سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
این شتر کی پشت در خانهمان میخوابد؟!
این شتری است که در خانه همه کس میخوابد
اصطلاح و ضرب المثل بالا به عنوان تسلیت و همدری به کار میرود تا مصیبت دیدگان را موجب دلگرمی و دلجویی باشد و متعدیان و متجاوزان را مایه تنبیه و عبرت؛ تا بدانند که عفریت مرگ در عقب است و مانند شتر قربانی در آستانه در هر خانه و کاشانهای زانو به زمین میزند و تا بهره و نصیبی نستاند بر پای نمیخیزد و همچنین از باب تذکار و هشدار به کسانی که در حس نسیان و فراموشی، آنان را در روزگار فراغ و آسایش از دریافت نشیب و فرود روزگار باز میدارد نیز ضرب المثل بالا مورد اصطلاح و استناد قرار میگیرد و با زبان بی زبان میگوید: غره مشو، به خود مبال که زمانه همیشه بر یک منوال و به یک صورت و حال نیست. دیر یا زود، دریافت مرگ و میر، کابوس وبال و نکای بر بالای سر تو نیز سایه خواهد افکند و آنچه نمیپنداشتی جامه عمل میپوشاند. آری، این شتری است که در هر خانه میخوابد و بهره بر میگیرد.
اما ریشه تاریخی آن:
سه روز قبل از عید قربان یک شتر ماده را در حالی که به انواع گلهای رنگارنگ و حتی سبزی و برگهای درختان زینت داده بودند و جمعیت بسیاری از هر طبقه و صنف دنبال او میافتادند؛ در شهر میگرداندند و برای او طبل و نقاره و شیپور میزدند و سخنان دینی و اشعار مذهبی میخواندند. این شتر از هر جا و هر کوی و برزن که میگذشت مردم دور او جمع میشدند و پشم حیوان را عوام الناس - بویژه زنان آرزومند - مایه اقبال و رفع نکبت و وبال دانسته، به عنوان تیمن و تبرک از بدنش میکندند و از اجزا تعویذ و حرز بازو و گردن خود و اطفال قرار میدادند.
این جریان و آداب و رسوم که ریاست آن به عهده شخص معینی بود و مباشرین این کار القاب خاصی داشتند؛ مدت سه روز بطول میانجامید و در این مدت شتر گردانی به در خانه هر یک از اعیان و اشراف شهر که میرسیدند شتر را به زانو در میآوردند و از صاحب خانه به فراخور مقام و شخصیتش چیز قابل توجهی نقداً یا جنساً میگرفتند و از آنجا میگذشتند. روز سوم که روز عید قربان بود، این حیوان زبان بسته را به طرز جانگدازی نحر میکردند، و هنوز جان در بدن داشت که هر کس با خنجر و چاقو و دشنه حمله ور میشد و هنوز چشمان وحشت زده اش در کاسه سر به اطراف مینگریست که تمام اعضای بدنش پاره پاره شده، گوشتهایش به یغما میرفته است.
کاری به تفصیل قضیه نداریم، غرض این است که به گفته استاد ارجمند شادروان سید جلال الدین همایی: «از مبنای همین کار در زبان فارسی کنایات و امثالی وارد شده است مانند "شتر را کشتند". یعنی کار تمام شد. "فلانی شتر قربانی شده است" یعنی: هر کس او را به طرفی میکشید، یا به معنی اینکه دور او را گرفته، اهمیتش میدهند ولی بالاخره نابودش میسازند.» در دنباله مطلب این اصطلاح و ضرب المثل میرسد که: شتر را در منزل فلانی خوابانده اند. یعنی: غائله را به گردن او انداخته اند.
