سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم



قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم, ضرب المثل ایرانی

در روزگاران قدیم مردی بود ثروتمند و این مرد فرزندی داشت عیاش. هرچه پدر به فرزند خود نصیحت می کرد که با دوستان بد معاشرت مکن و دست از این ولخرجی ها بردار که دوست ناباب بدرد نمی خورد و اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمی کرد تا اینکه مرگ پدر می رسد پدر می گوید فرزند با تو وصیتی دارم من از دنیا می روم ولی در آن مطبخ کوچک را قفل کردم و این کلیدش را به دست تو می دهم، در توی آن مطبخ یک بند به سقف آویزان است هر موقع که دست تو از همه جا کوتاه شد و راهی به جایی نبردی برو آن بند را بینداز گردن خودت و خودت را خفه کن که زندگی دیگر به دردت نمی خورد.


پدر از دنیا می رود و پسر با دوستان و معاشران خود آنقدر افراط می کند و به عیاشی می گذراند که هرچه ثروت دارد تمام می شود و چیزی باقی نمی ماند. دوستان و آشنایان او که وضع را چنین می بینند از دور او پراکنده می شوند. پسر در بهت و حیرت فرو می رود و به یاد نصیحت های پدر می افتد و پشیمان می شود و برای اینکه کمی از دلتنگی بیرون بیاید یک روز دو تا تخم مرغ و یک گرده نان درست می کند و روانه ی صحرا می شود که به یاد گذشته در لب جویی یا سبزه ای روز خود را به شب برساند و می آید از خانه بیرون و راهی بیابان می شود تا می رسد بر لب جوی آب.


دستمال خود را می گذارد و کفش خود را در می آورد که آبی به صورت بزند و پایی بشوید در این موقع کلاغی از آسمان به زیر می آید و دستمال را به نوک خود می گیرد و می برد. پسر ناراحت و افسرده به راه می افتد با شکم گرسنه تا می رسد به جایی که می بیند رفقای سابق او در لب جو نشسته و به عیش و نوش مشغولند.

 

می رود به طرف آنها سلام می کند و آنها با او تعارف خشکی می کنند و می گویند بفرمایید و پهلوی آنها می نشیند و سر صحبت را باز می کند و می گوید که از خانه آمدم بیرون دو تا تخم مرغ و یک گرده نان داشتم لب جویی نشستم که صورتم بشویم کلاغی آن را برداشت و برد و حال آمدم که روز خود را با شما بگذرانم.

 

رفقا شروع می کنند به قاه قاه خندیدن و رفیق خود را مسخره کردن که بابا مگر مجبوری دروغ بسازی گرسنه هستی بگو گرسنه هستم ما هم لقمه نانی به تو می دهیم دیگر نمی خواهد که دروغ سرهم بکنی پسر ناراحت می شود و پهلوی رفقا هم نمی ماند.

 

چیزی هم نمی خورد و راهی منزل می شود منزل که می رسد به یاد حرف های پدر می افتد می گوید خدا بیامرز پدرم می دانست که من درمانده می شوم که چنین وصیتی کرد حالا وقتش رسیده که بروم در مطبخ و خود را با طنابی که پدرم می گفت حلق آویز کنم.


می رود در مطبخ و طناب را می اندازد گردن خود تکان می دهد یک وقت یک کیسه ای از سقف می افتد پایین. وقتی پسر می آید نگاه می کند می بیند پر از جواهر است می گوید خدا ترا بیامرزد پدر که مرا نجات دادی. بعد می آید ده نفر گردن کلفت با چماق دعوت می کند و هفت رنگ غذا هم درست می کند و دوستان عزیز ! خود را هم دعوت می کند. وقتی دوستان می آیند و می فهمند که دم و دستگاه رو به راه است به چاپلوسی می افتند و از او معذرت می خواهند.


خلاصه در اتاق به دور هم جمع می شوند و بگو و بخند شروع می شود. در این موقع پسر می گوید حکایتی دارم. من امروز دیدم یک بزغاله وسط دو پای کلاغی بود و کلاغ پرواز کرد و بزغاله را برد. رفقا می گویند عجب نیست درست می گویی، ممکن است.


پسر می گوید قرمساق ها من گفتم یک دستمال کوچک را کلاغ برداشت شما مرا مسخره کردید حالا چطور می گویید کلاغ یک بزغاله را می تواند از زمین بلند کند و چماق دارها را صدا می کند. کتک مفصلی به آنها می زند و بیرونشان می کند و می گوید شما دوست نیستید عاشق پول هستید و غذاها را می دهد به چماق دارها می خورند و بعد هم راه زندگی خود را عوض می کند.
منبع:forum.gigapars.com


ویدیو مرتبط :
تا پول داری رفیقتم(قسمت 4)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

جباری: شهامت داری منظورت را شفاف بگو / پول باشگاه را دادی نشان خریدی بازیکنت از سرما داشت یخ می زد



خداحافظی مجتبی جباری از استقلال,هواداران استقلال,علی فتح‌الله‌زاده

جباری: شهامت داری منظورت را شفاف بگو / پول باشگاه را دادی نشان خریدی بازیکنت از سرما داشت یخ می زد

پس از جدایی مجتبی جباری از استقلال هنوز واکنش‌ها به این جدایی که باعث ناراحتی هواداران استقلال شده ادامه دارد.

