فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

قصه‌های «مجید» جدید در بوشهر!




اخبار فرهنگی - نگاهی به فیلم «تنهای تنهای تنها»
قصه‌های «مجید» جدید در بوشهر!

فیلم در ساختن دنیای کودکانه از منظر یک کودک رویابین و گرم و بامزه موفق است. این موفقیت را بیش از همه، مدیون بازیگر نوجوانش است. البته فضا و محیط فیلم و گویش گرم مردم بوشهر هم به همان اندازه مهم است.

  اعتماد به نفس زیادی می‌طلبد ساختن فیلمی که توامان هم می‌خواهد بخنداند و هم اشک مخاطب را دربیاورد. سخت است در ورطه سطحی‌نگری (سانتی‌مانتالیسم) نیفتاد و داستان چفت‌وبست‌دار تعریف کرد که در طنازی‌های خود گریزی به خیال و دنیای ساده کودکانه و در لحظات تلخ گریزی به سیاست و واقعیت بزند.

 

فیلم در ساختن دنیای کودکانه از منظر یک کودک رویابین و گرم و بامزه موفق است. این موفقیت را بیش از همه، مدیون بازیگر نوجوانش است. البته فضا و محیط فیلم و گویش گرم مردم بوشهر هم به همان اندازه مهم است.

با سکانس ابتدایی، «رنجرو»، قهرمان نوجوان فیلم، معرفی می‌شود. رنجرو نوجوانی بازیگوش، رویاپرداز و مهربان است. خانواده‌ای پرجمعیت دارد که غیر از پدر و مادرش، بقیه درست و حسابی معرفی نمی‌شوند. از این جهت می‌توان اعضای خانواده رنجرو را کم و زیاد کرد؛ بدون آنکه خللی در داستان ایجاد شود. شاید مدافعان فیلم بگویند که معرفی آن‌ها در همین سطح کافی بود؛ چراکه پلات اصلی حول رنجرو است.

 

با فرض بر همین دفاعیه و اینکه فیلمساز تنها رنجرو و آدم‌های پیرامون او در داستان را واجد اهمیت دانسته تا شخصیت‌پردازی کند، سراغ آدم‌های پیرامونی او می‌رویم. مهم‌ترین شخصیت مرتبط با رنجرو و پیش‌برنده داستان فیلم، کودک روس «الگ» است.

 

پدر الگ، یکی از مهندسان ارشد نیروگاه بوشهر است و الگ هم به همین خاطر در بوشهر زندگی می کند. می‌توان این سؤال را مطرح كرد که الگ چرا مدرسه نمی‌رود؟ یا چه بر سر مادرش آمده است؟ شخصیت بعدی، زن اوکراینی است. رنجرو، او را خاله صدا می‌زند. معلوم نیست چرا تنهاست. مسئله‌ای در گذشته‌اش وجود داشته که درگیر رفاقت رنجرو و الگ می‌شود.

 

از همه مهم‌تر، جایگاهش مشخص نیست. در نیروگاه بوشهر چه کاره است؟ چرا شبی که الگ می‌خواست با رنجرو خداحافظی کند به جای اینکه به رنجرو بگوید، پنجره‌اش را می‌بندد و در را به روی آن‌ها باز نمی‌کند و در داخل خانه شروع به گریه می‌کند؟ یا چرا زمانی‌که متخصصان روس برمی‌گشتند او بر نگشت؟ چرا به جنوا می‌رود تا رنجرو را برگرداند؟ زن اوکراینی نه شخصیت می‌شود و نه تیپ. ساده‌لوحانه است اگر برای رفع کمبودهای شخصیتی او را مانند یک شخصیت احساساتی ایرانی تصویر کنیم.

اخبار,اخبارفرهنگی,فیلم تنهای تنهای تنها

 

 معلم‌های رنجرو هم به نوع خود شگفت‌آورند؛ معلمی که کلاس را ترک می‌کند تا ببیند رنجرو و دوست روسش چگونه باهم صحبت می‌کنند. معلم دیگری هست که رنجرو، چندین مرتبه معنای کلمات سیاسی که در روزنامه و تلویزیون خوانده و شنیده را از او می‌پرسد. معلوم نیست چرا هیچ دفعه جواب رنجرو را نمی‌دهد؟ چرا با رنجرو بد رفتار می‌کند؟ از همه بدتر زمانی که رنجرو رفته، در هنگام خواندن نامه‌اش، گریه می‌کند!

