سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
تو نیکی می کن و در دجله انداز
مصراع مثلی بالا نیم بیتی از ابیات روان وسلیس شیخ اجل سعدی شیرازی است که به دوشکل و صورت در دیوانش آمده شهرت و شیاع آن در افواه تا به حدی است که احتیاج به توضیح و تعبیر ندارد .
تفکر و تامل در این موضوع کافی است مدلل دارد که سعدی از این شعر مقصودی نداشت واصولا ماجرای جالبی انگیزه شاعر ارجمند ایران در سرودن آنبوده است که ذیلا شرح داده می شود .
متوکل خلیفه جابر و سفاک عباسی که به تحریک وزیر ناصبی مذهبش عبدالله بن یحیی بن خاقان در عداوت و دشمنی با خاندان بنی هاشم زبانزد خاص و عام می باشد اخلاقا مردی عیاش وشهوت پرست بود و به جوانان صبیح المنظر نیز تعلق خاطر داشت .
یکی ازاین جوانان خوش سیما به نام فتح بیش از دیگران مورد علاقه و توجه خلیفه قرار گرفت به قسمی که دستور داد تمام فنون زمان را از سوارکاری و تیراندازی و شمشیر بازی به او آموختند تا اینکه نوبت به شناوری و شناگری رسید . قضا را روزی که فتح در شط دجله شنا می کرد تصادفا موج سهمگینی برخاست و جوان را در کام خود فرو برد . غواصان وشناگران متعاقبا به دجله ریختند و تمام اعماق آن شط را زیرورو کردند ولی کمترین اثری از جوان مغروق نیافتند .
چون خبر به متوکل رسید آنچنان پریشان شد که از فرط اندوه و کدورت گوشه عزلت گرفت و در به روی خویش و بیگانه بست :« وسوگندان غلاظ یاد کرد که تا آن را بدان حال که باشد نیاورند و او را نبینم طعام نخورم .» ضمنا فرمان داد که هر کس زنده یا مرده فتح را پیدا کند جایزه هنگفتی در یافت خواهد داشت . شناگران معروف بغداد همگی به دنبال غریق شتافتند و زیر و بالای شط دجله را معرض تفحص و جستجو قرار دادند . دیر زمانی از این واقعه نگذشت که عربی به دارالخلافه آمد و پیدا شدن گمشده را بشارت داد .
متوکل عباسی چنان مسرور و شادمان شد که سرتاپای بشارت دهنده را غرق بوسه کرد و او را از مال و منال دنیوی بی نیاز ساخت . چون محبوب خلیفه را به حضور آوردند چگونگی واقعه را از او استفسار کرد . فتح درحالی که از فرط خوشحالی در پوست نمی گنجید چنین پاسخ داد :« هنگامی که موج نابهنگام مرا برداشت تا مدتی در زیر آب غوطه خوردم و از سویی به سوی دیگر رانده می شدم. با مختصر آشنایی که از فنون شناوری آموخته بودم گاهی در سطح و گاهی در زیر آب دجله دست و پا می زدم . چیزی نمانده بود که واپسین رمق حیات را نیز وداع گویم که در این موقع موج عظیمی برخاست و مرا به ساحل پرتاب کرد . چون چشم باز کردم خود را درحفره ای ازحفرات دیواره دجله یافتم . از اینکه دست تقدیر مرا از مرگ حتمی نجات بخشید بسیارخوشحال بودم لیکن بیم آن داشتم که به علت گذشت زمان و براثرگرسنگی از پای درآیم . ساعتهای متمادی با این اندیشه خوفناک سپری شد که ناگهان چشمم به طبقی نان افتاد که از جلوی من بر روی شط دجله رقص کنان می گذرد .
