کمتر از ۵ درصد از مردها در جوامع غربی در یکسال، روابط خارج از ازدواج دارند (درمقایسه با آمار خانم ها که ۲ درصد است) و نزدیک به ۸۰ درصد از مردان طی دوران ازدواج به همسرانشان وفادار می مانند (درمقایسه با ۹۰ درصد خانم ها).

 

اما گرایش بیولوژیکی مردها به سمت زیبایی آنقدرها هم که فکر میکنیم در انتخاب آنها تاثیر نمی گذارد. مثلاً تاثیر زیبایی در انتخاب های مردان بسیار به سطح تحصیلات آنها مرتبط است؛ مردهایی که تحصیلات متوسطه دارند، ۲/۲۱ مرتبه بیشتر از آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند به زیبایی اهمیت می‌دهند. رابرت گلاور، روانشناس، در این رابطه می گوید، " اینکه کسی دوستتان بدارد مطمئناً مهمتر از زیبایی و قیافه ی اوست."

 

مردها همچنین به زنانی که از رابطه زناشویی لذت می برند هم گرایش دارند. طبق تحقیقی که در سال ۲۰۰۰ انجام گرفت، اینطور استنباط شد که ۸۰ درصد از مردان جوان میخواهند شریک زندگیشان شور و حرارت زیادی در روابط زناشویی داشته باشد (۷۳ درصد از خانم ها هم همین را می خواستند). اما مردها، مثل زنان، درمقابل کسانی که بیش از اندازه فعال باشند، محتاط عمل میکنند.

 

در تحقیقی که در سال ۱۹۹۷ انجام گرفت مشخص شد که هر دو جنس، میزان کم تا متوسط از دانش زناشویی را در فرد مقابلشان ترجیح داده اند-که متخصصین عقیده دارند این نشانه ی ترس آنها از بی وفایی همسرانشان بوده است.

 

 

بیولوژی در مقابل واقعیت

 

مردهای امروزی معمولاً به روشی عمل میکنند که مخالف محرک های تکاملی است. دکتر نیل کلارک وارن، که یک بنگاه زوجیابی را هدایت می کند، خاطرنشان می کند که بسیاری از مراجعین مرد او به دنبال زنانی هم سن خودشان هستند.

 

بعلاوه، او به تجربه دریافته است که مردها، برخلاف امر بیولوژیکی برای تولید مثل، زنانی را ترجیح می دهند که خود صاحب فرزند باشند. وارِن می گوید، "ما دریافته ایم که مردها هرچه سنشان بالاتر می رود، میل و علاقه اش برای ناپدری شدن بیشتر می شود. واقعیت این است که وقتی سنتان بالای ۳۵ باشد، زنانی که برای ازدواج با شما مناسب باشند کسانی هستند که بچه دارند."

 

و مسئله ی تجربه ای مطرح می شود که مردها با بالا رفتن سنشان به دست می آورند، و تاثیری که این تجربیان می تواند بر طرز تفکرشان داشته باشد. جان گاتمن محقق دانشگاه واشنگتن میگوید، "مردان جوان به دنبال زنان زیبا و جذاب هستند، اما مردهای میانسال به دنبال همسری مهربانند."

 

مورگان کِنِی ۵۸ ساله که مدیر موزه ای در چاپِل هیل در کارولینای شمالی است میگوید، بعد از دو ازدواج و چند رابطه که هیچکدام به ثمر ننشسته، او دریافته است که آنچه که او واقعاً آرزویش را داشته، همسری بوده که از نظر احساس صادق و عمیقاً روحانی باشد.

 

او بالاخره این خصوصیات را در همسر سومش پیدا می کند که زنی ۴۴ ساله و دلال املاک است. این دو علایقی مشابه در هنر و عکاسی دارند اما به عقیده خودش آنچه واقعاً در آن مشترک اند، همراهی و وفاداریشان به همدیگر است.

 

خوشبختانه، مردهای امروزی به دنبال کسی هستند که در همه ی مسئولیت های ازدواج، از پول درآوردن گرفته تا بزرگ کردن بچه ها، با آنها شریک باشد. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.

