فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

گلایه‌های قاسم جعفری از ضرغامی



 

 

گلایه‌های قاسم جعفری از ضرغامی

 

گلایه‌های قاسم جعفری از ضرغامی: شنیده‌ام «فارسی ۱» متاسفانه گوی رقابت را از ما ربوده است



قاسم جعفری در نامه‌ای خطاب به عزت‌الله ضرغامی با ارایه‌ی دغدغه‌هایش در مورد عملكرد رسانه‌های ملی در حوزه‌ی فیلم و سریال، نسبت به عدم پخش تیزرهای تلویزیونی فیلم‌سینمایی‌اش «دختران» گلایه كرد.



كارگردان «دختران»خطاب به رییس صدا و سیما آورده است:«سلام، به من نگاه نکنید که هنوز در خانه‌ام ماهواره ندارم تا از سه هزار شبکه‌ی رنگارنگ تلویزیونی قابل رؤیت در ایران با تمدن هفت هزار سال تاریخ كهن بهره‌ هرچند کمی ببرم... جایی خواندم که فقط ۴۵ شبکه فارسی زبان در فضای مجازی علیه کشورمان فعالند و رسانه‌ی ملی ما به ریاست جنابعالی قرار بوده و هست به جنگ شبکه‌هایی که چون قارچ از هر نقطه‌ای می‌رویند برود، ‌شنیده‌ام فارسی ۱ با دوبله‌ی سریال‌هایی پر بیننده متاسفانه گوی رقابت را از ما ربوده و کم کم مردم خصوصاً جوانان و نوجوانان در اوج ساعات پر بیننده تلویزیون به جای رسانه ملی، فارسی۱ را تماشا می‌کنند.


می‌دانیم که یکی دو سریال توسط کارگردان‌های خوبمان برای پخش از رسانه‌های ویدئویی در مرحله‌ی تولید است و این یعنی این که باید کم کم نگران شد که نکند تا چندی بعد مردم به جای نشستن پای کانال‌های خودی خواسته‌هایشان را جاهای دیگری پیدا کنند و تلویزیون ما کم کم از رونق بیفتد!! مگر نه این که با هجوم فیلم‌های زیرنویس دار روز دنیا این اتفاق برای سینمای نیمه جان ما افتاد و اقتصاد سینمای ملی ما را دچار بحران کرد و مردم امروزه با هزار تومان بهترین فیلم‌های روز سینمای جهان را کنار پیاده روها می‌خرند.



این مقدمه را گفتم که بگویم من هم جزء شما هستم و یک دهه در تلویزیون سریالهایی ساختم که هنوز پس از گذشت سالها در خاطره مردم مانده و: همسفر/ خط قرمز/ شب آفتابی/ از نفس افتاده/ غریبانه/ کمکم کن/ مسافری از هند و ... را هنوز به یاد دارند.



مدتهاست در تلاش برقراری گفتگوی هر چند تلفنی و هرچند کوتاه با شما هستم که بگویم هنوز هم عاشق ارتباط با مردم سرزمینم از طریق رسانه‌ای هستم که روزگاری نچندان دور خانه اولم بوده و خانه‌ی خودم خانه دومم، ولی انگار مدتهاست که دیگر در آن جایی ندارم،‌ چرا؟ چون آنچه مردم از من می‌خواهند را نمی‌توانم در آن رسانه به تصویر بکشم، چون همه‌ی آنچه پیش از این ساخته‌ام گویا در این زمانه غیر قابل پخش هستند، حتی سروش شما سریالهایی با عمر ۳۰ ساله را تکثیر و توزیع می‌کند اما همه‌ی سریال‌هایی که اسم من را چه بعنوان کارگردان یا حتی تهیه‌کننده به یدک می‌کشد عرضه نمی‌کند، چرا؟؟



