فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

گفت و گو با یارِ غار فریدون فروغی


خیلی ها می دانند صدای فریدون فروغی برای اولین بار با قطعه ای که او ساخته در ایران شنیده شد. اولین همکاری آهنگساز و خواننده جوان آن قدر مورد توجه قرار گرفت که هر دو خیلی زود به شهرت رسیدند و طرفداران خودشان را به دست آوردند.

ماهنامه تجربه: خیلی ها می دانند صدای فریدون فروغی برای اولین بار با قطعه ای که او ساخته در ایران شنیده شد. اولین همکاری آهنگساز و خواننده جوان آن قدر مورد توجه قرار گرفت که هر دو خیلی زود به شهرت رسیدند و طرفداران خودشان را به دست آوردند. حالا چند دهه از روزگار جوانی فریدون فروغی و تورج شعبان خانی می گذرد. یکی از این دو، 14 سال است از دنیا رفته و دیگری هم دارد وارد دوران کهنسالی می شود.

از نقاط مشترکی که می توان میان زندگی هنری فریدون فروغی و تورج شعبان خانی پیدا کرد سکوت هنری این دو است که پس از انقلاب حادث شد و خودخواسته هم نبود. هر دو ماندن در ایران را با وجود تمان سختی هایی که بعدا بیشتر پیرشان کرد به جان خریدند تا ترک وطن را. حالا پس از 14 سال از رقتن فریدون با تورج شعبان خانی درباره فروغی گفت و گویی انجام داده ایم. شعبان خانی در این گفت و گو از چگونگی آشنایی اش با فریدون، خواندن آدمک توسط فروغی و بلاهایی که موسیقی پاپ بعدا دچار آنها شد، صحبت می کند:

گفت و گو با یارِ غار فریدون فروغی

کار فریدون به عنوان یک خواننده نامدار از کی شروع شد؟


فریدون درست مثل خیلی از جوان ها در آن زمان به اجرای برنامه همراه گروهش، علاقه داشت. در ابتدای اکار عین خود من اول درام می زد و می خواند. اجرای ترانه با گیتار بعدها توسط فریدون شروع شد. من هم دقیقا همین مسیر را در موسیقی رفتم. ابتدا دارم می زدم و می خواندم و بعدها به نواختن گیتار به عنوان ساز تخصصی روی آوردم.

از دیدگاه شما به عنوان دوست و آهنگساز چه عاملی باعث یگانگی و شهرت فریدون در عرصه پاپ قبل از انقلاب و از سوی دیگر باعث شد بعد از انقلاب هم با وجود آنکه نتوانست کار کند در ذهن ها بماند؟

من تفاوت و تمایز فریدون با دیگران را در شعر ترانه هایش می دانم. اصولا شعری که یک هنرمند به دست آهنگسازی می دهد باری ساخت آهنگ مبنا قرار می گیرد. در نتیجه علاوه بر تاثیر مستقیمی که به واسطه کلام روی کار می گذارد، تاثیر مهم و البته غیرمستقیمی در شکل گیری اجزای دیگر ترانه خواهدداشت.

نمی دانم دقیقا بادی نامش را چه بگذارم اما فریدون سبکی مشخص و متفاوت از دیگران داشت که جوانان آن دوره را به سمت خودش جذب می کرد. در کار آدمک من دو آهنگ به فریدون دادم که مخاطبان به زودی آن دو را به ذهن سپردند و در مدت کوتاهی مردم کوچه و بازار آن را زمزمه می کردند.

به نظر بسیاری، آدمک جزء مهم ترین و موفق ترین کارهای فریدون به عنوان یک خواننده برای نسل جوان آن دوره بود...

من هم با این نظر موافقم. فریدون مشخصا در این کار بود که صدایش بعد از فیلم روی صفحه رفت و وارد جامعه شد. به همین دلیل فکر می کنیم اساسا فریدون با این کار در اصطلاح رو شد.

با توجه به اینکه بسیاری معتقدند یکی از عوامل اصلی که باعث شد فریدون فروغی به خوبی وارد موسیقی شود همکاری شما با او در قطعه آدمک بود. با این توضیح از شیوه کارکردنتان با هم بگویید.

به طور کلی کارکردن با خوانندگانی که سابقه آهنگسازی و نوازندگی را دارند، نسبت به کسانی که در زمینه نوازندگی کار نکرده اند راحت تر است. فریدون موزیسین بود و این مسئله همکاری با او را راحت تر از دیگران می کرد. او ملودی را به سرعت یاد می گرفت و بدون دردسر، اجرا می کرد. به عقیده من، اجرای خوب و شنیدنی فریدون در کار آدمک، علت اصلی شنیده شدن آن توسط مردم بود.