منبع:tafrihi.com


ویدیو مرتبط :
معیار های انتخاب همسر برای آقایان چیست ؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نکات قابل توجه آقایان در انتخاب همسر



انتخاب همسر,انتخاب شریک زندگی,تصمیم به ازدواج

زندگی همیشه ما رو بر سر دو راهی انتخاب قرار می‌ده، هر چقدر هم بخواهیم که از تصمیم گیری و انتخاب فرار کنیم، باز هم یک جا بالاخره مجبور به انتخاب کردن می شویم و باید تصمیم نهایی رو بگیریم. انتخاب کردن یا نکردن یک چیز می تونه همیشه خیلی سخت باشه و انرژی روانی زیادی رو از ما بگیره.

به انتخاب هایی که تا به‌حال در زندگیت داشتی توجه کردی؟ بهترین انتخابی که داشتی چی بوده؟یا بهتره بپرسم بهترین یا بدترین تصمیمی که گرفتی چی بوده؟ یا شاید هم از اون دسته افرادی هستی که ترجیح می دی دیگران به‌جای تو انتخاب کنند و تصمیم‌بگیرند!

آخه این که دیگران به‌جات تصمیم بگیرن شاید خیلی بهتر از این باشه که خودت این کار رو بکنی و استرس و فشار قرار گرفتن بین دو راهی رو تحمل کنی! اما مسئولیت انتخاب رو چی؟ آیا دیگران مسئولیت انتخاب های تو رو هم به عهده می گیرند؟

هفته پیش کوهیار پسر ارشد خانواده آقای عباسی دست به انتخاب بزرگی زد و قدم مهمی رو برای زندگی آینده‌اش برداشت. دیدیم که به خواستگاری صنم دختر بابا قانونی رفت و آمادگی خودش رو برای غلامی کردن بیان کرد. اما کمی قبل تر، پیش از این که همچین تصمیم مهمی بگیره، شرایط خیلی سختی رو می‌گذروند. تمام چیزهایی که یک عمر آموخته بود نمی‌تونست به کارش بیاد، درسته که بارها تصمیمات خوب و موفقی گرفته بود، مثل اون روز که برگه انتخاب رشته کنکور رو تو دستش گرفته بود و رشته برق‌رو انتخاب کرده بود، یا اون روز که تصمیم گرفت تو کارگاه برق یکی از دوستاش تدریس کنه، اینها همه تصمیماتی بودند که نتایج دلخواهی براش داشتند اما حالا به انتخاب همسر فکر می کرد، چطور باید شریک زندگیش رو انتخاب می کرد؟ انتخاب همسر چیزی نیست که بارها تجربه کرده باشیم و چیزی هم نیست که اگر خوشمون نیومد به فروشنده پسش بدیم!

شاید انتخاب شریک زندگی، مهم‌ترین تصمیمی است که هر کسی می گیره، مخصوصا در فرهنگ ما که انتخاب همسر، تصمیمی است به وسعت یک عمر! اهمیت این تصمیم اون قدر زیاده که امروزه خیلی از دختر و پسرهای جوان سعی می کنند تا جایی که می‌تونند این تصمیم گیری رو به تعویق بیندازند!

اما تا کی میشه از زیر برعهده گرفتن مسئولیت زندگی فرار کرد. شاید اگر بدونیم که چه زمانی وقتشه که تصمیم به ازدواج بگیریم و چه چیزهایی در انتخاب بهتر به ما کمک می کنه، پروسه انتخاب همسر نه تنها استرس آور نخواهد بود بلکه به یکی از شیرین ترین لحظات عمرمون بدل خواهد شد.
بنابراین این هفته به‌سراغ دکتر بهاری، روانشناس آمدیم تا پاسخ سوالات خود در زمینه انتخاب همسر را بیابیم.

