فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
کارناوال عروسکی در خیابانهای تهران +عکس
اخبار فرهنگی - کارناوال عروسکی در خیابانهای تهران +عکس
1. پازدهمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی از روز شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۳ در تهران آغاز به کار کرده است و تا 28 شهریورماه ادامه دارد. در مراسم افتتاحیه هنرمندان عروسکی همراه با جمع زیادی از کودکان با عروسکهایشان حضور داشتند.
2. مرضیه برومند دبیر جشنواره عروسکی در این مراسم آرزو کرد سال آینده شاهد صلح و دوستی و عشق در اقصی نقاط ایران، منطقه و جهان باشیم و همه کودکان شاد و خوشحال باشند.
3. بنا بر گزارشها، ژاک ترودو، دبیرکل انجمن نمایشگران جهانی «یونیما»، به مناسب گشایش جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی در تهران در پیامی نوشته است: «به همه علاقمندان هنر عروسکی پیشنهاد میکنم برای یک بار هم که شده در جشنواره بینالمللی عروسکی تهران شرکت کنند.»
4. دبیرکل انجمن نمایشگران جهانی «یونیما» در ادامه پیام خود به حضور پرشمار زنان در فعالیتهای مرتبط با نمایش عروسکی در ایران اشاره کرده است.
5. ژاک ترودو، دبیرکل انجمن نمایشگران جهانی «یونیما» نوشته: «شما نیز همچون من پس از مشاهده حضور فعال زنان در همه زمینههای این رشته اعم از کارگردانی، متحیر و شگفتزده خواهید شد و به جمع طرفداران این جشنواره و پشتیبانان هنر عروسکی ایران خواهید پیوست.»
6. دبیرکل انجمن نمایشگران جهانی همچنین نوشته که بارها از دیدن توانمندیهای نمایشگران عروسکی ایرانی «شگفتزده» شده است.
7. آنطور که دبیرکل انجمن نمایشگران جهانی «یونیما» در پیام خود نوشته مرکز یونیمای ایران یکی از فعالترین مراکز اجرای فعالیتهای متنوع و جذاب در منطقه است.
8. در همین زمینه محمد اعلمی، کارگردان نمایش عروسکی «کدو زری» که در جشنواره تئاتر عروسکی حضور دارد، گفته است که نمایشهای عروسکی را باید از سالنها بیرون کشید.
9. این کارگردان با اشاره به لزوم حمایت مردمی از تئاتر عروسکی میافزاید: «در جشنوارههای اروپایی نیز برگزاری کارناوالها از حمایتهای مردمی شکل میگیرد و مردم در این نوع جشنوارهها مشارکت دارند. در ایران نیز باید از پتانسیل مردمی در این گونه جشنوارهها استفاده کرد. میتوان نمایشهای عروسکی را از سالنها بیرون آورد و در محیطهای عمومیتر نیز اجرا کرد.»
10. کاترین کلت، کارگردان آلمانی که با نمایش عروسکی «سولوی دماغ» در بخش بینالملل جشنواره نمایش عروسکی تهران حضور دارد میگوید: «در نمایشهای ایرانی که در این چند روز دیدهام، نقشآفرینی قوی بازیگران برایم قابل توجه بود و نمایشها بسیار روان و قابل درک بودند. بعضی از نمایشها در عرصه عروسکی شروعی بسیار قدرتمند دارند و به یکباره افت میکنند که خوشبختانه در نمایشهای ایرانی که من دیدم، این اتفاق نیفتاد.»
11. نمایش عروسکی «سولوی دماغ» به کارگردانی کاترین کلت، کارگردان آلمانی، سهشنبه ۲۵ و چهارشنبه ۲۶ شهریور در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر اجرا شد.
12. در مراسم افتتاحیه پانزدهمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران فاطمه معتمد آریا بازیگر سینما و تئاتر، مهتاب کرامتی بازیگر سینما و نماینده سازمان جهانی یونیسف، حمید جبلی از هنرمندان تئاتر و تلویزیون در عرصه نمایشهای عروسکی و شماری از دیگر هنرمندان حضور داشتند.
13. پانزدهمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران تا ۲۸ شهریورماه ادامه دارد.
