فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

نقش «عبدالمطلب» را زندگی کردم



اخبار,اخبار فرهنگی,علیرضا شجاع‌نوری

علیرضا شجاع‌نوری بازیگر نقش «عبدالمطلب» در فیلم «محمد رسول‌الله» با اشاره به انرژی و حال و هوای خوب خود در صحنه فیلمبرداری گفت: این جمله معروف حضرت زینب(س) را شنیدید که فرمودند: «ما رأیت الا جمیلا»؛ من مشقتی در این پروژه ندیدم.

 فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» با محاصره بنی هاشم در شعب ابی طالب آغاز می‌شود. فصل درخشانی از زندگی حضرت رسول (ص) است ماجرایی که اهمیت آن در زندگی پیامبر بسیار زیاد است. فیلم به کودکی پیامبر توجه دارد و یکی از افرادی که در کودکی این شخصیت برجسته تاثیرگذار است پدربزرگ ایشان «عبدالمطلب» است.

 

پیرمردی فرزانه که به درستی از پیامبر مراقبت می کرد. ایفای این نقش بعد از حضور درخشان علیرضا شجاع نوری در فیلم «روز واقعه» به ایشان سپرده شد.

شجاع نوری از هنرمندان برجسته سینمای کشور است که علاوه بر حضور فعال در عرصه فرهنگ و هنر در برخی از آثار با سختگیری خاص خود حاضر می شود.

 

اگر به کارنامه گزیده او توجه کنیم بی شک به این مهم خواهیم رسید که او هنر بازیگری‌اش را نیز در خدمت اعتلای سینمای ایران به کار می‌گیرد.

در فیلم سینمایی «محمد رسول‌الله(ص)» ساخته مجید مجیدی که اینک برروی پرده سینماها است او زیر دستان جنتو دروسی گریمور با سابقه سینما گریم شد و در قالب شخصیت بزرگوار و حکیمی چون عبدالمطلب ظاهر شد.

 

با توجه به گرفتاری های علیرضا شجاع نوری در به انجام رساندن جشنواره کودک و نوجوان که  به صورت مستقل و مجزا برگزار خواهد شد با گشاده رویی به تعدادی از سوالات ما درباره نقش «عبدالمطلب» و حضورش در این پروژه بین المللی پاسخ گفت. متن گفت و گو در ذیل می آید:

اگر همین الان بگویند سر پروژه محمد حاضر شو من هیچ سوالی نخواهم پرسید/ انرژی خوبی سر پروژه جاری بود


جدای از فعالیت مدیریتی که سالهاست در عرصه فرهنگ پی گیر هستید مخاطبین شما را به نقش «عبدالله نصرانی» در فیلم «روز واقعه»می شناسند و این بار در فیلم محمد(ص)حضور با اقتدار شما را با نقش حضرت «عبدالمطلب » تجربه می کنند. همه بر این واقف هستیم که کار بسیار سخت و نقش بسیار طاقت فرسایی بود.

حتماً این  جمله معروف حضرت زینب (س) را شنیدید «ما رأیت الا جمیلا».  من به شخصه هیچ سختی و مشقتی را در پروژه «محمد رسول‌الله(ص)» ندیدم.

 

این قدر برای من لحظه به لحظه اش لذت بخش بود که سختی هایش را شاید نمی‌بینم. هر قدر فکر می‌کنم ببینم خاطره خسته کننده یا دردآور به ذهن بیارم اصلاً به ذهنم خطور نمی‌کند.

 

چند روز گذشته به  یکی از دوستانم گفتم اگر در همین لحظه به من بگویند پروژه «محمد رسول‌الله(ص)» قرار است فیلمبرداری شود و باید سر صحنه حاضر شوی . من اصلاً نخواهم پرسید چند روز هست چه اتفاقاتی قرار است رخ دهد؟ کی یا کجا باید حاضر شوم و سوالاتی از این دست...

 

اخبار,اخبار فرهنگی,علیرضا شجاع‌نوری


افرادی که اجازه ورود حس معنوی را به وجودشان نمی دهند ایکاش سر صحنه حضور داشتند
این قدر فضا روان بود که هیچ ناراحتی وجود نداشت. ایکاش برخی از افرادی که به راحتی اجازه نمی دهند حس های معنوی در وجودشان نفوذ کند فرصت پیدا کرده بودند و سر فیلم حاضر می شدند و این  فضا را تجربه می کردند و از نزدیک می دیدند چقدر انرژی خوبی سر پروژه جاری و ساری است. چقدر حال و هوا،  حال و هوای خوبی است.

تنش های کاری وجود داشت ، این تنش ها برای هر کاری  در حوزه تصویر طبیعی است، اما چیزی ناراحت کننده نبود. فضا بدون هیچ مشکلی و یا فشاری بود. من به شخصه 4 ساعت هر روز صبح گریم می شدم و 2 ساعت گریمم پاک می شد .

