فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

شهریار نوروز 1314 چه نوشت؟


ایرج نوبهار از جمله افراد و شاعرانی است که از سال ۱۳۳۲ شهریار را می‌شناسد و وکالت تام‌الاختیار خانواده بهجت تبریزی را دارد، او از قالیچه منزل شهریار که هدیه‌ استاد ملک‌الشعرای بهار بوده تا اشعار دست‌نویس، مطالبی را در اختیار دارد.

خبرگزاری فارس: ایرج نوبهار از جمله افراد و شاعرانی است که از سال ۱۳۳۲ شهریار را می‌شناسد و وکالت تام‌الاختیار خانواده بهجت تبریزی را دارد، او از قالیچه منزل شهریار که هدیه‌ استاد ملک‌الشعرای بهار بوده تا اشعار دست‌نویس، مطالبی را در اختیار دارد.

به مانند نامش نوبهار است، همانطور شاداب و پرانرژی، از پروین اعتصامی و مهدی اخوان ثالث هم برایمان گفت، از دوستان شهریار و آنها که با او رفت و آمد داشته‌اند. دنبال پول و مادیات نبوده و تنها دلخوش به نوشتن و سرودن است.

برای روزهایی که به نام شعر و ادب نام نهاده شده به منزلش در هشتگرد رفتیم، می‌گفت با شعرای معاصر شهریار ارتباط داشته‌ است. اوزان شعری را می‌دانست و گه گاه در میان سخنانش از سروده‌هایش می‌خواند.

 سرانجام یادگاری‌های شهریار؛ از دفاتر شعر منتشرنشده تا هدیه ملک‌الشعرا/ شهریار نوروز ۱۳۱۴ چه نوشت؟

دلسوز بود و از بنیاد علمی پژوهشی شهریار با عشق یاد می‌کرد، با وسواس و اینکه باید دانشمندان و ادبا آن را اداره کرده و رفت و آمد کنند.

ایرج نوبهار همان فردی که وکیل تام‌الاختیار خانواده بهجت تبریزی است و دبیر موقت بنیاد شهریار؛ می‌گوید پیش از این، اتفاقاتی در این بنیاد رخ داده که اسفناک است. دغدغه به سامان رساندن آن را دارد، از برپایی جلساتی می‌گفت برای احیای مجدد بنیاد.

ناراحت بود که بنیاد شهریار تا پیش از این هیات امنا و هیات موسس نداشت، از فرزند شهریار وکالت بلاعزل داشت، از ساده بودن و مهربانی خانواده شهریار به خصوص هادی بهجت تبریزی بسیار سخن گفت. در خلال صحبت بارها و باها از اخلاق خوب فرزند شهریار هم برایمان گفت.

 سرانجام یادگاری‌های شهریار؛ از دفاتر شعر منتشرنشده تا هدیه ملک‌الشعرا/ شهریار نوروز ۱۳۱۴ چه نوشت؟

نوبهار دبیر موقت است تا بنیاد و کادرش بررسی شود و آغاز مجدد به فعالیت کند، می‌گوید باید در بنیاد برای امور پژوهشی زیر نظر اساتید و افراد سالم فعالیت‌هایی انجام شود، هادی بهجت تبریزی باید رئیس بنیاد باشد چرا که سالم و منصف است،

نوبهار می‌گوید از روز دوشنبه هفته جاری پرونده بنیاد را به وزارت کشور ارائه می‌دهد تا پیرامون ثبت اقدامات لازم صورت گیرد، تاکید داشت که هر ملتی باید خودش خودش را بسازد.

در قلمرو مویه، در کوچه‌های شهر شب، بر بال ابر، پژواک شبانه تاغ، پروانه رنگین کمان و... از مجموعه شعرهای اوست، با دانشگاه‌های فراوانی در ارتباط است و حتی ایمیل‌ها را با صبر و آرامش پاسخ می داد.

از او پرسیدم با شهریار عکسی دارید، پاسخ داد: رفت و آمد بسیار بود و یادگاری فراوان، او از شهریار به عنوان تنها شاعر عاشق در تاریخ ادبیات یاد کرد که به عشق بها داده است.

