فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
علی شریعتی «پروفسور شاندل» است!
علی شریعتی «پروفسور شاندل» است
آیا میدانید پروفسور شاندل كه دكتر علی شریعتی گاهی از او نقل قول میكند، وجود خارجی ندارد.
«شاندل» در زبان فرانسوی به معنای شمع، درواقع همان تخلصی است كه دكتر علی شریعتی برای خودش درنظر گرفته است: «شمع». این عنوان در عین حال حروف اختصاری نام شریعتی نیز هست؛ شریعتی مزینانی علی.
در این گزارش مروری داریم بر پروفسور شاندل و چگونگی حضور او در گفتار و نوشتارهای علی شریعتی.
علی شریعتی در فاصلهی سالهای 1346 تا 1348 دستنوشتههایی را دارد كه از آنها با عنوان «كویریات» یاد میكند. بر اساس اسناد منتشرشده در سایت رسمی این نویسنده و جامعهشناس، این نوشتهها در كلاسورهای سبزرنگ و خاكستریرنگ مكتوب میشد با عنوان «گفتوگوهای تنهایی» و بعد هم در یك دورهی دوجلدی از سوی بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی منتشر شده است. در همین آثار است كه شریعتی كه بر حسب عادت، نوشتههای تنهاییاش را در این دفترها ثبت میكرد، شخصیت «شاندل» را خلق میكند و از او به عنوان نویسندهی كتاب «گفتوگوهای تنهایی» یاد میكند.
گاه در سخنرانیها و دستنوشتههایش این شخصیت برساختهی خیالش را نویسندهی تونسیتبار معرفی كرده است. در حالیكه «شاندل» وجود خارجی ندارد و به معنایی خود علی شریعتی است؛ حتا اگر در كتاب «كویر» آنجایی كه از معبودهایش سخن میگوید، «شاندل» را هم یكی از معبودهایش عنوان كند. ابدا شاندلی در كار نیست، با اینكه دربارهاش میگوید، «و دیگران و دیگران... پروفسور شاندل که در هیچ قالبی نتوانستم محصورش کنم و به قول جلال آل احمد: «هر جایی جوری بود و همهجا یکجور» و هر لحظه جلوهای دیگر داشت و در همه تجلیهای رنگارنگ و شگفتش یک روح آشکار بود و همواره از بودا تا دکارت در نوسان بود و شرق و غرب را، گذشته و آینده را و زمین و آسمان را زیر پا میگذاشت و لحظهای آرام نداشت و در حادثهی صبح بیستوهشتم فوریهی سال ۱۹۶۷ برای همیشه آرام گرفت.» (علی شریعتی، کویر، معبودهای من)
علی شریعتی در كنار «شاندل» از لوئی ماسینیون، فرانتز فانون، ژاک برک، الکسیس کارل و ژان کوکتو در همان منبع به عنوان دیگر معبودهایش یاد میكند. برخلاف همهی اینها، تنها «شاندل» است كه وجود خارجی ندارد.
یان ریشارد ـ ایرانشناس فرانسوی ـ در مقالهای با عنوان «شریعتی و ماسینیون» در كتاب «لوئی ماسینیون و ایران» دربارهی جستوجوی خستگیناپذیرش برای یافتن پروفسور شاندل مینویسد: «در گفتوگوهای تنهایی بارها به تأملات عمیقی در خصوصِ حلولِ مسیح و بارداری مریم برمیخوریم. این تأملات به پروفسور شاندل نسبت داده میشوند. من كه به چنین گفتاری كنجكاوم شده بودم، كوشیدم به جستوجوی این متفكر برآیم كه چنین الهامبخش تأملات شریعتی بوده است، متفكری كه شریعتی بهدور از دنیای سیاست، هیاهو و تلاطمهایش، خود را مرید وی معرفی میكند. پس از جستوجوهای خستگیناپذیر، سرانجام بهدنبال انتشار چندین اثر در خصوص شریعتی، دریافتم كه شاندل تنها در عالم خیال علی شریعتی مزینانی، یعنی همان «شمع» وجود داشته است. در عربی و در فارسی شمع همان شاندل فرانسوی است. از طرفی، شریعتی در سالهای 60 كه در فرانسه زندگی میكرد، در نشریات جبهه ملی ایران با تخلص شمع قلم میزد. اگر استاد و معبود شریعتی شاندل باشد، یعنی همان خودِ اساطیری وی؛ در نتیجه میتوان گفت كه ماسینیونی كه شریعتی همچون معبود خود ترسیم میكند، نیز در واقع جز تصویری بیرونی از هویت آرمانی خود او نیست.»
