سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

این طفل یک شبه ره یکساله می رود



 

 ضرب المثل این طفل یک شبه ره یکساله می رود, غزلیات حافظ

این طفل یک شبه ره یکساله می رود

از مصراع بالا که به صورت ضرب المثل در آمده است در نشان دادن استعداد خارق العاده افراد که موجب بروز ظهور امور و اعمالی شگفت انگیز و خارج از حدود متعارف و انتظار می شود استفاده می کنند.

راجع به ترقیات و پیشرفتهای شگرفی که زودتر از موعد مقرر تحقق پیدا می کنند نیز به آن تمثیل می جویند. ضرب المثل بالا متناسب با این موضوع به صور اشکال مختلفه گفته می شود. گاهی گفته می شود: این طفل یکشبه ره دهساله می رود و زمانی دهساله را تا حد صد ساله افزایش می دهند که طبعا دور از ذهن و تصور خواهد بود پیداست عبارت بالا همان مصرع دوم از بیت چهارم غزل شیوای خواجه شیراز حافظ شیرین سخن است.

یکی از بازرگانان شیراز در سفری که به کشور بنگاله کرده بود تحف و هدایای گرانقیمتی به حضور سلطان غیاث الدین بن اسکندر بنگالی معروف به اعظم شاه پادشاه بنگاله تقدیم داشت و بدین وسیله مورد توجه واقع شد . شبی از شبهای بهاری که اعظم شاه محفل انسی ترتیب داده بود بازرگان موصوف را نیز به آن مجلس خواند . مهتاب شبی بود قرص و قمر دامن کشان انوار سیمین خود را بر روی باغ و چمن و کاخ سلطانی می گسترانید. به قول مؤلف الفهرست در دستگاه طرب سلطان سه دختر طناز به اسامی مستعار سرو وگل و لاله خدمت می کردند که یکی می نواخت ، دیگری می خواند و سومی با رقص شور انگیزش دلهای جمع را مسخر می کرد . مادر این سه دختر مرده شوی بود که او را به اصطلاح عربی متعارف غساله و دخترانش را هم قهرا دختران غساله و یا به قول ظرفا و شوخ طبعان هند ثلاثه غساله می گفته اند.

باری چون بزم دیجور کاملا گرم شد وسرو گل و لاله به نغمه سرایی و دلربایی پرداختند سلطان غیاث الدین را وجد و نشاطی زاید الوصف دست داد و ساقی گلفام مجلس را مخاطب قرار داده در حال نشاط و سرمستی مرتجا چنین گفت: ساقی حدیث سرو و گل و لاله می رود و با سرودن این مصراع که در آن صنعت ایهام به کار رفته و مرادش سه دختر غساله- ثلاثه غساله- بوده است که در آن مجلس بزم و طرب طنازی و هنر نمایی می کردند از ساقی جام شراب خواست . آن گاه هر چه تلاش کرد که با این مصراع و مطلع زیبا غزلی بسازد توفیق نیافت . بنا به استدعا و پیشنهاد حاضران مجلس مصراع مزبور را به مسابقه گذاشت و به شاعران پارسی گوی مقیم بنگاله مدت یکماه مهلت داد که با این مطلع به مناسبت آن مجلس غزل بسازد و سروده هر کس برنده شناخته شود به قول صاحب تاریخ بحیره پنجاه خروار قماش به او داده خواهد شد.
بازرگان ایرانی مورد بحث که در آن مجلس حضور داشت از پادشاه بنگاله خواهش کرد که مدت ضرب الاجل را تمدید نماید تا خواجه شیراز هم در این مسابقه ادبی شرکت کند . سلطان غیاث الدین رای بازرگان را پسندید ومدت مسابقه را تا مراجعت مجدد بازرگان از ایران تمدید کرد.

بازرگان موصوف به سرعت امور تجاری خود را در بنگاله سرو صورت داده به جانب شیراز روان گردید و ماوقع را به اطلاع حافظ رسانید.