قدسی کردن رابطه و عشق مهمترین مسئله‌ای است که باید توجه داشت، از مطالعات خود می‌گوید و سال‌هایی دهه 30 خصوصا سال 1332 که شهریار را می‌شناخت. برایم گفت که اولین بار همراه عمو و شهریار می‌رفتیم، 15 ساله بودم، با چند قدم فاصله عقب‌تر می‌رفتم، که به ترکی گفت: «چرا عقب راه می‌روی»، دستم را گرفت و همراهشان شدم.

 سرانجام یادگاری‌های شهریار؛ از دفاتر شعر منتشرنشده تا هدیه ملک‌الشعرا/ شهریار نوروز ۱۳۱۴ چه نوشت؟

وی در خلال صحبت از تاریخ‌های یادشده برای شهریار صحبت کرد و زمان‌های دور مواردی را مطرح کرد. به دوران جوانی و اخراج از ارتش سخن گفت و معاونت در شهرداری تبریز، نه فردی سیاسی است و نه وابسته به جایی، می‌گوید از اول آزاده بوده‌ام.

 سرانجام یادگاری‌های شهریار؛ از دفاتر شعر منتشرنشده تا هدیه ملک‌الشعرا/ شهریار نوروز ۱۳۱۴ چه نوشت؟

دو کتاب شهریار را به کتابخانه مجلس هدیه داده است، از همان کتاب‌های چاپ سنگی که شهریار خرید و خواند و با آنها شهریار شد؛ می‌گفت: برخی از این آثار مربوط به سیصد سال قبل است، مدعی بود فردی نمی‌تواند آنها را بخواند، البته از برخی کتاب‌های دست نویس هم برایمان گفت که در موزه هست و برخی هم مشخص نیست کجاست.

نوبهار می‌گفت یخچال منزل شهریار پس از سال‌ها تازه پیدا شده است اما برخی آثار هم در امان نبوده و دزدیده شده است.

سرانجام یادگاری‌های شهریار؛ از دفاتر شعر منتشرنشده تا هدیه ملک‌الشعرا/ شهریار نوروز ۱۳۱۴ چه نوشت؟

پارچه سفیدی روز زمین پهن کرد و کتاب‌های چاپ سنگی شهریار را یکی یکی با دقت روی این پارچه سفید می‌گذاشت، ملاحظه داشت اتفاقی رخ ندهد، برخی کتاب‌ها ورقه ورقه شده بودند و برخی به قدری کهنه بودند که منتظر تکه تکه شدن بودند، بعضی کتاب‌ها را در مشما گذاشته بود، می‌گفت اینها همه کتاب‌هایی است که وقتی شهریار در خانه خیابان پیروزی تهران زندگی می‌کرد _هنگام مهاجرت به تبریز، سند آن را به نام بیژن زد_ خریده بود و استفاده می‌کرد، که وقتی تبریز رفت آن را به پسر برادرش بیژن داد، (بیژن انسانی وارسته با صفا صمیمی ودرویش و بی پیرایه  بود شاید به این دلیل که در مکتب و خانه شهریار بزرگ شد و از فضیلت های استاد بهره مند بوده است)؛ در شعر ای وای مادرم نیز به نام بیژن اشاره می‌کند. او اکنون درگذشته و در اصفهان مدفون است.

همه کتاب‌های چاپ سنگی را صورت جلسه کرده بود و هر یک شماره‌ای داشتند، ارام بر میداشت، با دقت ، نگران بود اتفاقی رخ دهد. وکالت هادی فرزند شهریار را هم نشانمان داد، که او اجازه هبه و هدیه را به نوبهار داده بود.

 سرانجام یادگاری‌های شهریار؛ از دفاتر شعر منتشرنشده تا هدیه ملک‌الشعرا/ شهریار نوروز ۱۳۱۴ چه نوشت؟

در گوشه و کنار این کتابها شهریار حاشیه نویسی کرده بود، خط خوبی هم داشت و با دقت و ظرافت دست مطالبی را یادداشت کرده بود. یکی از آنها با قلمی آبی نوشته شده بود که مضمونش این بود، " امیدوارم سال بعد عید 1314 در منزل خود باشیم، تقریبا 16 ماه است که در یکی از سخت‌ترین ...." این نوشته ادامه داشت در برخی موارد خوانا نبود. اما به واقع با قلمی زیبا نوشته شده بود. این کتاب ها را هیچکس ندیده بود حتی هادی، چون ازدواجش در تبریز بود، از او پرسیدم این ها این چند سال کجا بود؟ می‌گفت در منزل بیژن.

