فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

گفت می ترسم (محمود درویش)



دیوان اشعار محمود درویش, شاعر فلسطینی

محمود درویش شاعر و نویسنده فلسطینی بود

 

محمود درویش (زادهٔ ۱۳ مارس ۱۹۴۱–۹ اوت ۲۰۰۸) شاعر و نویسنده فلسطینی بود.
او بیش از سی دفتر شعر منتشر کرد و شعرهای او که بیشتر به مسئله فلسطین مربوط می‌شد در بین خوانندگان عرب و غیر عرب شهرت و محبوبیت داشت. برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه و منتشر شده است. محمود درویش در اوت ۲۰۰۸ در پی عمل جراحی قلب در تگزاس آمریکا در گذشت.

 

ترسید و با صدای بلند گفت: می ترسم!
پنجره ها محکم بسته بود،
طنین صدای او اوج گرفت و پیچید:
می ترسم!
در، صندلی، میزها، پرده ها، فرش ها،
کتاب ها، شمع ها، قلم ها و تابلو ها،
همگی گفتند: می ترسم!
از صدای ترس ترسید و فریاد زد: بس است!
اما (بس است!) طنین انداز نشد،
از ماندن در خانه ترسید و به خیابان رفت،
سپیدار را شکسته دید،
به دلیل مجهولی
از تماشای در خت ترسید!
نفربری شتابان از آنجا گذشت،
از قدم زدن در خیابان هم ترسید،
و ترسید که به خانه برگردد
اما چاره ای نبود، برگشت.
ترسید: کلید را درون خانه جا گذاشته باشد،
همین که آن را در جیبش یافت، آرام گرفت!
ترسید؛ جریان برق قطع شده باشد،
زنگ در را فشار داد،
زنگ به صدا در آمد، آرام گرفت!
ترسید؛ بر پله ها بلغزد و پهلویش بشکند
اما چنین نشد، آرام گرفت!
کلید را در قفل گذاشت،
ترسید؛ در باز نشود،
اما در باز شد، آرام گرفت!
وارد خانه شد،
ترسید که خودش را هراسان بر صندلی جا گذاشته باشد،
اما وقتی مطمئن شد
که خود اوست که وارد خانه شده، نه کسی دیگر،
رو به روی آینه ایستاد
و چون چهره اش را در آیینه شناخت، آرام گرفت،
به سکوت گوش فرا داد،
نشنید که چیزی بگوید: می ترسم!
آرام گرفت
و به دلیلی مبهم
دیگر نترسید!


گردآوری:بخش فرهنگ و هنر صبح بخیر


ویدیو مرتبط :
از مرگ می ترسم (چکار کنم ترسم کم بشه؟)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

محمود درویش شاعر مقاومت فلسطین



محمود درویش,زندگینامه ی محمود درویش,شعر محمود درویش

محمود درویش چهره معروف ادبیات پایداری فلسطین

 

زندگی نامه محمود درویش

محمود درویش چهره معروف ادبیات پایداری، در 13 مارس 1941، در دهکده‌ای از فلسطین به نام «بروه» متولد شد. او یکی از سرشناس‌ترین شاعران عرب بود که شعرهایش محصول آوارگی‌ در فلسطین اشغالی است. این «بروه» همان است که ناصر خسرو از آنجا گذر کرده و می‌نویسد: «به دهی رسیدم که آن را بروه می‌گفتند. آنجا قبر عیش و شمعون علیهما‌السلام را زیارت کردم.»

 

اسرائیلی‌ها این دهکده را به آتش کشیدند و محمود درویش شش ساله بود که مجبور شد به همراه خانواده‌اش به لبنان پناهنده شود. سرانجام پس از مقاومت‌های بسیار دهکده «بروه» از دست اسرائیلی‌ها خارج شد و هنگامی که اهالی وارد دهکده شدند همه چیز از بین رفته بود.

 

محمود درویش در گفت‌وگویی می‌گوید: «به یاد دارم که شش ساله بودم. در دهکده‌ای آرام و زیبا زندگی می‌کردیم. خوب به یاد دارم. در یکی از شب‌های تابستان که معمولا عادت اهل ده این است که روی پشت بام بخوابند. مادرم ناگهان مرا از خواب بیدار کرد و دیدم که داریم با صدها تن از مردم دهکده در میان بیشه‌ها فرار می‌کنیم. گلوله‌های سربی از روی سر ما می‌گذشت...»

 

محمود درویش بعدها در مبارزات مردم فلسطین شرکت کرد و این زمانی بود که 14 سال بیشتر نداشت. در شهر حیفا به زندان افتاد و از آن پس مرتب گرفتار پلیس بود. باید مرتب خود را به صورت هفتگی معرفی می‌کرد.

 

محمود درویش سرودن را از زمانی که در مدرسه در حال تحصیل بود شروع کرده بود و نخستین مجموعه ‌آثارش  در سال 1960 منتشر شد یعنی زمانی که تنها نوزده سال داشت. با دومین مجموعه‌اش برگ‌های زیتون (اوراق الزیتون)  1964 به عنوان یکی از شاعران پیشرو شعر مقاومت شناخته شد. اشعارش دارای دو موضوع عمده و کلی است: عشق و سیاست.
وی در سال 1970 برای ادامه تحصیل به مسکو سفر کرد و پس از مدتی به قاهره رفت.

