سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
تاریخچه جالب سرود ملی ایران
ایران در طول تاریخ معاصر خود، پنج سرود ملی داشته که نخستین سرود، مربوط به دوره ناصرالدین شاه است. در دوره پهلوی دو سرود داشتهایم که محمدرضا شاه پس از عزل پدرش از حکومت، سرود ملی را به سرود شاهنشاهی تغییر داد.
نخستین سرود ملی، زمان ناصرالدین شاه به عنوان «سلام شاهی» اجرا میشده و ابتدا قطعه موسیقی بدون کلامی بوده که به سفارش پادشاه، از سوی ژنرال نظامی، موسیو لومر فرانسوی در مدرسه دارالفنون ساخته شده بود. اولین موزیک ملی ایران یا همان قطعه بیکلام سلام شاهی برای اولین بار تیر ۱۲۵۱ در مهمانی ملکه ویکتوریا با حضور ناصرالدین شاه نواخته شد و همان سال در فرانسه بر صفحه گرامافون ضبط شد.
با الهام گرفتن از این قطعه بیکلام، قطعه «ایران جوان» سال ۱۳۸۳ با پرداخت و آهنگسازی سیاوش بیضایی و شعری از بیژن ترقی با رهبری پیمان سلطانی و خوانندگی سالار عقیلی از سوی ارکستر ملی در تهران به اجرا درآمد که تبدیل به مشهورترین کار این خواننده هم شده و او در تمام کنسرتهایش با تشویق مردم این آهنگ را اجرا میکند.
۵۰ سال بعد، زمان حکومت رضاشاه چیزی مشابه همین سلام شاهی دوران قاجاریه، به نام سرود ملی شکل گرفت و بعد از او در دوره سلطنت پسرش محمدرضا شاه، آن را سرود شاهنشاهی نام گذاشتند!
دکتر رضا نیازمند در مطلبی با عنوان انجمن ادبی ایران و ماجرای آفرینش سرود شاهنشاهی منتشر شده در فصلنامه رهآورد که به سردبیری حسن شهباز در آمریکا به چاپ رسید، مینویسد: «... در این موقع رضاشاه تصمیم گرفت به مسافرت ترکیه برود. به او اطلاع دادند که در آنجا برای او سرود ملی خواهند نواخت. چون ایران سرود ملی نداشت، رضاشاه دستور داد به انجمن ادبی ایران تکلیف کنند سرود ملی تهیه شود.»
موضوع در انجمن مطرح شد ولی اعضا نمیدانستند چگونه سرود ملی تهیه کنند. ابتدا تصمیم گرفتند به سرودهای سایر ممالک گوش دهند تا معلوم شود اصولا سرود ملی چیست و متضمن چه مطالبی است. سپس شعرهایی بسرایند و با آهنگ بیامیزند. قرار شد آقای مینباشیان (غلامرضا خانسالار معزز) در انجمن حضور یابد و در اینباره راهنمایی کند.
مینباشیان در مدرسه موزیک که شعبهای از دارالفنون بود که در بالا به آن اشاره شد تحت نظر موسیو مولر فرانسوی، تحصیل موسیقی کرده بود و سپس معلم موسیقی شد و بعدها ریاست کل موزیک نظام را بهعهده داشت.
در جلسه انجمن قرار شد شاهزاده محمدهاشم میرزا افسر و مینباشیان با هم سرود را بسازند، به این ترتیب که شعر آن را شاهزاده افسر بسراید و آهنگ آن را مینباشیان تهیه کند. خیلی سریع سرود شاهنشاهی آماده و به دربار تقدیم شد که بهنظر رضاشاه برسد. شاه پس از شنیدن شعر و آهنگ، دو جای آن را اصلاح کرد! یکی اینکه گفته شده بود، «از اجنبی جان میستانیم» که رضاشاه گفت «از دشمنان جان میستانیم». دیگر کلمه «شهنشه» بود که گفته شده بود «شهنشه ما زنده بادا» که رضاشاه تغییر داد به «شاهنشه ما زنده بادا» و به این صورت سرود ملی ایران تهیه شد.