سرانجام یادگاری‌های شهریار؛ از دفاتر شعر منتشرنشده تا هدیه ملک‌الشعرا/ شهریار نوروز ۱۳۱۴ چه نوشت؟

از قالیچه کهنه منزل شهریار هم گفت و نشان‌مان داد، بسیار قدیمی بود اما با دقت از آنها نگهداری می‌کرد. نوبهار گفت که، بنا به اظهار نظر روانشاد بیژن بهجت تبریزی این قالیچه هدیه استاد کمال الملک یا استاد ملک الشعرای بهار به شهریار بوده است.

در پایان هم با این قالیچه عکسی به یادگار گرفتیم...


ویدیو مرتبط :
دیکلمه ترکی استاد شهریار در وصف مراسمات نوروز

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندگینامه استاد شهریار



شهریار

 

سید محمد حسین بهجت تبریزی در سال 1285 هجری شمسی در روستای زیبای « خوشکناب » آذربایجان متولد شده است.

 

او در خانواده ای متدین ، کریم الطبع واهل فضل پا بر عرصه وجود نهاد. پدرش حاجی میر آقای خوشکنابی از وکلای مبرز و فاضل وعارف روزگار خود بود که به سبب حسن کتابتش به عنوان خوشنویسی توانا مشهور حدود خود گشته بود.

 

شهریار که دوران کودکی خود را در میان روستائیان صمیمی و خونگرم خوشکناب در کنارکوه افسونگر « حیدر بابا » گذرانده بود همچون تصویر برداری توانا خاطرات زندگانی لطیف خود را در میان مردم مهربان و پاک طینت روستا و در حریم آن کوه سحرانگیز به ذهن سپرد.

  

او نخستین شعر خویش را در چهار سالگی به زبان ترکی آذربایجانی سرود . بی شک سرایش این شعر کودکانه ، گواه نبوغ و قریحه شگفت انگیز او بود.

 

شهریار شرح حال دوران کودکی خود را در اشعار آذربایجانیش بسیار زیبا،تاثیر گذار و روان به تصویر کشیده است.

 

طبع توانای شهریار توانست در ابتدای دهه سی شمسی و در دوران میانسالی اثر بدیع و عظیم« حید ربابایه سلام» را به زبان مادریش بیافریند .

 

او در این منظومه بی همتا در خصوص دوران شیرین کودکی و بازیگوشی خود در روستای خشکناب سروده است:

  

قاری ننه گئجه ناغیل دییه نده ،

 

( شب هنگام که مادر بزرگ قصه می گفت، )

  

کولک قالخیب قاپ باجانی دویه نده،

 

(بوران بر می خاست و در و پنجره خانه را می کوبید،)

 

 قورد کئچی نین شنگیله سین ییه نده،

 

( هنگامی که گرگ شنگول و منگول ننه بز را می خورد،)

 

من قاییدیب بیر ده اوشاق اولایدیم!

 

(ای کاش من می توانستم بر گردم و بار دیگر کودکی شوم !)

 
 

شهریار دوران کودکی خود را درمیان روستائیان پاکدل آذربایجانی گذراند. اما هنگامی که به تبریز آمد مفتون این شهر جذاب و تاریخ ساز و ادیب پرور شد. دوران تحصیلات اولیه خود را در مدارس متحده ، فیوضات و متوسطه تبریز گذراند و با قرائت و کتابت السنه ترکی ، فارسی و عربی آشنا شد.

 

شهریار

 

شهریار بعدا به تهران آمد و در دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسه ی طب تحـصیل کردو در چـند مریض خانه هـم مدارج اکسترنی و انترنی را گـذراند ولی د رسال آخر به عـلل عـشقی و ناراحـتی خیال و پـیش آمدهای دیگر از ادامه تحـصیل محروم شد و با وجود مجاهـدتهـایی که بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـیب و تکـمیل این یک سال تحصیل شد، شهـریار رغـبتی نشان نداد و ناچار شد که وارد خـدمت دولتی بـشود؛ چـنـد سالی در اداره ثـبت اسناد نیشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 به بانک کـشاورزی تهـران داخل شد .

