فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
صدیقیان؛ مطمئن نیستیم "نیما" شیطان است
بازیگر نقش نیما در مجموعه رمضانی "سقوط یک فرشته" تاکید کرد هنوز هویت این نقش مشخص نیست و او در طول قصه تغییر می کند.
مهرداد صدیقیان بازیگر جوانی است که کار خود را با فیلم "عصر جمعه" مونا زندی سال ۸۴ در سینما آغاز کرد. با حضور در این فیلم نشان داد که می توان به بازیگری از نسل وی اعتماد کرد که تازه پا به عرصه سینما گذاشته اند. یکی دیگر از بازی های درخشان وی در فیلم "اتوبوس شب" کیومرث پور احمد بود.
این شب ها صدیقیان را در مجموعه تلویزیونی "سقوط یک فرشته" به کارگردانی بهرام و حمید بهرامیان می بینیم. در کنار کارنامه سینمایی وی، صدیقیان پیش از این در مجموعه تلویزیونی "حیرانی" امید بنکدار و کیوان علیمحمدی به ایفای نقش پرداخته است که هنوز پخش آن آغاز نشده است.
اما "سقوط یک فرشته" اولین حضور تلویزیونی وی به شمار می رود. وی در نقشی منفی در این مجموعه ظاهر شده و به خوبی توانسته با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. در این گفتگو درباره حضور وی در این مجموعه تلویزیونی، همکاری با بهرامیان، بازی در یک نقش منفی که به ظاهر می تواند نماد شیطان باشد و... صحبت کردیم.
* خبرگزاری مهر گروه فرهنگ و هنر: گویا گزینه های دیگری برای حضور در نقش نیما مدنظر کارگردان بودند و حتی اخباری در این ارتباط منتشر شد.
مهرداد صدیقیان: من از ابتدا در جریان سیناپس اولیه فیلمنامه بودم. غیر از من فقط یک نفر نامزد این نقش بود و در این ارتباط مابقی فقط شایعاتی بیش نیست. این بازیگر هم به دلایلی حضورش منتفی شد. من انتخاب اول آقای بهرامیان بودم. کاملا هم درجریان فیلمنامه بودم. زیرا نقش نیما در "سقوط یک فرشته" کاملا حساس و خاص بود.
* شما بیشتر بازیگر سینما محسوب می شوید و تلاش می کنید حتی انتخاب های درستی هم در این ارتباط داشته باشد. چطور تصمیم گرفتید با بهرام بهرامیان کار کنید. البته این کارگردان پیش از این با ساخت مجموعه "ساعت شنی" جایگاه خود را در تلویزیون ثبت کرده است. حضور در مدیوم سینما و یا تلویزیون برای شما فرقی نمی کند؟
در ابتدا اینکه نقشی که برای آن کار به من پیشنهاد شد به نوعی خیلی جذاب بود. البته پیش از این "ساعت شنی" آقای بهرامیان را هم دیده بودم و همیشه دوست داشتم با توجه به کارگردانی خوبی که ایشان دارند فرصتی به وجود آید تا با وی کار کنم. خوشبختانه این امر میسر شد.
خاطره اسدی و مهرداد صدیقیان در نمایی از "سقوط یک فرشته"
کار در سینما و تلویزیون فرقی برای من نمی کند. اگر فیلمنامه و نقشی که به من پیشنهاد می شود در تئاتر، سینما و یا تلویزیون خوب باشد حتما قبول می کنم. فکر می کنم این مدیوم است که فرق می کند. در غیر این صورت در هر فضایی با وجود فیلمنامه خوب، کارگردان حرفه ای و نقشی جذاب و متفاوت می توان کار خوب ارائه کرد.
من گاردی نسبت به کار در تلویزیون ندارم. من در مجموعه تلویزیونی "حیرانی" هم بازی کردم. در این کار نقشی که به من پیشنهاد شد جذابیت های خاص خود را داشت.
شش سال انتخاب اول من حضور در سینما بود. فکر می کنم پروسه ساخت یک فیلم سینمایی همیشه بیشتر طول می کشد به همین دلیل بازیگر در فرصت مناسب تری می تواند به نقش نزدیک شود. اما در مجموعه های تلویزیونی خصوصا در کارهای مناسبتی این فرصت کمتر است. به همین دلیل همیشه تا پیش از این هم اولویت من سینما بوده است.