بعدها زمان محمدرضا پهلوی این سرود تغییر پیدا کرد و با نام رسمی سرود شاهنشاهی به عنوان سرود ملی ایران اجرا میشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ سرود شاهنشاهی بساطش برچیده شد و سرود ملی جمهوری اسلامی ایران جای آن را گرفت. البته این سرود هم دستخوش تغییراتی شد و سرود ملی فعلی جایگزین سرودی با عنوان پاینده بادا ایران شد. این سرود ملی بر اساس شعری از زندهیاد ابوالقاسم حالت و موسیقی زندهیاد محمد بیگلری سروده و ساخته شده بود و تا سال ۱۳۷۱ به عنوان سرود ملی کشورمان شناخته میشد اما پس از آن به دلایلی چون طولانی بودن تغییر کرد و «سر زد از افق» که از آن سال تاکنون سرود ملی کشورمان است، جایگزین شد. آهنگسازی این سرود ۵۹ ثانیهای را حسن ریاحی انجام داده و شعر آن را ساعد باقری گفته است.
خواندن شعر «عمو سبزیفروش» به جای سرود ملی!
داستانی که نقل میشود، مربوط به دانشجویان ایرانی است که در دوران سلطنت احمدشاه قاجار برای تحصیل به آلمان رفته بودند و وقتی به آنها گفته میشود سرود ملی ایران را اجرا کنند، دچار مشکلاتی میشوند که در این خاطره بیان شده است. دکتر جلال گنجی فرزند سالار معتمد گنجی نیشابوری آن را نقل کرده و در فصلنامه رهآورد شماره ۳۵ هم منتشر شده اما نگاهی دوباره به آن خالی از لطف نیست. در این خاطره واقعی آمده است:
«ما هشت دانشجوی ایرانی بودیم که در آلمان در عهد احمدشاه تحصیل میکردیم. روزی رئیس دانشگاه به ما اعلام کرد همه دانشجویان خارجی باید از مقابل امپراتور آلمان رژه بروند و سرود ملی کشور خودشان را بخوانند. ما بهانه آوردیم که عدهمان کم است. گفت اهمیت ندارد. از برخی کشورها فقط یک دانشجو در اینجا تحصیل میکند و همان یک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد کرد و سرود ملی خود را خواهد خواند.
چارهای نداشتیم. همه ایرانیها دور هم جمع شدیم و گفتیم ما که سرود ملی نداریم و اگر هم داریم، به یاد نداریم. پس چه باید کرد؟ وقت هم نیست که از نیشابور و از پدرمان بپرسیم. به راستی عزا گرفته بودیم که مشکل را چگونه حل کنیم. یکی از دوستان گفت: اینها که فارسی نمیدانند. چطور است شعر و آهنگی را سر هم بکنیم و بخوانیم و بگوییم همین سرود ملی ماست؟ کسی نیست که سرود ملی ما را بداند و اعتراض کند.
اشعار مختلفی را که از سعدی و حافظ میدانستیم، با هم تبادل کردیم، اما این شعرها آهنگین نبود و نمیشد به صورت سرود خواند. بالاخره من گفتم: بچهها، عمو سبزیفروش را همه بلدید؟ گفتند: آری. گفتم: هم آهنگین است و هم ساده و کوتاه. بچهها گفتند: آخر عمو سبزیفروش که سرود نمیشود. گفتم: بچهها گوش کنید! و خودم با صدای بلند و خیلی جدی شروع به خواندن کردم: «عمو سبزیفروش... بله. سبزی کمفروش... بله. سبزی خوب داری؟... بله» فریاد شادی از بچهها برخاست و شروع به تمرین کردیم. بیشتر تکیه شعر روی کلمه «بله» بود که همه با صدای بم و زیر میخواندیم. همه شعر را نمیدانستیم. با توافق همدیگر، سرود ملی به اینصورت تدوین شد:
عمو سبزیفروش!... بله/ سبزی کمفروش!... بله/ سبزی خوب داری؟... بله/ خیلی خوب داری؟... بله/ عمو سبزیفروش!... بله/ سیب کالک داری؟... بله/ زالزالک داری؟... بله/ سبزیت باریکه؟... بله/ شبهات تاریکه؟... بله/ عمو سبزیفروش!... بله...
این را چند بار تمرین کردیم. روز رژه با یونیفورم یکشکل و یکرنگ از مقابل امپراتور آلمان، عمو سبزیفروشخوانان رژه رفتیم. پشت سر ما دانشجویان ایرلندی در حرکت بودند. از بله گفتن ما به هیجان آمدند و بله را با ما همصدا شدند، بهطوری که صدای بله در استادیوم طنینانداز شد و امپراتور هم به ما ابراز تفقد فرمودند و داستان به خیر گذشت.»
