سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

خدا دوستمان دارد...



 

 دل عاشق, توکل به خدا

خدا دوستمان دارد...
یه روز خدا یک گلی رو از بهشت به زمین فرستاد و به اون گفت روی زمین برای خود نقطه ای پیدا کن تا همون جا منزلگاه تو باشه.

 دل عاشق, توکل به خدا

گل از اون بالا منطقه ای رو دید زرد رنگ، سرزمین وسیع و پهناوری بود پیش خودش گفت من همین جا می مونم رو به خدا کرد و گفت: خدایا منو همین جا قرار بده خدا گفت گل من اینجا مناسب تو نیست؛گل گفت خدایا خودت به من گفتی انتخاب کن و من هم اینجا رو انتخاب کردم خدا گفت: نه همین که گفتم.

 دل عاشق, توکل به خدا

گل نالید که خدایا تو دل منو آزردی چرا با من این کار رو کردی کره زمین می چرخید و گل نظاره گر زمین بود ناگهان گل منطقه ای رو دید آبی رنگ آبی که از بالا برق زیبایی داشت زیبایی و برق رنگ آبی دل گل رو با خودش برد گل گفت خدایا من اینجا رو می خوام خدایا من و همین جا پایین بزار خدا گفت گل من اینجا هم مناسب تو نیست گل گفت خدایا چرا منو اذیت می کنی چرا به من سخت می گیری تو دل منو گل آفریدی شکننده و عاشق و حالا مدام دل عاشق منو می شکنی چرا اون چیزی که بهش علاقه*مند می شم و عاشق رو از من دور می کنی خدا گفت همین که گفتم.

و کره زمین همچنان می چرخید گل گریه می کرد و با چشمان گریان به زمین نگاه می کرد دلش گرفته بود خسته شده بود دوری اون دوتا سرزمین خیلی اذیتش می کرد به طوری که از خدا آرزوی مرگ می کرد. دوست داشت زود منزلگاهی رو پیدا کنه دیگه براش هیچی مهم نبود عشق مهم نبود، فقط یه چیز مهم بود دیگه خسته شده بود دوست داشت سریع جایی رو پیدا کنه و توش منزل کنه.

 دل عاشق, توکل به خدا

ناگهان چشم گل به سرزمینی افتاد سبز و زیبا گل پیش خودش فکر کرد و گفت عجب جایی چقدر اینجا سبزه سبز مثل برگهام مثل ساقه ام حتما اینجا جای منه خدا می خواسته من اینجا باشم که نگذاشته او دو مکان قبلی بمونم آره بابا جای من اینجاست گل عاشق و دل داده تر از گذشته شده بود عاشق تر از گذشته رو به خدا کرد و گفت خدایا فهمیدم چقدر دوستم داری تو همین رو می خواستی خدایا منو اینجا قرارم بده زود باش دیگه طاقت ندارم خدا گفت گل من اینجا هم مناسب تو نیست جای دیگه*ای رو انتخاب کن.

گل گریه کرد و گفت:خدایا چرا با من اینکار رو می کنی من گلم دل منو نشکن خدایا من با تو قهر می کنم خودت برام جایی پیدا کن تو برای خواسته های من اهمیتی قایل نیستی خدا گفت:به من توکل می کنی ؟ گل گفت: هر کاری دوست داری بکن. خدا دست گل رو گرفت و در تاریکی شب او را در جایی گذاشت.

گل از بس گریه کرده بود خوابش گرفت و ندید که خدا او را کجا گذاشت.گل خواب بود که نوری ملایم به چشمش خورد آروم چشماش رو باز کرد تا چشماش رو باز کرد دونه دونه های آبی خنک ریخت روی صورتش گل خیلی تشنه بود تشنه تشنه.