* تا کنون در مجموعه تلویزیونی مناسبت که در ماه رمضان پخش می شود و در این سال های اخیر هم باب شده است، شخصیت هایی طراحی می شوند که نمادی از حضور شیطان هستند. شما برای رسیدن به این نقش از بازی بازیگران دیگر که پیش از این در چنین نقش هایی حضور داشتند، الهام گرفتید؟
من برای این نقش از هچ چیز و یا هیچ شخصی کپی برداری نکردم. معتقد بودم اگر قرار باشد به چنین نقش هایی توجه کنم قطعا با آدرس های غلط روبرو می شوم. بیشتر با بهرام بهرامیان به چنین شخصیتی رسیدم. این البته اولین نقش منفی من در کارنامه کاری ام محسوب می شود.
ما تصمیم گرفتیم این فرد در نماد یک شخصیت شیطان و یا منفی با چهره ای شیک و کاملا امروزی، مودب و موقر وارد قصه شود. فکر می کنم تاکنون چنین شخصیتی را در قالب نماد شیطان ندیده بودیم. عمدتا این گونه کاراکترها با نماد مذهبی در فیلمنامه تعریف می شوند.
من خیلی در انتخاب نقش هایم تلاش می کنم که خودم را تکرار نکنم. البته این موضوع را هم تاکید کنم ما هنوز مطمئن نیستیم که "نیما" شیطان است یا خیر؟ بهتر است مخاطب به این موضوع برسد و نتیجه گیری کند.
در ادامه قصه شخصیت نیما تغییر می کند و شما با کاراکتری روبرو می شوید که کاملا با شخصیتی که هم اکنون از وی می شناسید متفاوت است. او فرد عصبی با رفتار دیگری خواهد شد. این نوع تغییر شخصیت خیلی سخت است. اما امیدوارم خوب از آب در آمده باشد.
* بازی در چنین نقش هایی باعث می شود شما بعد از این مجموعه با پیشنهادهای زیادی که مرتبط با چنین نقش هایی است، روبرو شوید.
قطعا چنین اتفاقی می افتد. به همین دلیل کارم سخت تر می شود. اما من هرگز خودم را تکرار نمی کنم. باید در انتخاب های بعدی با دقت و وسواس بیشتری جلو بروم تا دچار اشتباه نشوم.
* برخی از بازیگران که در سینما بازی می کنند وقتی در تلویزیون قرار می گیرند به نوعی کم فروشی می کنند و کمتر وقت می گذارند. اما درباره شما اینگونه نیست به نظر می رسد برای رسیدن به نقش نیما خیلی تلاش کردید. مانند فیلم های "اتوبوس شب" و "عصر جمعه".
تاکید می کنم مدیوم اینها برای من فرق نمی کند. هر گز کم فروشی نمی کنم زیرا من بازیگرم و حرفه ام این است و باید همیشه تلاش کنم تا بتوانم مخاطبم را در هر رسانه ای راضی نگه دارم.
* کارهای مناسبتی سختی های خاص خود را دارد و چنین مجموعه ای نیز اولین حضور شما محسوب می شود. این موضوع کار را برای شما سخت نمی کرد؟
بله. من پیش از این تجربه کار مناسبتی نداشتم. اما از جهاتی برایم جالب است ما تقریبا سه چهار روز از پخش تلویزیونی جلوتر هستیم. به همین دلیل در لحظه در جریان واکنش های مخاطبین قرار می گیرم. البته فشار کار بالا است و من اذیت می شوم. اما احساس می کنم به این تجربه نیاز داشتم. من اولین فیلمم "عصر جمعه" را بازی کردم و پس از پنج سال اکران شد و من در این مدت منتظر واکنش ها بودم. اما این بار دقیقا این موضوع برعکس است. به غیر از اینکه فشار کار بالا است من مشکل خاص دیگری ندارم.
* ترکیب بازیگران و عوامل این مجموعه را چگونه می بینید؟
ترکیب بازیگران که خیلی خوب است. خوشحالم در کنار این عوامل هستم. فکر می کنم همه ما برای این مجموعه زحمت می کشیم. بازی ها حرفه ای است. شاید کار مشکلات دیگری داشته باشد اما فکر می کنم درباره بازی ها نمی توان نقدی وارد کرد. از اینکه کنار مسعود اریگان هستم خوشحالم به هر حال ایشان سبقه تئاتری دارند و پارتنر خوبی برای من محسوب می شوند.