آدمک و پروانه در زمان خودشان تا حد زیادی مورد توجه قرار گرفت اما گذر زمان به آثار مختلف فریدون و این دو قطعه حال و هوای دیگری دارد. به نظر شما مرگ فریدون تا چه اندازه در بازخورد آثار او به خصوص میان نسل جوان ما اثرگذار بود؟

متاسفانه ما در ایران یک ایراد بزرگ فرهنگی داریم. آنچه تجربه شخصی به من نشان داده این است که مرده و زنده آدم ها در مملکت ما با هم فرق دارد. من مجبورم بگویم که فریدون در زمان حیاتش مورد بی اعتنایی واقع شده بود. بی اعتنایی که در همه جا او را آزار می داد. خانواده، دوستان و مخاطبان موسیقی برای مدت زیادی البته تاق بل از مرگش کم کم او را زا یاد برده بودند و مرگش باعث توجه دوباره همه به نام فریدون فروغی شد.

فریدون در اواخر عمرش به خصوص از نظر مالی فشار زیادی را تحمل کرد و با حقوق بازنشستگی مادرش روزگار سخت فراموشی را پشت سر می گذاشت. خدا او را رحمت کند اما او زندگی خوشی را تجربه نکرد. او با توجه به علاقه ای که به ایران داشت از کشور نرفت و پس از انقلاب در ایران ماند. تا سال های ابتدایی که اصلا حرفی از موسیقی پاپ نبود و مسئولین فرهنگی کشور فقط به موسیقی سنتی روی خوش نشان می دادند.

بعد از گذر از یک دوره زمانی نسبتا طولانی که هنرمندان پاپ هم اجازه ورود به صحنه موسیقی مجاز در کشور را پیداکردند نیز صدای فریدون بنا به دلیلی که هیچ گاه نفهمیدم، آزاد نشد و او مجبور شد تا اواخر زندگی به سکوت ادامه دهد.

گفت و گو با یارِ غار فریدون فروغی

امروز جمله ای ورد زبان خیلی ها شده که فریدون دو بار مرد. قطعا شما می دانید منظور از دو مرتبه مرگ فریدون چیست. صرف نظر از اتفاقاتی که ارائه کار هنری در موسیقی را برای فریدون غیرممکن ساخت اساسا ممنوعیت اجرای موسیقی در ژانر پاپ (کلیه سبک هایی که در موسیقی به عنوان عامه پسند از آن ها یاد می شود) و فاصله ای که میان هنرمندانی چون خود شما، فریدون، فرهاد و... با کسانی که بعد از انقلاب جا پای شما گذاشتند، وجود دارد تا چه حدی به موسیقی پاپ ایران ضربه زد؟

مسلما این اتفاق برای هنرمندان جوان این دوره و خود هنرمندان ضربه محکمی بود. قطعا کسی که تمام هنر و تخصصش موسیقی است اگر در شرایط ممنوع الکاری قرار بگیرد، روزهای سختی را خواهد گذراند و اگر در کارش پسرفت نکند قطعا پیشرفتی هم نخواهد داشت و محکوم به توقف است. زمانی که رکود کاری برای فریدون پیش آمد، او لطمه زیادی خورد. بقیه هنرمندانی که اجازه کارکردن را پیدا نکردند هم یا فوت شدند یا هنوز زنده اند اما آن کاری را که دلشان می خواست، نتوانستند انجام دهند و دیگر روحیه گذشته را ندارند.

عده ای می گویند فریدون دستکم در آغاز کارش، در شیوه خوانندگی تا حد زیادی از فرهاد تقلید می کرد. آیا شما با این نظر موافقید؟

او وقتی می خواست فرنگی بخواند و کارهای سیاهان امریکایی را اجرا کند، حالت هایی را در خواندن داشت که بعد از شروع خوانندگی به زبان فارسی هنوز از همان ها استفاده می کرد. این لحن در زبان فارسی تا اندازه زیادی شبیه فرهاد بود. چیزی که او در ابتدای خوانندگی به زبان فارسی، بر آن اصرار داشت این بود که به شیوه جیمز براون، ری چارلز و ویلسون پیکت بخواند در حالی که فرهاد در خوانندگی شیوه مخصوص به خودش را داشت. بنا به همین دلیل فریدون و فرهاد اصلا با هم قابل مقایسه نبودند.

