سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

بهبود باور نکردنی این دختر پس از سوختگی


کیلی بروکبانک دو ماه پیش در یک آتش سوزی با 25 درصد سوختگی مواجه شد. اما این دختر 16 ساله اکنون، به شکلی باورنکردنی بهبود یافته است.

فرارو: کیلی بروکبانک دو ماه پیش در یک آتش سوزی با 25 درصد سوختگی مواجه شد. اما این دختر 16 ساله اکنون، به شکلی باورنکردنی بهبود یافته است.

به گزارش دیلی میل، از او زمانی که در خانه تنها بود، دچار این سانحه شد و نوک انگشتان، مو، مژه، ابرو و بخش عمده‌ای از پوست خود در دست، پا، صورت و شکم را از دست داد.

در این رابطه، او گفته که فقط خوش‌شانس بوده است. گفتنی است که آن آتش‌سوزی بسیار شعله‌ور بوده و دود آن مستقیم به چربی زیر پوستش نفوذ کرده که باعث شده پوستش مانند بطری شیر شود. آتش‌نشانان نیز اظهار کرده‌اند که کیلی خیلی خوش‌شانس بوده که زنده مانده است.

در ادامه، تصاویری را خواهید دید که گویای این اتفاق است.

بهبود باور نکردنی دختر 16 ساله پس از سوختگی شدید

بهبود باور نکردنی دختر 16 ساله پس از سوختگی شدید

بهبود باور نکردنی دختر 16 ساله پس از سوختگی شدید

بهبود باور نکردنی دختر 16 ساله پس از سوختگی شدید

بهبود باور نکردنی دختر 16 ساله پس از سوختگی شدید

بهبود باور نکردنی دختر 16 ساله پس از سوختگی شدید

بهبود باور نکردنی دختر 16 ساله پس از سوختگی شدید


ویدیو مرتبط :
حافظه باور نکردنی دختر ایرانی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

هدیه باور نکردنی به دختر (طنز)



داستان دختر, داستان, دوست دختر, دوست

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟

پسر: آره عزیز دلم

دختر: منتظرم میمونی؟

پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند

پسر: منتظرت میمونم عشقم

دختر: خیلی دوستت دارم

پسر: عاشقتم عزیزم

************


بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد.

پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی.

دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه

به همین راحتی گذاشت و رفت؟

پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت: میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟

دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسی چیزی نگفته بود و بی امان گریه میکرد

پرستار: شوخی کردم بابا ! رفته دستشویی الان میآدLaughing