* از نتیجه کار تا امروز راضی هستید؟
خدا را شکر می کنم تاکنون که واکنش ها خوب بوده. در جریان بازخوردها بوده ا م. "سقوط یک فرشته" می تواند اتفاق مثبتی در کارنامه من باشد..... / مصاحبه : خبرگزارى مهر
ویدیو مرتبط :
#27 چرا به AMP نیاز داریم؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
ما شیطانپرست نیستیم!
اسم مستعارش «سین» است. 24 ساله و دانشجوی فوق لیسانس یکی از رشتههای مرتبط با هنر. «سین» یک گرافر است. یک هنرمند خیابانی. با ادبیات خاص خودش حرف میزند و امروز میتوان طرحهای گرافیتیاش را توی خیابانهای شلوغ و کوچه پس کوچههای خلوت تهران دید.
آشنایی شما با گرافیتی چهطور و در چه سنی شکل گرفت؟
ورود من به هنر خیابانی با «پارکور» (هنر جابجایی) شکل گرفت. شاید آن زمان که من وارد پارکور شدم جزو 30 یا 40 علاقهمند رسمی اولیه این رشته در ایران بودم.
19 سالم بود که گرافیتی را شروع کردم. من از همان سالها به هنر خیابانی علاقه داشتم و اتودهایم را در دفترچههایی که به black book معروف هستند اجرا میکردم. بعد توانستم با چند نفر از گرافرهای فعال ایران ارتباط بگیرم.
چه دلیلی باعث تغییر جهت شما از پارکور به گرافیتی بود؟
مهمترین دلیل اینکه باعث شد گرافر شوم این بود که فکر میکردم توی شهر به این بزرگی صدایم درنمیآید. به چیزهایی اعتراض داشتم و کاری هم نمیتوانستم بکنم. دلم میخواست مردم اعتراضم را ببینند. انگار میخواستم با طرحهایم بخشی از شهر را برای خودم بکنم و بگویم من هم هستم. گرافرها نشانهها و هویتهای خاصی دارند که به حس و روحشان متصل است.
اطلاع دارید خاستگاه گرافیتی در ایران کجا بود؟
نباید در رشتههای خیابانی دنبال بنیانگذار گشت. قبل از ما هم گرافرهایی بودند که آمدند و کار کردند، اما راهی برای ارائهاش نداشتند. گاهی از افرادی به عنوان بنیانگذار گرافیتی در ایران نام میبرند که نخستین کسانی نبودند که برای طرح زدن، اسپری به دست گرفتند.
خودتان گرافیتی را پیش کس خاصی یاد گرفتید؟
من از آنهایی بودم که کم و بیش خودم کار کردم و افتخار شاگردی بعضیها را نداشتم! معتقدم تقلید از دیگران و الگو قرار دادن آنها به عنوان مربی گرافیتی، اصالت کار گرافر را در آینده زیر سوال میبرد. حتی تقلید از اینترنت و وبلاگهای گرافیتی هم تهش میشود کپی کردن.
گرافر شدن و گرافر ماندن دردسرهای خودش را دارد. بیشترین ورود افراد به گرافیتی به وسیله واسطههایی است که با گرافرها در ارتباط هستند. گرافیتی در ایران که زبانی دارد با حروف به هم چسبیده، جای کار بیشتری نسبت به کشورهای دیگر دارد و استعداد بیشتری برای حرفهای شدن میطلبد.
گرافیتی در ایران چهقدر با آنچه که در کشورهای دیگر وجود دارد، متفاوت است؟
در ایران یک سری رشتههای خیابانی داریم که خُرد خُرد با هم در ارتبط هستند، اما انسجام درستی ندارند و طوری نیست که بگوییم همیشه با هم در ارتباطند. خارج از کشور معمولا گَنگهایی (gang) تشکیل میشود که دارودستههای تبهکاری هستند و امضا و مشخصههای کاری خاص خود را دارند. گروههای گرافیتی هم بخشی از این گروهها هستند که در یک محل خاص فعالیت میکنند و تبدیل به یک خرده فرهنگ میشوند. کلکلهای خیابانی یکی از آیتمهای مشترک این گروههای خیابانی است.
فرق گرافرهای ایرانی با هنرمندان خیابانی خارج از کشور چیست؟
در ایران تیم گرافیتی به معنای واقعی نداریم. یک عده گرافر هستند که میروند و در محل خودشان طرح میزنند؛ طرحهایی که با دیدنشان میتوانی بفهمی کار کدام گروه است. این بچهها سبکهای مختلفی دارند، بعضی از آنها فقط Tager هستند (برچسب و امضای خاص کار خودشان را میزنند)، بعضی انگلیسی کار میکنند و یک عده هم فرم خاصی را تکرار میکنند.