 

صبح ها اولین فردی که وارد اکیپ - در آن بیابان برهوت – می شد من بودم و آخرین فردی بودم که لوکیشن را ترک می کردم.  برای هر فردی این میزان فعالیت در روز را توضیح دهیم بلافاصله احساس سختی کار و دلسوزی در چهره اش هویدا می شود اما برای من بسیار روزهای جذابی بود. این قدر لذت بردم که حد و حسابی برایش قائل نیستم.  البته این انرژی از سوی عوامل دیگر هم وجود داشت. همه خوب بودند .

چه زمانی سر صحنه حاضر می شدید؟
ساعت 3 صبح ماشین برای حضورم  سر صحنه حاضر بود، حدود 5 صبح گریم من آغاز می شد .

 

آقای جنتو دروسی گریمور ایتالیایی با بیش از  پنجاه سال تجربه کار در فیلم های بزرگ جهانی  که در آن سال (زمان فیلمبرداری فیلم ) که من را گریم می کردند 72 ساله بودند، با توجه به سن و سالشان  مرتب و خوش بو ایستاده بودند و به من با لذت هرچه تمام تر صبح بخیر می گفتند درست مثل اینکه به استقبال فردی آمده که مدت ها از دیدنش محروم بوده است.

 

من را با شوق می نشاند و می پرسید چای می خوری یا قهوه؟ او در حیطه کار خودش استاد است اما این همه حسن رفتار و تواضع انرژی بسیار خوبی بود که منتقل می شد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,علیرضا شجاع‌نوری


حضورم در فیلم محمد یک دوره فوق تخصصی و  آموزشی بود

عبدالمطلب تا 8 سالگی پیامبر حضور دارد و شما به دلیل بازی در این نقش بیش از بازیگران دیگر سر صحنه حاضر بودید ، چقدر تجربه همکاری هنرمندان ایرانی و خارجی مفید است و آیا باید تکرار شود؟
قطعاً باید تکرار شود . تا امروز این تجربه کم اتفاق افتاده است. حضور در پروژه محمد (ص) برای خودم یک دوره فوق تخصصی در همه ابعاد بود که گذراندم. کارکردن با آقای مجیدی بسیار دلنشین و لذت بخش بود .

 

آقای مجیدی یکی دوستان قدیمی ام بود و از سوی دیگر هموطن ام به شما رمی آیند، مجموعه بازیگران فوق العاده بودند، همکاری با آن ها فرصت کمی نبود. جلوی دوربین استرارو قرار گرفتن افتخاری بود و توسط دروسی گریم شدن و در لوکیشنی که آقای کرکا کلژاکویچ ساخته بود بازی کردن  برایم بسیار جذاب بود.

 

وقتی همه چیز در جای خود قرار دارد. جز آموزش و لذت چیز دیگری برای من نبود .در طول کار لذت می بردم و می‌آموختم .

برای ایفای نقش عبدالمطلب آن را زندگی کردم

از عبدالمطلب چقدر شناخت داشتید؟
واقعیت این است که از حضرت عبدالمطلب مطلب آنچنانی و زیادی در تاریخ وجود ندارد  که بتوان تمام جزئیات و ریزه کاری ها را در میان کتب  تاریخی  دریافت و مرور کرد. بسیاری از موارد استنباطی  از شرایطی است  که در آن دوران وجود داشته است.

 

ایشان پدربزرگ پیغمبر است و کسی که پدربزرگ چنین شخصیت برجسته ای است  خودش کم شخصیتی نخواهد بود. آنچه که  راجع به این شخصیت برجسته به دستم  می رسید و یا به دست می آوردم یا می شنیدم به کار می بستم و سعی می کردم آنچه که قرار بود بازی کنم را به گونه ای «زندگی» کنم . 4 ساعت گریم فرصت زمانی خوبی برای تمرکز روی نقش بود.

برای ملموس بودن، بهتر است اینگونه بازگو کنم آنچه که اتفاق افتاد را می توانم اینگونه توضیح  دهم من «نی»ای  بودم که در من دمیده شد. اگر صوت خوشی  برون می آید از هنر و هنرمندی  دیگری است.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,علیرضا شجاع‌نوری


هنر را باید در جایی دیگر جست و جو کرد

ظرفیت وجودی و هنر شما هم دخیل بوده است.
خدا را برای این ظرفیت وجودی شاکرم.اما به عقیده خودم هنر را در جای دیگری باید جست و جو کرد و به عقیده من هنر در آن دمی است که دمیده شده است و باز هم خدا را شاکرم که قابل بودم برای حضورم در این نقش و قابل بودم که آن دم در نی من دمیده شد.