جالب است علی شریعتی در مجموعهی آثار، 33، جلد یك، صفحهی 32 در باب نسبت و پیوندش با «شمع» میگوید: « میان من و شمع پیوندهای ویژه و پنهانی نیز هست، نخستین شعری كه سرودهام، «شمع» بوده است، منتها «شمع زندان». رابطهی دیگری نیز میان من و شمع هست كه بسیار شگفتانگیز است، بسیار، اما نمیتوان گفت، شاید در آینده روزی برسد كه بتوان، اما امروز نمیتوان. گذشته از آن، شمع یك نوع خود من است، مگر نه مجموعهی حروف اول اسامی من است؟!»
همچنین علی رهنما در كتاب «شریعتی مسلمانی در جستوجوی ناكجاآباد» در صفحهی 124 میآورد: «شریعتی با الهام از نام مستعار فارسی خود، شمع دیگری ساخته بود و اینبار یك شمع فرانسوی؛ شاندل، همزاد شریعتی طبق عادت مألوف وی كه به جای استفاده از یك نام دیگر یا دستكم نامی كه قبلا وجود داشته، از پس نقابی ناآشنا سخن میگفت، تصویر شفافی از خودش بود.»
احسان شریعتی ـ فرزند علی شریعتی ـ در پاسخ به پرسشی دربارهی «شاندل» به مجلهی نسیم بیداری توضیح میدهد كه نوشتههای «كویر» نمادین است. دکتر با خود شاندل هم گاهی متفاوت است و همیشه خود شریعتی نیست. همچنین امیر رضایی كه با فرزند شریعتی در این گفتوگو شركت داشته است، دربارهی شاندل توضیح میدهد: «در جایی میگوید كه در کشورهای از نظر فرهنگی عقبمانده مانند ما، وقتی «نقل قول» میکنیم و حرفی را از قول کسی میگوییم، این، اثربخشتر است. شریعتی شاندل را که مخفف نام خودش هم هست، بههمین دلیل اختراع کرده و برای اثرگذاری بیشتر است و قصد دیگری ندارد. یکی از دوستان روشنفکر ما منتقد شریعتی بود که چرا تو با این کار ما را سر کار گذاشتهای؟ ما دنبال شاندل میگشتیم؛ درحالیکه شاندلی وجود نداشت.»/ایسنا
ویدیو مرتبط :
زیبا ترین جمله ی امام علی از نظر دکتر علی شریعتی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
سخنان دکتر علی شریعتی در قالب اس ام اس
برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم
می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
همواره روحی مهاجر باش به سوی مبدا به سوی آنجا که بتوانی انسانتر باش
و از انچه که هستی و هستند فاصله بگیری این رسالته دائمی توست
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
خداوندا به هر کس که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر کس که دوست میداری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است.
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
هر انسان کتابی است در انتظار خواننده اش.
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
انها(دشمنان)از فهمیدن تو می ترسند.از گاو که گنده تر نمیشوی می دوشنت و از اسب
که دونده تر نمیشوی سوارت میشوند و از خر که قوی تر نمیشوی بارت میکنند. انها از
فهمیدنتو میترسند.
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
ارزش انسان به اندازه حرف هایی هست که برای نگفتن دارد.
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
اگر تنهاترین تنهاها شوم باز خدا هست.او جانشین همه نداشتن هاست.نفرین و آفرین ها
بی ثمر است.اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو
تنهای مهربان و جاوید و آسیب ناپذیر من هستی.ای پناهگاه ابدی !
تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
معشوق من چنان لطیف است
که خود را به « بودن » نیالوده است
که اگر جامه ی وجود بر تن می کرد
نه معشوق من بود . . .
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
· اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
گر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
خداوندا
از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم
می گویند:
فراموشش کن