یکی از لحظات مفرح فیلم، زمانی است که رنجرو مشغول خواندن انشایش است. اشتباهاتش در استفاده نادرست از اشخاصی چون داستایوفسکی و چخوف و تولستوی و ادغامش با گویش بوشهری و کمی توجه به متن انشا می‌تواند فی نفسه و مجرد هم خنده‌دار باشد؛ اما نکته‌ای که کارگردان بر آن تاکید می‌کند اشتباهات نحوی و گرامری رنجرو ست. این زمانی تو ذوق می‌زند که نامه یا خطابه رنجرو در سازمان ملل به صورت نمادین و بی‌اشتباه نحوی در کلاس خوانده می‌شود.

 به نظر می‌رسد، مشکل اصلی فیلم در سطور بالا مشخص شده باشد: مشکل فیلمنامه؛ مشکل اکثر فیلم‌های سینمای ما؛ مسئله‌ای که باید مورد مطالعه قرار گیرد. در سطح دوم، فیلم سعی دارد مسئله روز کشور، یعنی مسئله هسته‌ای و جهت‌گیری مغرضانه غرب با ایران را در پس‌زمینه فیلمی کودکانه نشان دهد؛ اما مشکل جایی است که فیلمساز به همان سیاقی که شخصیت‌هایش را‌هاشور زده، به مسئله هسته‌ای می‌پردازد.

 

روشن‌تر بگویم؛ باسمه‌ای و در سطح. رفاقت رنجرو و الگ تحت‌الشعاع مسائل و تصمیمات سیاسی قرار می‌گیرد. رنجرو رابطه‌اش را با الگ بهم می‌زند و موجب می‌شود یکی از سطحی‌ترین و کلیشه‌ترین لحظات فیلم رقم بخورد. الگ از پدرش می‌خواهد که به رؤسایش بگوید با همان قیمت سابق با ایران معامله کنند.

 

در این مواجهه، الگ و متعاقبا رنجرو متوجه می‌شوند که محل نزاع نه موضع روسیه بلکه مواضع 1+5 است. این نما به اضافه نمای خوانده شدن نامه یا خطابه رنجرو از زبان همکلاسی‌اش در پایان فیلم، مجموعا هر دو چنان ضربه‌ای به فیلم می‌زنند که فیلم نمی‌تواند بعد از آن همچنان سرپا بایستد.

می‌توان فیلم را تا سطح فیلم‌های سرسری تبلیغاتی و فیلم‌های فرصت‌طلب و شعاری تقلیل داد. مستمسک قرار دادن کودکان و با زبان آنان بیانیه صلح دادن، همان‌قدر شوخی و فانتزی است که وقایعی چنینی در دنیای واقعی امروز جهان مضحک است؛ آن هم با لکنت و پر اشتباه در زبان تصویر. «تنهای تنهای تنها» بیشتر کارکردی تله‌فیلمی و تلویزیونی دارد و مثلا اگر جغرافیا را عوض کنید، می‌توانست یکی از قسمت‌های قصه‌های مجید باشد.

در آخر نام «تنهای تنهای تنها» را نمی‌توانیم به رنجرو و الگ نسبت دهیم؛ پس می‌ماند اشاره ضمنی و مستتر؛ چیزی جز نام ایران نمی‌تواند باشد که باز هم اشاره‌ای نادرست است. ما حتی در متخاصمانه‌ترین زمان‌های رفتار غرب با خودمان هم کشوری منزوی و تنها نبوده‌ایم. یا حتی اگر این استعاره را فرض هم بگیریم، اکثریت مردم کشور ما مسلمان‌اند و در باورهایشان، تنهایی و بی‌پناهی راهی ندارد. همواره خداوندی هست که مخلوقش را تنها و بی‌پناه رها نکند.

اخبارفرهنگی - قانون


ویدیو مرتبط :
نوستالژی قصه های مجید...

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تشییع پیکر بی بی قصه های مجید+عکس


پیکر"بی بی قصه‌های مجید" پروین دخت یزدانیان صبح امروز یکشنبه با حضور گسترده مردم در نجف آباد اصفهان تشییع شد.