سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
روایتی عجیب از وضعیت ایران در سال 1899
اسپرینگ رایس وزیرمختار انگلیس در دربار ایران در عهد سلطنت مظفرالدین شاه در نامه مورخ پانزدهم سپتامبر 1899 به برادرش استیفن، درباره وضع نابسامان اقتصاد ایران چنین نوشته است:
«... تازگیها چیزی اتفاق نیفتاده جز اینكه این كشور مفلوك (ایران) دم به دم خرابتر و به ویرانگی و فروپاشی نزدیكتر میشود. پادشاه مملكت مردی است بسیار عالی، خوشنفس و خوش نیت. اتباعش كوچكترین ترسی از وی ندارند و به همین دلیل است كه ثروتمندان فقرا را میچاپند و به عكسشاه سابق(اشاره به زمان ناصرالدین شاه) ترسی هم از این ندارند كه خود مقام سلطنت آنها را بچاپد. پولی به خزانه نمیرسد و حكومت در وضعی مفلوك و یاسآور قرار دارد. تا پنج روز دیگر موعد پرداخت یكی از اقساط بدهی دولت به بانك شاهی انگلستان فرا میرسد و مسوولان كشور از حالا میگویند كه قادر به پرداخت آن نیستند. از این بدتر وضع كارمندان دولت و سربازهاست كه هیچكدام مواجب خود را دریافت نكردهاند. سكنه تهران برای تهیه گندم با اشكال بزرگ روبهرو هستند، زیرا مالكان ثروتمند گندم خود را احتكار كردهاند و زمزمه نارضایتی مردم دارد بلند میشود. جنبه شگفتانگیز قضیه در اینجا است كه با وصف این همه اشکالات ناشی از کمبود خواربار، اهالی تهران ساکتند مثل اینکه تن به قضای الهی دادهاند. صدای شکوه و ناله بلند از دهن کسی بیرون نمیآید. از گوشه و کنار شنیده میشود که صندوقهای توانگران پر از پول است ولی دیناری از آن عاید خزانه دولت نمیشود. فکر نمیکنم فقرای ایران آن اندازه فلاکت و بدبختی از وضع خود احساس کنند که فقرای انگلستان، در وضعی مشابه، احساس میکردند. تعجبآور است که نان پیدا نمیکنند ولی خوش و خندان هستند، چون اگر نان نباشد آفتاب جهانتاب هست و مساله کمبود خواربار را هم به این طریق حل کردهاند که گدایی و دریوزگی کنند یا اینکه از خانههای توانگران بدزدند، چون دزدیدن خواربار در این مملکت، اگر معلوم بشود که سارق حقیقتا گرسنه بوده، جزو جرایم بزرگ حساب نمیشود.به هر کدام از وزارتخانهها که سربزنید میبینید عده زیادی کارمند بیمصرف در گوشه و کنار نشستهاند. از هر کدام از آنها که بپرسید جواب خواهد داد که چندینماه است مواجب نگرفته است. پس اینها چگونه زندگی میکنند! از همین طریق که گفتم؛ یعنی از طریق دزدی. همهشان عمری را به بطالت میگذرانند و از راه دزدی و رشوهگیری اعاشه میکنند...»
منبع: نامههای خصوصی اسپرینگ رایس، ترجمه دكترجواد شیخالاسلامی
ویدیو مرتبط :
وضعیت ایران در 50 سال آینده
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جزئیات منتشر نشده از عجیبترین دعوای سال 92 فوتبال ایران
اخبار ورزشی - دایی علیه پروین؛ جزئیات منتشر نشده از عجیبترین دعوای سال 92 فوتبال ایران/ اینجا چاله میدان نیست!
شاید این یک سیاست وزارت ورزش باشد اما کور خواندهاید من همیشه شاگردانم را دوست داشتهام آنها موفق شوند چشم من روشن میشود چه دایی باشد چه دیگران.» امیر خادم و افراد دیگر حاضر در جلسه ای که تقریبا دو ماه قبل در ساختمان وزارت ورزش و جوانان برگزار شد، با سکوت خود به نوعی درگیری علی دایی و علی پروین را تایید کردند. جلسه ای که با افشاگری مالی دایی و پروین علیه یکدیگر شروع و به درگیری لفظی شدید این دو پرسپولیسی منجر شد. با گذشت دو ماه، حالا تماشاگران جزئیات این درگیری را منتشر می کند.