با قطره های آب تشنگیش رو بر طرف کرد با آب چشماشو شست وقتی چشماش بازتر شد دید پیر مردی مهربان با وجدی که توی چشماش فریاد می زد داره گل رو نگاه می کنه
گل اطرافشو نگاه کرد خدا اونو گذاشته بود توی یه باغچه کوچک توی خونه یه پیرمرد تنها پیر مرد خدا رو شکر کرد که گلی زیبا توی خونش در اومده گل*های دیگه به گل تازه وارد سلام گفتن و از اون استقبال کردن.

گل عاشق رو به آسمون کرد و به خدا گفت:خدایا منو توی این باغچه کوچک گذاشتی من لیاقتم این بود یا اون سرزمین های قشنگی که دیدم این بود اون سرزمینی که به من وعده داده بودی؟
خدا گفت:اولین جایی رو که دیدی اسمش بیابان بود جایی که توش آب نیست و خاکش داغه داغه تو اونجا بیش از چند دقیقه طاقت نمی آوردی و می مردی.

گل گفت :خوب اون سرزمین آبی چی بود
خدا گفت:اون قسمت دریا بود دریا پر آبه،آب شور تو اونجا خفه می شدی و می مردی.

گل گفت خدایا اون سرزمین سبز رنگ که هم جنس و رنگ خودم بود چی؟
خدا گفت:اسم اون سرزمین جنگله جنگل پر از درخت های بلند و تو هم رفته هست تو گلی هستی کوچک که احتیاج به آفتاب داری وجود اون درخت های بلند به تو اجازه نمی داد که آفتاب بخوری تو بدون آفتاب خشک می شدی و می مردی.

گل گفت:اینجا کجاست؟

 دل عاشق, توکل به خدا

خدا گفت:اینجا باغچه کوچک پیرمردیه که به تو می رسه آبت میده، کود برات می ریزه، مواظب حشره های موذی روت نشینه ...
گل گفت: خدایا پس چرا تو منو آنقدر عاشق کردی چرا اونجاها رو به من نشون دادی؟
خدا گفت:همه اینها بخاطر این بود که بفهمی و کاملاً درک کنی که من چقدر تو رو دوست دارم اگر از اول می آوردمت اینجا این قدر که الآن می دونی دوست دارم اون موقع نمی فهمیدی من تو رو اونقدر دوست دارم که دلم نمی خواد تو سختی بکشی .

اگر توی صحرا می مردی صحرا هم از مرگ تو غمگین می شد و دل مرده می شدمن هم به خاطر تو هم بخاطر صحرا این کار رو نکردم صحرای منم قشنگه پر از زیبایی هاست اگر تو توی دریا می مردی هم دریا ناراحت می شد هم ماهی های توی دریا تو خودت می دونی چقدر دریا قشنگه و زیبا اگر توی جنگل می مردی جنگل از قصه دق می کرد و خشک می شد اونوقت تمام حیوان ها هم می مردن حالا می بینی من همه شما رو دوست دارم گل و دریا و صحرا و هر چیزی که توی دنیاست همتون زیبا هستین و زیبا گل گفت خدایا منو ببخش تو چقدر مهربون هستی و ما چقدر نادون اما یه چیزی روی گل مونده بود رنگ گل از داغ عشق سرخ سرخ شده بود.

منبع:kocholo.org


ویدیو مرتبط :
چگونه عیب دوستمان را به او بگوییم؟؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چاره‌اندیشی برای حفظ حرمت زائران خانه خدا



 

حج


نماینده ولی‌فقیه و سرپرست حجاج ایرانی در حالی از احتمال لغو عمره مفرده آینده خبر می‌دهد كه با وجود هشدارهای هر ساله مسوولان ایرانی به مقامات عربستان دراین‌باره، توهین به زائران ایرانی در حج و عمره هر سال از سوی پلیس این كشور تكرار می‌شود.

به گفته آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری، از‌آنجا كه رهبر معظم انقلاب اسلامی بر حفظ عزت و حرمت زائران ایرانی تاكید دارند و با توجه به این كه سفر عمره، عملی مستحبی است، در صورتی كه مذاكرات با مقام‌های عربستان به نتیجه‌ای نرسد، این سفر معنوی برگزار نخواهد شد، اما در صورتی برگزار خواهد شد كه خواست‌های ایران برآورده شود.