اخبار فرهنگی - فارس


ویدیو مرتبط :
تیزر / وصیت حضرت عبدالمطلب

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نقش کاروانسراها در سیر زندگی ایرانیان



کاروانسرا,کاروان سرا,نقش کاروانسراها در سیر زندگی ایرانیان

نقش کاروانسراها در سیر زندگی ایرانیان
از زمان های کهن تا روزگار پهلوی اول، کاروانسراها نقش مهمی در سیر زندگی ایرانیان و روابط و تعامل اجتماعات گوناگون فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، آیینی، اعتقادی و… داشته اند.
هنگامی که تنها وسیله رفت و آمد پای پیاده یا استفاده از چهارپا بود، طی کردن مسیرهای طولانی و صعب العبور برای خرد و کلان به وجود منازلی وابسته بود که در مسیر راه های ارتباطی قرار داشت که این منازل پل ارتباطی با منزلی دیگر تا رسیدن به نقطه هدف بود.

این منازل امکانات ناچیزی داشتند که در مواردی توسط افراد و مسافران یا کاروان هایی که از شهری به شهری و از دیاری به دیار دیگر می رفتند فراهم می شد و رونق این کاروانسراها بستگی به میزان تردد مسافران و کاروان ها داشته چه کاروانسرایی که پر تردد می بود بالطبع دارای امکانات بیشتر و بهتری نسبت به کاروانسرای مشابه با تردد مسافران کمتر می داشت.
اما شکل و ساختار کاروانسراها از جهت ساختمان، به شکل پیش آمده و در چهار جهت دارای در برای ورود و خروج کاروانیان بوده که با در ورود و خروج کالاها و چهارپایان تفاوت داشت و در وسط ساختمان آن اکثرا گنبدی وجود داشت که بهترین نقطه بنای کاروانسرا محسوب شده و این گنبد دارای بادگیرهایی بود که در مواقع گرم سال موجب خنکی و محلی برای فرار از گرمای تابستان و پناهگاهی برای کاروانیان جهت رستن از گرمای شدید بوده است.
کاروانسراها از بیرون مکعبی شکل بوده که دو یا سه پا بلندتر از زمین ساخته شده است، در خارج بنا در سراسر طول دیوارها پلکانی ساخته اند که در عین حال آخور حیوانات نیز بود، برای داخل شدن به ساختمان باید از این پلکان بالا رفت در هر یک از اضلاع چهارگانه ساختمان هفت، هشت گنبد قرار گرفته بود که از هر چهار در اصلی بدان وارد می شدند. تالار، عمومی است و همه می توانند برای خنک شدن و استراحت از آن استفاده کنند.
در گذشته بهترین شیوه مسافــرت و حمل مال التجاره و در کــــــل نقل و انتقال از نقطه ای به نقطه دیگر، همراهی با کاروانیان بود، چون در میان کاروانیان از هر طایفه و سن و سال وجود داشت لذا کاروانسراها در بین راه و حتی داخل شهر بهترین و مناسب ترین موقعیت برای تجدید قوای مسافران و آمادگی ایشان برای طی منزل بعدی را فراهم می آورد تا مسافر خستــه آبی به صورت زده و وضویی ساخته و به مسائل شخصی بپردازد.
کاروانسراها بهترین پناهگاه شبانه و حتی روزانه برای امنیت کاروانیان محسوب می شد، چنانچه به رسم کاروانیان و برنامه ریزی کاروانسالاران که هدایت کاروان های بزرگ یا کوچک را بر عهده داشتند باید تا شب نشده و تا غروب خورشید خود را به منزل بعدی که لاجرم کاروانسرایی بین منزلی می بوده برسانند تا از حمله احتمالی دزدان و راهزنان و حیوانات درنده در امان بوده و مال و جان به عبث نبازند.
همچنین کاروانسراهای شهری در داخل شهرها در مواقعی نیز انبار مایحتاج عمومی محسوب شده و گهگاه مکانی برای مبادله و عرضه کالاها و بده بستان های تجاری بازرگانان و بازاریان بوده و حـــتی فضایی برای کسب و کار در روزگاران گذشته محسوب می شد.
در این مکان ها مبادلات فرهنگی و اطلاعات و آگاهی های روزمره میان نقاط مختلف کشور انجام می گرفت چنانچه در برخورد چند کاروان در کاروانسرایی اخبار مختلف مابین کاروانیان مبادله می شد، مانند عزل و نصب وزیر یا اسیری یا فوت فلان تاجر یا داروغه یا کم و زیاد شدن قیمت یک یا چند کالا و….
