فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

معیریان از دنیای گریم و زندگی شخصی اش می گوید



اخبار,اخبار فرهنگی,جلال الدین معیریان

 جلال الدین معیریان در روز 21 شهریور 1320 در تهران متولد شد و سال 1351 در رشته بازیگری و چهره پردازی از هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک فارغ التحصیل شد.

 جلال الدین معیریان هنرمند تاثیرگذاری در رشته چهره پردازی در ایران است و از جمله کارهایش در این زمینه می توان به سربداران، غزل، آتش بس، شب دهم، کمال الملک و ... اشاره کرد.

 

معیریان سال هاست که در این زمینه تدریس هم می کند و هنوز با عشق سر کلاس های درسش حاضر می شود. با او درباره ناگفته های گریم و زندگی شخصی و حرفه ای خودش گفتگو کرده ایم.

گپی با جلال الدین معیریان چهره پرداز مطرح سینما و تلویزیون

از ورودتان به وادی چهره پردازی برایمان بگویید.
- ببینید، گریم در گذشته به معنای امروز وجود نداشت به همین دلیل کمتر کسی این حرفه را درک می کرد و با آن آشنایی داشت. من قبل از اینکه وارد عرصه هنر شوم در ارتش به عنوان حسابدار کار می کردم تا بالاخره با کمک یکی از هنرمندان از ارتش به تلویزیون آمدم. یادم است برای اولین بار هم صورت داریوش مودبیان (کارگردان و بازیگر) را گریم کرد. او را شبیه یک پیرمرد کردم. وقتی کارگردان آمد و صورت مودبیان را دید، گفت: «این پیرمرد چند سالش است؟ اهل کجاست و ...» آنجا بود که فهمیدم حرفه گریم چقدر گسترده است و من تنها مدتی تحت نظر نصرت الله کریمی این کار را آموزش دیده بودم، بنابراین سعی کردم در این حرفه اطلاعاتم را بالا ببرم.

شما چطور به معنای گریم و چهره پردازی پی بردید؟
- فکر می کنم 7 ساله بودم که با این رشته به گونه ای آشنا شدم. مرحوم مادرم بسیار به خط و نقاشی علاقمند بودند، به همین دلیل شروع کردند به تعلم دادن من. وقتی به مدرسه می رفتم خیلی از معلمانم از دستخط من تعجب می کردند و همیشه به من نمره 20 می دادند تا اینکه آرام آرام با نقاشی هم آشنا شدم.

یادم است در گذشته چون اسباب بازی به آن معنا وجود نداشت با بچه ها سنگ های سبز شاه عبدالعظیم و بی بی شهربانو را جمع می کردیم و با آنها تیله می ساختیم یا بیشتر با چوب درختان لیوان، قاشق و کفگیر می ساختیم یا با صابون گلنار مجسمه می ساختیم. به هر حال مجسمه سازی، نقاشی و خطاطی پایه های اصلی کار گریم هستند.

اولین مجسمه ای را که ساختید به خاطر دارید؟
- بله، 7 ساله بودم که در یک زمستان پر باران و پر برف سقف خانه مان شروع کرد به چکه کردن. مادرم هم در یک سطل بزرگ دوغاب درست کرد و دست من داد و گفت: «جلال! برو بالا و سوراخ های پشت بام را با این دوغاب بپوشان.» من رفتم بالای پشت بام که این کار را انجام دهم. وقتی آمدم سطل را خالی کنم دیدم دوغاب شبیه خمیر شده و شکل سطل را به خود گرفته است.

سریع طبقه پایین رفتم و عکس مرحوم پدرم را برداشتم و گذاشتم روی این خمیر و شروع کردم به کندن گچ های اطراف آن و گذاشتم خشک شود اما دیگر ظهر شده بود و من هنوز پایین نرفته بودم، تا اینکه مادرم دلواپس شد و خودش به پشت بام آمد و با مجسمه پدرم روبرو شد. او با کلی تعجب آن را با خودش به طبقه پایین برد و فردای آن روز هم این مجسمه را در صف مدرسه به بچه های دیگر نشان دادند. این اولین مجسمه ای بود که به طور جدی آن را ساختم.