 

شهـریار در تـبـریز با یکی از بـستگـانش ازدواج کرده، که ثـمره این وصلت دودخـتر به نامهای شهـرزاد و مریم است.

 
 

از دوستان شهـریار مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه وزاهدی رامی تـوان اسم بـرد.

 

وی ابتدا در اشعارش بهجت تخلص می کرد. ولی بعدا دوبار برای انتخاب تخلص با دیوان حافظ فال گرفت و یک بار مصراع:

 

«که چرخ این سکه ی دولت به نام شهریاران زد»

 

خانواده استاد شهریار

  و بار دیگر

 

«روم به شهر خود و شهریار خود باشم»

 

آمد از این رو تخلص شعر خود را به شهریار تبدیل کرد.

 

اشعار نخستین شهریار عمدتا بزبان فارسی سروده شده است.

 

شهریار خود می گوید وقتی که اشعارم را برای مادرم می خواندم وی به طعنه می گفت:

 

"پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود!"

 

این قبیل سفارشها از جانب مادر گرامیش و نیز اطرافیان همزبانش، باعث شد تا شهریار طبع خود را در زبان مادریش نیزبیازماید و یکی از بدیعترین منظومه های مردمی جهان سروده شود.

 

سیری در آثار

شهـرت شهـریار تـقـریـباً بی سابقه است، تمام کشورهای فارسی زبان و ترک زبان، بلکه هـر جا که ترجـمه یک قـطعـه او رفته باشد، هـنر او را می سـتایـند.

 

منظومه «حیدر بابا سلام» در سال 1322 منتشر شد واز لحظه نشر مورد استقبال قرار گرفت.

  

"حـیـدر بابا" نـه تـنـهـا تا کوره ده های آذربایجان، بلکه به ترکـیه و قـفـقاز هـم رفـته و در ترکـیه و جـمهـوری آذربایجان چـنـدین بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممکن نیست ترک زبانی منظومه حـیـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود.

 

این منظومه از آثار جاویدان شهریار و نخستین شعری است که وی به زبان مادری خود سروده است.

 

شهریار در سرودن این منظومه از ادبیات ملی آذربایجان الهام گرفته است.

 

منظومه حیدربابا تجلی شور و خروش جوشیده از عشق شهریار به مردم آذربایجان است ، این منظومه از جمله بهترین آثار ادبی در زبان ترکی آذری است، و در اکثر دانشگاههای جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده‌آمریکا مورد بحث رساله دکترا قرار گرفته است و برخی از موسیقیدانان همانند هاژاک آهنگساز معروف ارمنستان آهنگ جالبی بر آن ساخته است.

 

اشعار ولایی

 عمق تعلقات دینی و توجهات مذهبی خانواده و نیز شخص استاد شهریار به حدی است که عشق به ائمه اطهار علیه‌السلام در بسیاری از اشعارش عینا هویداست.

 

او در نعت حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می فرماید:

 

ستون عرش خدا قائم ازقیام محمد ------- ببین که سر بکجا می کشد مقام محمد

 

بجز فرشته عرش آسمان وحی الهی ------- پرنده پر نتوان زد به بام محمد

 

به کارنامه منشور آسمانی قرآ ن -------- که نقش مهر نبوت بود بنام محمد...

 

 

شهریار در شعر یا علی علیه‌السلام در مورد حضرت امیر المومنین علیه‌السلام می فرماید:

 

مستمندم بسته زنجیروزندان یاعلی ------- دستگیر ای دستگیر مستمندان یا علی

 

بندی زندان روباهانم ای شیر خدا ------- می جوم زنجیر زندان را به دندان یا علی

 

 

اشعار شهریار در ستایش امام اول شیعیان جهان سرآمد سلسله مداحان اهل بیت عصمت و طهارت علیه‌السلام است.

 

علی ای همای رحمت توچه آیتی خدارا ------- که به ما سوا فکندی همه سایه هما را

 

دل اگرخداشناسی همه در رخ علی بین ------- به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

 

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن ------- که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را ...

 

شهریار جانسوزترین اشعار خود را تقدیم حضرت سید الشهداء علیه‌السلام و حماسه ابدی او کرده است:

 

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین ------ روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

 

ازحریم کعبه جدش به اشکی شست دست ------ مروه پشت سرنهاداماصفا دارد حسین...