«ای ایران» سرود ملی نیست
برخی به اشتباه قطعه «ای ایران» را سرود ملی میدانند، در حالی که این قطعه سرود رسمی هیچ یک از دولتهای ایران نبوده، بلکه یک سرود میهنی است. این سرود در نخستین سالهای پس از انقلاب اسلامی و تا پیش از گردآوری نخستین سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان سرود ملی استفاده میشد که براساس شعری از حسین گلگلاب، استاد پیشین دانشگاه تهران شکل گرفته و در جریان اشغال نظامی ایران از سوی متفقین کامل شد. این قطعه همان سالها به رهبری روحالله خالقی، آهنگساز مشهور و خوانندگی بنان اجرا شده و از جمله آثار درخشان موسیقی میهنی محسوب میشود.
ویدیو مرتبط :
سرود ملی ایران جالب گناباد
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
لجبازیهای آقای رئیس مانع نواحته شدن سرود ملی ایران در ورشو شد
لجبازیهای آقای رئیس مانع نواحته شدن سرود ملی ایران در ورشو شد
لجبازیهای آقای رئیس مانع نواحته شدن سرود ملی ایران در ورشو شدآخرین روز رقابتهای جهانی وزنهبرداری سرانجام برای ورزش کشورمان خوشیمن بود ملیپوشان جوان کشورمان توانستند سرانجام با کسب چهار مدال آبروی وزنهبرداری ایران را بخرند.
هرچند لجبازیهای مدیریتی در فدراسیون وزنهبرداری منجر به این شد که در طول دوازده روز برگزاری این رقابتها سرود جمهوری اسلامی ایران در سالن برگزاری رقابتها نواخته نشود و همینطور عنوان «قویترین مرد جهان» که چند سالیاست در اختیار ایران بوده از کفمان برود. مسئلهای که البته به هیچ وجه حسین رضازاده و دوستانش در فدراسیون وزنهبرداری زیر بار آن نمی روند.
آمارسازی و اتکاء به آمار البته موضوعی است که در هشت سال اخیر به یکی از نمادهای مدیریتی دولت احمدینژاد تبدیل شده بود اما گویا مدیرانی که از دولت قبل باقی ماندهاند همچنان بر سنت قدیم خود پافشاری می کنند و اینچنین است که حسین رضازاده در دفاع از عملکرد خود در رقابتهای جهانی لهستان به جایگاه سوم ایران اشاره می کند و می گوید:« متاسفانه برخی ها که اسم خود را کارشناس وزنه برداری گذاشته اند، اما هیچ چیز جز شکست وزنه برداری آنها را خوشحال نمی کند، در رسانه ها اینطور عنوان کرده اند که تیم ایران هفتم شده که این موضوع کذب محض است.
در رده بندی تیمی رقابتهای وزنه برداری چیزی که اهمیت دارد امتیاز وزنه برداران است نه مدالی که به دست می آورند. در همین رقابتهای جهانی کشورهای زیادی مدال کسب کردند اما در پایان تیم ایران به عنوان تیم سوم رقابتها معرفی شد و کاپ قهرمانی گرفت. در همین رقابتها کره شمالی 10 مدال طلا، نقره و برنز گرفت، اما چرا به مربی آنها کاپ داده نشد.»
گرچه رضازاده قصد داشت با این مثال از عملکرد خود دفاع کند اما همین مثال ساده آقای رئیس خود برهان قاطعی است بر عملکرد ضعیف تیم ملی وزنهبرداری. چرا که همین آمار ارقامی را که رضازاده بیان داشت را اگر در معرض قضاوت هر عقل سلیمی قرار دهید خواهد گفت که بی شک عملکرد تیم ملی کره شمالی با ده مدال از عملکرد تیم ملی کشورمان با چهار مدال بهتر و قابل دفاعتر است.
حسین رضا زاده و کورش باقری از زمان اردوی تیم ملی تا کنون با هم رفاقت عجیبی داشتند. به گونهای که رضازاده تا کنون همهجوره پای باقری ایستاده و حتی استعفای روز گذشته وی را نیز نپذیرفته است. همین رفاقت هم باعث شده تا دعوای میان ملی پوشان و باقری، رضازاده طرف باقری را بگیرد و ملی پوشان را کنار بگذارد.
رضا زاده البته در بیان آمار خود نگفته که کره شمالی با چهار وزنهبردار ده مدال کسب کرده که متوسط 2.5 مدال برای هر ورزشکار را شامل می شود و تیم ملی کشورمان با هشت وزنه بردار چهار مدال کسب کرده که متوسط جالب نیم مدال به ازای هر وزنهبردار را ثبت کرده است.