دست دراز کردم نان را برداشتم و سدجوع کردم هفت روز بدین منوال گذشت و مرا درین هفت روز هر روزه ده نان بر طبقی نهاده می آمد . من جهد کردمی و از آن دو سه گرفتمی و بدان زندگانی می کردمی . روز هفتم بود که این مرد به قصد ماهیگیری به آن منطقه آمد و چون مرا در آن حفره یافت با تور ماهیگیری خود بالا کشید . راستی فراموش کردم به عرض برسانم که بر روی قطعات نان که همه روزه در ساعت معین بر روی دجله می آمد عبارت محمد بن الحسین الاسکاف دیده می شد که باید تحقیق کرد این شخص کیست و غرض و مقصودش از این عمل چیست .»
متوکل چون این سخن بشنید فرمان داد در شهر و حومه بغداد به جستجو پردازند و این مرد عجیب را هر جا یافتند به حضور آورند . پس از تفحض و جستجو بالاخره محمد اسکاف را در حومه بغداد یافتند و برای عزیمت به حضور خلیفه تکلیف کردند . محمد اسکاف در جواب جریان قضیه نان گفت : برنامه زندگی من از ابتدای تشکیل عائله این است که هر روز مقداری نان برای اطعام و انفاق مساکین کنار می گذارم تا اگر مستمندی پیدا شود با آن سد جوع کند یا آنکه با خود به خانه ببرد و با اهل و عیالش صرف کند ، ولی اکنون چند روزی است که کسی به سراغ نان نمی آید . ازآنجا که نان صدقه و انفاق را در هر صورت باید انفاق کرد لذا در این چند روزه قطعات نان را چند ساعتی پس از صرف ناهار و عدم مراجعه مستمندان ، به دجله می انداختم تا اقلا ماهیهای دجله بی نصیب نمانند .»
خلیفه وی را مورد تفقد و نوازش قرار داد و از مال و منال دنیا بی نیاز کرد. ضمنا در لفافه مطایبه به محمد اسکاف گفت :« تو نیکی را به دجله می اندازی بی خبر از آنکه خدای سبحان آن را در خشکی به تو باز می گرداند.» خواجه نظام الملک سؤال و جواب متوکل و محمد اسکاف را در قابوسنامه به این صورت نقل کرده که : خلیفه پرسید :« غرض تو از این چیست ؟» گفت :« شنوده بودم که نیکویی کن ودر آب انداز که روزی بردهد .»
منبع:iketab.com
ویدیو مرتبط :
تو نیکی کن در در دجله انداز ...
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
برتولوچی بعد از ۱۰ سال به دنیای سینما بازگشت / «من و تو» در جشنواره کن + عکس
سینما - فیلم سینمایی «من و تو» به کارگردانی برناردو برتولوچی فیلمساز ایتالیایی در شصت و پنجمین دوره جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد.
به گزارش خبرآنلاین، فیلم جدید برتولوچی که بر مبنای رمانی کوتاه و پرفروش نوشته نیکولا آمانیتی نویسنده ایتالیایی ساخته شده، روز چهارشنبه در بخش خارج از مسابقه جشنواره کن روی پرده رفت.
«من و تو» داستان لورنزو (یاکوپو اولمو آنتینوری) یک نوجوان 14 ساله تنها و عجیب و غریب است که نقشه میکشد با پنهان شدن در زیرزمین خانه که مدتهاست به حال خود رها شده، رویای خود را درمورد رسیدن به خوشبختی محقق کند. لورنزو برای اینکه پدر و مادرش متوجه قضیه نشوند، تصمیم میگیرد به آنها بگوید که قرار است با دوستانش به اسکی برود.
او برای یک هفته این فرصت را خواهد داشت که از تمام تقابلها و فشارها برای اینکه یک نوجوان «طبیعی» باشد، فرار کند. او نقشه کشیده دوران انزوای خود را با کتابهای ترسناک و فانتزی بگذراند، اما وقتی خواهر ناتنی بزرگترش (تئا فالکو) که به هرویین اعتیاد دارد، بدون اطلاع قبلی از راه میرسد، تمام نقشههای لورنزو به هم میریزد و...