دایی: خوشبختانه من می دونم چی می گم چی نمی گم. جامعه رو شما باید نگاه کنید ببینید عکس العمل نسبت به صحبت های من چی بوده چی نبوده. من همه چی ام بر پایه مردمه. همه می دونن آدم سیاسی نیستم. حرفام رو همیشه می زنم و رو حرفایی که زدم به هیچ عنوان عقب نشینی نمی کنم. الان یکی مثل امیر خادم میاد اینجا مشاور وزیر میشه، یکی تو شهرداری کار می کنه، یکی هم راننده تاکسی میشه.
اگه قرار باشه همه مشاور وزیر بشن، دیگه کسی می مونه خیابونا رو جمع کنه؟ اگه قرار باشه خداوند به همه آدما یه توانایی بده، عذر می خوام کسی دیگه مسافرا رو جا به جا می کنه؟ من رو صحبتهام وایستادم چون ببینید آقای خادم! متاسفانه تو جمع خودمون می گم، جمع پرسپولیسیا، این عادت بدیه که هر کی میاد پرسپولیس کار کنه، همون پرسپولیسیا همون پیشکسوتاشون میذارن تو کارش. دنبال اینن که یه جوری خرابش کنن. من مطمئنم که همین الان یه گزارشای غلط بهتون دادن. الان یکی شو مثال می زنم.
از دریافتی من مطمئنم اطلاعات غلط بهتون دادن. شما میگید نسبت به هم... موقعی که ببخشید میام فایل صوتی بزرگترمو گوش می کنم که علیه من حرف می زنه؛ این ور و اون ور صحبت کردنش رو دارم می شنوم که: خیلی ها حاضرن بیان مجانی کار بکنن... در حالی که خودشون هیچ کاره بودن ولی بالای 500 میلیون تومن می گیرن، ماشین می گیرن، کسی هم که آبروش رو گذاشته اومده تو این یکی دو سال با این وضعیتی که همه می دونن و با این تورم، حداقل 40 درصد هزینه تیم رو پائین میاره، ولی باهاش این جوری برخورد می کنن.
ما باید اون اصل رو پیدا کنیم که کیا دنبال منافع خودشونن توو این تیم. کیا فقط به خودشون فکر می کنن. کیا اصلا به مردم فکر نمی کنن. تمام حرفهایی که من زدم به خاطر تیمم بوده به خاطر دفاع از بازیکنان بوده. به خاطر اینکه توو تیم برنامه سه ماهه، چهارماهه دارن پرسپولیس رو می کوبن. یه نفر جلوش وایستاده. یه تشر بزنه، منم ساکت باشم فردا بازیکنام چی می گن؟ چه رفاقتی؟ چه مربی ای؟ چه بزرگتری؟ من تیمم از 4 ماه قبل می خواست تمرین نکنه. خدا شاهده می خواست تمرین نکنه. هی امروز به خاطر من، فردا به خاطر من... اون جوری... اما به آدم زور میاد که از خودم، از باشگاه، از پیشکسوتم بیاد گزارش دروغ بگه، بیاد مثلا پشت سر من حرف بزنه، من اینا رو قبول نمی کنم.
خادم: حالا من دو تا نکته بگم. یکی اینکه می گن مسبب این اعتصاب علی دایی بوده. من گفتم اگه علی دایی این قدر پول گرفته چطور میشه خودش مسبب بشه که بازیکنا اعتصاب کنن؟ نمی شه یه نفر که پولو گرفته، خیالش راحته، بیاد آب رو گل آلود کنه. توو این آب گل آلود خودش هم متضرر میشه. این نکته که شما گفتید. دلیلی نداره دروغ بگم چون منتفع نمیشه. خدا به سر شاهده اگه یک نفر، پیشکسوت یا هر کسی در مورد شما صحبتی کرده باشه یا مدرکی آورده باشه.