ضرب المثل اخیر بعد از مرور زمان رفته رفته بصورت و اشکال مختلفه در آمد و هر دسته و جمعیتی به یک شکل از آن استفاده و استناد میکنند که از همه مهمتر و مشهورتر همان ضرب المثل عنوان این مقاله است که ناظر بر شرنگ مرگ و میر میباشد. که به هر حال باید چشید و از غرور و خودخواهی و زیاده طلبی که چون جهاز رنگارنگ شتر قربانی دیرپا نیست، بلکه فریبنده و زودگذر است؛ باید چشم پوشید و برای آرامش خاطر و رضای ندای وجدان، به دستگیری نیازمندان پرداخت و بر قلوب جریحه دار دلسوختگان مرحم نهاد، زیرا به قول شاعر:
بر هیچ آدمیاجل ابقا نمیکند / سلطان مرگ هیچ محابا نمیکند
ویدیو مرتبط :
شتری که در خانه ی همه می خوابد...
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
داستان مجیدی؛ از گریه های دختر فرهاد تا اشکهای هواداران پشت در خانه کاپیتان
حرفهای مجیدی در زمان رفتن به دوبی، کاملا نشان میدهد که او بر سر دو راهی مانده. میان دو عشق بزرگ: استقلال و دخترش.
به گزارش جام نیوز به نقل از 24، این روزها همه هواداران استقلال نگران جدایی فرهاد مجیدی از این تیم هستند. آنها این فصل، تیمی را میبینند که با وجود ستارههای بزرگ، توانایی رسیدن به افتخارات بسیاری را دارد و حتی میتواند در آسیا بدرخشد؛ اما این پایان ماجرا نیست.
درست در روزهایی که استقلالیها خود را آماده قهرمانی نیم فصل کرده بودند، خبر رسید که فرهاد قرار است از استقلال جدا شود. این خبر بخش قابل توجهی از استقلالیها را نگران کرد. البته بدون تردید این خبر باید برای پرسپولیسیها خبر خوشحالکنندهای باشد چون مجیدی در انسجام تیمی این فصل، نقشی غیر قابل انکار داشته و نمیتوان منکر نقش او در این تیم شد.
* اول قصه
ماجرا از همان اول فصل شروع شد. وقتی فرهاد مجیدی بعد از چند جلسه تمرین بدنسازی، راهی امارات شد. همان موقع بسیاری گفتند اختلافاتی در درون تیم ایجاد شده؛ اما بعدها فرهاد گفت برای کارهای شخصی به امارات رفته بود. برای کارهای شرکتش و البته برای دخترش. هیچ کس نمیتواند بداند فرهاد مجیدی و دخترش تا چه اندازه به هم وابستهاند. او بعد از چند روز حضور در امارات، به تمرینات برگشت تا با حضور فرهاد و ملیپوشان، تمرینات کاملا جدی شود. البته همه متوجه شدند که دل فرهاد پیش دخترش مانده و او نگران بهانههایی است که دختر فرهاد برای پدر میگیرد.
* مظلومی نگران است
در فصلی که مظلومی قهرمانی نیم فصل را به دست آورده، همه چیز به فرهاد مجیدی بستگی دارد. این فصل نه اصفهانیها قدرت چند سال اخیر را دارند و نه پرسپولیس، تیم قدرتمندی است. بهترین فرصت برای استقلال به دست آمده تا با این تیم پرستاره قهرمان شود و حالا این بحث دارد همه رویاهای مظلومی را خراب میکند. شاید صحبتهایی که مظلومی درباره جدایی مجیدی کرد به دلیل نگرانی بسیار بالای او بود.
* قضیه قرار نبود رسانهای شود
فرهاد مجیدی بعد از بازی با صنعت نفت آبادان ماجرای سفر به امارات را به فتحالله زاده گفت. او گفت که دخترش در طول فصل که فرهاد در ایران مشغول بازی است، در دبی برای پدر بهانه میگیرد و کم کم دارد کار برای هر دو نفر سخت میشود. البته در پایان این مذاکرات، دو طرف قرار گذاشتند که موضوع رسانهای نشود.
