فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

سفر به‌ سرزمین عروسك‌های سنگی



روستای وردیج,گردشگری,جاهای دیدنی ایران

اینجا قلمرو فرمانروایی آدمك‌های سنگی است؛ سنگ آدم شده است یا آدم سنگ؟ این را ما نمی‌دانیم؛ هر چه كه هست شاهكاری از طبیعت است. یك نگارخانه طبیعی و مسحوركننده كه....

«حریص به رفتنم»! دل از جا باید بركند و توشه سفر برگرفت به سوی سرزمین نور، به سوی «فتح افق». به جایی كه همین نزدیكی است؛ جایی برای دیدن دوباره خود در آیینه هستی؛ آیینه‌ای كه زیر روابط حقیقی و مجازی، زیر بوق‌های ممتد ماشین و صدای ناهنجار تلفن، زنگار گرفته است.

همچون هاله‌ای در گرگ و میش هوا پیش می‌رویم، برای یافتن تمام گمشده‌های زندگی، قرار است از شهر به روستا برویم، مكانی كه قدمتش بیش از شهر است، آن طور كه جامعه‌شناسان باور دارند خاستگاه تمام شهرها، روستا بوده است. به هر حال... در این صبح خواب‌آلود شهر و در جاده مخصوص كرج، به سختی می‌توان كسی را یافت تا آدرس خیابان داروپخش را به شما نشان دهد. به هر شكلی، پس از یافتن خیابان و پشت‌سر نهادن شهرك دانشگاه، تابلوی روستای «وردیج» و «واریش»، فانوس راهمان می‌شود. جاده روستا به‌تازگی آسفالت شده است با فراغ بال پیش می‌رویم غافل از این كه همین كه به روستا برسیم، آسفالت هم تمام می‌شود!

روستای وردیج اولین مقصدمان شد، سرسبز و زیبا؛ بوی گل، هوای تازه، كمی سرگیجه می‌گیریم، بس كه عادت كرده‌ایم به آسمان تیره و خیابان‌های دودی شهر! دو روستای وردیج و واریش در همسایگی هم هستند، آنها مثل برادرند، البته از نوع پشت‌سر هم، چراكه گاهی هم دعوایشان می‌شود؛ بیشتر بر سر آب كه قصه‌ای تكراری است. روستای وردیج بزرگ‌ترین روستای حریم شمال غرب تهران به شمار می‌رود؛ حدود 500 نفر جمعیت دارد كه البته همگی آنها همزمان در روستا حضور ندارند. واریش به لحاظ موقعیتی كمی از وردیج بالاتر و البته سرسبزتر است.

اگر اسم این دو روستا برای ما ناشناخته بود، اما برای اهالی طبیعت و بویژه كوهنوردان كه همیشه عشق صعود دارند نامی آشناست. «قله لیچه» پله‌ای است برای رفتن بر بلندای قلل «پهنه حصار». در جوار پهنه حصار آرامگاه یك امامزاده قرار گرفته كه «بی‌بی زرین قمر» می‌گویندش.

اما آبشار روستا، همان جایی كه سنگ‌های صیقل داده شده به شما چشمك می‌زنند، مكانی است كه باید رفت، اما با احتیاط. خاطرش را نیازاریم با آتش و زباله، حرمت آب را باید خوب نگاه داشت. نام این آبشار «لت مال» است؛ لت یعنی سنگ و مال یعنی مالیده شدن و مالش، تمثیلی از مالیده شدن آب روی سنگ و سنگ‌ها چه هنرمندانه با نرمش آب و موسیقی آبشار، صیقل خورده‌اند.