 

ویژگی سخن

شهریار روح بسیار حساسی دارد. او سنگ صبور غمهای نوع انسان است.اشعار شهریار تجلی دردهای بشری است.

 

او همچنین مقوله عشق را در اشعار خویش نابتر از هر شعری عرضه داشته است.

 

در ایام جوانی و تحصیل گرفتار عشق نا فرجام ، پر شرری می گردد. عشق شهریار به حدیست که او در آستانه فارغ التحصیلی از دانشکده پزشکی ،درس و بحث را رها می کند و دل در گرو عشقی نا فرجام می گذارد :

 

دلم شکستی و جانم هنوز چشم براهت

 

شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت

 

در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست

 

اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت

 

آثار استاد شهریار

 

اما این عشق زمینی بال پرواز او را بسوی عشق نامحدود آسمانی می گشاید.

 
 

قفسم ساخته و بال و پرم سوخته اند

 

مرغ را بین که هنوزش هوس پرواز است!

 

 

سالها شمع دل افروخته و سوخته ام ------------- تا زپروانه کمی عاشقی آموخته ام

 
 

عجبا که این عشق مسیر زندگی شهریار را تغییر دادو تاثیری تکان دهنده بر روح و جان شهریار نهاد و جهان روان او را از هم پاشید.

 

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند----------- درشگفتم من چرا ازهم نمی پاشد جهان

  

این عشق نافرجام بحدی در روح و روان او ماندگار شد که حتی هنگام بازگشت معشوق، عاشق به وصل تن نداد .

 

آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا ------------ بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا!؟

 

شهریارهمانگونه که به سرزمین مادری و رسوم پدر خود عشق می ورزد اشعار بسیار نغزی در خصوص مقام مادر و پدر به زبانهای ترکی و فارسی سروده است:

  

گویند من آن جنین که مادر ------ از خون جگر بدو غذا داد

 

تا زنده ام آورد به دنیا ------ جان کند و به مرگ خود رضا داد

 

هم با دم گرم خود دم مرگ ------ صبرم به مصیبت و عزا داد

 

من هرچه بکوشمش به احسان ------ هرگز نتوانمش سزا داد

 

جز فضل خدا که خواهد اورا ------ با جنت جاودان جزا داد

 

 

شهریار در شعر بسیار لطیف «خان ننه» آنچنان از غم فراق مادربزرگ عزیزش می نالد که گویی مادربزرگش نه بلکه مادرش را از دست داده است!

 

عـلاقـه به آب و خـاک وطن را شهـریار در غـزل عید خون و قصاید مهـمان شهـریور، آذربایـجان، شـیون شهـریور و بالاخره مثـنوی تخـت جـمشـید به زبان شعـر بـیان کرده است.

 

شهریار شاعر سه زبانه است. او به همه زبانها و ملتها احترامی کامل دارد. در اشعار او بر خلاف برخی از شعرای قومگرا نه تنها هیچ توهینی به ملل غیر نمی شود بلکه او در جای اشعارش می کوشد تا با هر نحو ممکن سبب انس زبانهای مختلف را فراهم کند. اشعار او به سه زبان ترکی آذربایجانی،فارسی و عربی است .

 

سبک شناسی آثار

اصولاْ شرح حال و خاطرات زندگی شهریار در خلال اشعارش خوانده میشود و هر نوع تفسیر و تعبیری که در آن اشعار بشود، به افسانه زندگی او نزدیک است.

 

عشقهای عارفانه شهریار را میتوان در خلال غزلهای انتظار؛ جمع وتفریق؛ وحشی شکار؛ یوسف گمگشته؛ مسافر همدان؛ حراج عشق؛ ساز صباء؛ ونای شبان و اشک مریم: دو مرغ بهشتی....... و خیلی آثار دیگر مشاهده کرد.

 

محرومیت وناکامیهای شهریار در غزلهای گوهرفروش: ناکامیها؛ جرس کاروان: ناله روح؛ مثنوی شعر؛ حکمت؛ زفاف شاعر و سرنوشت عشق بیان شده است. خیلی از خاطرات تلخ و شیرین او در هذیان دل: حیدربابا: مومیای و افسانه شب به نظر میرسد.