آیا می‌دانید «مسافری از هندی» که من ساخته‌ام همچنان در صدر پر بیننده‌ترین سریال هفتگی قرار دارد؟! همه‌ی اینها را گفتم که بدانید من خودم را با همه‌ی بی‌مهری‌ها همچنان یکی از شما می‌دانم و تلویزیون را خانه‌ی خودم اما در عجبم در زمانه‌ای که همه خطیب‌های نماز جمعه، مسئولین، وزرای دولت، نیروی انتظامی، کارشناسان علمی و جامعه شناسان، سازمان‌های گوناگون و ... از حجاب و عفاف می‌گویند و بحث روز جامعه‌ مسائل دختران است فیلمی با موضوع این قشر و دارای پروانه نمایش به شماره‌ی ۲۱۷۷/ ۸۹/ ۱۵۴ از وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی کشور خودمان، توسط رسانه‌ی ملی به ریاست شما بایکوت شده، شاید دوستان نمی‌دانند دخترانی که بیلبوردهایش در سراسر تهران بزرگ دیده می‌شود و پوسترهایش بر سر در سینماهاست و سایت‌ها و مطبوعات مختلف به آن می‌پردازند را نمی‌شود قایم کرد و ندید و یا زنده به گور کرد، چون ۱۴۰۰ سال از زمانی که دختران را زنده به گور می‌کردند گذشته است. بای ذنب قتلت- نگاه قرون وسطی به زن و دختر را به خاطر اسلام و انسانیت بشكنیم. این فیلم دغدغه‌ی نسل امروز جامعه است و می‌خواهد بگوید دختران امروز مادران فردای جامعه‌ی ما هستند و نسل‌های آینده در دامان همین دختران امروز به رشد و بلوغ می‌رسند و عقل سلیم می‌گوید که علاج واقعه را قبل از وقوع باید انجام داد...



در اهمیت سرمایه گذاری برای سلامت دختران همین موضوع کافی است که بدانیم زنان بزرگترین حافظان سلامت، صلح و امنیت بشر در طول تاریخ بوده‌اند و نقش موثری در تربیت نیروی انسانی مولد و مسئول برای توسعه پایدار جوامع به کشورها دارند.»



قاسم جعفری در ادامه‌ی این نامه خطاب به ضرغامی رییس سازمان صدا و سیما نوشته است:«من و شما هر دو پدریم و هر دو دختر داریم و قطعاً نگران سرنوشت دخترانمان.



من نمی‌دانم شما برای تربیت و رشد دخترت چه کرده‌ای اما من به اقتضای عشقم نه حرفه‌ام، فیلمی فارغ از هیاهوی بدنه‌ی سینما و از جنسی غیر از جنس فیلم‌هایی که به گفته‌ی باکسهای خبری رسانه‌ی شما اکثراً سخیف، کمدی نازل و مبتذل هستند و اتفاقاً هر روز تیزر هایشان بصورت رایگان و مفصل پخش می‌شود ساخته‌ام، فیلمم پایه و اساس تحقیقاتی و علمی دارد و از شرایط متزلزل این نسل می‌گوید و نگاه ویژه‌ای به موضوع توانمند سازی دختران نوجوان در برابر انواع خشونت دارد و قصدش آشنا کردن والدین با انواع خطرات تهدید کننده دختران است.



نمی‌دانم بایکوت کردن چنین فیلمی در رسانه‌ای که اتفاقاً خودش داعیه‌دار این موضوعات در برنامه‌های مختلف است چه معنی دارد؟ نمی‌دانم چرا در ۷ - تنها برنامه‌ی سینمائی رسانه‌ی ملی فیلم من را نادیده گرفتند و بر اساس دستوری غیر کتبی پرداختن و گفتگو درباره‌ی فیلم «دختران» را منع کرده‌اند، نمی‌دانم شاید شما روحتان از این موضوع بی‌خبر باشد اما برادرانه می‌گویم من و شما هر کدام جایگاهی داریم و در برابر این نسل مسئولیم.»