با این توضیح تفاوت صدایی فریدون و فرهاد از نظر شما در چیست؟

جنس صدا و تحریرهای خوانندگی در فرهاد و فریدون اصلا با هم قابل مقایسه نیست. اگر به کارهایی که فرهاد خوانده به دقت گوش دهید متوجه خواهید شد که اکثر کارهای او مبتنی بر نت های کشیده است. این ویژگی را می توان در اجرای او در تیتراژ فیلم رضا موتوری به وضوح دید. فریدون اما با اینکه ممکن بود در کارش خواندن نت ها طولانی باشد اما بیشتر سعی می کرد فریاد بزند. این فریاد هم تحت تاثر خوانندگان سیاه پوستی بود که فریدون در شیوه خوانندگی از آن ها الگوبرداری می کرد. البته این نکته که صدای هردوشان در مقایسه با سبک پاپ مرسوم در آن دوره ویژگی ها و تفاوت های بنیادین دارد، بین فرهاد و فریدون مشترک است. به هر صورت فرهاد و فریدون سبک خاص خودشان را در خوانندگی داشتند که با هنرمندان هم دوره آن ها تفاوت های اساسی داشت.

جامعه شناسان توسعه معتقدند وقتی قرار است مدرنیته وارد جامعه ای شود باید در تمان سطوح و جوارح اجتماعی و فردی ظهور پیدا کند. اگر این اتفاق نیفتد درست مثل شکل گیری انسانی است که در بخش هایی از فیزیکش کاملا رشد کرده و در بخش های دیگری دچار ناهمگونی است. با این توضیح ما شاهد تقلید و الگوبرداری از صدای بسیاری از خوانندگان قبل از انقلاب در میان خوانندگانی هستیم که در موسیقی پاپ پس از انقلاب ظهور پیدا می کنند. اما این الگوبرداری از صدای فرهاد و فریدون اتفاق نمی افتد. نظر شما در مورد گزاره هایی که مطرح شد چیست؟ اگر با این عقاید موافقید چرا فرهاد و فریدون مورد الگوبرداری قرار نگرفتند؟

به عقیده من سبک فریدون و فرهاد طوری نبود که هر کسی بتواند آن را اجرا کند چون علاوه بر نیاز به توانمندی خواننده از نظر صدایی به تکنیکی محتاج بود که تنها از عهده یک موزیسین توانمند بر می آمد. هم فرهاد و هم فریدون در آهنگسازی توانمند بودند و تقلید الگوبرداری از آن ها البته توسط موزیسین ها کار چندان مشکلی نیست.

گفت و گو با یارِ غار فریدون فروغی

با توجه به آنچه گفته شد ما باید بپذیریم که در یک دوره چهار دهه ای از میان این همه جوان علاقه مند لااقل به لحاظ استعداد کسی پیدا نشد که بتواند از شیوه فرهاد و فریدون الگوبرداری کند؟

به نظر من در طول این مدت بچه های ما چندان درگیر آموزش نبودند و بیشتر در پی تقلید رفتند. به هر شکل این کار نیاز به جنس صدای متفاوتی دارد و باید صاحب صدا تحت تعلیم قرار گیرد. به نظر من تنها رضا یزدانی آن هم در ساحت تقلید، نمونه ای بین فرهاد و فریدون است (البته با تفاوت هایی که گذر زمان آن ها را ایجاد می کند.)

در مورد روزهای با فریدون بودن هم سخن بگویید...

من و فریدون با هم همکار بودیم، روزهای زیادی را قبل از انقلاب با هم گذراندیم و رفاقت عمیقی با هم داشتیم. اما پس از انقلاب که امکان کار در عرصه هنری برایمان از بین رفت هیچ یک از ما دل و دماغ رفت و آمد را نداشت. البته احترامی که ما به هم می گذاشتیم تا روزهای آخر زندگی فریدون بین ما جاری بود و همیشه سعی کردیم حرمت همدیگر را حفظ کنیم. فریدون برای ختم پدر من آمد و من برای مراسم پدرش رفتم.

آغاز کار هنری فریدون درست زمانی بود که مدت کوتاهی از حضور من در جامعه حرفه ای موسیقی در ایران می گذشت. برخی می گویند من باعث و بانی دیده شدن فریدون بودم در حالی که این جمله اصلا درست نیست. ماجرای رو شدن در مورد من و فریدون به صورت دوطرفه جاری شد و من هم با خواننده ای به نام فریدون فروغی رو آمدم.

ماجرای ساخت کار آدمک و خوانده شدن آن با صدای فریدون چه بود؟

در ابتدا قرار بود که من خودم این کار را بخوانم. درست در همین زمان بود که ماجرای سربازی رفتن برایم پیش آمد و من تصمیم گرفتم خواندن آدمک را به فریدون بسپارم. به خودم گفتم چه فایده ای دارد که من این کار را بخوانم و بعد از آن برای دو سال به سربازی بروم. کار را به فریدون دادم و گفتم بعد از گذشتن این دو سال دوباره بر می گردم و کارم را در موسیقی با قدرت بهتری پی می گیرم.