در کل می توان گفت کاروانسراها پل ارتباطی مابین جوامع و اجتماعات گوناگون موجود در کشور و در میان توده مردم بودند که البته امرا و حکام نیز از این اخبار توسط ماموران خود آگاه می شدند. همچنین در شب های طولانی در همین کاروانسراها توسط سالخوردگان، علما و فضلا به رسم دیرین ایرانیان قصه ها و داستان هایی نقل می شده که علاوه بر گذراندن وقت و سرگرمی دارای مضامین حکمی و پندهای اخلاقی و ایضا گوشزدهایی برای مسافرین جوان یا ناوارد داشته که این امر سینه به سینه از زمان هایی قبل تا به گذشته نه چندان دور ساری و جاری بوده است.
کاروانسراها در مواقعی نیز چاپارخانه های منازل محسوب می شدند چنانچه در این مکان ها ماموران دولتی و حتی اشخاص عادی و متمکن می توانستند اسبان خود را تعویض کرده یا اسبان و مرکب جدید به جای مرکب بیمار و سقط شده فراهم کنند.
این مکان موقعیتی را فراهم می کرد تا بیماران در راه مانده و غریب در این امکنه تا بهبودی تام سکنی گزیده و گهگاهی نیز پزشکانی در صورت امکان بر بالین مرضا حاضر و به مداوا می پرداختند.
چون ساختار کاروانسراها طوری بوده که یا در نزدیکی رودخانه یا دارای چاه آب و آب انبار در مناطق خشک و کویری که در موسم بارانی به ذخیره آب می پرداختند ساخته می شدند و نیز مورد استفاده عموم مردم و مسافران از هر نقطه ای بود، لذا اکثر کاروانسراها در ایران هبه و وقف مومنان و پرهیزکارانی بود که برای غربا و مسافران تهیه دیده می شد و در مواقعی نیز دیده می شد که امرا و حکام از این کاروانسراهای پر رونق که وقف عام بودند مالیات دریافت می کردند، اما می توان گفت کاروانسراهای ایرانی قاطبه آن مردمی و توسط مردم اداره می شد و چندان توجه و حمایتی از طرف حکام به آن انجام نمی گرفت مــگر پادشاه یا امیری عادل به ایــــن امر بذل عنایتی می کرد مانند شاه عباس صفوی که خود دستور ساخت کاروانسراهای متعدد در ایران به فاصله منازل مشخص را صادر کرد که به کاروانسراهای عباسی معروف و مشهور است که در چند سفر پیاده از اصفهان تا مشهـــد به همراه شیخ بهایی امر به ساخت این کاروانسراها داده تا غربا و مسافرین و کاروان ها دارای سرپناه شاهی باشند.
وجود کاروانسراهای متعدد و پر تردد در شهرها موجب رونق اجتماعی و اقتصادی و گسترش آن و در نتیجه ایجاد و ایجاب بازارهای سنتی در شهرهایی مانند تبریز، اصفهان، شیراز، تهران و… شده و نیز این امکنه در شهرهای بزرگ مرکزی برای واردات و صادرات کالاهای مورد نیاز اقصی نقاط ایران بوده است.
حتی با ایجاد و ایجاب کاروانسراها در مسیرهای مختلف و منزلگاه های متعدد مانند کاروانسراها در مسیر جاده ابریشم یا مسیر های طولانی مابین ممالک اسلامی به خصوص در مسیر ایران به عراق و مکه و ایران به قسطنطنیه (ترکیه فعلی) و شامات از نمونه های بارز اهمیت این گونه از امکنه در میان شرقیان و بخصوص ایرانیان داشته است و از این طریق تبادلات اجتماعی و اقتصادی در جوامع مسلمین فراهم می شده است.
در کل وجود و ساختار فرهنگی و نیاز اجتماعی این نوع از مکان تحت عنوان کاروانسرا امکان و جرأت ایجاد ساختار تبادلات گوناگون در کشور پهناور ایران و در مسیرهای خطرناک و دشوار در اقلیم های مختلف و فصول متغیر آب و هوایی را برای مردم این سرزمین کهن مهیا و ممکن می نمود، و باز وجود این گونه از مکان ها میراث های کهن و والای اخلاقی که در طول سفرهای متعدد برای افراد فراهم می آورد از نسلی به نسلی و از فرهنگی به فرهنگ دیگر منتقل می نمود که حفظ میراث ماندگار فرهنگی اجتماعی کاروانسراها در شهرها و منازل بین راهی ضمن ایجاد امکانات و تجـــهیزات به روز در شکل و ساختار سنتی می تواند یکی از هزاران نکته از میراث معنوی و فرهنگی کشور پاک ایران زمین باشد و در بحث جذب گردشگری داخلی و خارجی از سرمایه ها و میراث گرانبهای این مرزو بوم محسوب می شود.
منبع:jamejamonline.ir