سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

حق بالاتر از دوستی با افلاطون است



ضرب المثل ایرانی, معنی ضرب المثل, ضرب المثل ایرانی

 

ضرب المثل بالا بیشتر در نزد اهل فضل و فلاسفه مصطلح و منتسب به ارسطو است . گاهی به جای افلاطون نام سقراط را در ضرب المثل می آورند ولی چون افلاطون استاد و معلم ارسطو بود و از طرف دیگر اختلاف نظر ارسطو با افلاطون بیشتر مورد بحث است بنابراین نام سقراط کمتر مقرون به حقیقت می باشد .

عبارت مثلی بالا در موردی به کار می رود که دو نفر با یکدیگر مناظره و مباحثه کنند و در این موقع بر آنکه کهتر و کوچکتر است خرده گیرند که در مقابل طرف دیگر که سمت استادی و اولویت دارد اصرار و احتجاج نکند و از او بخواهند که هر آنچه بزرگتر گوید تصدیق و تایید کند .

بدیهی است چون کتمان حقیقت به خاطر دوستی و اولویت طرف مقابل در نزد عقلا پسندیده نیست لذا به ضرب المثل بالا استناد کرده و حق مطلب را ادا می کنند .

اکنون باید دید حکمای عالی قدر یونانی سقراط و افلاطون چه گفتند و اختلاف نظر و مشرب ارسطو با آنان چه بوده که عبارت بالا را بر زبان آورده است . سقراط معلم افلاطون و افلاطون معلم ارسطو و این هر سه نفرموسس و بنیانگزار حکمت خوانده شدند که حکمای خلف دنبال آنان افتادند و کاروان حکمت و عرفان را تشکیل دادند .

سقراط در راه تعلیم و تربیت ابناء نوع ، جام شوکران سرکشید و از این رو از بزرگترین شهدای عالم انسانیت به شمارآمده است . مبنای نظریات سقراط بر مباحثات اخلاقی و کشف نادانی و کسب معرفت بوده است . اصرار داشت که مخاطب ، هرکه و در هر مقامی باشد به جهل خویش اقرار کند و به لزوم معرفت نفس و فضایل و کمالات نفسانی توجه نماید .

سقراط برای تعریف صفات عالیه شیوه استقرار به کار می برد یعنی از امور جاری شاهد و مثال می آورد و از جزییات به کلیات می رسید و پس از دریافت قاعده کلیه آن را بر موارد خاص تطبیق می نمود و برای تعیین تکلیف خصوصی اشخاص نتیجه می گرفت .

در واقع پس از استقرار به شیوه استنتاج و قیاس نیز می رفت و بدین وسیله فلسفه مبتنی بر کلیات عقلی را پایه گذاری کرده رشته استدلال مبتنی بر تصورات کلی را بدست افلاطون و ارسطو داد .

افلاطون( ۳۴۷ ۴۲۷ ق.م) به محسوسات توجه نداشت و معتقد بود :« آنچه علم بر آن تعلق گیرد عالم معقولات است .» که در زبان یونانی معنی آن صورت است و حکمای ما مثال خوانده اند . مثل جمع مثال یعنی : آنچه به خودی خود و به ذات خویش و مستقلاً و مطلقاً و به درجه کمال حقیقت دارد . محسوسات و موجودات عالم که متغیر و مقید به زمان و مکان و فناپذیر هستند به عقیده افلاطون فقط پرتوی از مثل خودشان می باشند . نسبت آنها به حقیقت مانند نسبت سایه به صاحب است . هر چه بهره آنها از آن مثل بیشتر باشد به حقیقت نزدیکترند .

افلاطون این رای و نظریه را به تمثیلی معروف بیان کرده و آن این است که : دنیا را تشبیه به مغاره ای نموده که تنها یک منفذ دارد و کسانی در آن مغاره از آغاز عمر اسیر و در زنجیرند . روی آنها به سوی بشن( فتح اول و دوم به معنی سر و تن و بدن اطراف هر چیزی است ) مغاره است و پشت سرشان آتشی افروخته است که به منفذ پرتو انداخته و میان آنها و آتش دیواری است.