از چه زمانی یک پسر می تواند به‌فکر ازدواج باشد؟ آیا آمادگی خاصی لازم است؟
از میان پنج مرحله مهم زندگی که عبارتند از: تولد، تحصیل، شغل، ازدواج و مرگ. ما هیچ کنترلی بر تولد و مرگ نداریم اما امیدواریم که بتوانیم برای سه مرحله دیگر زندگی، یعنی تحصیل، ازدواج و شغل برنامه‌ریزی داشته باشیم.

اعتقاد بر این است که 90 درصد مردم یکبار ازدواج می کنند. برای این که تصمیم به ازدواج بگیریم، لازم است آمادگی هایی داشته باشیم، بسیار مهم است که پسر به استقلال و استطاعت اقتصادی رسیده باشد. استطاعت مالی به معنی بی نیازی نیست بلکه کفایت اقتصادی یعنی پسر حداقل هایی برای شروع زندگی داشته باشد. شغلی با میزانی از درآمد، یا به‌عبارتی پسر دستش در جیب خودش باشد. داشتن استقلال برای پسرها بسیار مهم است. چون پسرها در ابتدا به‌عنوان همسر و بعدها به‌عنوان پدر نقش ایفا خواهند کرد.

آمادگی بعدی، داشتن پختگی عاطفی و تمایزیافتگی روانی است. به این معنا که پسر بتواند از نظر عاطفی فاصله ای را میان خانواده خود و همسر قائل بشود، بارها شنیده ایم که خانواده شوهر در زندگی زوجین دخالت می کنند که مسلما این نشان دهنده عدم تمایزیافتگی زوجین به‌ویژه پسر است.

آمادگی دیگر برای شروع زندگی، رسیدن به درک متقابل است، درک متقابل به این معنا نیست که کاندیدای ازدواج خودشان را جای یکدیگر بگذارند، بلکه به این معناست که به تفاوت هایی که با هم دارند توجه کرده و احترام بگذارند. تفاوت‌ها معمولا زمانی تعارض ایجاد می کنند که زوجین توانایی پذیرش این تفاوت ها را نداشته باشند، بنابراین با افزایش پذیرش تفاوت ها قابل احترام می شوند.

قدیمی ترها می گفتند اگر پسركف دستش کارگری باشد و دختر بتواند سبزی خورد کند، می‌توانند ازدواج بکنند. بنابراین، در هر جامعه ای انتظار می رود که پسر مسئول خانواده باشد، بنابراین اگر بخواهد ریاست کند باید رئیس وظایف باشد، برای کسب این توانایی بدون شک لازم است که همسرش او را به رسمیت بشناسد و به او کمک کند تا از عهده وظایف برآید، این همان تفاهم است.

ازدواج معنای ساده ای دارد، ازدواج یعنی موقتا مردن و دوباره زنده شدن. یعنی باید از هویت مجردی خود برای همیشه خارج شده و هویت متاهلی را بپذیریم. مسلما وداع با دنیای مجردی برای یک جوان راحت نیست، بنابراین برخی ناخواسته بخشی از دنیای مجردی را بعد از ازدواج حفظ می کنند که این نشان‌دهنده پختگی عاطفی کم فرد است.

پسران معمولا در انتخاب همسر به ویژگی‌ها و ملاک های خاصی توجه می کنند. به‌عنوان مثال، بعضی از پسران به جذابیت‌های ظاهری اهمیت زیادی می دهند، بعضی از پسران مکنت و استطاعت اقتصادی خانواده دختر را در نظر می گیرند و برای بعضی دیگر عشق مهم‌ترین ملاک انتخاب است.

به‌نظر شما در انتخاب همسر، پسران به چه چیزهایی باید توجه کنند؟
برای ورود به انتخاب همسر، اول باید معنای ازدواج را خوب درک کرده باشیم، آدم ها درک متفاوتی از ازدواج دارند برای کسی ممکن است تولد دوباره و برای دیگری اسارت محض باشد، برای کسی ممکن است ازدواج مسیری برای جلب رضایت خالق هستی باشد، چنین فردی معتقد است که ازدواج سنت الهی است بنابراین ازدواج می کند تا رضایت خدا را به‌دست آورد.