 
انسان از چه زمانی با گریم آشنا شده است؟
- گریم از زمان انسان های اولیه وجود داشته است و آنها بدون اینکه از نام و کاربردهای متعدد آن اطلاع داشته باشند از آن استفاده می کردند. در واقع از زمانی که انسان های اولیه برای گذراندن زندگی به شکار می رفتند از گریم هم استفاده می کردند. وقتی هنگام فرار از جنگل صورت یا بدن شان را با خاکستر چوب های سوخته می پوشاندند، دریافتند که می توانند برای رعب انگیز کردن چهره یا بدن شان از رنگ ها، دوده و پوست حیوانات استفاده کنند یا وقتی در قبایل انسان های اولیه فردی بیمار می شد تصور می کردند روح خبیثی در کالبد او حلول کرده، به همین دلیل فرمانده آن قبیله ظاهر خود را با استفاده از مواد ابتدایی که در اختیارشان بوده خشن و ترسناک می کرد تا آن روح بترسد و از بدن شخص بیمار خارج شود.

از چهره آدم ها چقدر می توان به درون شان پی برد؟
- خیلی! وقتی نوزادی گریه می کند و مادرش او را در آغوش می گیرد و نوازشش می کند، نوزاد آرام می گیرد یا حتی می خندد چون او مهربانی و آرامش را در صورت مادر می بیند. به همین دلیل انسان از زمانی که به دنیا می آید می تواند خطوط چهره را بخواند. فردی که در یک خانواده پر تنش بزرگ شده همیشه اخم آلود است و معمولا هم یک خط عمودی بین دو ابرویش دارد.

این افراد معمولا هیچ وقت چهره لطیف و مهربانی نخواهند داشت اما برعکس ممکن است فردی را ببینید که چهره اش به شما به قول امروزی ها انرژی مثبت ببخشد. طبیعی است که چهره این آدم مهربان و درونش آرام است. به همین دلیل هم توصیه می کنم سعی کنید اخم آلود نباشید و درون تان را زیبا کنید چون درون نازیبا چهره بدی از شما در آینده خواهد ساخت.

چگونه می توانیم درون مان را زیبا کنیم؟
- یک مثال برای تان می زنم. فکر کنید یک ظرف قدیمی و زیبا دارید که بعد از سال ها نگهداری از آن، یکدفعه از دست تان می افتد و می شکند. شما شروع می کنید به گریه و غصه خوردن در حالی که با ترشرویی دیگر آن ظرف به حالت اولش باز نخواهد گشت. به همین دلیل باید خیلی چیزها را در زندگی قبول و سعی کنیم قدرت سازگاری مان را بالا ببریم و مشکلات زندگی را حل کنیم. باور کنید در گذشته کسی دست ما را نگرفته است و خودمان راهمان را پیموده ایم، با همه سختی و مشقاتش.

اخبار,اخبار فرهنگی,جلال الدین معیریان

  شما با رنج های زندگی چطور کنار آمدید؟
- همیشه سعی کرده ام توقعم از زندگی کم باشد تا دچار رنج نداشته هایم نشوم چون معتقدم با غصه خوردن مشکل حل نمی شود و خیلی زود از جوانی به پیری خواهیم رسید. یادم است یک زمان من با تعدادی از گروهم برای انجام پروژه ای به عراق رفتیم. آن زمان هنوز صدام در عراق بود. وقتی کارمان تمام شد من زودتر به ایران برگشتم. می خواستم حقوق تعدادی از همکارانم را با خودم به ایران بیاورم تا به خانواده هایشان بدهم اما متاسفانه در فرودگاه پول ها را از من دزدیدند.

وقتی متوجه این ماجرا شدم اول شوکه شدم ولی بعد با خودم گفتم با غصه خوردن مشکل حل نمی شود تا اینکه به تهران آمدم و برحسب اتفاق مشکلم را با همسایه ام در میان گذاشتم و او آن مقدار پول را به من قرض داد و من هم آن پول را به خانواده های همکارانم دادم و درست چند روز بعد برای کار در یک کار تلویزیونی قرارداد بستم و به این واسطه توانستم قرضم را هم بدهم. به همین دلیل می خواهم بگویم هیچ وقت غصه هیچ چیز را نخورید و تمام کارهای تان را به خداوند بسپارید.

آقای معیریان! چهره پردازی تا چه حد می تواند به بازیگر برای رسیدن به نقشش کمک کند؟
- خیلی! چون او می تواند به واسطه گریمی که روی صورتش نقش بسته است حس بگیرد و نقش خود را پیدا کند و به مخاطبش هم انتقال دهد.

سخت ترین گریمی که تا به حال داشتید؟
- در بین کارهایم گریم نقش امام خمینی در فیلم فرزند صبح که عبدالرضا اکبری آن را بازی می کرد از همه گریم ها برای من دشوارتر بود چون شخصیت امام برای مردم ملموس و شناخته شده بود و من نمی توانستم چهره پردازی معمولی کنم.