 

در سراسر اشعار وی روحی حساس و شاعرانه موج می زند, که بر بال تخیلی پوینده و آفریننده در پرواز است.و شعر او در هر زمینه که باشد از این خصیصه بهره مندست و به تجدد و نوآوری گرایشی محسوس دارد.شعرهایی که برای نیما و به یاد او سروده و دگرگونیهایی که در برخی از اشعار خود در قالب و طرز تعبیر و زبان شعر به خرج داده, حتی تفاوت صور خیال و برداشت ها در قال سنتی و بسیاری جلوه های دیگر حاکی از طبع آزماییها در این زمینه و تجربه های متعدد اوست.

 

قسمت عمده ای از دیوان شهریار غزل است.سادگی و عمومی بودن زبان و تعبیر یکی از موجبات رواج و شهرت شعر شهریار است.

 

شهریار با روح تاثیرپذیر و قریحه ی سرشار شاعرانه که دارد عواطف و تخیلات و اندیشه های خود را به زبان مردم به شعر بازگو کرده است. از این رو شعر او برای همگان مفهوم و مأنوس و نیز موثر ست.

 

شهریار در زمینه های گوناگون به شیوه های متنوع شعر گفته است شعرهایی که در موضوعات وطنی و اجتماعی و تاریخی و مذهبی و وقایع عصری سروده, نیز کم نیست.

 

تازگی مضمون, خیال, تعبیر, حتی در قالب شعر دیوان او را از بسیاری شاعران عصر متمایز کرده است.

 

اغلب اشعار شهریار به مناسبت حال و مقال سروده شده و از این روست که شاعر همه جا در درآوردن لغات و تعبیرات روز و اصطلاحات معمول عامیانه امساک نمی کند و تنها وصف حال زمان است که شعر اورا از اشعار گویندگان قدیم مجزا می‌کند.

 

ماه من در پرده چون خورشید غماز غروب

 

گشت پنهان و مرا چون دشت رنگ از رخ پرید

 

چون شفق دریای چشمم موج خون میزد که شد

 

آفتاب جا و د ا نتابم ز چشمم ناپدید

  

آرامگاه استاد شهریار

 

سرانجام خورشید حیات شهریارملک سخن و افتاب زندگی ملک الشعرای بی بدیل ایران پس از هشتاد وسه سال تابش پر فروغ در کوهستانهای آذربایجان غروب کرد.

 

اما او هرگز نمرده است زیرا اکنون نام او زیبنده روز ملی شعر و ادب ایران و نیز صدها،میدان،خیابان،مرکز فرهنگی،بوستان و ... در کشورمان ونیز در ممالک حوزه های ترکستان(آسیای مرکزی) و قفقازیه و ترکیه می باشد.

 

27 شهریور ماه سال 1367 شمسی سالروز وفات آن شاعرعاشق و عارف بزرگ است.

 

در آنروز پیکرش بر دوش دهها هزار تن از دوستدارانش تا مقبره الشعرای تبریز حمل شد و در جوار افاضل ادب و هنر به خاک سپرده شد .

  

روز ملی شعر و ادب

بیست و هفتم شهریور ماه سالروز خاموشی شهریار شعر ایران با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی " روز ملی شعر و ادب " نامیده شده است.

  

نمونه آثار

 

در راه زندگانی

 جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را ----- نجستم زندگانـــی را و گم کـردم جوانی را

 

 کنون با بار پیــری آرزومندم که برگـردم ----- به دنبال جوانـــی کـوره راه زندگانــــی را

 

به یاد یار دیرین کاروان گم کـرده رامانـم ----- که شب در خــواب بیند همرهان کاروانی را

 

بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی ----- چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را

 

چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی ----- که در کامم به زهر آلود شهد شادمانـــی را

 

سخن با من نمی گوئی الا ای همزبـان دل ----- خدایــا بــا کـه گویم شکوه بی همزبانی را

 

نسیم زلف جانان کو؟که چون برگ خزان دیده-----به پای سرو خود دارم هوای جانفشانـــی را

 

به چشم آسمانـی گردشی داری بلای جان ----- خدایـــا بر مگردان این بلای آسمانـــی را

 

نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتـن----- که از آب بقا جویند عمــــر جاودانـی را