من در هنرستان نارمک درس می خواندم. مدرسه ما آمفی تئاتر داشت. دانش آموزان هنرستان های دیگر به همین دلیل به مدرسه ما می آمدند و در جشن ها شرکت می کردند. فریدون نیز جزء همین دانش آموزان موزیسین بود. در هر صورت صدای فریدون برای خواندن آن آهنگ به خصوص به مراتب از صدای من بهتر بود. به همین خاطر انتخاب ما صدای فریدون بود. با این انتخاب، هم صدای متفاوتی کار را می خواند و باب سلیقه مخاطبان روز بود. این اتفاق افتاد و استقبال زیادی از کار آدمک صورت گرفت. موفقیت کار آدمک را از آنجا می توان دریافت که مردم کار را به عنوان یک اثر هنری پذیرفتند و فریدون از آن زمان گرد کرد.


ویدیو مرتبط :
دچار ، فریدون فروغی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

«فریدون فروغی» بی دردسر بود، «اِبی» بهترین!



«ویگن داوودی» متولد 1329، از نسل آفرینندگان بزرگ ترانه نوین است. او از صدابرداران مطرح تاریخ نوین موسیقی ایران و به همراه مرحوم «آندرانیک»، یکی از عوامل تاسیس و تجهیز خاطره انگیزترین استودیوی ضبط ایران، استودیو «پاپ» بوده است.

با ویگن داودی در دفتر کارش که در نزدیکی استودیو پاپ قرار دارد و مملو از وسایل و یادگارهای خاطره انگیز تاریخ موسیقی پاپ ایران است، به گفتگو نشستیم. هر چند بهانه این گپ و گفت «فریدون فروغی» بود اما سخنانی که داودی در باب برخی اتفاقات و بعضی مسائل فنی مطرح کرد و خاطراتش از زنده یاد «واروژان»، به اندازه ای جذابیت داشت تا در همین مجال منتشر شود و همین نیز اتفاق افتاد. پیش از آغاز گفتگو، قسمت هایی از آثار فریدون فروغی را پخش کردیم و ویگن داوودی به خواست ما و با بردباری بسیار، آثاری را که صدابرداری آنها را انجام داده، شناسایی و استودی ضبط آنها را نیز برای ما مشخص کرد.

بر این اساس مشخص شد ترانه های «قوزک پا»، «نماز»، «خاک»، «ماهی خسته من» و ... که از مطرح ترین اثار فریدون فروغی اند، هنر صدابرداری ویگن داوودی را نیز به همراه دارند.

جناب داوودی! از قدیمی ترین همکاری شما با فریدون فروغی آغاز می کنیم. به گفته خودتان، ترانه «قوزک پا» را در استودیو «الکوردویس» ضبط کرده اید؛ اما در زمان تولید این ترانه ظاهرا در سوییس مشغول تحصیل بوده اید، چگونه این صدابرداری انجام شد؟
- من از اواخر سال 1348 تا اواخر 1349 در استودیو الکوردویس فعالیت می کردم اما بعد از آنکه برای تحصیل به خارج از کشور رفتم، در فواصل چند روزه ای که به ایران می آمدم با الکوردویس نیز همکاری می کرم و احتمالا ترانه «قوزک پا» در یکی از همین فواصل حضور من در ایران ضبط شده است.

استودیو الکوردویس متعلق به «بابک افشار» و مکانی است که نخستین حضور شما در صدابرداری در آن اتفاق افتاده است، چگونه گذرتان به آن استودیو و این حرفه افتاد؟
- حوالی سال 13418 من در طبقه فوقانی استودیو الکوردویس، کار فنی انجام می دادم. در حقیقت کارم تکثیر موسیقی و تعمیر دستگاه های مرتبط با آن بود. یک روز اشکال در دستگاه ضبط الکوردویس پیش آمد و آقای افشار از من خواست تا آن مشکل را برطرف کنم. بعد از اینکه دید مه به مسائل فنی دستگاه ها آشنایی دارم، از من خواست همانجا بمانم و با او به صدابرداری بپردازم.

