سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

پوستین کهنه در دربار



پوستین کهنه در دربار,داستان پوستین کهنه در دربار

ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران) در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان کرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق می‌رفت و به آنها نگاه می‌کرد و از بدبختی و فقر خود یاد می‌‌آورد و سپس به دربار می‌رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می‌بست. درباریان حسود که به او بدبین بودند خیال کردند که ایاز در این اتاق گنج و پول پنهان کرده و به هیچ کس نشان نمی‌دهد. به شاه خبر دادند که ایاز طلاهای دربار را در اتاقی برای خودش جمع و پنهان می‌کند. سلطان می‌دانست که ایاز مرد وفادار و درستکاری است. اما گفت: وقتی ایاز در اتاقش نباشد بروید و همه طلاها و پولها را برای خود بردارید.

نیمه شب، سی نفر با مشعل‌های روشن در دست به اتاق ایاز رفتند. با شتاب و حرص قفل را شکستند و وارد اتاق شدند. اما هرچه گشتند چیزی نیافتند. فقط یک جفت چارق کهنه و یک دست لباس پاره آنجا از دیوار آویزان بود. آنها خیلی ترسیدند، چون پیش سلطان دروغزده می‌شدند.

وقتی پیش شاه آمدند شاه گفت: چرا دست خالی آمدید؟ گنجها کجاست؟ آنها سرهای خود را پایین انداختند و معذرت خواهی کردند.سلطان گفت: من ایاز را خوب می‌شناسم او مرد راست و درستی است. آن چارق و پوستین کهنه را هر روز نگاه می‌کند تا به مقام خود مغرور نشود. و گذشته اش را همیشه به یاد بیاورد.

منبع:داستان های مثنوی معنوی


ویدیو مرتبط :
پلاستیک کهنه دمپایی کهنه میخریم، نون خشک بیار ...

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رهایی از کار، آرزوی کودکان کهنه شده کار



کار کردن کودکان

کودکان آشنا با کار و رنج خیابان های هند، دولتی تشکیل داده اند تا به مردم و هم سالانشان درباره حقوق کودک آگاهی ببخشند. دولتی که نخست وزیری ۱۳ ساله دارد و همه ۳۸ وزیر آن را کودکان کار و خیابانی تشکیل می دهند که با کمک موسسه های غیردولتی از رنج کار رها شده اند.

این کودکان که تا چندی پیش، در اطراف خط آهن یا ایستگاه های اتوبوس پرسه می زدند و یا صبح تا شب به انجام کارهای طاقت فرسا ناچار بودند تا خوراک روزانه خود را درآورند، حالا تلاش می کنند تا برای کودکان کار، آموزش و آسایش فراهم کنند.

سوراج، ‌نخست وزیر این دولت به همراه ۶۰ کودک دیگر که برخی وزیرند و دیگران مامورانی که به وزیرها کمک می کنند، پس از رهایی از کار، مدتی را در یک مرکز بازپروری در منطقه باهارایچ هند گذراندند و آموزش دیدند. پس از مدتی، آن ها دولت خود را تشکیل دادند، دولتی کامل با وزیران بهداشت، آموزش، ورزش، محیط زیست و فرهنگ. آن ها تلاش می کنند تا درباره حق کودکان برای زندگی، امنیت، رشد و مشارکت به جامعه آگاهی ببخشند.

اعضای این دولت مانند هر سیاست مدار دیگری، برای ترویج باورهای شان گردهمایی تدارک می بینند، سخن رانی می کنند و برنامه هایی برای آشنا کردن کودکان کار با حقوق شان برپا می کنند.

این کوشندگان کوچک حقوق بشر امیدوارند با آگاهی بخشیدن به کودکان کار آن ها را تشویق کنند تا به سازمان های حمایت از کودکان کار بپیوندند و به مدرسه بروند تا بتوانند آینده بهتری برای خود بسازند، زیرا به باور این کودکان: "تا زمانی که همه کودکان از کار رها نشوند، هیچ کودکی آزاد نیست."