صحبتهای مظلومی در رسانهها نشان از آن دارد که سرمربی استقلال از اینکه کاپیتان تیمش در چنین فصل حساسی قصد جدایی دارد، به شدت نگران شده. او قبل و بعد از بازی با نفت تهران به رسانهها گفت که فرهاد میخواهد برود. برخی معتقدند که مظلومی این بحثها را به رسانهها کشاند تا فرهاد در منگنه فشار رسانهها و هواداران از تصمیمش منصرف شود. البته او تا حدودی هم موفق شد.
* هواداران در خانه فرهاد
بعد از بازی استقلال و نفت تهران، هواداران به در خانه مجیدی رفتند تا با تجمع مقابل خانه کاپیتان استقلال، او را از تصمیمش منصرف کنند. یکی از هواداران میگفت ما فقط آمدهایم تا فرهاد را احساسی کنیم.
به نظر میرسد آنها توانستهاند به هدفشان برسند. چون فرهاد مجیدی بامداد دیروز با دنیایی از تردید راهی فرودگاه امام (ره) شد. او که قرار بود در سکوت خبری به دبی برود، در میان نگاههای هواداران که هزاران پیام برای او داشت، به فرودگاه رفت. با حالتی که اصلا یقین در آن نبود و همین برای هواداران نویددهنده به نظر میرسید.
* پیشنهاد اماراتیها
مجیدی به دنبال پیشنهاد مالی مناسبی که باشگاههای الوصل و الوحده امارات به او داده بودند، تا حدودی بر سر دو راهی قرار گرفته بود؛ اما موضوع مالی برای فرهاد در اولویت چندم بود. او قبل از هر چیز به دنبال این بود که در کنار دخترش باشد. اماراتیها او را همین زمان میخواهند و این یعنی اگر کاپیتان 36 ساله استقلال تا انتهای فصل صبر کند، شاید دیگر چنین پییشنهاد اغواکنندهای مطرح نشود.
* داستان یک مشورت کلیدی
فرهاد قبل از آنکه راهی امارات شود، از یکی از اسطورههای فوتبال ایران نظرنگه میدارد. مشکلی که بسیاری از فوتبالیستهای ما دارند و دوست دارند تا زمان عصا به دست شدن فوتبال بازی کنند.
* دلگیری از اطرافیان
اگرچه این طور عنوان شده که فرهاد مجیدی برای حضور در کنار دخترش به دبی رفته؛ اما خبرهای در گوشی چیزهای دیگری میگوید.
کاپیتان استقلال از حرف هایی که برخی اطرافیان باشگاه میگویند به شدت دلگیر است. اینکه جایی عنوان شده بود که «فرهاد برای آشتیانی بهتر میدوید و بهتر گل میزد». این حرف حتی در زمان پرواز فرهاد به دبی هم روی دل کاپیتان مانده بود.
* او برمیگردد؟
مجیدی قرار بود در سکوت کامل خبری راهی امارات شود؛ اما نشد و همین وضعیت، شاید به طور کلی، تصمیم او را عوض کند. او در ورزشگاه آزادی، مقابل در خانهاش و حتی در فرودگاه، هوادارانی را دیده بود که با اشک از او خواسته بودند در تصمیم خود تجدید نظر کند. او هنگام رفتن از هوادارانی میگفت که به استقلال این فصل دل بستهاند و نمیشود از آنها دل کند. حرفهای او در زمان رفتن، کاملا نشان میدهد که او بر سر دو راهی مانده. میان دو عشق بزرگ: استقلال و دخترش. حداقل تا 15 روز او در امارات است و در همین مدت مشخص خواهد شد که او از میان این دو عشق، کدام را انتخاب خواهد کرد. او ابتدای فصل هم قرار نبود که بیاید و باز، استقلال را انتخاب کرد و این بار هم بخت استقلال برای پیروزی در این دوئل، بسیار زیاد است. هواداران استقلال امیدوارند باز هم عشق آنها، کاپیتان را به ایران بیاورد تا یک نیم فصل دیگر هم برای آنها بازی کند.