فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
نفس های آخر یک زن عاشق
«آفتاب درخشان» روایتگر زندگی زنی است که با وجود بیماری لاعلاجش عاشقانه به زندگی ادامه میدهد. رمانی با شخصیتهای واقعی که راوی آن روزهای پایانی عمرش را میگذراند.
کتاب «آفتاب درخشان» نوشته نورماکلین با ترجمه اشرف منظوری در 224 صفحه با قیمت 5 هزار تومان از سوی نشر آموت روانه بازار نشر شد. نسخه انگلیسی «آفتاب درخشان»، نوشته نورما کلین، در سال 1975 با عنوان اصلی «Sunshine» منتشر شده است.
«آفتاب درخشان» زندگی واقعی زن جوانی را روایت میکند که میداند چیزی از عمرش باقی نمانده است. زنی که با وجود مشکلات فراوان آنقدر به خانوادهاش تعلقخاطر دارد که سعی میکند به بهترین شکل وظایف خود را انجام دهد. «آفتاب درخشان» با نثری شعرگونه و ماجراهای تلخ و شیرینش مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد و داستانی عاشقانه از خانوادهای در دهه 70 میلادی را به تصویر میکشد.
ویدیو مرتبط :
باحال ترین مدل نق زدن زن سوتی زن آخر خنده
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نفس قاتل زن عاشقپیشه به شماره افتاد
نفس قاتل زن عاشقپیشه به شماره افتاد
پسری که پس از کشتن زن عاشقپیشه در شمال تهران، خودزنی کرده بود در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
حوادث - به گزارش فرهیختگان، ظهر هجدهم مرداد ۱۳۹۰ پسر ۲۵ سالهای به نام «سعید» در خیابان پاسداران- روبهروی جایگاه سوختگیری- به روی یک زن چاقو کشید و بلافاصله خودزنی کرد.
همان موقع افسران گشت کلانتری ۱۲۳ نیاوران و تکنسینهای اورژانس به محل درگیری رفتند و «زهرا» و «سعید» را که نیمهجان بودند به نزدیکترین بیمارستان بردند. تلاش پزشکان برای نجات «زهرا» اما بینتیجه ماند و وی شش روز بعد تسلیم مرگ شد. پس از مرگ زن جوان، بازپرس رسولی- کشیک وقت دادسرای امور جنایی تهران- به بیمارستان موردنظر رفت و دستور داد جنازه به پزشکیقانونی فرستاده شود. در آن بین افسران دایره دهم آگاهی مرکز، ماموریت یافتند با پیگیری ماجرا، راز جنایت را فاش کنند.
در شرایطی که «سعید» به زندگی برگشته و در بخش مراقبتهای ویژه، بستری بود یکی از شاهدان درگیری به پلیس گفت: در خیابان «پاسداران» بودم که ناگهان فریاد زن جوان را شنیدم. او غرق خون بود که پسر عصیانگر با چاقوی دسته زرد، خودزنی کرد.
«سعید» هم پس از بهبودی نسبی اظهار داشت: چندی پیش در خیابان با «زهرا» آشنا شدم و فهمیدم جدا از شوهرش زندگی میکند.
من به «زهرا» علاقهمند شده و شش ماه با او در ارتباط بودم که به دختری به نام «شیدا» دل بستم. تصمیم داشتم با «شیدا» ازدواج کنم و به همین خاطر از «زهرا» خواستم از زندگیام بیرون برود اما گوشش بدهکار نبود. در اوج خشم با «زهرا» درگیر شدم و جانش را گرفتم. به دنبال اعترافهای «سعید» و بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در نشست رسیدگی به این پرونده که هشتم اسفند ۱۳۹۰ به ریاست قاضی «اصغر عبداللهی» تشکیل شد ابتدا نماینده وقت دادستان، کیفرخواست را خواند. سپس پدر و مادر «زهرا» در جایگاه ویژه ایستادند و برای قاتل دخترشان اشد مجازات خواستند.
مادر داغدار در حالی که اشک میریخت اظهار داشت: دامادم اعتیاد داشت و به همین خاطر دخترم را به حال خودش رها کرده بود. دو سال بود که «زهرا» با من و پدرش زندگی میکرد و اصلا از رابطهاش با «سعید» اطلاعی نداشتیم.
نوبت دفاع به «سعید» که رسید، گفت: «زهرا» از تصمیم من برای ازدواج با «شیدا» مطلع بود. با زبان خوش از «زهرا» خواسته بودم ارتباطش را با من قطع کند اما زن عاشقپیشه قبول نمیکرد. آخرین بار، صبح هجدهم مرداد، تلفنی با «زهرا» صحبت کردم.
التماس کردم به دنبال زندگی خودش برود اما تهدیدم کرد که ماجرای ارتباط پنهانیمان را به «شیدا» میگوید و آبرویم را میبرد. چند دقیقه بعد فهمیدم «زهرا» با «شیدا» تماس گرفته و ماجرا را به دختر مورد علاقهام گفته است. به همین دلیل عصبانی شدم و «زهرا» را با چاقو کشتم. چند ضربه هم به شکم خودم زدم تا از شر این گرفتاری خلاص شوم اما نشد.
در پایان آن نشست، هیات قضایی به اتفاق آرا «سعید» را به قصاصنفس (اعدام با طناب دار) محکوم کرد. دیروز رای در شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و نفس پسر عصیانگر به شماره افتاد./فرهیختگان