فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

فرهنگ بوق ها



 

 

 

فرهنگ بوق ها

 

بوق زدن های بیجا تنها گوشه ای از فرهنگ نادرست رانندگی در جامعه ماست. بخشی از ذهنیت افراد جامعه درباره شهرها و سکونت شهری با همین صدای بوق های مزاحم پیوند خورده است و حداقل درباره پایتخت می توان گفت بدون صدای همهمه بوق های ممتد و مقطعی چیزی کم دارد! برخلاف نارسایی های فرهنگی جورواجور که در اغلب حوزه ها سکونت شهری را برای افراد دشوار می سازد بوق ها در قاموس رانندگی ایرانیان از فرهنگی غنی، پویا و خلاق برخوردارند که به تناسب زمان و شرایط پیش می رود و هیچ قانون و اخلاقی حریفش نیست.

آنچه در این میان کمتر به آن توجه می شود معنای بوق هاست. هر شهروندی از صبح که چشم باز می کند تا شب هنگام که در رویای آرامشی دیده بر هم می گذارد صدها و شاید هم هزاران صدای بوق را می شنود بی آن که بداند هر کدام از آنها معنایی دارند. احتیاط و هشدار فلسفه وجودی بوق در خودروهاست، اما در فرهنگ غنی بوق در مرامنامه رانندگی، بوق های معنادار دیگری هم ابداع شده و به کار می رود که بخشی از آنها به شرح زیرند. اگرچه هر خواننده خوش ذوقی می تواند قلم به دست بگیرد و بر تعداد و تنوع بوق های مرسوم و قابل شناسایی در فرهنگ رانندگی، بیفزاید.

 

۱) بوق سبقت: برای اعلام اراده راننده عقبی برای جلو زدن به کار می رود و اغلب به شکلی نواخته می شود که یعنی برو کنار، حوصله ام را سر بردی!

 

۲) بوق مسافرکشی: یعنی کجا می روی؟ مقصدت کجاست؟ اصلا تاکسی می خواهی؟

 

۳) بوق سلام: ویژه رانندگانی که با یکدیگر آشنایی یا رابطه سببی و نسبی دارند و بوق جواب سلام را هم به دنبال دارد.

 

۴) بوق تشکر: این بوق جنبه اخلاقی قوی دارد و برای قدردانی و اظهار لطف راننده به فردی دیگر به کار می رود.

 

۵) بوق خداحافظی: این بوق هنگام مراجعت از مهمانی ها یا وقتی راننده از دوست و آشنایش دور می شود نواخته می گردد و ریز و نقلی است.

 

۶) بوق خسته نباشید: مخصوص رانندگان خطوط تاکسیرانی که در طول مسیر یکدیگر را ملاقات می کنند و به این وسیله به هم خسته نباشید می گویند.

 

۷) بوق ارادت: این بوق برای اظهار ارادت و به صورت ممتد یا ۲ بوق کوتاه نواخته می شود و ویژه ملاقات افرادی است که راننده برایشان احترام بسیاری قائل می شود.

 

۸) بوق راه بازکن: بیشتر برای نشان دادن سر رفتن کاسه صبر رانندگان در ترافیک های سنگین به کار می رود وگرنه اگر راه باز باشد که کسی توقف بیجا نمی کند. به صورت پیش فرض در ترافیک سنگین لحظه ای مکث با هجوم بوق ها همراه است.

 

۹) بوق ضد جریمه: راننده ای که خواسته یا ناخواسته مرتکب خلافی شده، ولی سریعا متوجه وجود افسر راهور می شود و از خلافش منصرف می گردد از این بوق همراه با تکان دست و نشان دادن حالت شرمندگی و عذرخواهی برای فرار از جریمه استفاده می کند.

 

۱۰) بوق اعلام موجودیت: مخصوص افرادی که با سرعت زیاد و غیرمجاز حرکت می کنند و هنگام رسیدن به تقاطع و سرپیچ حضورشان را اعلام می کنند که دفع خطر شود.

 

۱۱) بوق چه کار می کنی؟ برای تذکر یا دادن شیوه درست رانندگی به همراه حرکات دست، صورت و لب ها برای رانندگان ناشی یا حواس پرت نواخته می شود.

 

۱۲) بوق بچه: نشانه عشق به فرزند و راهکاری برای اظهار محبت به اوست. این بوق توسط راننده یا خود بچه نواخته می شود.

 

۱۳) بوق عروسی و سایر شادی ها: خودتان بیشتر با کاربرد و ریتم خاص آن آشنا هستید.

 

۱۴) بوق تونلی: این بوق در تونل های تازه تاسیس شهری برای شنیدن و لذت بردن از طنین بوق و گاهی سنجش قدرت بازتاب دیواره های تونل نواخته می شود.

