سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

پیرمرد 81 ساله در قصر سیاه عرق می ریزد


پیرمرد 81 ساله ته چاه زغال. خدا هیچ کس رو شرمنده نکنه.


ویدیو مرتبط :
عروسی پیرمرد عرب92 ساله با دختر 22 ساله

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نجات پسربچه ۶ ساله از دام سیاه پیرمرد



اخبار,اخبار اجتماعی,دام سیاه پیرمرد

بازی با کبوترها بهانه‌ای بود تا پیرمرد افغانی، سناریوی شوم خود را عملی کند.

او با این ترفند پسربچه 6ساله‌ای را ربود و او را مورد آزار قرار داد اما 2ساعت بعد به دام افتاد.

 

عصر جمعه، پسربچه 6ساله‌ای مقابل خانه پدربزرگش در جنوب تهران مشغول بازی با دوستانش بود كه طعمه پیرمردی افغانی قرار گرفت. آن روز پیرمرد خودش را به پسربچه رساند و به چند قدمی‌اش كه رسید، او را صدا زد.

 

پسربچه از همه‌جا بی‌خبر به او نزدیك شد و وقتی شنید كه پیرمرد چند كبوتر شكار كرده و او می‌تواند تعدادی از آنها را برای خودش بردارد و با آنها بازی كند، فریب خورد و همراه وی به راه افتاد.

 شروع جست و جو
یك ساعت از این ماجرا گذشت و از پسربچه خبری نشد. مادرش وقتی به كوچه رفت و اثری از او پیدا نكرد، به جست‌وجو پرداخت اما كسی وی را ندیده بود.

 

زن جوان وحشتزده با همسرش تماس گرفت و دقایقی بعد این زوج راهی كلانتری شدند و ماجرای گم شدن پسرشان را به پلیس گزارش كردند. همزمان اهالی محل كه از ماجرا باخبر شده بودند بسیج شدند و شروع به جست‌وجو در آن حوالی كردند.

درحالی‌كه جست‌وجوها ادامه داشت یكی از دوستان پسربچه حقایق تازه‌ای را فاش كرد. او گفت كه پیرمردی با ریش‌های سفید پسربچه را به بهانه بازی با كبوترها با خود برد.این اظهارات كافی بود تا ساكنان محل در جست‌وجوی پیرمرد راهی پارك‌های اطراف شوند.

 

2ساعت پس از ناپدید شدن پسربچه، یكی از مردان همسایه او را در پشت شمشادهای پاركی در جنوب تهران به همراه پیرمرد دید و با كمك بقیه، این مرد 65ساله را دستگیر كردند.

صبح دیروز متهم پرونده در حالی به دادسرای جنایی تهران منتقل شد كه پدر بچه نیز برای شكایت به آنجا آمده بود.

 

این مرد در گفت‌وگو با همشهری گفت: من واقعا زندگی پسرم را مدیون مرد همسایه هستم. او یكی از دوستان و بچه‌محل‌هایم است كه با موتور، كوچه‌ها و پارك‌های محل را گشت تا اینكه پسرم را پیدا كرد.

 

پیرمرد وقتی دید دستش رو شده، پسرم را فرزند خودش معرفی كرد و این در حالی بود كه پسرم به‌خاطر تهدیدهای او جرأت حرف زدن نداشت.

 

اما مرد همسایه‌ با وی درگیر شد و با كمك اهالی این مرد را دستگیر كرد و تحویل گشت كلانتری جوادیه داد. پسرم آنقدر دچار وحشت شده كه به لكنت افتاده بود و تا صبح كابوس می‌دید و گریه می‌كرد.

شیطان به جلدم رفت
پیرمرد كودك‌ربا صبح دیروز برای انجام تحقیقات به شعبه دوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران انتقال یافت.

 

او بسیار خونسرد اقرار به كودك ربایی و آزار او كرد و جرمش را به گردن گرفت. در نهایت نیز قاضی دستور بازداشت وی را صادر كرد و او برای تحقیقات بیشتر به اداره آگاهی منتقل شد.

این مرد 65ساله در گفت‌وگو با همشهری از نقشه‌ سیاهش می‌گوید.

چند سال داری؟
65سال.

چه شد كه تصمیم به كودك ربایی گرفتی؟
روز حادثه در حال عبور از كوچه بودم كه یكدفعه چشمم به بچه‌هایی افتاد كه داخل كوچه مشغول بازی بودند. یك لحظه شیطان به جلدم رفت.

 

انگار مغزم هنگ كرده بود. راستش سال‌ها قبل به‌خاطر ضربه چوبی كه به سرم وارد شده بود در بیمارستان بستری شده بودم و گاهی این حالت به من دست می‌داد و مغزم قفل می‌كرد.

 

همان لحظه از طریق دوستان پسربچه متوجه نامش شدم و چند دقیقه بعد او را با نام صدا زدم. پسرك برگشت و به سمت من آمد. به او گفتم چندین كبوتر شكار كرده‌ام و به بهانه بازی با پرنده‌ها دست او را گرفتم و با خود بردم.

او را كجا بردی؟
به پاركی در نزدیكی آنجا رفتم تا نقشه‌ام را عملی كنم.

بعد از آن نقشه‌ات چه بود؟
منتظر بودم هوا كاملا تاریك شود. در واقع می‌خواستم آخر شب او را به خانه‌اش برگردانم. باور كنید قصد نداشتم او را با خودم ببرم.

او را تهدید هم كرده بودی؟
قبل از اینكه مرد همسایه برسد او را تهدید به مرگ كردم. حتی ضربه‌ای هم به گردنش زدم و گفتم اگر مرا لو بدهد او را می‌كشم. به او گفتم كه اگر كسی آمد باید بگوید كه من پدرش هستم تا زودتر رهایش كنم.

 این تنها پسربچه‌ای بود كه ربودی؟
فقط همین یك مورد بود كه خیلی زود گیر افتادم و پشیمانم.

 چند وقت پیش به ایران آمدی ؟
حدود 6‌ماه قبل و در یك ساختمان نیمه كاره مشغول كار شده بودم تا برای زن و بچه‌ام كه در افغانستان هستند پول بفرستم.


مجوز قانونی داری؟
نه، با پرداخت یك میلیون و نیم به قاچاقچی انسان داخل صندوق عقب پژو 405سوار شدم و به ایران آمدم.


تو كه زن و بچه‌ داری چطور دلت آمد یك پسربچه را بدزدی؟
گفتم كه شیطان به جلدم رفته بود.

اخبار اجتماعی - همشهری