این كارگردان در ادامه آورده است:«من وظیفه داشتم «دختران» بسازم تا به نسل امروز دختران که با نسل دیروز بسیار متفاوت هستند بگویم معصومیت و غربت و تنهائیتان را دیدم و با بضاعت اندکم به تصویر کشیدم، همه‌ی وجودم را به کار بستم تا فیلمم نزدیک به واقعیت‌های امروز جامعه امان باشد و آنرا با چنگ و دندان در بهترین سالنهای سینمایی که می‌شد به نمایش در آوردم تا به رسالت خودم بعنوان یک فیلمساز اجتماعی عمل کرده باشم.»


قاسم جعفری نوشته است:«دوره‌ی پرمخاطره‌ای است، شما در برنامه‌های گفتگو محوری چون دیروز، امروز، فردا دائماً به دختران می‌پردازید و در برنامه‌های اجتماعی تان سیاهی و چرکی و دستگیری دختران فراری، معتاد و بزهکار و ... را نشان می‌دهید اما از پخش تیزر و حتی زیرنویس معرفی فیلمی که پیامش ارتقاء سلامت و ایمنی جامعه است و حرفش را با نگاهی متفاوت به تصویر کشیده جلوگیری می‌کنید! شما که وظیفه‌تان اطلاع رسانی است و شما که داعیه عدالت دارید، ‌آیا این عدالت است؟!



من بعنوان سازنده‌ی فیلم «دختران» و برای اثبات نگاه سلامت فیلمم حاضرم هر لحظه که خواستید و هر کجا که علاقه داشتید برای شما ویک گروه کارشناس، «دختران» را به نمایش درآورم تا بدانید ساخت این فیلم از روی درد بوده و لاغیر، درد مشترکی که می دانم شما هم دارید.


پس بعنوان یک برادر دینی از شما می‌خواهم برای این درد مشترک قدمی بردارید، هرچند اندک اما در فردای جامعه تاثیرش را خواهید دید، فردایی که خیلی دور نیست...».../ خبرگزارى ايسنا

 

 

 

 


ویدیو مرتبط :
گلایه شدید امیر جعفری از...

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قاسم جعفری، مردی که با بی پولی کارگردان سینمای ایران شد


قاسم جعفری یك کارگردان و تهیه‌كننده است كه كارنامه كاری قابل‌قبولی هم دارد. در حال حاضر هم از موفق‌ترین تهیه‌كننده‌ها محسوب می‌شود و فیلم‌های مجنون لیلی و گرگ و میش از كارهایی است كه تهیه‌كنندگی كرده. ماجرای این چهره خواندن دارد.




 صبح بخیر: قاسم جعفری یك کارگردان و تهیه‌كننده است كه كارنامه كاری قابل‌قبولی هم دارد. در حال حاضر هم از موفق‌ترین تهیه‌كننده‌ها محسوب می‌شود. سریال‌های راه سوم، مسافری از هند، كمكم كن، خط قرمز و فیلم‌های مجنون لیلی و گرگ و میش هم از كارهایی است كه تهیه‌كنندگی كرده. ماجرای این چهره خواندن دارد.



روزگار شاگرد نانوایی

بچه دروازه‌دولاب هستم و از‌‌ همان ۸، 9 سالگی در نانوایی پدرم که در چهارصد دستگاه خیابان پیروزی بود، شاگرد نانوا بودم. هیچ‌وقت از اینکه برای رسیدن به هدفم از کارهای پایین‌تر شروع کردم ناراحت نشدم چون به ایده‌آل‌هایم فکر می‌کردم و دلم نمی‌خواست برای رسیدن به پول یا شهرت یا هر امکان دیگری، با اینکه در شرایط مالی خوبی نبودم اهدافم را قربانی کنم.