غزل سرای نامی شیراز پس از اطلاع و آگاهی از جریان مجلس و عشوه گریهای سرو وگل و لاله که موجب نشاط خاطر سلطان غیاث الدین شده بودند غزل مشهور زیر را ساخت و به همان بازرگان شیرازی داد تا طوطیان هنر را شکر کن سازد:

ساقی حدیث سرو وگل و لاله می رود
وین بحث با ثلاثه غساله می رود
می ده که نو عروس چمن حد حسن یافت
کار این زمان زصنعت دلاله می رود
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می رود
طی زمان ببین و مکان در سلوک شعر
کاین طفل یکشبه ره یکساله می رود
باد بهار می وزد ازبوستان شاه
وزژاله باده در قدح لاله می رود
آن چشم جاودانه عابد فریب بین
کش کاروان سحر بدنباله می رود
خوی کرده می خرامد و بر عارض سمن
از شرم روی او عرق از ژاله می رود
ایمن مشو زعشوه دنیا که این عجوز
مکاره می نشیند و محتاله می رود
چون سامری مباش که زر دید و از خری
موسی بهشت و از پی گوساله می رود
حافظ زشوق مجلس سلطان غیاث الدین
خامش مشو که کار تو از ناله می رود

منبع:avaxnet.com


ویدیو مرتبط :
طفل صغیر عطشانم ای رودم ای رود/ آتش زده بر دامانم ای رودم ای رود

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دختری که یک شبه ره صد ساله را رفت



آزاده نامداری , مجری پر انرژی تلویزیون

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، پای صحبت مجری پر انرژی تلویزیون نشستیم.خانمی که  كه خیلی‌ها معتقدند با اجراهایش یك شبه ره صدساله را رفت. خودش می‌گوید دوست داشت به دور از تمام هیاهوهای اجرا، یك گوشه آرام بنشیند و كتاب‌های مورد علاقه‌اش را بخواند یا دغدغه‌هایش را روی كاغذ بیاورد اما حالا كار از كار گذشته و همه راه‌ها برای او فعلا به اجرا ختم شده. توصیه می‌كنیم خواندن سؤال و جواب‌های مجله "ایده آل" را با آزاده نامداری از دست ندهید.

اولین اجرا زنده ات چطور بود؟

شاید باورتان نشود اما من خونسردترین آدمی بودم كه روبه‌روی دوربین برنامه زنده قرار گرفت. در واقع هیچ  دركی از برنامه زنده نداشتم بنابراین طبیعی است كه هیچ استرس و دلهره‌ای هم نداشته باشم. در حقیقت حس خاصی نداشتم، درست مثل این است كه دفعه اول كسی را هل بدهی داخل آب و به این دلیل كه هیچ دركی از مفهوم آب و خفه شدن وجود ندارد، ترسی هم نخواهد داشت.

اولین‌بار كه مقابل دوربین بودم، برای مجریگری نبود، شبكه جام‌جم به عنوان شاعر، مهمان برنامه بودم و هیچ‌ حسی برای اینكه بخواهم روزی شغل مجریگری را انتخاب كنم، نداشتم. مدتی گذشت تا اینكه تابستان 84 برای اولین‌بار به عنوان مجری روبه‌روی دوربین برنامه زنده قرار گرفتم.من دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی بودم، اما به هنر و كارهای پشت صحنه خیلی علاقه داشتم. البته علاقه‌ اصلی‌ام نویسندگی و نمایشنامه‌نویسی بود، كلا در این فضاها سیر می‌كردم. خیلی اتفاقی در تست مجریگری شركت كردم و قبول شدم. این ماجرای مجری‌شدن من است.

در برنامه‌های بعدی چون متوجه شده بودم كه زیر ذره‌بین هستم و تعداد زیادی از مردم من را می‌بینند، كمی نگران شدم.

اولین تلاش جدی ای كه برای مجریگری انجام دادی، چه بود؟

از  اواسط برنامه «تازه‌‌ها» تصمیم گرفتم مجریگری را دنبال كنم، از همانجا هم بود كه قضیه برایم جدی شد. احساس كردم مردم برنامه‌ام را دنبال می‌كنند و می‌توانم به عنوان یك شغل به آن تكیه كنم. بعد از آن سعی كردم مجری بهتری شوم. فیلم‌های ضبط‌شده‌ام را كامل می‌دیدم. در آن زمان یك هجمه‌ای به من وارد بود مبنی بر اینكه تند صحبت می‌كنم. شروع كردم به تمرین كردن كه شمرده‌شمرده حرف بزنم. به حركات دستم هم دقت كردم. در حالت عادی موقع صحبت كردن خیلی حركت می‌كنم. تكان می‌خورم. سعی كردم این حركات را كنترل كنم. در واقع بعد از چند ماه وقتی موضوع مجریگری تبدیل به دغدغه‌ام شد، احساس كردم شغلی را انتخاب كرده‌ام كه باید برای آن تلاش كنم.

مبلغ اولین دستمزدت چقدر بود؟

خیلی كم بود. چون آن موقع اصلا نمی‌دانستم كه باید قراردادی هم وجود داشته باشد.