14. در این دوره از جشنواره، برای انتخاب آثار هیچگونه چارچوب و محدودیتی در نظر گرفته نشده است.جشنواره از آثاری که ضمن حفظ ارزشهای فرهنگی و هنری، مخاطبان گستردهتری را در بر بگیرد، استقبال خواهد کرد.
15. از کشور افغانستان نیز نمایشی با عنوان «شیری که نوشتن نمیدانست» در پانزدهمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی حضور دارد.
16. پانزدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک، به منظور دستیابی به متون نمایش عروسکی ایرانی، مسابقه نمایشنامهنویسی برگزار میکند. نمایشنامههایی که در آن از شخصیتهای عروسکی سنتی و بومی ایران استفاده خلاقانه و بهروز شده باشد، اولویت خواهند داشت.
17. مرضیه برومند دبیر پانزدهمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران – مبارک، پیش از آغاز جشنواره ضمن انتشار یادداشتی، از هنرمندان دعوت به شرکت در جشنواره کرد. بخشی از یادداشت او: « همه میدانیم که نمایش عروسکی، این هنر شریف و اصیل، که به عبارتی نقطۀ تلاقی همۀ هنرهاست، با وجود دستاوردهای ارزشمندی که در عرصههای داخلی و بینالمللی داشته، هنوز جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است و از تنگناها و کمبودهای بسیاری رنج میبرد. امیدوارم با برگزاری شایستۀ این دوره از جشنواره، بتوانیم توجه همگان را بیش از پیش به این گونۀ نمایشی جلب کنیم و با عرضه توانایی بالقوهای که در این هنر زیبا نهفته است، فرصتی برای ارتقای کمی و کیفی آن فراهم آوریم.»
اخبار فرهنگی - برترین ها
ویدیو مرتبط :
ایرانمجری: کارناوال جنگ شادی عروسکی با اجرای نوید امینی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
خیابان خوابی یک خانواده در تهران +عکس
اخبار اجتماعی - خیابان خوابی یک خانواده در تهران +عکس
عطر گرم شیرینیهای کافه قنادی و آدمهای رنگ و وارنگ متمولی که برای سفارش کیک تولد و مراسم دورهمی آخر شب حوالی مرکز شهر جمع شدن، اصلا اجازه نمیده توجه کسی به این زندگی تلخ سه نفره که 50 متر پایینتر، توی یه پستوی دو متری در یکی از خیابانهای فرعی انقلاب شبهای سرد و استخونسوز پایتختش رو صبح میکنن، جلب بشه.
خانوادهای سه نفره که چند ماه قبل به دلیل ندادن 200 هزار تومن اجاره خونشون توی دروازه غار، صاحبخونه وسایلشون رو بیرون ریخته تا آواره کوچه خیابونای شهری بشن که 200 هزار تومن پول توجیبی یه روز زندگی نمایشی بچههای بعضی از خانوادهاشه.
مجبور میشن خرت و پرتهاشون رو جمع کنن و خونشون میشه یه چادر توی پارک، پارکی که حوالی همون دروازه غاره، دروازه غاری که شده دروازه ورود معتادا و خانوادههای ندار به زندگی فلاکتبارتر، محلی که تنها سهمش از رسیدگی مسئولان، شبیخون گاه و بیگاه ماموران نیروی انتظامی و شهرداریه.
مأمورای نیروی انتظامی میریزن برای پاکسازی محل میگیرن و جمع میکنن و میبرن؛ محلی که سالهاست پاک شده از پاکی و آلوده است به آلودگی، دو بار وسایلشون رو جمع میکنن، دوبار هم آتیش میزنن، تا جایی که دیگه حتی اونجا هم شرایط ادامه دادن واسشون وجود نداره، شرایطی که روز به روز براشون سختتر از روزهای سخت گذشته شده.
پدر خانواده، پیرمرد شصت سالهایه که قبلا توی بازار میوه و تره بار کار میکرده و چرخ زندگی رو میچرخونده تا اینکه با یه موتوری تصادف میکنه و لگنش میشکنه و دیگه نمیتونه کارای سخت انجام بده، پیرمردی که آسم داره و با اسپری نفس نفس میکنه، پیرمردی که کنار آلونک سیاه و کثیف و سردش واسه خودش بساط جوراب فروشی پهن کرده تا شاید بتونه خرج خورد و خوراک این خانواده سه نفره رو به هر قیمتی که شده جور کنه.