 

۱۵) بوق سنجش صوتی: این بوق در مجاورت تابلوهای سنجش آلودگی صوتی در معابر اصلی شهر و برای آگاهی از قدرت بوق خودرو یا احتمالا از روی تفریح و دلخوشی نواخته می شود.

 

۱۶) بوق الکترونیک: منسوخ شده. با این حال انواع خاص آن هنوز می درخشد و جلب توجه می کند.

 

۱۷) بوق دعوا: اوج غنای فرهنگ بوق ایرانی و اغلب به معنای پیاده بشم دعوا کنیم؟!

 


ویدیو مرتبط :
عکسهایی از خواننده های معروف محمد حسین بوق و حسن بوق

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

فرهنگ شهرنشینی - اجتماعی



 

 

 

رشد شهرنشيني و صنعتي شدن ، جوامع شهري و فرهنگ جامعه را به سرعت از اعتقادها و آداب و سنن دور کرد و تمايل به زندگي امروزي و استفاده از رفاه و ارزش هاي مادي به نوعي ارزش اجتماعي تبديل شد به گونه اي که رشد تجملات و تزئينات در سيماي شهر و خانه ها از

هميشه نمايان تر شد و جامعه ها را از پايبندي به يکديگر و مناسبات خانوادگي و خويشاوندي دور کرد. در جوامع سنتي و روابط اجتماعي به هم پيوسته بود و باورهاي مشترک و مشخصي وجود داشت و افراد همديگر را مي شناختند و اعتماد ميان افراد بيشتر بود و روابط اجتماعي بر اساس آشنايي هاي درازمدت و دوستي و مناسبات فاميلي و خانوادگي استوار و پايدار بود. ولي جوامع بزرگ شهري امروز به خاطر وجود شرايطي خاص، فرصتي براي شناختن افراد نگذاشته است. افراد به جاي خانه و محيط زندگي در محيط کار با افراد بسياري روابط برقرار مي کنند و اما به دليل شغل هاي متفاوت و موقعيت اجتماعي افراد و روابط با روابط سنتي متفاوت است که در اين ارتباط بيشتر به جاي وجود علايق و احساسات، غلبه با موقعيت اجتماعي افراد است. در شهرهاي بزرگ تحرک اجتماعي و تغيير پايگاه طبقاتي به راحتي صورت مي گيرد و ضمن آنکه نامتجانس بودن فرهنگ شهري بيشتر مواقع، سازمان شکني اجتماعي و تغيير ساختار سنتي را به همراه دارد. اين موضوع بيشتر ناشي از تراکم بالاي جمعيت و وجود فرهنگ هاي گوناگون و رنگ باختن برخي از آن ها و اختلاط با هويت شهري و گسترش منطقه هاي حاشيه نشين و در نتيجه ايجاد فاصله ميان قشرهاي مختلف در اين جوامع است. امروزه شهرها بيگانگي را در انسان ها تقويت مي کنند و احساس تنهايي و جدايي و تمايل به تنهايي را در ميان طبقات مختلف جامعه رشد مي دهند. وجود معضل هاي بزرگ شهري مانند ترافيک هاي سنگين و گسترده، بيکاري، کمبود و يا گراني مسکن، گسترش جرم و جنايت و آلودگي هاي زيست محيطي و فرهنگي علاوه بر گسترش زمينه هاي بي اعتمادي ميان انسان ها، اين احساس را در شهرنشينان ايجاد مي کند که شايد مسئولان شهري قادر به اداره شهر نيستند و اين امر در پاره اي مواقع ميل به قانون گريزي را در جامعه دامن مي زند و جلوگيري از اين کار نيازمند برنامه ريزي هاي فرهنگي و ايجاد بستر فعاليت هاي سالم و سازگار از سوي مديران و مسئولان است.

 

 