دنیای آدمك‌ها

اگر از مردمان خوب و مهربان این دو روستا بگذریم تازه می‌رسیم به اصل ماجرا، اما اصل ماجرا درست میان این دو روستا قرار گرفته است، اینجا قلمرو فرمانروایی آدمك‌های سنگی است؛ سنگ آدم شده است یا آدم سنگ؟ این را ما نمی‌دانیم؛ هر چه كه هست شاهكاری از طبیعت است. یك نگارخانه طبیعی و مسحوركننده كه عقل در ابهتش می‌ماند و خیال به پرواز در می‌آید. هر صخره به شكلی فریاد می‌زند؛ به این اشكال «آدمك جیان» هم گفته می‌شود، علت پدیدار شدن آنها در این شكل مبهم است، شاید برای ما... .

هوا كمی سرد است و ما در خود پیچیده‌ایم، آدمك‌ها كه گویی به ما ریشخند می‌زنند، هیچ خم به ابرو نمی‌آورند. درباره آنها برخی بر این باورند كه اینجا بقایای قلعه‌ای از زمان قدیم است؛ البته این نظر تنها یك گمان است. عده‌ای دیگر به وجود آمدن این اشكال را ناشی از فرسایش می‌دانند و اما هستند افرادی كه این نظر را هم به طور قاطع انكار می‌كنند آنها در رد این نظر می‌گویند، چرا تنها بخشی از كوه چنین شكل و شمایلی دارد؟!

برویم یا نرویم؟

حالا باید به وردیج و واریش رفت، نه این كه شما را تنها به دیدن باغستان‌های سیب، گیلاس، هلو، گلابی، گردو و انگور تشویق كنیم كه این هم خود موهبتی است؛ بلكه به این دلیل كه تابستان فصل آن است، فصل كه عوض شد فكر رفتن را هم از سر بیرون كنید، به دلیل این كه در رشته كوه‌های البرز هوا سخت سرد می‌شود؛ حتی اهالی هم، بویژه واریشی‌ها كه روستایشان در یك دره واقع شده است، در سرما تاب ماندن را نداشته و به شهر می‌روند و واریش تنها یك منطقه ییلاقی برای آنها به شمار می‌آید.

اما در رفتن هم باید مراقب بود؛ خیلی زیاد! گاهی این منطقه به دلیل دارا بــــــــودن آب و هوای خنك بویژه در گرمای طاقت فرسای تابستان، پذیرای جمعیت زیادی از شهرنشینان می‌شود، تا آن اندازه زیاد كه زندگی عادی بر اهالی سخت می‌شود، حتی آزرده هم می‌شوند.

این را هم باید اضافه كرد كه هرچند سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، این روستا را به عنوان منطقه‌ای توریستی و فاقد كاربری صنعتی اعلام كرده است، اما دیگر نهادهای ذی‌ربط هیچ اقدام بنیادی و زیرساختی بویژه در بخش اكوتوریسم، در این مكان انجام نداده‌اند؛ اقدامی كه اگر صورت گیرد و اهالی در منافع آن سهیم شوند، وردیج و واریش می‌شود بهشتی دیگر در همین حوالی.

 

منبع: jamejamonline.ir


ویدیو مرتبط :
پخش زنده سفر به کرانه های آفتاب- فرود از طاق سنگی فارسان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سفر به سرزمین پرستشگاه‌ها



 


یكی از زیباترین و مهم‌ترین آثار باستانی ایران در جایی قرار گرفته كه بهترین وقت سفر به آن دیار همین حالاست. اگر اهل سفر و دیدن دیدنی‌ها هستید چمدان و توشه سفر را برای دیدن یكی از كهن‌ترین پرستشگاه‌های ایران زمین و بسیاری آثار ارزنده دیگر بردارید و راهی خوزستان و شهر باستانی شوش شوید.