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,ویگن داوودی

 

ترانه «نماز» که بعدا به «نیاز» تغییر نام داد نیز توسط شما و در استودیو الکوردویس صدابرداری شد، چه اندازه در جریان اتفاقات مرتبط به این ترانه قرار داشتید؟ چرا این ترانه برای اجرا در اختیار «رامش» هم قرار گرفت؟
- این آهنگ را اول فریدون خواند و بعد رامش را آوردند و نام ترانه را هم به «نیاز» تغییر دادند که او طبق عادتی که داشت بسیار اصرار کرد این کار را بخواند. او برای خودش جایگاهی برتر از دیگران قائل بود و علاقه داشت که کارهای خوب را همیشه خودش اجرا کند. همین اتفاق برای ترانه «می تونی مشت منُ وا بکنی» که خواننده ای به نام «اونیک» آن را ساخته و خوانده بود، نیز افتاد. حتی ایشان به خواندن ترانه مشهور «طلاق» هم علاقه نشان داده بود و وقتی با تاکید سازنده اثر برای گرفتن تصمیم نهایی روبرو شد، گفت نمی خوانم! بعد از آن بود که ترانه به خانم «آتشین» سپرده شد.

آیا ترانه ای هست که فریدون ابتدا آن را خوانده و ضبط کرده باشید اما با صدای دیگری منتشر شده باشد؟
- بله، ترانه مشهور «مرداب» را ابتدا با صدای فریدون فروغی و تنظیم «مارسل استپانیان» ضبط کردیم اما «حسن شماعی زاده» و فروغی در اجرای قسمت های اوج آن با یکدیگر هم نظر نبودند و قرار شد که فریدون برود و بعد تصمیم بگیرند. این کار را «داریوش» هم خواند اما باز هم در نوع اجرا با یکدیگر به توافق نرسیدند. بعد هم شماعی زاده خودش ترانه را خواند و مدتی بعد از آن با تنظیم تازه ای از واروژان و با صدای آتشین منتشر شد.

با توجه به شباهت های بسیار زیاد دو اجرای «نماز» و «نیاز» آیا وقتی نام ترانه به نیاز تغییر کرد، آن را از ابتدا و دوباره ضبط کردید یا فقط قسمت های حاوی واژه «نماز» مجددا ضبط شد؟
- از ابتدا و مجدد ضبط شد. اساسا آن زمان ما امکان اصلاح به این شکل و به آسانی را نداشتیم؛ چون ارکستر، کامل اجرا می کرد و ما همه سازها را با هم ضبط می کردیم؛ صدای خواننده را هم همینطور. ضمن اینکه حتی اگر امکان چنین کاری هم بود در خصوص خوانندگانی انجام می شد که برای ضبط یک ترانه چندین بار و روزها باید به استودیو می آمدند، نه خواننده ای در سطح فریدون فروغی که به راحتی و در کمترین زمان کار را می خواند و ضبط می کردیم. وقتی تغییری مثل همین نمونه در ترانه اتفاق می افتاد، برای خواننده مسلطی مانند فریدون، اتفاقا راحت ترین راه، اجرای مجدد از ابتدا تا انتهای کار بود!

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,ویگن داوودی

 

پس از شنیدن ترانه «گرفتار» که از با کیفیت ترین آثار فریدون در همه ارکان و از جمله صدابرداری است و توسط مرحوم «کلهر» صدابرداری شده است، گفتید: «اگر دوباره ضبط و میکس شود بهتر از این خواهد شد»، دلیل این نظرتان چیست؟
- آقای کلهر زیاد موافق صدای درام و توجه به ضبط آن مانند دیگر سازها نبود و در ضبط این ترانه نیز، از درام غفلت شده است. البته سال ها پیش از فعالیت استودیو پاپ در استودیوهایی مانند «بل» و «طنین» برای درام میکروفون می گذاشتند. ضبط صدای درام از زمان فعالیت استودیو الکوردویس باب شد و میکروفون گذاشتن برای آن و ساز محسوب کردن آن در صدابرداری از آن زمان باب شد؛ تا جایی که من در استودیو پاپ، پنج میکروفون به درام اختصاص می دادم.

به هر صورت خیلی از صدابردارها به ضبط صدای درام اعتقادی نداشتند؛ زیرا ضبط صدای آن بسیار سخت و پردردسر است. مانند سازی مثل پیانو نیست که با یک میکروفون حق مطلب ادا شود. هر چند من برای پیانو نیز همانند آن صدابرداری که برای موسیقی «هزاردستان» انجام دادم، از بیش از یک میکروفون هم بهره برده ام. تنظیم میکروفون ها کار ساده ای نبود. البته باید بگویم اواخر سال 1354 و اوایل سال 1355 که دیگر به صورت ثابت فعالیت نمی کردم، سرِ ضبط برخی کارهای مهم، خیلی از همکاران اعم از خواننده یا آهنگساز یا دیگران از من می خواستند که بروم و فقط میکروفون ها را تنظیم کنم.