یک نوجوان 14 ساله قهرمان «من و تو» فیلم جدید برناردو برتولوچی است
اولین بار نیست که برتولوچی در یک فیلم به مسئله انزوا میپردازد. «دنبالهرو» فیلمی که او در سال 1970 ساخت، درباره مردی است که آنقدر از محیط طبقه متوسط خود فاصله گرفته که جاسوس فاشیستها میشود. «آخرین تانگو در پاریس» (1972) هم درباره دیدار پنهانی دو غریبه منزوی است.
اکنون سوژه برتولوچی یک پسر 14 ساله درونگراست، اما فیلمساز 72 ساله چگونه توانست وارد دنیای ذهنی یک نوجوان شود؟
برتولوچی که نشسته بر صندلی چرخدار در نشست مطبوعاتی «من و تو» شرکت کرده بود، پاسخ داد: «خیلی سخت نبود. البته این مسئله که کتاب نیکولا آمانیتی به صورت اول شخص نوشته شده، به ما کمک کرد. ما همیشه در ذهن لورنزو هستیم.»
اهمیت زیرزمینی که داستان فیلم در آن اتفاق میافتد، چیست؟ فیلمهای برتولوچی به خاطر فضاسازیهایشان شهرت دارند: آپارتمانهای خالی به رنگ بژ و تالارهایی با لوسترهای بزرگ. فیلم جدید او یک زیرزمین تاریک دارد با یک مخمل سرخ و مورچه.
برناردو برتولوچی در مراسم فرش قرمز فیلم «من و تو»
برتولوچی در پایان گفت: «این فیلم برای من، بازگشت به زندگی است. در 10 سال گذشته به نوعی در رخوت زندگی کردم. زمانی بیدار شدم که پذیرفتم به لحاظ فیزیکی تغییر کردهام، زمانی که موقعیتم را پذیرفتم و دیگر با آن مبارزه نکردم. کتاب آمانیتی وادارم کرد یک فیلم بسازم.»
«من و تو» اولین فیلم برتولوچی پس از فیلم «خیالبافها» با موضوع وقایع سال 1968 پاریس، همین طور اولین فیلم ایتالیاییزبان او پس از 30 سال است. فیلمساز متولد پارما در 10 سال اخیر به خاطر مشکلات ناشی از فتق دیسک کمر فعالیت چندانی نداشته است.
برتولوچی سال 1988 برای «آخرین امپراتور» برنده اسکار بهترین کارگردانی و فیلمنامه اقتباسی شد. او برای فیلمهای فیلمهای «دنبالهرو» و «آخرین تانگو در پاریس» هم نامزد اسکار بوده است.
او سال 2007 جایزه شیر طلایی یک عمر دستاورد جشنواره ونیز را دریافت کرد و پارسال نیز اولین نخل طلای افتخاری سالانه جشنواره کن به او اعطاء شد. «استراتژی عنکبوت»، «آسمان سرپناه» و «بودای کوچک» از دیگر ساختههای برتولوچی است.
روز چهارشنبه همچنین دو فیلم «در جاده» به کارگردانی والتر سالس فیلمساز برزیلی و «ماشینهای مقدس» ساخته لیوس کاراکس فیلمساز فرانسوی در بخش مسابقه اصلی این دوره جشنواره کن به نمایش درآمدند.
«در جاده» از روی رمان جک کرواک ساخته شده و تولید مشترک فرانسه و برزیل است. گارت هدلوند، کریستن استیوارت، کرستن دانست، ویگو مورتنسن و سام ریلی در این فیلم بازی میکنند.
سال پارادایس نویسنده جویای نام نیویورکی (ریلی) کمی پس از مرگ پدرش با دین موریارتی یک مرد جوان بسیار جذاب که قبلا خلافکار بوده (هدلوند) و ماریو همسر او (استیوارت) آشنا میشود. سال و دین خیلی زود با هم صمیمی میشوند. آنها که تشنه آزادی هستند و اصلا دوست ندارند خود را در چارچوبهای زندگی محدود کنند، همراه ماریلو راهی جادهها میشوند.