گرافیتی همه جای دنیا غیر قانونی است؟
بله، مهمترین مسئله ما پلیسها هستند. البته غیرقانونی بودن گرافیتی یک اپیدمی جهانی است و در همه کشورها وجود دارد، اما در کشورهای دیگر معمولا فضاهایی را برای گرافرها در نظر میگیرند که در ایران هنوز اتفاق نیفتاده است.
شهرداری نگاهش به این قضیه چهطور است؟
شهرداری و زیباسازی نگاهشان به گرافیتی بد نیست. چند وقت پیش سازمان زیباسازی برنامهای در این زمینه برگزار کرد و گرافرهای زیادی هم به آنجا رفتند. این نوع برنامهها برای کسانی که علاقهمندند و میخواهند جذب این هنر شوند خیلی خوب است.
تا به حال موقع طرح زدن دستگیر شدهاید؟
بله، چند بار. وقتی دانشجو بودم و تازه کار میکردم، چند بار پلیس مرا گرفت. بدترین برخوردی که با من شده این بود که وقت طرح زدن مرا گرفتند و رفتار توهینآمیزی داشتند. بعد از کتک زدن به من گفتند که چرا شعارنویسی میکنی و طرفدار فلانی هستی؟! اما بعد که فهمیدند کار من سیاسی نیست ولم کردند.
حتی گاهی شده به گرافرها برچسب شیطانپرستی هم چسباندهاند، اما من میخواهم بگویم شاید ما خیلی آدمهای مذهبیای نباشیم، اما این برچسبها را هم نمیتوانیم بپذیریم.
مهمترین دلیل غیر قانونی بودن گرافیتی چیست؟
در گرافیتی تخریب اموال عمومی و خصوصی هم داریم و اگر یک گرافر شاکی خصوصی داشته باشد، برایش مثل زهر است. من هیچ وقت در کارم تخریب اموال شخصی نداشتهام و اگر طرحی هم زدهام روی دیوارهای سفید و فرورفتگیها و فضاهای خاصی بوده که خسارتی به اموال خصوصی نرسانده است.
نگاه مردم به هنر خیابانی چگونه است؟
برای ما خیلی مهم است که مردم بدانند ما چیزی را نمیخواهیم خراب کنیم و فقط میخواهیم با طرحهایمان حرفمان را بزنیم و به شهر رنگ بدهیم. گرافری میتواند با طرحهایش با مردم ارتباط بگیرد که در زندگی تحت فشارهایی بوده باشد، به چیزی نقد و اعتراض داشته باشد و بخواهد حرف خاصی را به مخاطبش برساند.
تعریف درستی از گرافیتی در ایران وجود دارد؟
گرافیتی یک جور جنگیدن و اعتراض است. خیلیها گرافیتی و هنر خیابانی را خط خطی حساب میکنند. البته خود گرافرها با لفظ «هنرمند» موافق نیستند، اما کارشان خط خطی نیست.
شاید بتوان با نمایشگاه گذاشتن خیلی از مشکلات را حل کرد، اینطور نیست؟
شاید بارزترین مشخصه گرافیتی، خیابانی بودن آن باشد. این هنر برای قشر خاصی نیست و هنر همه مردم است؛ مردمی که از هر قشری باشند با آن ارتباط برقرار میکنند. هنری که در گالریها به نمایش گذاشته میشود برای منتقدان و کلکسیوندارهایی است که میخواهند روی کار قیمت بگذارند، اما گرافیتی قیمت ندارد.
یعنی خودتان هم هیچ وقت دوست نداشتید نمایشگاه بگذارید؟
من با برگزاری نمایشگاه در گالری و کار روی بوم اصلا موافق نیستم، چون این رویه هنر خیابانی را از اصالت خودش دور میکند. شاید برای عدهای که میخواهند اسمی در کنند این موضوع مهم باشد، اما برای خود من به عنوان یک گرافر و هنرمند خیابانی مهم است که یک بچه یا کارگر جنوب شهری که نمیتواند به گالری برود و کار تماشا کند هم بتواند کارهای مرا ببیند.