تفاوت بین گریم و آرایش؟
- سوال خوبی پرسیدید. به نظر من بهترین آرایشگر کسی است که سایه های چشم و همینطور افت های عضلانی صورت را بشناسد. آرایش یعنی زیباتر کردن نه زشت تر کردن. متاسفانه بیشتر آرایش های امروزی با تکنیک و درست نیستند.

صورت هایی که عمل های زیبایی روی آنها انجام شده است تا چه حد آرایش و گریم کردن را سخت تر می کنند؟
- خیلی، من با بوتاکس، تزریق لب و ... کاملا مخالف هستم. به نظر من هر چهره زیبایی خاص خودش را دارد. بعضی از آرایشگران به اسم مد بلایی سر صورت خانم ها می آورند که واقعا غیرقابل تحمل است.

اخبار,اخبار فرهنگی,جلال الدین معیریان

 چهره پردازی در ایران تا چه حد با این علم در جهان متفاوت است؟
- گریم در ایران با سایر نقاط دنیا متفاوت است و به اعتقاد من اولین تفاوت آن در شیوه آموزش آن است. برای مثال در دانشگاه های آمریکا گریم رشته ای است که دانشجویان مدت 7 سال در آن تحصیل می کنند و شامل 4 سال آموزش و 3 سال کار به عنوان دستیار است. در حالی که هنرجویان ما در ایران پس از گذراندن دوره چند ماهه وارد بازار کار می شوند و این موضوع از نظر من اشتباه است. حتی هنرجویی که دوره آموزش را به پایان رسانده است باید مدتی را صرف کسب تجربه کند.

با توجه به اینکه متولد شهریورماه هم هستید دوست دارم کمی هم به کودکی تان برگردیم. اولین هدیه تولدی که دریافت کردید را به خاطر دارید؟
- بله، اولین هدیه تولد را از دخترم گرفتم چون در زمان کودکی ما جشن تولد گرفتن به معنای امروزی مرسوم نبود و سال ها بعد دخترم اولین هدیه تولدم را به من داد.

بهترین یادگاری؟
- بهترین یادگاری که دارم کتابی است به نام «رویاهای آشفته» که خانم سوسن تسلیمی (بازیگر) آن را به من هدیه داده اند.

در خانه شما بیشتر پدرسالاری بود یا مادرسالاری؟
- بیشتر مادرسالاری بود. مادرم بسیار زن مدیری بود و از نابسامانی و بی اخلاقی بیزار بود و به شدت روی اخلاق خوب تاکید داشت.

دچار بیماری خاصی هم هستید؟
- بله، من متاسفانه زخم اثنی عشر و دیابت دارم ولی خوشبختانه 20 سال است که سیگار را ترک کرده ام چون سیگار هر دوی این بیماری ها را تشدید می کند. یک زمانی بود که حتی روزی 3 پاکت سیگار می کشیدم ولی یکدفعه به خودم آمدم و آن را به کلی ترک کردم و کنار گذاشتم.

آیا رژیم خاصی را هم رعایت می کنید؟
- بیشتر سعی می کنم درست غذا بخورم تا دچار مشکل نشوم.

لوازم گریم عمدتا از چه کشورهایی وارد می شوند؟
- هلند، آمریکا و فرانسه که خوشبختانه بیشتر این مواد هم خوب و قابل اطمینان هستند و تاثیر بدی روی صورت بازیگران یا مصرف کنندگان نمی گذارند.

از حال و هوای این روزهای تان برایمان بگویید.
- در این روزها و کلا در سال های اخیر بیشتر مشغول تدریس در آموزشگاهم هستم و به همین دلیل از سینما و تلویزیون فاصله زیادی گرفته ام. من به تدریس بسیار اهمیت می دهم و با غلط آموزی به شدت مخالف هستم. به همین دلیل سعی می کنم بیشتر وقتم را برای تدریس بگذارم.

هنوز از سر عشق این کار (چهره پردازی را انجام می دهید؟
- البته! من در حال حاضر 75 سال دارم و از این 75 سال، 50 سال را به کار چهره پردازی مشغول بودم و تا عشق نداشته باشم نمی توانم با این سن و سال سر کلاس حاضر شوم چون اصلا کار ساده ای نیست. بنابراین حتما باید عشق عظیمی در وجود من باشد که از صبح تا شب وقتم را در آموزشگاهم سپری کنم.

با توجه به اینکه با جوانان امروز در ارتباط هستید به شکاف بین نسل ها چقدر اعتقاد دارید؟
- راستش من خیلی این شکاف را قبول ندارم چون ما هم یک روز جوان بودیم و در زمان خودمان با پدر و مادرمان فاصله داشتیم و مثل آنها فکر نمی کردیم. ممکن است امروزه از لحاظ اخلاقی و فرهنگی خیلی جلو نرفته باشیم اما عقب هم نمانده ایم. من فکر می کنم جوانان امروز رک تر و صادق ترند.