جباری در واکنش به حرف‌های علی فتح‌الله‌زاده که گفته پول داده‌ایم شوالیه خریده‌ایم اما پول ندادیم که حشیش بخریم گفت: فتح‌الله‌زاده متاسفانه نمی‌تواند به درستی از واژه‌ها استفاده کند و دچار اشتباه شده که از چنین کلمه‌ای استفاده کرده.

 

حتما منظورش این بود که پولش را در راه‌های بد خرج نکرده! البته از او با این سطح سواد انتظار دیگری نمی‌رود! ما که دکتر را خوب می‌شناسیم، خوب می‌دانیم که او نحوه استفاده از کلمات را به خوبی نمی‌داند!

 

او ادامه داد: تصور می‌کنم فتح‌الله‌زاده نتوانسته مفهوم حرفهایش را برساند. البته اگر واقعا او فکر می‌کند که درست حرف زده منظورش را خیلی شفاف و واضح بگوید اما منتظر عواقب سنگین حرفهایش باشد چرا که من موضوع را تا آخر پیگیری می‌کنم. با این حال همانطور که گفتم بعید می‌دانم که او منظور دیگری از حرفهایش داشته باشد.

 

جباری با بهره گرفتن از آخرین مصاحبه مدیر استقلال گفت: در حرف‌های فتح‌الله‌زاده چند نکته وجود دارد که باید به آن توجه کرد.او به صراحت گفته پول دادیم و شوالیه خریدیم. من می‌گویم چرا پول باشگاه باید صرف کارهای بیهوده شود؟ در حالی که بازیکنان جوان باشگاه شبهای زمستانی با کاپشن و دستکش در چهاردیواری در کمپ از سرما به خودشان می‌لرزیدند و نمی‌توانستد بخوابند و در وضعیت بدی قرارداشتند، چرا پول باشگاه باید خرج این عنوان شود؟ در حالی که جوان‌ها که در حد تیم اصلی بودند شام برای خوردن نداشتند برای چه باید این عنوان خریداری شود؟ 

 

بازیکنان جوانی در کنار ما تمرین می‌کردند که با شیر و کیک به تمرین می‌آمدند. یکی از آنها یک روز به من می‌گفت من امروز تنها یک تخم مرغ خوردم. عنوان شوالیه مهم است یا خواب و خوراک و لباس بازیکنان جوان؟ ما دروازه‌بانی در تیم داشتیم که دروازه‌بان دوم تیم بود که اگر رحمتی مصدوم می‌شد او باید جای رحمتی بازی می‌کرد.

 

او جزو با استعدادها بود اما با این وضعیت اسف‌بار در کمپ می‌خوابید. تابستان پشه کبابش می‌کرد و زمستان هم سرما زندگی را برای او سخت می‌کرد. باشگاهی که رختکن تیمش یک چهاردیواری است با دو کمد، محصول مدیریت فعلی است. البته از مدیریتی از نوع مدیریت فتح‌الله‌زاده بیشتر از این انتظار نمی‌رود!

 

من این حرفها را می‌زنم تا مردم بیشتر ایشان را بشناسند. آنها باید بدانند مدیریت باشگاهی که 30 میلیون هوادار دارد به چه صورت است. حرف دیگری نمی‌زنم اما اگر صحبتی مطرح کند، دوباره حرف‌هایی دارم که با مطرح کردنش شاید بعضی‌ها نتوانند از شرم سرشان را بالا کنند.

 

جباری در ادامه گفت: برای فتح‌الله‌زاده مهم نیست که به هزار نفر بدهکار است. برای او تنها صندلی مدیریت مهم است. او هر حرفی می‌زند که این صندلی را حفظ کند. من می‌پرسم استقلال مگرکمپ ندارد اما چرا همیشه دو ماه آخر فصل تیم به زمین شماره دو آزادی می‌رود؟ دلیل این کار این است که وضع زمین خراب است.

 

او باید به جای خرید عنوان شوالیه وضع زمین را بهتر کند تا بازیکنان مصدوم نشوند. او برود از قطری‌ها یاد بگیرد که با مدیتریتشان زمین‌هایی را درست کردند که فتح‌الله‌زاده با وزن زیادش روی آن زمین شیرجه می‌زد و کیف می‌کرد!/ایسنا