میخواهید بگویید حرفتان را روی همان دیوار و با همان طرح میزنید؟
دقیقا. خود من هیچ وقت توی فاز اسم در کردن و کار گذاشتن توی گالری نبودم و دلم می خواست برای خودم کار کنم و مردم کوچه و خیابان کارهایم را ببینند. گرافیتی برای من free style است و نقدپذیر نیست. گرافیتی هنری است که حس را پیاده میکند و همین برای فهمش کافی است.
اصلیترین مشکل گرافرهای ایرانی چیست؟
متاسفانه گرافیتی هم مثل بیشتر چیزهایی که از خارج از کشور وارد ایران میشود در فرهنگ ما جا نمیافتد و بیشترش کپی است. آنچه که مرا تشویق میکند مصاحبه کنم و حرفهایم رسانهای شود این است که دوست دارم این هنر را در جامعه خودمان جا بیندازم. اینکه مردم کار ما و ماهیت آن را ببینند و بشناسند برایم دلگرمی است. حتی مثل خیلی از گرافرهای دیگر کارهایم را در فیسبوک و شبکههای اجتماعی دیگر هم نگذاشتهام و دوست دارم مردم کارهایم را در خیابان ببینند.
در خارج از کشور چهطور؟
در خارج از کشور مکانهایی برای تدریس گرافیتی وجود دارد تا کسانی که تازه میخواهند به هنر خیابانی وارد شوند، بروند و از مربیهای این کار اصول آن را بیاموزند. در ایران چنین مکانهایی وجود ندارد. خود من وقتی گرافیتی را شروع کردم، مثلا نمیدانستم اگر اسپری را مماس به دیوار بگیرم میتوان سایهی مورد نظر طرحم را دربیاورم و پس از مدتها کار و با تجربه به آن رسیدم.
گرافیتی نه تنها هیچ درآمدی ندارد، بلکه بسیار هم هزینهبر است. گرافر برای دل خودش و مردم کار میکند. اسپری مارک «مونتانا» که یکی از مهمترین ابزار یک گرافر محسوب میشود، خیلی گران است. چند وقتی میشود که به خاطر همین مشکلات کار نکردهام و تا همین اواخر هم پول اسپری را به سختی جور میکردم.
تا به حال تاثیر کارهایتان را روی مردم دیدهاید؟
گاهی تاثیر کار یک گرافر به حدی است که از قبل قابل پیشبینی نبوده؛ مثلا طرحی که در نزدیکی یک دکه روزنامهفروشی زده بودم به قدری واکنشهای مختلفی از طرف مردمی که برای خرید و خواندن روزنامه به آنجا میرفتند داشت که بالاخره یک روز مجبور شدند چشمهای طرح را خط خطی کنند که تاثیرش از بین برود!
اغلب چه زمانهایی از شبانهروز طرح میزنید؟
شاید کار گرافرها اساسا با شب گره خورده باشد، اما من ترجیح میدهم توی ساعتهای شلوغی و پرتردد کار کنم. استرس کار در این زمانها را با تمام خطرهایش خیلی دوست دارم. یک بار که داشتم وسط روز توی یکی از خیابانهای اصلی شهر طرح میزدم آدرنالینم تا گلویم بالا آمده بود!
البته خیلی شده که وقتی صبح طرحی را در این طور جاها زدهایم تا بعدازظهر پاک شده و از بین رفته است. زمان برای گرافرها خیلی مهم است. گاهی باید بتوان توی چند ثانیه طرح را زد. رکورد خودم در کوتاهترین زمان کار، 20 ثانیه بوده است.
حرف پایانی؟
یادم هست یک بار آن اوایل که تازه توی خیابانها طرح میزدم، یک نفر را به عنوان کشیک با خودم برده بودم که مراقب اطراف باشد تا من طرحم را بزنم. داشتم کار میکردم که متوجه شدم چیزی نمانده دستگیر شوم. وقتی به دوستم نگاه کردم دیدم هدفون گذاشته توی گوشش و تریپ گنگسترهای نیویورکی را برداشته است! آن روز مجبور شدم از ولیعصر تا هفت تیر را بدوم!
«سین» در تمام طول مصاحبه روی این حرفش تاکید داشت که گرافرها نه خلافکارند، نه عضو دسته و گروه و حزب هستند، نه طرفدار شخص خاصی هستند و نه میخواهند دردسر درست کنند؛ آنها فقط میخواهند با حرفهای دلشان به شهر خاکستری رنگ بپاشند.