 

چغازنبیل


وقتی صحبت از ثروت ایران، آن هم در جنوب كشور می‌شود، ناخودآگاه اولین چیزی كه به ذهنمان می‌رسد نفت است. نفت یا همان طلای سیاه كه باعث شد مهمان‌های خوانده و ناخوانده زیادی از سراسر دنیا راهی جنوب ایران شوند. همان‌هایی كه اغلب هنگام حفاری به ثروت‌های دیگری می‌رسیدند و حیرت‌زده آنها را از دل خاك بیرون می‌كشیدند. این اتفاق سال 1935 برای معبد چغازنبیل نیز افتاد. در آن زمان شركت نفت ایران و انگلیس در منطقه شوش مشغول حفاری‌های نفتی بود كه یكی از كارمندان متوجه تپه مرتفعی در آن منطقه شد و در پی كنجكاوی‌هایش توانست از آنجا یك قطعه آجر كتیبه‌دار پیدا كند. او این آجر را به باستان شناسانی داد كه چند كیلومتر آنسوتر در پی یافتن آثاری از شهر تاریخی شوش بودند و همین امر سرآغاز پیدایش معبد چغازنبیل شد.

 

 

گردشگری

 

 


این معبد تقریباً در ۴۵ كیلومتری جنوب شهر شوش در نزدیكی منطقه باستانی هفت تپه كه از جاده شوش به اهواز قابل دسترسی است، واقع شده. وقتی پایتان به آنجا رسید بدانید در جایی ایستاده‌اید كه برای اهالی باستانی آن، بسیار مقدس بوده و شاید به این سادگی‌ها كسی را به‌آنجا راه نمی‌داده‌اند.

 


حدود 3300 سال پیش شهر زیبای شوش مركز تمدن و تقدس پادشاهان عیلامی بود و یكی از آنها تصمیم گرفت در آنجا پرستشگاهی بنا كند كه در جهان آن روز همتایی نداشته باشد. بناهای دینی همیشه به سبكی ساخته می‌شوند كه گویای فلسفه‌های اعتقادی صاحبانشان باشند. به همین علت است كه در بازدید از چغازنبیل اولین چیزی كه توجه تان را جلب می‌كند معماری پلكانی و طبقه طبقه این بناست به گونه‌ای كه اولین طبقه، وسیع ترین و آخرین طبقه، كوچك‌ترین بخش بنا را تشكیل می‌دهد. این نوع ساختمان‌ها دقیقاً تداعی‌كننده كوه هستند زیرا برای بسیاری از مردمان آن‌دوره كوه‌ها و تپه‌های بلند جاهای مناسبی بودند برای راز و نیاز كردن با خدا. از سوی دیگر كوه نماد كاملی بود برای طی طریق و پیمودن راهی دشوار به سوی بلندی و رسیدن به نقطه‌ای كه از زمین فاصله داشته باشد و به خدای آسمان‌ها نزدیك باشد. به همین علت پرستشگاهشان را در 5 طبقه شبیه به یك كوه بنا كرده‌اند و آنقدر زیبا این كار را انجام داده‌اند كه امروز شما هم وقتی وارد این محوطه می‌شوید چاره‌ای جز تحسین عظمت آن ندارید.


این بنا از آجرهایی ساخته شده است كه‌ روی بسیاری از آنها نگاشته‌هایی به خط عیلامی دیده می‌شود. به نظر می‌رسد این كتیبه‌های كوچك كه تقریباً نوشته‌های یكسانی دارند، حاوی ذكر، دعا یا حتی اسامی مقدس آن دوره باشند. نكته جالب دیگر آن‌كه در آن دوره‌ای كه بنای چغازنبیل نهاده شده زنان جایگاه ویژه‌ای در جامعه داشته‌اند و از همین رو این پرستشگاه نیز به نام الهه‌ای ساخته شد كه نگهبان شهر شوش بود.


محوطه این نیایشگاه تنها به عمارت اصلی محدود نمی‌شود و شما می‌توانید در سه سوی آن، سه بنای كوچك آجری دیگر نیز ببینید كه دایره شكل هستند. برخی این سه بنا را محل قربانی كردن و ذبح دانسته‌اند و برخی نیز گفته‌اند كاربرد علمی و ستاره‌شناسی داشته‌اند. به هر حال شكل دایره‌ای این سه بنا در كنار بنای اصلی كه مربع شكل است بی دلیل نبوده و این اشكال هندسی بیشتر مبنای اعتقادی دارند.