احتمال لغو عمره مفرده، هشداری است كه سال‌هاست مسوولان ایرانی با مشاهده بی‌حرمتی‌های ماموران عربستان سعودی نسبت به ایرانیان، آن را به سعودی‌ها یادآوری می‌كنند، اما امسال این ماجرا شكلی جدی‌تر به خود گرفت؛ به طوری كه در تابستان امسال نیز نماینده ولی‌فقیه از توهین به روحانیان كاروان‌ها و ۸۰۰ هزار زائر ایرانی و سخنان اهانت‌آمیز خطبای مسجدالحرام و مسجدالنبی نسبت به شیعیان بشدت انتقاد كرد.

آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری در آن زمان، ضمن ارائه گزارش سفرش به رهبر معظم انقلاب تاكید كرد: به این دلیل این گزارش را اعلام كردم كه اگر بی‌حرمتی و توهین به زائران و روحانیون ادامه یافت، ایشان تصمیم بگیرند؛ البته تصمیم در این موضوع نیز دست من و دولت نیست بلكه باید رهبری كه سیاست‌های اصولی كشور را تعیین می‌كنند، تصمیم بگیرند و هرچه ایشان تصمیم بگیرند؛ ما موظف به انجام آن هستیم اما به نظر بنده، این وضع قابل تداوم نیست.

غلامحسین اسلامی‌فرد، مدیر ارتباطات و اطلاع‌رسانی بعثه در این زمینه در گفتگو با «جام‌جم» می‌گوید: احتمال مطرح شده از سوی آیت‌الله محمدی ری‌شهری حاصل مشاهدات ایشان در آخرین سفر عمره و توجهشان به گزارش‌های زائران ایرانی از این سفر‌ها بوده است.

او اظهار می‌كند: ممانعت از فعالیت روحانیون راهنمای كاروان‌ها، ممانعت از زیارت بقیع و حرم و توهین‌های كلامی به زائران همگی از جمله دلایلی است كه احتمال این تصمیم را افزایش می‌دهد.

اما توهین به زائران ایرانی فقط به آنچه مدیر ارتباطات و اطلاع‌رسانی بعثه می‌گوید ختم نمی‌شود و رفتارهایی چون انگشت‌نگاری و چهره‌نگاری از زائران ایرانی، ضرب‌وشتم آنان و ایجاد شرایط نامساعد برای زائران زندانی شده از سوی عربستانی‌ها در بازداشتگاه‌های این كشور نشان می‌دهد اهانت به ایرانیان برای پلیس تندروی مذهبی این كشور به امری عادی بدل شده است!

اسلامی‌فرد درباره واكنش مسوولان عربستان به شكایت مقامات ایرانی از اهانت به زائران می‌گوید: آنها معمولا این گزارش‌ها را تایید نمی‌كنند و حتی گاهی با شنیدن آنها ابراز تعجب می‌كنند.

با این حال، او با اشاره به این كه ممكن است مذاكرات ایران با عربستان برای پایان دادن به توهین‌ها به نتیجه برسد، تصریح می‌كند: پیشتر نیز عربستان در برابر برخی درخواست‌های ایران مثل برگزاری دعای كمیل و مراسم برائت از مشركان، نرمش نشان داده است.

او درباره شایعه سخنان تهدیدآمیز وزیر كشور سعودی در مراسم برائت از مشركان نسبت به زائران ایرانی مبنی بر امكان توسل به خشونت نسبت به ایرانیان می‌گوید: متاسفانه برخی اخبار نادرست باعث شده بود عربستان گمان كند ایران برنامه‌های جدیدی برای این مراسم دارد كه از طریق رایزنی با مسوولان عربستان، موضوع كاملا حل شد.