مديريت فرهنگي نياز ضروري


در اين چند سال افزايش جمعيت، گسترش ترافيک، آلودگي هاي زيست محيطي و کمبود و گراني مسکن ذهن بسياري از برنامه ريزان شهري و مديران اجرايي شهر را بيش از پيش به خود مشغول کرده بود و جلسه هاي بسياري هم براي حل آن ها تشکيل شده و مي شود، ولي همه اين ها بيشتر با فيزيک و ظاهر شهرها در ارتباط است و ضمن اينکه هنوز پاسخ منطقي و مناسب براي اين مسائل پيشنهاد نشده است ولي آنچه فراموش شده نيازهاي فرهنگي و رسيدگي به آرمان ها و خواست هاي دروني جامعه است. هر شهري در کنار ساخت فضاها و کالبد شهر و نيازمند برقراري روابط معقول بين محيط طبيعي و فيزيکي با وضع اجتماعي و فرهنگي است. به طور معمول در کلانشهرها و شهر هاي بزرگ، ريشه بسياري از بحران هاي بزرگ و زنجيره اي را بايد در ضعف فرهنگ بومي و محله اي دنبال کرد. در شهر هايي که زندگي ماشيني و روابط مجازي غربي، فروشگاه هاي بزرگ، مراکز فروش دور از منزل و نبود يا کمبود فضاها و عرصه هاي عمومي در محدوده محله ها و نواحي، منجر به از بين رفتن روابط محله اي و منطقه اي شده است، خصوصي شدن اوقات فراقت، گذراندن زمان زياد در منزل، کاهش ارتباط ميان همسايگان، نبود زمان و فرصت کافي براي تخليه فشارهاي ناشي از مشکلات زندگي روزانه و مانند اين ها گسترش يافته و بر ايجاد و تشديد بحران هاي شهري موثر واقع شده است. ضمن آنکه بي توجهي و آگاهي نداشتن حکومت هاي محلي يا همان شهرداري ها به مسائل اجتماعي و فرهنگي روز زمينه را براي افزايش اين بحران ها و نابساماني هاي شهري هموار کرده است. اين امر دليل محکمي بر نياز ضروري شهرها به مديريت کامل و جامع شهري در همه مسائل بويژه مسائل فرهنگي و اجتماعي است.

 

 

فقر فضاهاي فرهنگي در شهر ها


هرچند وظايف شهرداري ها براي ما بيشتر در ظاهر شهر ها خلاصه و نمود داشته است، اما وظايف ديگري هم بر عهده شهرداري ها قرار دارد و حمايت از نهاد هاي متولي فعاليت هاي هنري، سرگرم کننده، تفريحات جمعي، شهري و نظاير آن ها، حمايت و تقويت فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي از آن جمله است. در طول سه چهار سال گذشته توجهاتي به خرده فرهنگ هاي موجود در شهر بويژه در محله ها شده است، اما بايد گفت که بي توجهي به اين خرده فرهنگ ها و تلاش نکردن براي بالابردن کيفيت شاخص هاي فرهنگي موجب شده برنامه هاي فرهنگي به نتيجه نرسد. در کنار همه اين موارد وقتي فضاهاي فرهنگي ايجاد مي شود توجه به دو نکته ضروري است:

1) شرايط جغرافيايي و بومي محله.

2) توجه به نياز منطقه با در نظر گرفتن استاندارد هاي موجود.

 

 

اصلاح فرهنگ شهري راه حل بحران ها


برنامه ريزي شهرها نيازمند ايجاد هماهنگي ميان دستگاه هاي تصميم گيرنده در حوزه فرهنگي و اجتماعي است يعني شهرداري ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت مسکن و شهرسازي، صدا و سيما، سازمان ميراث فرهنگي، سازمان تربيت بدني و برخي ديگر از دستگاه ها که هر کدام به گونه اي داراي تجربياتي در برنامه هاي فرهنگي، اجتماعي و تفريحي هستند. البته لازمه حل مسائل شهري و بحران ها اصلاح رفتار شهروندان و وجود فرهنگ مناسب شهرنشيني است، دو مقوله اي که پايه و اساس پايداري و دوام هر شهر است. فرهنگ در اينجا شامل موضوع هاي اجتماعي، هنري، ورزش همگاني، محيط زيست، محصولات فرهنگي، صوتي تصويري و خدمات آموزشي است. در چارچوب اين حرکت، ايجاد تعادل، تناسب و هماهنگي در برنامه ريزي هاي کلان شهري ضروري است و همه اجزاي شهر بايد با در نظر گرفتن نقش فرهنگ در مناسبت هاي اجتماعي شهر، تاسيسات شهري، نظام حمل و نقل و کالبد شهر و کاربري هاي شهري سعي کنند تعادل لازم را بوجود آورند. تبيين و تعيين مباني فرهنگ شهرنشيني براي همه مردم بويژه قشر جوان و نوجوان، برقراري زمينه مناسب براي رشد و اعتلاي اين فرهنگ و ارتقا» و اصلاح فرهنگ همگاني با تکيه بر مساجد و محله هاي شهر، که پايگاه اصلي فعاليت هاي فرهنگي و آموزشي شهري است، گامي موثر در دستيابي به شهر فرهنگي است. البته ناگفته نماند ايجاد توسعه فضاهاي فرهنگي مانند فرهنگسراها، خانه هاي فرهنگ، کتابخانه هاي عمومي و تخصصي، نگار خانه ها، موزه ها و بنا هاي فرهنگي به فراخور جمعيت محله ها و منطقه هاي شهري در حوزه فعاليت ها و برنامه هاي شهرداري هاست.