کسانی پشت دیواردر حرکت هستند و اشیایی با خود دارند که بالای دیوار آمده و سایه آنها بر منفذ مغاره که اسیران رو به سوی آن دارند می افتد . اسیران سایه ها را می بینند و گمان حقیقت می کنند در حالی که حقیقت چیز دیگری است و آن را نمی توانند دریابند مگر اینکه از زنجیر رهایی یافته از مغاره درآیند . پس آن اسیران مانند مردم دنیا هستند و سایه هایی که به سبب روشنایی آتش می بینند مانند چیزهایی است که از پرتو خورشید بر ما پدیدار می شود و لیکن آن چیزها هم مانند سایه ها بی حقیقت هستند و حقیقت مثل است به انسان که انسان تنها به قوه عقل و به سلوک مخصوص آنها را ادراک تواند نمود .

به عقیده افلاطون روح آدمی پیش از حلول در بدن در عالم مجردات و معقولات بوده و حقایق را درک نموده است . اکنون آن حقایق فراموش شده و کسب علم و معرفت در واقع تذکر است چه : آدمی اگر یکسره نادان بود و مایه علمی نداشت البته حصول علم برای او میسر نمی شد .

ارسطو بزرگترین محقق و متبحرترین حکمای تدوین و تنظیم کننده علم و حکمت است . ارسطو از فلاسفه قرن چهارم پیش از میلاد است . مدت بیست سال شاگرد افلاطون بود و چند سال هم اسکندر کبیر را تعلیم داد . در بیرون شهر آتن گردشگاهی وجود داشت موسوم به لوکایون که ارسطو در آن گردشگاه به تعلیم شاگردان می پرداخت . حکمت ارسطو به حکمت مشاء معروف است چه ضمن گردش و راه پیمایی درس می داد و بهمین جهت پیروان او را مشائی می گویند .

ارسطو شرافت انسان را در حصول علم می دانست و می گفت :« اختصاص و مزیت انسان به این است که بدون غرض و قصد انتفاع ، طالب دانش و معرفت است به همین جهت فنون علم هرچه از نفع و سود ظاهری دورتر باشند شریفتر هستند چنان که اشرف علوم حکمت نظری است که فایده دنیوی ندارد .» اساس کار ارسطو در کشف طریق تحصیل علم همان تحقیقات سقراط و افلاطون بود ولیکن طبع موشکاف او به مباحثه سقراطی قانع نگردید و بیان افلاطون هم در باب مثل و منشا علم و سلوک در طریق معرفت را مطابق با واقع ندانسته در مقابل مغالطه و مناقشه سوفسطاییان و جدلیان ، بنا را بر کشف قواعد صحیح و استدلال و استخراج حقیقت گذاشت و به رهبری سقراط و افلاطون اصول منطق و قواعد قیاس را به دست آورده است و آن را برپایه ای استوار ساخت که هنوز کسی برآن چیزی نیفزوده است .

اینکه او را معلم اول لقب داده اند بسیار بجا بوده است زیرا اهل جدل و حال نبود و جز قوه تعقل چیزی را در تحصیل علم دخیل نمی دانست از این رو از آغاز با افلاطون اختلاف نظر و مشرب داشت ولی عقاید خویش را ضمن تجلیل و مهرورزی به استاد خویش ابراز می کرد . ارسطو به پیروی و تبعیت از افلاطون افتخار می کرد و تکیه کلام او در بیان عقاید ما افلاطونیان بوده است ولی در عین حال در تحقیقات خویش از رد و ابطال رای افلاطون در باب مثل و بعض امور دیگر خودداری نکرده در این مقام می گفته است :

« افلاطون را دوست دارم اما به حقیقت بیش از افلاطون عقیده دارم .» و یا به صورت دیگر :« حق بالاتر از دوستی با افلاطون است .» که امروزه به صورت ضرب المثل درآمده است .

منبع:iketab.com


ویدیو مرتبط :
‫تمثیل غار افلاطون‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سنجش عشق و دوستی



 

 

در این مطلب یک تست جالب روانشناسی مطرح می شود که ارتباط شما را با دوست داشتن تا حدی مشخص می کند پاسخ دادن و مشاهده نتیجهء این تست خالی از لطف نیست.

