سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

دلو حاجی میرزا آقاسی



دلو حاجی میرزا آقاسی, ضرب المثل, داستان ضرب المثل

كسانی كه قدرت تحرك آنها زیاد باشد و بدون كمترین وقفه و تأملی درآیند و روند باشند آنها را به دلو حاجی میرزا آقاسی تشبیه و تمثیل می كنند. فی المثل كسی كه در یك جا بند نشود و مرتباً به اینجا و آنجا، داخل و خارج، بالا و پایین رفت و آمد كند، به اینچنین كسی در عرف اصطلاح می گویند:«فلانی مثل دلو حاجی میرزا آقاسی در حركت است. یك دقیقۀ آرام نمی گیرد.» یا در مورد اشخاصی كه یكی پس از دیگری بیایند و بروند، گفته می شود:«مثل دلو حاجی میرزا آقاسی یكی نرفته دیگری می رسد.».

 

باید دید حاجی میرزا آقاسی كیست و دلو او چه خاصیتی داشت كه از آن پس ضرب المثل گردیده است: محمدشاه قاجار پس از آنكه صدراعظم مدبر و دانشمند خود میرزا ابوالقاسم قائم مقام را در سال 1251 هجری قمری از میان برداشت معلم خود حاجی میرزا عباس ایروانی ملقب و مشهور به حاجی میرزا آقاسی را كه بر مزاج او استیلایی تمام داشت به صدارت برگزید. محمدشاه نسبت به حاجی اعتقاد قلبی عجیبی داشت. در برنامۀ حاجی میرزا آقاسی دو مسئله حایز اهمیت بود: تقویت ارتش با افزایش توپ و توسعۀ كشاورزی با حفر چاه و قنات.

 

حاجی میرزا آقاسی جداً عشق و علاقۀ عجیبی به امر تعمیم كشاورزی داشت و قسمت عمدۀ اوقات صدارت را به حفر چاهها و قنوات عدیده مصروف می داشت به قسمی كه هم اكنون چندین قنات دایر و بایر از آثار او در گوشه و كنار ایران به ویژه تهران باقی است. در آن عصر و زمان چون موتور پمپ وجود نداشت و استفاده از آب چاهها خالی از اشكال نبود حاجی با فكر و ابتكار خود دلو مخصوصی اختراع كرد كه آب كشیدن از چاه را سهلتر و سریعتر می نمود و این دلو بعداً به دلو حاجی میرزا آقاسی موسوم گردید.

 

اما خاصیت این دلو: سابقاً به انتهای طناب چاه یك دلو می بستند و آب را با همان یك دلو از چاه بیرون می كشیدند. این نوع دلوها از دو جهت مفید فایده نبودند: اولاً به علت عمق چاهها مدتی طول می كشید تا دلو پر شده به سطح زمین برسد و دوباره به ته چاه برود. ثانیاً گنجایش دلو و مقدار آبی كه در آن جای می گرفت وافی به مقصود نبود.

 

حاجی دستور داد سر طناب را كه بر روی چرخ چاه قرار دارد به یكدیگر گره بزنند و چندین دلو در فواصل معین به طناب ببندند. فایده و خاصیتی كه این دستگاه اختراعی ابتكاری داشت این بود كه دلوها پشت سرهم به ته چاه رسیده پر می شدند و یكی پس از دیگری از چاه خارج و در نهر مجاور خالی می شدند.

 

با این ترتیب دیگر وقفه و تأملی وجود نداشت و آب چاه كه از دلوهای پشت سرهم به سطح چاه می رسید چون نهر كوچكی در روی زمین جاری بود. دلو حاجی میرزا آقاسی دیر زمانی مورد استفاده بود و هر جا به حسب ضرورت با یك دلو یا دلو حاجی میرزا آقاسی آب از چاه می كشیدند ولی امروز موتور پمپ های كوچك و بزرگ كه از چاههای كم عمق و عمیق به سهولت آب كافی بالا می كشند جای همه گونه دلو من جمله دلو حاجی میرزا آقاسی را گرفته است.