اما پیرزن حال و روزش بدتر از این حرفهاست، بدتر از سیاهی این دیوارها، بدتر از ذره ای توان برای راه رفتن، حتی نشستن و حتی رمقی برای حرف زدن...هرسه تاشون دوماهی میشه حموم نرفتن، بیماری و سرما و بیچارگی و بیپناهی با زندگی این سه نفر خو گرفته، شاید حتی خیلیها ابا دارن از نزدیک شدن بهشون...
پسرک 20 سالشون هم از نظر ذهنی حال و روز خوشی نداره، تا اول ابتدایی بیشتر درس نخونده و سواد خوندن نوشتن نداره، سه ساله دختروشون رو گذاشتن پیش مادربزرگش توی قوچان و هرگز توی این مدت ندیدنش، ازش میپرسم چرا خواهرت رو نیاوردین با خودتون؟ میگه بیاریمش که چی بشه، میگم چرا برنمیگردید؟ میگه ما شرمنده و بدبخت برگردیم که چی بشه.
میگه مادرم حالش اصلا خوب نیست، پیرزن کاملا مریض احواله، ناتوان و بیمار، تنها کارش شده دراز کشیدن زیر این پتوهای کثیف، لرزیدن از سرما و تب کردن از بیماری. حتی حوصله حرف زدن نداره، میگه همه فقط میان و میگن میخوان کمک کنن، ما داریم از سرما اینجا جون میدیم ولی کسی نیست به دادمون برسه، دوباره حالش بد میشه و شروع به لرزیدن میکنه و دوباره دراز میکشه.
خورد و خوراکشون هم یا از طریق پول ناچیز فروش همین جورابها جور میشه، یا اهالی بعضی روزها چیزی رو برای خوردن بهشون میدن. غذاشون شده خیار و ماست و نون و کالباس سرد و همه اون چیزایی که برای درست شدن نیازی به هیچ وسیلهای ندارن، چون اونها هیچ وسیلهای حتی برای درست و گرم کردن غذا ندارن.
پسرک میگه شبها به حدی سرد میشه که حتی یه لحظه خوابش نمیبره، میگه در طول شبانه روز فقط میتونه یک یا نهایتا دو ساعت اونم زمانی که حوالی ظهر هوا کمی گرم میشه بخوابه.
سرما خیلی بیرحمه، بیرحمتر از همه مردم و مسئولایی که هرروز این دسته آدمها رو توی گوشه گوشه این شهر میبینن و از کنارشون راحت رد میشن. رد میشیم از کنار لحظه لحظههای آدمهایی که سهمی از لحظههای زنده بودن و زندگی کردن ندارن.
پسرک میگه چند وقته پیش مامورای شهرداری به دلیل اعتراض همسایهها اومده بودن تا جل و پلاسشون رو جمع کنن و ببرن گرمخونه اما اونا حتی حاضر نمیشن به گرمخونه برن، چون انجا اعضای خانوادهها رو از هم جدا میکنن، میترسیدن از هم جدا شن و دیگه نتونن همدیگرو پیدا کنن، اونا حتی میترسیدن فردا که قراره دوباره از گرمخونه رهاشون کنن یه بیخانمان دیگه اومده باشه و همین پستو رو هم از شون بگیره.
نکته جالب اینه که تا امروز فقط مامورای شهرداری برای جمع کردن بساط پهن شده اونا بهشون سرزده بودن و خبری از مسئولان بهزیستی و کمیته امداد برای سرو سامان دادن به این زندگی نیست.
مهدی 20 ساله میگه اگه خودت تونستی شبها یک ساعت بیای همین جا و بدون اینکه کاری کنی، دووم بیاری، اگه حتی تونستی روی این سنگها یک ساعت بشینی، نه اینکه حتی بخوای بخوابی، مطمئن باش بلند میشی و میری...میگه هیچکس جز آدمهای بدبختی مثل ما نمیتونه توی این هوا زنده بمونه...
اخبار اجتماعی - ایسنا