و البته کمی هم عجول هستند. به همین دلیل دوست دارند ره صد ساله را یک شبه طی کنند؟
- بله، اینطور به نظر می آید و دلیلش هم ترس از آینده است. متاسفانه یک نوع بی انگیزگی در جوانان ما وجود دارد چون از فردای خود هیچ چیز نمی دانند و امیدی هم ندارند. مثلا در مورد کار خودمان باید بگویم چون دیگر سریال هایی مانند سربداران، میرزاکوچک خان جنگلی، امیر کبیر و ... ساخته نمی شود، کمتر کسی هم دنبال یادگیری گریم سینمایی می آید زیرا دیگر سریال های تاریخی و خوب ساخته نمی شود. متاسفانه محدودیت ها امروزه خیلی زیاد هستند و از طرفی هم شرایط اقتصادی بسیار سخت و طاقت فرسا شده است که همه اینها باعث ایجاد دلواپسی می شود.

نسل شما با سختی و محدودیت های زیادی روبرو بوده اما هنوز که هنوز است آرامش و صداقت را می توان در این نسل دید. دلیل ماندگاری این خصلت ها در نسل شما چیست؟
- مهمترین دلیلش این است که نسل من روی پای خودش ایستاده و چشمداشتی به دست کسی نداشته است. اگر محدودیتی هم داشته سعی کرده به نحوی آن را برطرف کند. مثلا اگر امروز حمام های شیک و مدرن داریم به این دلیل است که در گذشته افراد نشستند و فکر کردند و کم کم به امکانات بهتری دست پیدا کرده اند. تا انسان به چیزی نیاز پیدا نکند برای حل آ« قدمی برنخواهد داشت. حتی هنر هم زاییده نیاز است. من یادم است وسایل گریم در گذشته مثل امروز در دسترس نبود و من مجبور بودم خیلی چیزها را بسازم. نسل ما سعی می کرد بیشتر سازنده باشد تا مصرف کننده.

 

اخبار فرهنگی - هفته نامه سلامت / برترین ها


ویدیو مرتبط :
جلال معیریان ، جلوه عشق به هنر

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندگی میان دنیای شخصی و دنیای دو نفره



زندگی مشترک,حریم خصوصی ,حریم شخصی همسر

حتما درباره بلوغ های ضروری برای ازدواج شنیده اید. بلوغ جسمی، بلوغ اجتماعی، بلوغ فکری، بلوغ اقتصادی و بلوغ عاطفی. بلوغ هایی که اگر به آنها نرسیده باشید، زندگی مشترک می تواند به کامتان تلخ شود.

داشتن حریمی خصوصی در روابط با اطرافیان یکی از نشانه های بلوغ و استقلال عاطفی به شمار می رود. هر چند حریمی که در ارتباط با همسر وجود دارد متفاوت با دیگران است.

مشخص کردن حریم در روابط باید از همان ابتدا صورت گیرد. در غیر این صورت، اگر بعدتر بخواهید برای همسرتان حریم شخصی خود را تعریف کنید، به مشکل برخواهید خورد. همسرتان فکر می کند دارید او را از زندگی خود کنار می زنید و احساس پس زده شدن پیدا می کند. درباره خانواده همسر هم به همین شکل.

داشتن حریم خصوصی باعث می شود کمتر در مسایل خانواده دو نفره شما سرک بکشند و اجازه دهند مسایل تان را خودتان حل کنید.

بنابراین همین حالا که ابتدای راه هستید، این حریم را برای خودتان مشخص کرده و به حریم همسرتان احترام بگذارید. همسرانی که هیچ حریم خصوصی برای خود و همسرشان قائل نیستند غالبا در روابط خود با همسرشان دچار سوءتفاهم هایی جدی می شوند.
 
حریم خصوصی یا بی اعتمادی؟
برخی فکر می کنند وجود حریم خصوصی نشان دهنده بی اعتمادی همسران به هم است. این تصور از آنجا ناشی می شود که همسران به اشتباه وجود حریم خصوصی را مساوی با دروغگویی و مخفی کاری در نظر می گیرند، در حالی که اگر تصویر درستی از این موضوع داشته باشند متوجه خواهند شد که همسران می توانند به هم اعتماد داشته باشند، موضوعاتی که به بهبود یا عمق بخشی رابطه آنها کمک می کند را از همدیگر مخفی نکنند اما در عین حال هر یک حریمی خصوصی داشته باشند.