ازدواج در این شرایط می طلبد که خانواده های کاندیدای ازدواج نگاه ارزشی یکسانی داشته باشند. بنابراین اگر دو خانواده از این نظر با هم متفاوت باشند قطعا دچار مشکل خواهند شد.

سن: تفاوت سنی در هر ازدواجی قابل قبول است اما تفاوت نسلی قابل قبول نیست. اختلاف سنی حدود 7 و 8 سال تفاوت نسلی ایجاد می کند. همان طور که می دانید افراد متولد هر دهه شباهت های بیشتری با هم دارند. و از دهه های قبل و بعد خود متفاوت هستند. بنابراین توصیه نمی شود که زوجین اختلاف سنی بیش از 7 سال داشته باشند.

دامنه سنی مناسب بین 3 تا 7 سال با میانگین 5 سال است. علاوه بر این توصیه می شود که این اختلاف سنی به نفع آقایان باشد یعنی پسر بزرگ‌تر از دختر باشد. چرا که دختران به دلایل بیولوژیکی زودتر از پسران به بلوغ جسمی و عاطفی می رسند بنابراین بزرگ‌تر بودن سن پسر این تفاوت را کم می کند.

دلیل دیگر این است که زن و شوهر با افزایش سن دچار تغییرات هورمونی می شوند که در زنان بدلیل یائسگی آثار پیری زودتر حس می شود و در آخر این که نگاه سنتی و عرفی جامعه ما هنوز در بسیاری از خانواده‌ها بزرگ‌تر بودن سن دختر را نمی پسندد.

تحصیلات: مقطع تحصیلی می تواند به‌عنوان نوعی ملاک قلمداد شود. تجربه بالینی در مشاوره نشان داده است که وجود دو مقطع تحصیلی تفاوت، به‌ویژه اگر این اختلاف به نفع دختر باشد، می تواند در زندگی مسئله‌ساز باشد. اساسا این دیدگاه عرفی وجود دارد که مرد حامی و تكیه‌گاه زن باشد و خانم ها هم دوست دارند که به همسر خود تکیه کنند.

بنابراین چه بهتر است که از نظر تحصیلی هم سطح باشند یا شوهرتحصیلات بالاتری داشته باشد. باید به این نکته توجه کنیم که حق انتخاب با دختر و پسر است و تایید انتخاب با والدین است. مسئله حائز اهمیت در اینجا این است که دختر و پسر قرار است شوهر و همسری را برای زندگی خود انتخاب کنند. و این در حالی است که والدین آنها، به‌دنبال انتخاب عروس و داماد هستند.

یعنی خانواده پسر به‌دنبال دختری هستند که عروس خوبی برایشان باشد. بنابراین نوعی مذاکره شکل خواهد گرفت که اگر دختر و پسر توانایی گفت‌وگو و امکان توافق داشته باشند، این مذاکرات می تواند به ازدواج موفقی بینجامد.

در ابتدای آشنایی دو خانواده، بدیهی است که طرفین ازدواج متوجه تفاوت های بسیاری خواهند شد، چه راهکارهایی را برای مقابله با این تفاوت ها پیشنهاد می کنید؟
پیشنهاد می شود خانواده ها ضریبی از تشابهات را برای تایید انتخاب فرزند خود در نظر بگیرند، یعنی به‌دنبال پیدا کردن خانواده‌ای 100درصد مشابه نباشند بلکه اگر تشابهات و توافقات تا حد مطلوبی بود یعنی اگر به لحاظ اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی تشابهی به‌میزان 50 درصد یا 60 درصد داشتند به این میزان راضی شوند.

حرف آخر
توصیه مهمی که به دختران و پسران دارم اینست از آنجایی که آسیب های وارده قبل از ازدواج بسیار جدی است، پیش از آن که تصمیم نهایی بگیرند درگیر روابط صمیمانه و عاشقانه نشوند، انتظار می رود دختران عاقلانه رفتار کنند و عاشقانه احساس کنند و پسران عاشقانه رفتار کنند و احساسات عاقلانه داشته باشند.
منبع:سلامت نیوز