فرانسیس فورد کوپولا از اواسط دهه 1970 قصد داشت رمان کرواک را به فیلم برگرداند که نشد. تا اینکه سال 2005 پروژه به دست والتر سالس افتاد.
او بیش از همه با فیلم «خاطرات موتورسیکلت» درباره سفرهای چه گوارا در دوران جوانی، شهرت دارد که سال 2004 یکی از رقبای کن بود.
والتر سالس کارگردان (راست) و ویگو مورتنسن بازیگر فیلم «در جاده»
سالس 56 ساله به خبرنگاران گفت: «تاکنون چند فیلم جادهای ساختهام. متوجه شدم هرچه بیشتر از ریشههای خود و از نقطه شروع فاصله بگیرید، درک بهتری نسبت به اینکه چه کسی هستید، از کجا آمدهاید و در نهایت چه میخواهید باشید، پیدا میکنید. هرچند در نهایت بخشی از خودتان را پشت سر جا میگذارید.»
او افزود: «آنچه ما در این فیلم به تصویر کشیدهایم با «خاطرات موتورسیکلت» که درباره شروع یک بیداری اجتماعی و سیاسی است، ارتباط دارد.»
«ماشینهای مقدس» لیوس کاراکس تولید مشترک فرانسه و آلمان یکی دیگر از 22 فیلمی است که بخت دریافت جایزه نخل طلای کن 2012 را دارند.
کایلی مینوگ و ایوا مندس در این فیلم بازی میکنند که داستان آن از صبح تا شب روی میدهد و سفر مردی به نام آقای اسکار (با بازی دنی لاوان در 11 نقش) را به تصویر میکشد که دائم تغییر هویت میدهد و از یک زندگی به زندگی دیگر میرود. او یه مدت آدمکش است، بعد یک زن گدای پیر میشود، بعد یک جن دیوانه، بعد یک مرد خانواده و این روند ادامه دارد.
ظاهرا آقای اسکار فیلم بازی میکند، از این نقش به آن نقش، اما دوربینها کجا هستند؟ آقای اسکار تنهاست. تنها همراه او سلین (ادیت اسکوب) راننده و منشیاش است که او را با یک لیموزین در خیابانهای پاریس میگرداند. آقای اسکار مثل یک آدمکش باوجدان از ماموریتی به ماموریت دیگر میرود، اما معلوم نیست خانه اصلیاش کجاست و خانوادهاش چه کسانی هستند.
کاراکس که «ماشینهای مقدس» اولین فیلم بلند او در 13 سال گذشته است، گفت: «این فیلمی درباره یک مرد و یک تجربه است، تجربه زنده بودن. آقای اسکار یک جور بازیگر است، کمی شبیه همه ما، کسی که هیچکس به او توجه ندارد.»
لیوس کاراکس کارگردان و کایلی مینوگ بازیگر فیلم «ماشینهای مقدس»
کاراکس که با فیلمهایی چون «عشاق پون نوف» و «پولا ایکس» شهرت دارد، درمورد نامفهوم بودن بخشهایی از فیلم جدید خود گفت: «عامه مردم کی هستند؟ فقط میدانم آدمهایی هستند که به زودی میمیرند!»
او افزود: «من فیلمهای عمومی نمیسازم، فیلمهای خصوصی میسازم. اجازه میدهم هر کس دوست دارد بیاید و آنها را ببیند.»
واکنشها نسبت به «ماشینهای مقدس» متفاوت بود. گروهی آن را «غمانگیز» و گروهی آن را «کاملا دیوانهوار» توصیف کردند.
شصت و پنجمین دوره جشنواره فیلم کن 16 تا 27 مه (27 اردیبهشت تا 7 خرداد) برگزار میشود..... / خبرگزاری : خبر آنلاین