شما می گویید که ضبط موسیقی ترانه «ماهی خسته من» توسط شما انجام شده و ترانه «همیشه غایب» که پس از آن و ظاهرا در سال 1353 منتشر و به فیلم «تنگسیر» تقدیم شده، توسط «بابک افشار» صدابرداری شده است. آیا این دو کار که صاحب ملودی و تنظیم یکسان و حاوی کلامی متفاوت اند هم مثل ترانه های نماز و نیاز در دو نوبت مجزا ضبط شده اند؟ دلیل کیفیت ضعف تر صدا در نسخه های موجود ترانه «همیشه غایب» به نسبت «ماهی خسته من» چیست؟
- اول اینکه ترانه «همیشه غایب» قطعا پیش از سال 1353 ضبط شده است؛ زیرا مطمئنا صدابرداری آن در استودیو الکوردویس انجام شده و این استودیو هم اواخر سال 1352 تعطیل شد اما درباره پرسش دیگرتان باید بگویم که موسیقی ترانه دوم همانی است که من برای «ماهی خسته من» ضبط کرده ام و همانند ترانه های «نیاز» و «نماز» صدای خواننده دوباره ضبط شده و صرفا «میکس مجدد» انجام شده است.

حدس من این است که در ضبط مجدد این موسیقی با ترانه جدید یک بی دقتی اتفاق افتاده است و آن هم تمیز نکردن هِد دستگاه است که منجر به کم شدن کیفیت ترانه «همیشه غایب» به نسبت ترانه «ماهی خسته من» شده است. به هر کل حتما برای هدیه دادن کار به فیلم تنگسیر و به دلیل کمبود وقت، این کار آماده را با کلامی تازه میکس کرده اند.

می دانیم که شما رابطه بسیار نزدیکی با واروژان داشتید، این رابطه چه تاثیری بر روابط حرفه ای شما با همکاران تان داشت؟
- از سال 1369 به بعد واروژان هر کاری که ساخت، من با او همکاری داشتم، دلیلش هم این بود که ما با هم بسیار صمیمی شده بودیم. واروژان هر هفته دست کم سه شب در خانه ما حضور داشت. حتی هنگام صدابرداری کارهایی که بابک افشار مسئول ضبط شان بود، من برای کمک می رفتم. البته آن زمان اصلا مطرح نبود که اسم من کنار کار باشد یا بابک افشار! خصوصا زمانی که پای واروژان وسط می آمد همه ما تنها به کیفیت فکر می کردیم مثلا عمده کار ضبط ترانه مشهور «دو پنجره» را من انجام دادم اما اواخر کار مریض شدم و بابک افشار کار را تمام کرد و دو پنجره به نام او منتشر شد. من هم هرگز این موضوع برایم مهم نبوده و نیست. مهم کیفیت کار است که مخاطب را راضی می کند.

حضور آهنگسازی مانند بابک افشار به عنوان صدابردار در ضبط کارهای آهنگسازان دیگر مشکلی ایجاد می کرد؟
- طبیعی است که مشکلاتی بود. اصلا دلیل حضور «سعید کاشفی» در استودیو الکوردویس و انجام صدابرداری توسط او برای برخی آثار آن زمان، همین بوده است. مثلا ضبط ترانه ای از فریدون فروغی با نام «تنگنا» («فریادرس») توسط کاشفی، به دلیل حضور «اسفندیار منفردزاده» و مخالفت او با حضور افشار بوده است.

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,ویگن داوودی

 

تاثیر واروژان بر زندگی حرفه ای شما چگونه بود؟
- بی شک تاثیرات زیادی داشت. بگذارید با بیان یک خاطره پاسخ شما را بدهم؛ نخستین همکاری من با واروژان، صدابرداری ترانه «بوی خوب گندم» بود. واروژان برای اجرای موسیقی این کار، ارکستری بزرگ تشکیل داده بود که تعداد زیادی سازهای بادی داشت. متاسفانه هنگام ضبط این کار دستگاه های الکوردویس توانایی دریافت حجم زیاد سازهای بادی را نداشت، از این رو به استودیو «بل» که فضای بزرگتری داشت، مراجعه کردند و متوجه شدند آنجا هم برای ضبط صدای چنین ارکستری مناسب نیست و در نهایت واروژان مجبور شد ارکستر را کوچک و عمده سازهای بادی را حذف کند و من صدابرداری نسخه نهایی را در الکوردویس انجام دادم.

هم من از این بابت که در نخستین کارم با واروژان چنین بلایی سرش آمد بسیار دلگیر شدم و هم واروژان اصلا انتظار چنین اتفاقی را نداشت. همین اتفاق باعث شد که واروژان با جدیت مرا تشویق کند که بروم و در خارج از کشور تحصیل کنم و یاد بگیرم که چطور می شود این مشکل را حل کرد. می گفت در خارج از کشور این همه کارها با سازهای بادی به راحتی و با کیفیت ضبط می شود و ما هم باید این توانایی را به دست بیاورم. همین مسئله عاملی شد برای رفتن مه به اروپا و تحصیل در رشته صدابرداری.