 

باری، چون دلو موصوف مرتباً در حركت بوده و كمترین مكث و توقفی نداشت علی هذا افرادی را كه متواتراً در حركت باشند و رفت و آمد آنها بدون وقفه انجام گیرد آنها را به دلو حاجی میرزا آقاسی تشبیه و تمثیل می كنند.
منبع:iketab.com


ویدیو مرتبط :
مهدی امینیان.دلو دلو دلو دلبر من.شور دیوونه وار

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آیین های نوروز-حاجی فیروز، آتش افروز



 چهارشنبه سوری

 مراسم استقبال از نوروز، بسیاری پیش از فرا رسیدن سال نو آغاز می‌شد و همه حاکی از بشارت رسیدن بهار، سال نو و رستاخیز بود. انگیزه‌های دینی و ملی، هر دو دست به هم داده و این گونه شگفت، انتظار نوروز را با مراسم و جشن‌هایی پیش درآمد، درهم و همراه می‌کرد: چند روز به نوروز مانده در کوچه‌ها آتش افروز می‌گردد و آن عبارت است از دو یا سه نفر که رخت رنگ به رنگ می‌پوشیدند و به کلاه دراز و لباس شان زنگوله آویزان می‌کنند و به رویشان صورتک می‌زنند. یکی از آن‌ها دو تخته را به هم می‌زند و اشعاری می‌خواند:


آتش افروز آمده، سالی یک روز آمده
آتش افروز صغیرم، سالی یک روز فقیرم
روده و پوده آمده، هر چی نبوده آمده.
و دیگری می‌رقصید و بازی در می‌آورد.

در این وقت میمون باز، بند باز، و لوطی، خرس به رقص و غیره کارشان رواج دارد و ترانه‌های ذیل خوانده می‌شود:


فلفلی مرده؟ نمرده،
چشماش که وازه تخم گرازه
نون خورده و جون نداره دستش استخوان نداره
میل پشت بون نداره
امان از آش رشته بابام بزغاله کشته
ننم سر کار آشه دائیم قاشق تراشه
خانم می‌خوره می‌شاشه
دختر یه دندونه سوار پوس هندونه
هندونه یُرغه میره درخونه داروغه میره
شوورم زن کرده پشتشو بر من کرده
یه نون ازم کم کرده
این یدونه نون پرپری من بخورم یا اکبری؟

 

چهارشنبه سوری

 

روزهایی پیش از عید، حاجی فیروز در کوی و برزن به راه می‌افتد. اغلب یک، دو نفر و یا بیشتر هستند. خودشان، صورت و گردن و دست‌ها را سیاه کرده و لباس سرخ و شلیته می‌پوشیند و کلاه مخروطی شکل مقوا ساخته بر سر می‌نهند و با دایره ای که به دست دارند ضرب گرفته و می‌خوانند:

حاجی فیروزه، سالی یه روزه و انعامی‌ دریافت می‌کنند. در خراسان و روستاهای اطراف آن، حاجی فیروز را جیگی جیگی نه نه خانم می‌گویند و این عنوان اشعار و ترانه بلندی است که همراه با ضرب دایره می‌خوانند. همین ترانه را در مراسم ختنه سوران نیز می‌خوانند.


در همین عصر، یعنی زمان «عباسیان» در ایام نوروز و به احتمال جشن‌های دیگر ایرانی، مراسم کارناوال یا جشن‌های سیار بر پا می‌شده است. در ایران در دوران آل بویه، نیز در بغداد و قاهره، از چنین مراسمی گزارش‌هایی لا به لای اوراق تاریخ ملاحظه می‌شود.

 

ابن معمار در نوروز سال 346 ( = 974 م ) اشاره می‌کند که مردم در مصر نمایش سیار بسیار با شکوهی برگزار کردند. این نمایش توسط بازاریان انجام شد که از جمله فیل‌هایی را با تزئین‌هایی بسیار جالب توجه آراسته و ضمن بازی‌ها و نمایش‌هایی گوناگون، مسافت مبدأ تا مقصدشان را که قاهره بود، در طول سه روز طی کردند.