 

تست

 

سوال اول:

 

شما به طرف خانه کسی که دوست دارید می روید.دو راه برای رسیدن به انجا وجود دارد:

 

ـ یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد می رساند ولی خیلی ساده و خسته کننده است

ـ اما راه دوم به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر است ولی پر از مناظر زیبا و جالب است.

 

حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه محبوبتان انتخاب می کنید؟راه کوتاه یا بلند؟

 

 

سوال دوم:

 

در راه دو بوته گل رز می بینید. یکی پر از رزهای قرمز و دیگری پر از رزهای سفید. شما تصمیم می گیرید 20 شاخه از رزها را برای او بچینید. چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می کنید

(شما می توانید یا همه را یا از ترکیب دو رنگ انتخاب کنید)

 

 

سوال سوم:

 

با لاخره شما به خانه دوست یا معشوقتان می رسید و یکی از افراد خانوادهء او در را بر روی شما باز می کند.شما می توانید از او بخواهید که دوستتان را صدا بزند یا اینکه خودتان او را خبر کنید.

حالا چکار می کنید؟

 

 

سوال چهارم:

 

شما وارد منزل شده به اتاق دوستتان می روید ولی کسی آنجا نیست. پس تصمیم می گیرید رزها را همان جا بگذارید.

ترجیح می دهید آنها را لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟

 

 

سوال پنجم:

 

شب می شود شما و او هر کدام در اتاقهای جداگانه ای می خوابید. صبح زمانی که بیدار شدید به اتاق او می روید: دوست دارید شما وقتی که آنجا می روید او خواب باشد یا بیدار؟

 

 

سوال آخر:

 

وقت برگشتن به خانه است آیا راه کوتاه و ساده را انتخاب می کنید؟ یا ترجیح می دهید از راه طولانی و جالب تر بوید؟

 

تست

 

جواب ها

 

جواب سوال اول:

جاده نشان دهنده عشق است اگر راه کوتاه را انتخاب کرده اید. زود و آسان عاشق می شوید.

ولی اگر راه طولانی را انتخاب کرده اید به آسانی عاشق نمی شوید.

 

 

جواب سوال دوم:

 

تعداد رز های قرمز نشان دهنده آن است که در یک رابطه چقدر از خودتان مایه می گذارید و تعداد رزهای سفید برعکس نشان می دهد که شما چقدر در ان رابطه از طرف مقابلتان انتظار محبت دارید.

به طور مثال اگر 18 رز قرمز و 2 عدد رز سفید انتخاب کرده اید به معناست که شما 90% محبت می کنید و 10% انتظار محبت از طرف مقابل دارید.

 

 

جواب سوال سوم:

 

سوال سوم نشان دهنده طرز برخورد شما با مشکلات در یک رابطه است. اگر شما از اعضای خانواده درخواست کرده اید که محبوبتان را صدا بزند به این معناست که شما از مواجه شدن با مشکلات می ترسید و امیدوار هستید که مشکلات به خودی خود حل شوند. ولی اگر خودتان به اتاق رفته اید که او را از حظور خود مطلع کنید این نشان می دهد که شما با مشکلات روبرو می شوید و دوست دارید آنها را هر چه زودتر حل کنید.

 

 

جواب سوال چهارم:

 

محل قرار دادن رزها نشان دهنده اشتیاق شما برای دیدن محبوبتان است. اگر آنها را بر روی تخت بگذارید نشان می دهد که دوست دارید او را زیاد ببینید و اگر انها را لب پنجره قرار می دهید یعنی اگر او را زیاد هم نبینید تحمل می کنید.

 

 

جواب سوال پنجم:

 

سوال پنجم نشان دهنده تفکر و طرز فکر شما در بارهء شخصیت فرد محبوبتان است. اگر شما او را در حالی که خوابیده است در اتاق می بینید. این به این معنی است که شما او را همانطور که است دوست دارید و اگر او را بیدار دیده اید یعنی انتظار دارید او مطابق میل شما بشود.

 

 

جواب سوال آخر:

 

راه بازگشت به خانه نشان دهنده دوام عشق شماست. اگر راه کوتاه را انتخاب کرده اید مدت عاشق بودن و دوست داشتن شما کوتاه است و اگر راه بلند را انتخاب کرده اید مدت زیادی در عشق خود پایدار خواهید بود.