برای تحصیل و آموختن فنون صدابرداری کجا رفتید؟
- من ابتدا به هلند رفتم، چون برادرم در آنجا کارمند شرکت فیلیپس بود. به او گفتم که می خواهم دررشته صدابرداری تحصیل کنم. یکی از دوستان برادرم مرا برای بازدید به برخی از استودیوهای رادیویی و تلویزیونی هلند برد و در آنجا متوجه شدم که صنعت صدابرداری تا چه اندازه بزرگ و پیچیده است و صاحب دریایی از امکانات است که ما در ایران از آنها محرومیم.

از ایشان خواستم که جایی را برای تحصیل به من معرفی کند. ایشان هم گفت که بهترین جایی که می توانی به اهدافت برسی، شرکت اشتودر (studer) است که در سوییس فعالیت می کند و ما هم سفارش لازم را برای تو می کنیم. بالاخره من به سوییس رفتم و بعد از مدتی حضور در کارخانه اشتودر و بعد از اینکه مدیران شرکت اشتیاق مرا در این کار دیدند، مرا در دوره های مختلف صدابرداری و آکوستیکو حتی تعمیرات، شرکت دادند.

در گذشته و حتی امروز هنگام صدابرداری، چه اندازه شاهد حضور مولفان آثار یعنی ترانه سرا و آهنگساز در استودیو بوده اید و اصلا چقدر حضور مولفان را در کم اشکال تر اجرا شدن آثار لازم می دانید؟
- ببینید!بسته به کیفیت کار تنظیم کننده، اوضاع متفاوت است. تنظیم کننده هایی در سطح آندرانیک و واروژان، همیشه پیش از حضور در استودیو آنقدر با وسواس به همه جوانب کار می پرداختند و هر ایرادی را در هر زمینه برطرف مخی کردند که اساسا در هنگام ضبط هیچ نیازی به حضور آهنگساز و ترانه سرا نبود. با رعایت اصول حرفه ای نیازی به حضور افرادی جز اجراکنندگان اثر در استودیو و افزودن به شلوغی و فشار و ایجاد استرس مضاعف در مراحل ضبط نیست. رعایت نشدن این اصول است که حضور مؤلفان اثر را در هنگام صدابرداری لازم می کند.

 

یعنی واروژان در هنگام ضبط، تغییری در پارتیتورها و ترانه ها اعمال نمی کرد؟
- هرگز اتفاق نیفتاد که واروژان سرِ ضبط دست به نت ببرد. آندرانیک هم به ندرت این کار را می کرد اما بسیاری از تنظیم کننده ها در هنگام صدابرداری آنقدر نت ها را تغییر می دادند که گاه، اثر کلا دگرگون می شد! طبیعتا در کارهای این تنظیم کننده ها آنقدر نگرانی برای ترانه سرا و هنگساز وجود داشت که خود را ملزم به حضور در استودیو می کردند.

درباره واروژان نه تنها این نگرانی ها وجود نداشت، بلکه من مدارکی دارم که او پیش از ضبط، در اصلاح تلفیق های آهنگساز و هارمونیزه کردن آهنگ در بسیاری موارد کارهایی انجام داده که در جهت استاندارد شدن اثر بوده و صد البته آهنگساز نه تنها اعتراضی نکرده که این بهتر شدن کار، او را به همکاری بیشتر با واروژان هم تشویق کرده است.

کار با کدام خواننده ها برای شما راحت تر بوده است؟
- خواننده های بی دردسر، زیاد نداشتیم! البته فریدون فروغی از بی دردسرها بود. مسلط بود و با کمترین مشکل پشت میکروفون قرار می گرفت و می خواند و ضبط می کردیم. اما بی دردسرترین خواننده پاپ برای صدابرداری، بدون شک خانم آتشین بود. برای مثال، ترانه «باور کن» را ایشان در زمانی میان نیم ساعت تا 45 دقیقه یاد گرفت و خواند و ضبط شد! همان شب، ترانه «خوابم یا بیدارم» را هم خواند که از ابتدا تا انتها حداکثر دو ساعت زمان برد.

یعنی ایشان در یک حضور در استودیو دو کار سخت را با کیفیت بسیار خوب و تنها در مدت زمانی حدود سه ساعت یاد گرفت و اجرا کرد! البته یکی از دلایل این کیفیت و سرعت زیاد در اجراهای ایشان، شاید این بود که بسیاری از این ترانه ها مرتبط با نقش های ایشان در فیلم ها بود و طبیعتا ایشان آسان تر می توانست حس را بگیرد.

