فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

مهمان ویژه «ماه عسل» در برابر دوربین مهدی پاکدل+عکس



اخبار ,اخبار فرهنگی , فیلم سینمایی فردا

اخبار فرهنگی - مهمان ویژه «ماه عسل» در برابر دوربین مهدی پاکدل+عکس

محمدرضا علیمردانی، صداپیشه ای که تا 14 سالگی صدا نداشت و با استفاده از تمرین‌های خاص یک قاری مصری توانست یکی از پرکارترین صداپیشه‌گان ایران شود در اولین تجربه کارگردانی مهدی پاکدل ایفای نقش می‌کند.

 فیلمبرداری فیلم سینمایی «فردا» به کارگردانی ایمان افشاریان و مهدی پاکدل، با جلوی دوربین رفتن 4 بازیگر جدید (علی دهکردی، امیررضا دلاوری، مجید آقاکریمی و محمدرضا علیمردانی) به روزهای پایانی خود نزدیک شد.

 

اخبار ,اخبار فرهنگی , فیلم سینمایی فردا

 

فیلم سینمایی «فردا» از اوائل آذرماه در شمال کشور و به تهیه‌کنندگی حسین صابری جلوی دوربین رفته و معین شافعی کار تدوین همزمان آن را انجام می‌دهد. این فیلم داستان دختری را روایت می‌کند که علاقه به عکاسی دارد و همراه با مادرش راهی سفر عکاسی می‌شود که در این سفر اتفاقاتی برای او پیش می‌آید.

 

اخبار ,اخبار فرهنگی , فیلم سینمایی فردا

 

عوامل کامل فیلم سینمایی «فردا» با آخرین تغییرات عبارتند از: نویسنده، طراح و کارگردان: ایمان افشاریان، مهدی پاکدل، مشاور کارگردان: پوران درخشنده، مدیر فیلمبرداری: سینا کرمانی زاده، صدابردار: علیرضا نوین نژاد، طراح چهره‌پردازی: سودابه خسروی، آهنگساز: بهزاد عبدی، طراح لباس: سوده شرحی، تدوین: معین شافعی، صداگذار: احسان افشاریان، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: محمد شریفی، طراح جلوه‌های بصری: امیررضا معتمدی، طراحی بدلکاری: علیرضا فتحی، عکاس: مهدی شاه‌حسینی، منشی صحنه: افسانه شیخی، دستیار اول فیلمبردار: احسان رفیعی‌جم، دستیاران فیلمبردار: مهدی رجبی،

 

اخبار ,اخبار فرهنگی , فیلم سینمایی فردا

 

محسن کالجی، صادق بن‌دار، مسعود خراسانی، دستیاران صحنه: رامین محمدیان، محسن یزدان‌دوست، اجرای گریم: اهورا قاسمی، ندا براتی، دستیار لباس: شهرزاد مافی، دستیار صدا: ایمان یگانه‌جو ، دستیار دوم کارگردان: مهدی شکوهی، دستیار تدوین: الهه شهبازی، اجرای بدلکاری: سینا مافی، محمدرضا جنگی، روابط عمومی: پیام مومنی، مدیر تدارکات: مهدی جلالی،

 

اخبار ,اخبار فرهنگی , فیلم سینمایی فردا

 

دستیاران تدارکات: امیر ترکان، بهنام تنگستانی، خدمات: پرویز عاملی، مدیر تولید: ساسان سالور، جانشین تولید: منصور امامی، مجری طرح و جانشین تهیه‌کننده: بهنوش طباطبایی، سرمایه گذار: احسان دلاویز، تهیه کننده: حسین صابری، بازیگران: صادق صفایی، علی دهکردی، امیررضا دلاوری، مجید آقاکریمی، سوده شرحی، محمدرضا علیمردانی و با حضور علیرضا شجاع نوری و ستاره اسکندری

اخبار فرهنگی - شبکه ایران

 


ویدیو مرتبط :
آقای همساده مهمان ویژه ماه عسل(طنز )

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اظهارات مهدی رحمتی در برنامه ماه عسل درباره جدایی اش از استقلال (+عکس)



 

اخبار,مهدی رحمتی,مهدی رحمتی در ماه عسل

اخبار ورزشی - مهدی رحمتی: بد است بخواهی جایی بازی كنی و نگذراند!

گران ترین دروازه بان این روزهای فوتبال ایران گفت: «با دایی ام که فاصله سنی زیادی با من ندارد بلال می فروختم. برای چهارشنبه سوری ها هم اکلیل سرنج درست میکردم و از این راه درآمد خوبی داشتم.»