 

محمود درویش چند سال عضو کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین بود. درویش همچنین رئیس اتحادیه نویسندگان فلسطینی است و بنیان‌گذار یکی از مهمترین فصل‌نامه‌های ادبی و مدرن جهان عرب به نام «الکرمل» است. محمود درویش همراه با «ژاک دریدا»، «پی‌یر بوردیو»، پارلمان بین‌المللی نویسندگان را تاسیس کردند.

 

محمود درویش تاکنون جایزه‌ی ابن سینا، جایزة‌ صلحِ لنین، جایزه لوتس از انجمن نویسندگان افریقا-آسیایی، جایزه‌ی هنر‌های حماسی فرانس و مدالِ آثارِ ادبی و جایزه آزادی فرهنگی از بنیاد لنان و جایزه صلح استالین شوروی سابق را به خود اختصاص داده است. همین اواخر نیز (نوامبر 2003) جایزه‌ی ناظم‌ حکمت به او تعلق گرفته است.

 

محمود درویش به عنوان سردبیر ماهنامه‌ ی انجمن آزادی فلسطین و گرداننده مرکز تحقیقات فلسطینی به کار مشغول بوده و در سال 1987 به کمیته‌ی هیئت اجرائی جنبش فتح ملحق می‌شود اما شش سال بعد در سال 1993 در اعتراض به موافقت‌نامه صلح اسلو از این سازمان کناره می‌گیرد.

 

به خاطر همین موافقت نامه بود که جایزه صلح نوبلِ  سالِ 1994 ، به یاسر عرفات و  شیمون پرز و اسحاق رابین تعلق گرفت. بسیاری از شعر‌های محمود درویش به شکل سرود‌های عمومی و آواز‌های محبوب درآمده‌اند. اغلب آثارش در مورد سرنوشت وطنش است. او از مفردات ساده  و تصاویر واضح استفاده می‌کند .

 

در سال 1961 محمود درویش فعالیتش را به عنوان روزنامه‌نگار آغاز کرده و تا مدتی روزنامه الاتحاد را سردبیری کرد. در سال 1971 فلسطین اشغالی را ترک گفته و به بیروت عزیمت کرد تا برای  جنبش فتح کار کند. او به عنوان سردبیر  مجله ماهانه شئون فلسطینیة  و  سردبیر ارشد گاهنامه فرهنگی ادبی الکرمل  چندی به  کار مشغول بوده است. وقتی اسرائیل در سال 1982 به لبنان یورش برد و  جنبش فتح مرکز فرماندهی اش را از آنجا انتقال داد محمود درویش به قبرس نقل مکان کرد.

 

در  مارس 2000 وزیر آموزش  و پرورش اسرائیل پس از  ضمیمه  کردن آثار  محمود درویش در  کتاب‌های درسی، دولت ایهود باراک را با بحران  جدی روبرو ساخت.

 

محمدرضا شفیعی کدکنی درباره محمود درویش می‌نویسد: اگر یک تن را برای نمونه بخواهیم انتخاب کنیم که شعرش با نام فلسطین همواره تداعی می‌شود، محمود درویش است.

 

او تاکنون بیست و دو مجموعه شعر منتشر کرده است: برگ‌های زیتون (1964)؛ عاشقی از فلسطین (1966)؛ آخرشب (1967)؛ دلدار من از خواب خود برمی‌خیزد (1970)؛ گنجشک‌ها در الجلیل می‌میرند (1970)؛؛ دوستت می‌دارم، یا دوستت نمی‌دارم(1972)؛ اقدام شماره7 (1974)؛ آنک تصویر او و اینک انتحار عاشق (1975)؛ جشن‌ها (1976)؛ ستایش سایه بلند (1983)؛ محاصره‌ای برای مدایح دریا (1984)؛ آن ترانه است، آن ترانه است (1986)؛ سرخ گلی کمتر (1986)؛ تراژدی نرگس، کمدی نقره (1989)؛ آنچه را می‌خواهم می‌بینم (1990)؛ یازده ستاره (1992)؛ چرا اسب را تنها گذاشتی؟ (1996)؛ سریر زن غریبه (1995)؛ دیوارنگاره (2000)؛ حالتی از شهربندان (2002)؛ بر کرده خود پوزش مخواه(200)؛ چون شکوفه بادام یا دورتر (2005).

چند کتاب نثر نیز از محمود درویش منتشر شده است که از درخشان‌ترین آنها یادداشت‌های روزانه اندوه عادی (1976) و حافظه‌ای برای فراموشی (1987) است.

محمود درویش در اوت ۲۰۰۸ در پی عمل جراحی قلب در تگزاس آمریکا در گذشت.

 

گردآوری بخش فرهنگ و هنر صبح بخیر

 

منابع:

ayateghamzeh.persianblog.ir
motarjem-arabic-farsi.persianblog.ir