در میان خوانندگان، از منظر راحت وس ریع و با کیفیت خواندن در هنگام صدابرداری، «ابی» یکی از بهترین ها بود. ایشان کارهای واروژان را به زیبایی اجرا کرده است.

از ابی گفتید! گویا برای ترانه «کندو» که برای فیلمی از «فریدون گُله» سفارش داده شده بود، در استودیو اتفاقاتی افتاد و آنچه امروز از آن ترانه در اختیار داریم، نسخه اصلی نیست. ماجرا چه بود؟
- متاسفانه اتفاق ناگواری برای آهنگ «کندو» افتاد و آن کار در حقیقت از بین رفت. آن شبی که ما آن را ضبط کردیم، صدابرداری استثنایی و بی نظیری در استودیو پاپ انجام شده بود. ما طی ماه های پیش از ضبط این کار، با واروژان درباره حالات مختلف این آهنگ بحث کرده بودیم و من با اطمینان به او قول داده بودم که کار را با همان روش و کیفیتی که می خواهد درخواهم آورد.

واروژان می خواست که ابتدای آهنگ، حالات یک زنبور دیوانه شده در کندویی تو در تو را با صدای پرکاشن ها تداعی کند و این امر نیاز به نوعی صدابرداری داشت تا همان آشفتگی را به گوش مخاطب منتقل کند. من در زمان تمرین توانستم به آنچه می خواستیم برسم و با تغییری کوچک کار را انجام دادم. وقتی واروژان کار را شنید شوکه شد و گفت این دقیقا همان چیزی است که من در ذهن داشتم.

تنظیم کار «کندو» و صدابرداری آن آنقدر زیبا و با کیفیت از آب درآمد که ما از خوشحالی و ذوق و شوق مان دچار اشتباه بزرگی شدیم. همان شب تعدادی از عوامل فیلم و دوستان را برای شنیدن کار به استودیو دعوت کردیم اما آقای فریدون گله از این عمل ما سخت دلگیر شد. او از اینکه آهنگ فیلمش پیش از اکران توسط عده ای شنیده شده بود، بسیار ناراحت شد. در حقیقت ما متوجه شدیم که هنوز فیلمبرداریِ فیلم کند و تمام نشده و قرار بوده بخشی از فیلم روی این آهنگ پیش برود.

فریدون گله با عصبانیت از ما خواست که ریل اصلی و هشت تراک آهنگ را برش بزنیم و به او بدهیم و تنها یک کپی با پایین ترین کیفیت نگه داریم. تلاش های ما برای انصراف او از این کار نتیجه نداد و نسخه اصلی را برید و با خود برد! بعدها متوجه شدیم آن نسخه اصلی از بین رفته است و ما ماندیم و یک نسخه بی کیفیت از ترانه کندو که متاسفانه همان هم بر روی فیلم قرار گرفت.

چند سال پیش «حمید حامی» تعدادی از آثار واروژان را با تنظیم مجدد «علی موثقی» اجرا کرد که به شکل غیرقانونی نیز منتشر شد و البته ما نیز آن اتفاق را طی پرونده ای در همین منجمله پوشش دادیم و با آقایان حامی و موثقی نیز مصاحبه هایی داشتیم، شما چه اندازه در جریان این کار بودید؟
- اصلا نت ها و پاراتیتورهای اصلی واروژان را من در اختیار آقای موثقی قرار دادم. در حقیقت قرار بود تعدادی از آثار واروژان در قالب آلبومی بی کلام مجددا اجرا و منتشر شود. حتی مجوز این آلبوم بی کلام را هم گرفتیم؛ اما یک روز با من تماس گرفتند و گفتند می خواهند کارها را با صدای خواننده ها منتشر کنند. من که از این خلف وعده شوکه شده بودم حضور در استودیو را نپذیرفتم و متاسفانه این آقایان، آثار را ظاهرا بدون اجازه ترانه سراها اجرا کردند. نکته تاسف برانگیز اینکه در ضبط کارها، اشکالاتی را که در دوره واروژان به دلیل کمبود امکانات در صدابرداری وجود داشت، عینا تقلید و تکرار کردند. مثلا ما «بوی خوب گندم» را به دلیل نبود امکانات در سه قسمت ضبط کردیم و این آقایان با وجود نداشتن آن مشکلات، باز هم این ترانه را در سه قسمت ضبط کردند!

از وقتی که برای این گفتگو گذاشتید، سپاسگزاریم.

اخبار فرهنگی و هنری -  ماهنامه هنر موسیقی