با این حال رضا زاده معتقد است که جایگاه ایران در این رقابتها همان جایگاه سومی است ولو اینکه این جایگاه با مدالهای شب آخر رقابتها کسب شده باشد و حتی سرود ملی کشورمان یک بار هم در سالن رقابتها نواخته نشده باشد.
حالا بد نیست بررسی کنیم تا بدانیم ماجرای جایگاه سوم کشورمان با این عملکرد درخشان از کجا سرچشمه می گیرد.
فدراسیون جهانی وزنه برداری بعد از اینکه تعداد وزنهبردارهای شرکت کننده در رقابتهای جهانی رو به کاهش نهاد و این رقابتها در حال افول بود برای ترغیب کشورها به شرکت در این رقابتها متر و معیار امتیازی را جایگزین متر و معیار مدالی در این رقابتها کرد. به این ترتیب تیمها به جای اینکه با سه ورزشکار مدال آور خود در این رقابتها شرکت کنند سعی می کنند در همه رشتهها وزنه بردار داشته باشند. این را هم در نظر بگیرید که صرف شرکت هر وزنه بردر در مسابقه اندک امتیازی را برای هر تیمی به همراه دارد.
یعنی اگر شما در میان دوازده وزنه بردار شرکت کننده در یک دسته دوازدهم هم شوید امتیازی را برای تیم کشورتان کسب کردهاید. اینچنین است که مجید عسکری، جابر بهروزی و سجاد بهروزی، رسول تقیان و علیرضا دهقان در این رقابتها بدون اینکه حتی یک بار روی سکو بروند در مجموع 244 امتیاز برای کشورمان کسب کردهاند.
اشاره رضازاده به جایگاه سومی ایران در رده بندی امتیازی از یک جهت دیگر هم محل اشکال است و آن اینکه از 64 کشور شرکت کننده در این رقابتها تنها هشت تیم با ترکیب کامل هشت وزنهبردار به این رقابتها پای گذاشته اند که سوم شدن در میان هشت تیم هم اتفاق عجیبی برای تیم ملی کشورمان نیست.
حسین رضازاده و کوروش باقری در جریان اختلافات یک سال گذشته میان کادر فنی و ملیپوشان با کنار گذاشتن قهرمانهای المپیکی که از شانس بیشتری برای کسب عناوین قهرمانی و جایجایی رکوردهای جهانی داشتند سعی در تنبیه کردن آنها داشتند و حالا با پیش کشیدن نتایج امتیازی رقابتهای جهانی سعی در توجیه عملکرد ضعیف خود دارند.
برای دیدن اندازه واقعی تصویر کلیک کنید.
جدول رتبه بندی مدالی کشورهای شرکت کننده در رقابتهای جهانی لهستان که توسط سایت فدراسیون جهانی وزنه برداری منتشر شده و تیم کشورمان در جایگاه ششم این جدول قرار گرفته است.
تنها اتکا به نتایج امتیازی در این رقابتها از این جهت خنده دار و مضحک به نظر می رسد که همه کشورها دوسال بعد از المپیک را به قصد کسب مدال در رقابتهای جهانی قدم می گذارند و دو سال قبل از المپیک را به قصد کسب امتیاز دراین رقابتها شرکت می کنند. جابجایی شش رکورد جهانی در همین رقابتهای لهستان گواه رویکرد کشورهای شرکت کننده در این رقابتهاست.
دو سال قبل از المپیک از این جهت اهمیت دارد که بنا به قوانین جدید جهانی کسب سهمیه المپیکی کشورها به متوسط امتیاز کشورها در این رقابتها بستگی دارد. یعنی برای تیمهای شرکتکننده در رقابتهای 2014 آلماتی و 2015 هیوستون کسب امتیاز اهمیت بیشتری از کسب مدال دارد چنانکه در این دوره از رقابتها کسب مدال از کسب امتیاز اهمیت بیشتری داشت. با همین گواه ساده هم می توان ادعاهای رضازاده را یا جوری شوخی خواند یا حرفهای او را از سر بی اطلاعی دانست.
به هر حال هرچقدر هم که حسین رضازاده از بی خبری دیگران سخن بگوید و جایگاه درست ایران را در این رقابتها سوم بداند خود او ما خوب می دانیم که وزنهبرداری رشته مدال آور المپیکی است و در مسابقات المپیک دیگر نمیتوان همگان را به بی خبری متهم کرد./تابناک