با توجه به علاقه‌ات به هنر چرا در رشته مدیریت تحصیل كردی؟

من در كنكور هنر هم شركت كردم اما رتبه‌ام 400 شد و با این رتبه نمی‌توانستم در دانشكده هنر تحصیل كنم. با این رتبه می‌توانستم در رشته مدیریت صنعتی دانشگاه شهید بهشتی به راحتی تحصیل كنم.

آیا روند زندگی‌ات بعد از مجری‌گری تغییر كرد؟

من خیلی وقت نكردم زندگی قبل از مجری‌گری را تجربه كنم چون در 20سالگی در موقعیتی قرار گرفتم كه دیگر مردم مرا می‌شناختند. قبل از كار اجرا، یك بچه مدرسه‌ای بودم كه خیلی اتفاقات آنچنانی را تجربه نكرده بودم. اما خب، در حال حاضر خیلی‌ چیزها را دارم و در عین حال خیلی چیزها را هم ندارم. طبیعتا نمی‌توانم مثل مردم عادی راحت زندگی كنم و باید مراقبت رفتارهایم باشم. من زیاد شرایط تجربه كردن را نداشتم چون در سنی كه هر كسی تازه می‌خواهد شروع كند به تجربه كردن باید از خیلی چیزها مواظبت  می‌کردم.

اگر به گذشته برگردی باز هم این شغل را انتخاب می‌كنی؟

نویسندگی را دنبال می‌كردم. دوست داشتم سرم به كار خودم باشد و ارتباطات زیادی را با دنیا برقرار نمی‌كردم. در كل آن زندگی بیشتر با روحیات من سازگار است. الان افتاده‌ام در دنیایی كه خیلی با من سازگار نیست.البته لطف خدا همیشه شامل حال من بوده و اتفاقات خوبی كه برایم پیش‌ می‌آید هم كم نیست. به هر حال همین انرژی‌ای كه از مردم می‌گیرم، یك اتفاق منحصربه‌فرد است و نمی‌خواهم ناشكری كنم. اما خب آدم‌ها باید كاری را انجام دهند كه با فطرت‌شان بیشتر همخوانی داشته باشد.

هیچ‌ وقت برای اجرای برنامه‌هایت الگو داشته‌ای؟

نه، من خیلی حواسم جمع این نیست كه روی آنتن چه كار كنم. در برنامه زنده به شدت خودم هستم. حواسم به این نیست كه چه حرفی بزنم و چه كار كنم یا بخواهم شبیه كسی باشم. واقعا وقتی روبه‌روی دوربین قرار می‌گیرم خود خودم هستم اما در عین حال، برنامه‌های مجری‌های دیگر را دنبال می‌كنم؛ چه از آنها خوشم بیاید، چه نیاید، به صحبت كردن‌شان دقت می‌كنم. شاید بتوانند به صورت ناخودآگاه روی من اثر بگذارند اما آگاهانه نیست.

موفق‌ترین كسی كه می‌شناسی چه كسی است؟

اپرا وینفری را به عنوان بهترین مجری می‌شناسید. اما من اعتقاد دارم مجری‌های بهتر و برنامه‌سازهای بهتر از اپرا در كشورمان داریم و كافی است فقط فضای فرهنگی در كشورمان آماده باشد تا بتوانی  چیزهای زیادی را در برنامه‌ات تجربه كنی. ما وقتی مرد سه‌زنه  را به برنامه دعوت كردیم، طبیعی بود كه ری‌اكشن‌های خوبی از جامعه نگیریم، شاید 70درصد جامعه به این برنامه انتقاد تند  داشتند. با همه این حرف‌ها، من احساس می‌كنم اگر یك برنامه‌ساز موفق داشته باشیم، می‌توانیم از اپرا موفق‌تر باشیم.

اتفاق ناگهانی و غیرمنتظره هیچ‌وقت در برنامه‌ات پیش آمده؟

اتفاق عجیب و غریب كه خیلی برایم پیش آمده است. از افتادن میز و صندلی در برنامه زنده تا حضور مردی که سه همسر داشت  و دعوت از بیمار اسكیزوفرنی با ری‌آكشن‌های خاصی که داشت در برنامه زنده همه و همه اتفاقات هیجان‌انگیزی بوده كه من توانستم فقط با پررویی آن را كنترل كنم. البته كنترلی هم وجود نداشت، من  هم مثل مردم خندیدم. در كل مجری‌ای نیستم كه بخواهم همیشه فضا را كنترل كنم و دوست دارم اتفاقات طبیعی پیش برود.../باشگاه خبرنگاران جوان