دایی: من اون قدر زرنگتر از این حرفام که نه به کسی رسید بدم، اصلا اون قدر ببخشید عذر می خوام همه اینا رو می دونم. من این ریشا رو الکی سفید نکردم. من نه به کسی رسید می دم. اما خودم اومدم امروز مو به مو نوشتم این جوری. این که بیان اینجا ببخشید چیز بدن، اون من رو ناراحت می کنه. اینکه بگن فلان شخص مفتی می خواد بیاد، این من رو ناراحت می کنه.
پروین: علی آقا این منظورت به منه، بذار بگم..
دایی: آره منظورم شماست!
پروین: راه دور نرو بابا... راه دور نرو بابا... تند نرو... آقای خادم بفرمایید، این مال امور مالیته. شما 320 میلیون مالیات گرفتین.
دایی: نخیر اشتباه می کنین. نخیر 320 میلیون...
پروین: بده به آقای خادم. بعد هم اگه من گفتم امور مالی... گوش کن...
[صدای برخورد دوتا دست]
دایی: دستتو، یه بار گفتم دستتو...
پروین: گوش کن. به امام زمان اگه اینجا نبود درستت می کردم.
دایی: منو درست می کردی؟ ببین، صحبت کردنشو ببین! شما صحبت کردن تون رو بفهمید... دست نزن... ببخشید عذر می خوام اینجا به ناموس زهرا جلوی دکتر دادکان بهت گفتم اون زمان گذشته...
پروین: جلوی دادکان درستت می کنیم... آقای خادم بگیر اونا رو ببین چقدره؟
دایی: آره بگیر. ایناها... من که خودم آوردم... آخه این حرف زدنه؟ جون من نگاه کن... نگاه کن... جون من نگاه کن.
خادم: آقا اصلا حرفهای ما این چیزا نیست.
دایی: نه... نه... باید یه سری مسائل مشخص بشه... باید یه سری مسائل مشخص بشه... ایشون یه جوری صحبت می کنه... ببخشید، من بچه اردبیلم...
پروین: شما دارین من رو می گین... آقای طاهری اون آمارو بخون...
دایی: بله شما رو میگه. موقعی که می شینی تو باشگاه پشت سر من حرف می زنی، فایل صوتیت هستش.
پروین: بله. آقای درخشان حاضر بود مجانی بیاد، ممد مایلی مجانی میومد، افشین...
دایی: این آدم هایی که تایید کردی... گوش کن... این آدمها....
پروین: مگه ممد مایلی چشه؟
دایی: مگه کسی میگه ممد مایلی...
پروین: آقای درخشان 14 سال واسه این تیم زحمت کشیده، نه شما که...
دایی: آقا 60 سال زحمت کشیده باشه، ما صحبتمون راجع به این مسائل نیست. من قرارداد بستم، رسما و عرفا، شرعا مربی این باشگام. نباید کسی که میاد به عنوان سرپرست تو کار من بذاره. آقا گوش کنین... آقای دکتر گوش کنین... موقعی که میشینه توو باشگاه میگه ممد مایلی میخواد مفتی کار کنه،.. آقا بیاد مفتی کار کنه. مگه شما همون ژوزه رو تایید نکردین آوردن؟ الان 6 میلیارد به اون هم...
پروین: ما تایید کردیم؟
دایی: آره. اون چیزاتون. من می گم من حداقل مربی این تیم بودم، پول گرفتم. شما که مربی این تیم نبودین، هیچ کاره بودین. چرا اون موقعی که می گرفتین حرف نمی زدین؟
گرشاسبی: علی آقا یه کم...
دایی: نه آقا... ببخشید... من جایی که تو باشگاه پشت من صحبت می کنن مگه من می تونم کار کنم؟ اون آرامش رو دارم؟ به من بگین. الان اون رو آورده، اگه یه رسید از من داشته باشه...
[صدای پروین می آید که آرام یک سری عدد و ارقام را می خواند.]
هدایتی [با صدای آرام]: آخه این جوری مردم زبون بسته چه گناهی کردن؟ امیدشون به شماست. شما باید این باشگاه رو درست کنین.
گرشاسبی: اینم همه ش دلسوزی برای پرسپولیسه.
دایی: نه استاد... دلسوزی نیست. دیگه از این شسته رفته تر؟ یه دونه از من رسید ندارین.