وقتی كوپن‌هایم را فروختم

مدت‌ها دستیار تهیه بودم، دستیار تولید، مدیرتولید و به دلیل حقوق ماهانه‌ای که می‌گرفتم مجبور به ادامه آن بودم اما از یک جایی به بعد به پیشنهاد همسرم، صدیقه صحت، تصمیم گرفتم شرایط سخت مالی را تحمل کنم اما کار تولید نکنم، آنقدر دوام بیاورم تا اتفاقی که می‌خواهم، بیفتد. خب، در خیلی از مراحل زندگی شکست خوردم، اولین فیلمی که ساختم به شدت با شکست روبه‌رو شد و من بعد از آن بیشتر از یک سال بیکار بودم. شاید دخترم الان از بیان این خاطرات ناراحت شود، ولی درس خوبی است برای آنهایی که تازه شروع کرده‌اند، من در آن سال‌های بیکاری و بی‌پولی حتی مجبور شدم مدتی در شهرستان زندگی کنم. یادم می‌آید برای آنکه بتوانم برای دخترم شهرزاد که آن موقع خیلی کوچک بود، شیرخشک بخرم، مجبور بودم کوپن‌های خواربار و ارزاق‌مان را بفروشم اما می‌دانستم آن شرایط سخت را ورود به تجربه‌های فیلمسازی دور خواهد کرد.

ماجرای شكست اولین فیلمم

اولین فیلمی که ساختم مورد استقبال قرار نگرفت، یادم می‌آید برای تماشای فیلمم به سینما رفتم اما مسئول گیشه گفت چون بلیتی برای این فیلم فروخته نشده نمی‌توانیم آن را نمایش بدهیم، من پرسیدم حداقل باید چند تماشاگر داشته باشد و او جواب داد پنج نفر. من مجبور شدم چهار بلیت دیگر بخرم تا بتوانم فیلمم را روی پرده سینما ببینم.

اولین سریالی كه شكست خوردم

اولین سریالی را هم که ساختم مخاطب زیادی نداشت. «راه سوم» با وجود بازیگران بزرگی مثل آقای مشایخی و عبدی، آنقدر‌ها که باید، دیده نشد. همیشه در آن روز‌ها به این فکر می‌کردم که راهی را برای متفاوت بودن و ایجاد یک شرایط جدید پیدا کنم. با اینکه در بی‌پولی پیشنهادهایی می‌شد که می‌توانست برای زندگی آن روزهای من که صاحب زندگی و فرزند بودم، موثر باشد، اما آنها را نمی‌پذیرفتم چون آنها راه من نبود. همیشه ترجیح دادم عمله‌کار و دنباله‌روی کسی نباشم. همین هم شد و تحمل آن شرایط جواب داد.

پایان سختی‌ها

فیلم «مجنون لیلی» من دو میلیارد فروخت و سریال «خط قرمز» توانست امتیاز پرمخاطب‌ترین سریال تلویزیونی را در این سال‌های اخیر به‌دست بیاورد. من سر حرفم ایستادم و همیشه راهی را در فیلم و سریال آغاز کردم که بعد از من خیلی‌ها ادامه دادند و سریال «مسافری از هند» در زمان خودش موضوع نو و تاثیرگذاری داشت. زمانی که می‌خواستم سریال «کمکم کن» را بسازم، با مخالفت‌های زیادی روبه‌رو شدم اما بعد از آن دیدم که بیشتر از 10 سریال دقیقا با‌‌ همان تم و موضوع ساخته شد.

پیشنهادهای چند صد میلیونی

همان سریال «خط قرمز» هنگام پخش، بار‌ها تا مرز تعطیلی رفت اما بعدا آمار‌ها نشان داد که ۹۶ درصد مخاطب داشته، خب اگر من شرایط سخت روزگار گذشته را تحمل نمی‌کردم و به هوای یک آب باریکه خودم را درگیر مشاغل دیگر می‌کردم، هیچ وقت این اتفاق‌ها در زندگی​ام نمی‌افتاد که حالا به‌خاطر فکر و مانیفست‌هایی که دارم پیشنهادهای
چند صد میلیونی به​من شود.