این که شما با همسرتان صمیمی و دوست باشید به معنی نفی حریم خصوصی نیست. در زندگی هرکس موضوعاتی وجود دارد که به دلیل تفاوت های مردان و زنان، نمی توان آنها را با همسر خود در میان گذاشت. به عنوان مثال جزیی نگری خانم ها باعث می شود آنها به موضوعاتی توجه داشته باشند که در صورتی که با همسر خود در میان بگذارند، با واکنش منفی او مواجه شوند.
 
حریم من، قبل و بعد از ازدواج
حریم خصوصی درباره همسران تعریف جدیدی پیدا می کند. حریم خصوصی شما پیش از ازدواج نمی تواند همان حریم بعد از ازدواج باشد. اگر قرار باشد تصور کنید همانطور که والدین یا خواهر و برادر شما مرزهای شخصی شما را رعایت می کرده اند، همسرتان هم باید همانگونه رفتار کند، بعد از مدتی متوجه خواهید شد که در رابطه شما و همسرتان مشکلاتی ایجاد شده است. نزدیکترین فرد به شما از نظر احساسی همسرتان است، پس اگر تمایل به مخفی کردن حجم زیادی از مسائلی دارید، احتمالا ایرادی در رابطه شما وجود دارد.

شاید این سوال برای شما ایجاد شود که چه میزانی از داشتن حریم خصوصی در رابطه همسران ایراد دارد؟ هر چند پاسخ دقیق دادن به این سوال از هر همسری تا همسر دیگر متفاوت است اما می توان خط قرمز مشخصی را برای تمام همسران تعریف کرد. اگر میزان حریم شخصی یا به عبارتی «من» در رابطه همسران بیش از رابطه مشترک آنها یا «ما» است یا کیفیت آن را تحت تاثیر قرار می دهد، همسران باید در تعریف خود از حریم خصوصی تجدید نظر کنند.

تعیین حد و مرزهای حریم
روابط هر کدم از همسران با یکدیگر ویژه و منحصر به فرد است. به همین دلیل نمی توان برای آنها به صورت مطلق قانونی وضع کرد. همسرانی که هر دو شاغل هستند نیاز دارند تا حریم خصوصی متفاوتی نسبت به همسرانی داشته باشند که تنها یکی از آنها شاغل است. در عین حال که شخصیت هر کدام از همسران نیز در این امر تعیین کننده است. به عنوان مثال نیاز افراد درونگرا و برونگرا در داشتن حریم خصوصی و میزانی که آنها برای حریم خصوصی خود در نظر می گیرند متفاوت است. شرایط تربیتی افراد در خانواده ها نیز دراین امر بی تاثیر نیست.

فردی که در خانواده ای پرجمعیت بزرگ شده و همیشه با خواهران یا برادران خود یک اتاق داشته شرایطی متفاوت با فردی دارد که تک فرزند است یا همیشه در خانواد خود اتاقی مجزا داشته است. به خاطر همین دلایل نیز نمی توان نسخه واحدی برای همه همسران پیچید. از طرفی برخی ویژگی های شخصیتی مانند دیر اعتماد کردن یا سوءظن داشتن می تواند موضوع حریم خصوصی در رابطه همسران را با پیچیدگی هایی خاص همراه سازد.
 
اگر حریم مشخص نکنیم؟
اگر قبل از ازدواج حریم فردی خود را مشخص نکنید، احتمال این که همسرتان یا خانواده او مدام به مسایلی سرک بکشند که مربوط به شماست وجود دارد. اما باید بدانید که حریم شخصی شما برای همسرتان با خانواده اش متفاوت است. مثلا دانستن رقم حقوق زن، برای خانواده همسرش ضرورتی ندارد و جزو حریم خصوصی به حساب می آید اما برای همسرش این طور نیست. اما داشتن یک شکست عشقی در نوجوانی، هم برای همسر و هم برای خانواده او می تواند حریم خصوصی باشد. چرا که اگر کسی از این شکست با خبر نباشد اهمیتی ندارد. اما اگر یک نامزدی به هم خورده داشته باشید که آثار آن هنوز موجود است یا می تواند روی زندگی مشترک شما تاثیر بگذارد، دیگر حریم خصوصی نیست. اما اینجا می توانید در صورت صلاح دید همسرتان، موضوع را با خانواده همسر مطرح نکنید. بنابراین می بینید که حریم خصوصی بسته به شرایط شما دو نفر تعریف می شود. بعضی مسایل نه قابل گفتن به همسر است و نه خانواده او، برخی مسایل را باید هر دو بدانند و برخی مسایل را همسرتان می تواند بداند و خانواده اش ضرورتی ندارد.
منبع:سپیده دانایی