پروین: آقا این رو وردار نیگا کن.. شسته رفته است دیگه... من که نمیگم، آقای آشوری...
دایی: آقا! آقای آشوری کیه؟ مدیر مالی کیه؟ آقای آشوری امضا کرده زیر اینو؛ درسته یا نه؟ آقای آشوری امضا کرده، سرپرست تیم امضا کرده، ببخشین عذر می خوام آقای منتقمی امضا کرده تمام اینا رو... من که ببخشین... ببینین آقای پروین... من توو زندگی ام یه نفر پیدا نمیشه بیاد بگه که یه ریال مال مردم اومده توو زندگی علی دایی. هیچ کس نمی تونه. یکی اگه بیاد بگه علی دایی رفته از یه جا یه متر، یه متر، از یه بنیاد چیزی گرفته. به من هم ربطی نداره هرکی می خواد بره بگیره. یکی بیاد بگه رفته دو سانت تغییر کاربری گرفته باشه.
گرشاسبی: آقای دایی...
دایی: نه... نه... نه... آخه ببینید یه سری مسائله که من همه رو می دونم. آقای حسین هدایتی خیلی صحبتا شنیدم که قورت دادم.
[یک نفر می گوید]: آقای دایی! ما اومدیم اینجا اومدیم بحثهای دیگه بکنیم.
دایی: آخه بحثهای دیگه... ببخشین ما باید دلمون با هم یکی باشه.
خادم: آقای دایی شما با این حرفی که می زنید تیم خودتون به هم می ریزه.
دایی: نه ببخشید کی تیم منو به هم می ریزه؟ این حرفا چیه؟ کی تیم منو به هم ریخته؟
گرشاسبی: آقای دایی! الان این دو تا رو مالی داده. خب با همین مسائل شفاف میشه. کی گفته شما حروم گرفتین؟
دایی: اصلا عذر می خوام، من گرفته باشم نوش جونم. حق الزحمه هستش. پول قراردادمه. اینکه ایشون الان این جوری واسه من میاد میگه آدمش می کنم، ببخشید من هزارتا مثل آقای پروین رو من...
خادم: ایشون بزرگتر شمان.
دایی: ببخشین بزرگتره که جوابشو نمی دم... به قرآن، شما که سهله، شما هیچی، تمام اون نوچه هاتونو یه جوری آدم می کنم که حظ کنین. این حرفا چیه؟ چون بزرگتره هرچی دوست داره باید بگه؟
خادم: آقای دایی در شان شما نیست... آخه...
دایی: ببینید آقای دکتر! به قرآن من می دونم چی توو اون باشگاه می گذره. وقتی کسی نمی خواد توو اون باشگاه موفقیت منو ببینه...
دکتر احمدی: حالا اجازه می دین آقای هدایتی دو کلام صحبت بزنه؟
هدایتی: توو این فضا دیگه کسی حرف منو گوش میکنه؟
دایی: شما آقای هدایتی می دونین که همیشه کوچیک شمام. همیشه بهتون گفتم این مرد در حق پرسپولیسی که من مربیگری شو کردم، خیلی مردونگی کرده، خیلی بزرگی کرده. به خیلی پول نمی داده ولی به من داده. همه جا گفتم، اما مگه میشه توو اون باشگاه.... من کار کردم پول گرفتم ولی اونایی که کار نکردن پولای آنچنانی گرفتن...
خادم: آقای دایی خواهش می کنم.
دایی: نه ببینید. من که پول زیر میزی نگرفتم. من زیرمیزی نگرفتم. دقیقا می نویسم چی گرفتم. مثل کسای دیگه نیستم زیرمیزی و این ور و اون ور بگیرم. از یارو پول بگیرم بعد پشت سرش حرف بزنم... من در خدمتتون هستم.
هدایتی: صلوات بفرستین...
[صلوات می فرستند]
هدایتی به دایی: خنده بزن!
دایی: نه نه! بفرمائید ما در خدمتتونیم.
هدایتی: ما فکر کردیم اینجا جمع شدیم یه خنده رو لب مردم بکاریم ولی ظاهرا اول باید یه خنده رو لب خودمون بذاریم.
اخبارورزشی - هفته نامه تماشاگران امروز