سیدمهدی رحتی امروز میهمان برنامه ماه عسل بود. وی گفتگویش را با اشاره ای به مشکلات وافر دوران جوانی استارت زد و با یک جمله مرموز در مورد دلایل جدایی از استقلال به پایان رساند. همه حرف های او که در این برنامه پسرش علی را در کنار خود داشت  در زیر قابل مشاهده اند:

 * وقتی شش ساله بودم، پول یک خانه اجاره ای را نداشتیم. پدر و مادرم اما واقعا به سختی برایمان کار می کردند. من از 6 سالکی کلاس زبان و مهدکودک می رفتم اما خواهرم که بزرگ تر شد شرایط سخت تر شد. در آن مقطع پدرم به زحمت یک خانه اجاره کرد. پدرم علاقه زیادی به فوتبال داشت. اولین بار در 4 سالگی با او به استادیوم رفتم. آن مسابقه داربی بود. انتهای کوچه ما استادیومی قرار داشت که من آنجا فوتبال بازی می کردم.

 * کتک ها را از مادرم می خوردم و نه از پدرم. او روی درسم تاکید داشت. درسم هم بد نبود. کمی بعد مربی تیم رهبر خانی آباد نو که در سطوح مختلف دسته 4 تهران حضور داشت، به من پیشنهاد داد با این تیم تمرین کنم. آن ها یک دست پیراهن به من دادند و من که 10 ساله بودم، با شوق و ذوق زیادی در تمرین های این تیم حاضر شدم. همین که برگشتم اما کتک خوردم و مادرم همه لباس ها را پاره کرد. آن وقت ها خانواده ام شرایط بسیار سختی داشتند. آن ها خیلی چیزها را از من پنهان می کردند اما من باز من می فهمیدم اوضاع مالی شان خوب نیست.

 * آن وقت ها با دایی ام که فاصله سنی زیادی با من ندارد بلال می فروختم. برای چهارشنبه سوری ها هم اکلیل سرنج درست میکردم و از این راه درآمد خوبی داشتم. خواهرم در آماده کردن مواد منفجره به شدت کمکم می کرد!

 * بازی در زمین خاکی، علاقه دیگری در من ایجاد کرد. نگاه من به فوتبال اصلا مالی نبود. همه ش علاقه بود. الان دیگر زمین خاکی وجود ندارد و بجه ها ناچارند برای تمرین کردن پول بدهند و همین باعث متزلزل شدن نسل جوان فوتبال ما شده است. همه کتک هایی که خوردم، مرا برای فوتبال بازی کردن مستحکم تر کرد.

 * یادم هست که مادرم وقت خروج از خانه در را قفل می کرد اما زن مهربان صاحب خانه یک 4 پایه بغل پنجره می گذاشت تا من از بغل نرده ها بیرون بروم و خود را به زمین تمرین برسانم.

 * در 15 سالگی دیگر پدرم نمی توانست مرا تامین کند. او از بعدازظهر تا 4 صبح با ماشین کار می کرد و من برای جور شدن دخل از 4 تا 12 ظهر در خط خانی آباد نو- راه آهن مسافرکشی می کردم.

 * 19 ساله بودم که خواهرم بر اثر تصادف فوت کرد. یکی از برزگ ترین افسوس های زندگی من این بود که کاش حداقل چند سال بیشتر کنارمان می ماند و خوب شدن شرایط را تجربه می کرد. سه ماه قبل از فوت او من به فجر رفتم. آقای یاوری به من اطمینان داشت و بعد از آن شاغلام هم مرا بازی داد. ما در جام حذفی قهرمان شدیم و صدهزارتومان پاداش گرفتیم و به خاطر این صدهزارتومان جشن گرفتیم. این پول را البته تماما به پدرم دادم تا بخشی از بدهی سیصدهزارتومانی اش را بدهد. فصل بعد در شیراز فیکس شدم و به اردوی تیم ملی امید دعوت شدم. روزهای حضور در اردوی تیم مایلی کهن آخرین روزهای حضور من در کنار خواهرم بود. این حسرت بزرگی برای من است. من با فجر قرارداد 7 میلیونی بسته بودم و با خواهرم کلی نقشه برای این پول داشتیم اما نصف این پول خرج خود خواهرم شد. 

* من سختی زیاد کشیدم. پول نبود. گاهی یخچال خالی می ماند. شاید باورتان نشود اما من گاهی سه بار در روز فقط شیر و نان می خوردم. تنها دلخوشی من یک تلویزیون رنگی بود که آن ها را هم بسته بندی کردم تا پدرم برای بدهی اش بفروشد.


من فقط یک جمله دیگر دارم:
خیلی بد است که بخواهی جایی باشی و نگذارند!

 

 اخبار ورزشی - آی اسپورت