یكی دیگر از زیبایی‌های این بنا وجود آبراهه‌هایی است كه در سراسر بنا دیده می‌شود و می‌تواند به دلیل حفاظت آنجا از باران‌های سیل‌آسا ساخته شده باشد. دورتادور معبد سنگفرش شده و بر بعضی از این سنگفرش‌ها جای پاهای كوچكی دیده می‌شود كه گویا مربوط به كودكان است اما هنوز دلیل وجود این رد پاها مشخص نشده است.


چغازنبیل یكی از بناهایی است كه در فهرست آثار میراث جهانی یونسكو ثبت شده است.

 

بقایای آپادانا

 

گردشگری

 

 

 

شاید برخی از شما خوانندگان عزیز و اهل سفر، ندانید كه یكی از مهم‌ترین كاخ‌های هخامنشی پیش از آن‌كه در تخت جمشید بنا شود، در شهر باستانی شوش ساخته شد. بقایای این كاخ درست رو به روی آرامگاه دانیال نبی قابل دسترسی و دیدن است. اگرچه بازمانده این بنا بسیار ناچیزتر از بقایای تخت جمشید است اما دیدن آنجا خالی از لطف نیست و اگر قدرت تجسم‌تان قوی باشد می‌توانید با استفاده از پایه‌های ستون‌ها و آثاری اندك از باز مانده تزئینات، بخش‌هایی از این كاخ را با چشم خیال ببینید.

 

 

به طور كلی آپادانا به نوع خاصی از تالارهای ستوندار گفته می‌شود كه در معماری كاخ‌های عهد باستان بسیار دیده شده است و داریوش اول هخامنشی پس از آن‌كه شوش را پایتخت خود قرار داد یك نمونه از این آپاداناها را در آنجا بنا كرد. چراكه شهر شوش از دیرباز مركز توجه جهانیان بود و موقعیت جغرافیایی مناسبی داشت.


كاخ داریوش دارای قسمت‌های مختلفی از جمله تالار بار عام، دروازه، كاخ پذیرایی و همچنین دارای 3 حیاط مركزی بوده و در ساخت دیوارهای كاخ از خشت‌هایی با نمای آجری و ستون‌های سنگی استفاده شده است. دیوارهای داخلی كاخ با آجر‌لعابدار منقوش با طرح‌های سربازان گارد جاویدان، شیر بالدار و نقش گل نیلوفر آبی مزین بوده‌اند كه بسیاری از بقایای به‌جای‌مانده آنها در موزه‌های خارجی و داخلی نگهداری می‌شود.


از ویژگی‌های مهم این كاخ آن است كه ابزار، مصالح و حتی بسیاری از سازندگان آن از اقصی نقاط دنیا به این مكان آورده شدند. در كتیبه مهمی كه از این كاخ به دست آمده، داریوش به همین نكته اشاره می‌‌كند؛ چراكه می‌خواهد سیطره خود‌را به جهان آن روز بازگو كند. در بخش‌هایی از این كتیبه نوشته شده است: «این كاخی است كه من در شوش بنا كرده ام. تزئینات آن از راه دور آورده شده.... چوب سدر را از كوه موسوم به جبل لبنان آورده‌اند. طلایی كه در اینجا به كار رفته از ساردس و بلخ آورده شده، سنگ لاجورد را از خوارزم آورده‌اند، نقره و مس را از مصر، عاج را از هند و حبشه و...»


ستون‌های سنگی این كاخ متشكل از چند قسمت، زیرستون، پایه ستون، شالی‌ستون، ساقه ستون، گل ستون و سرستون است. كه‌ سرستون‌ها به شكل نیم تنه 2 گاو هستند كه زانو زده و پشت به هم داده‌اند. ستون‌ها و دیوارهای آپادانا 22 متر ارتفاع داشتند اما بلندی بقیه قسمت‌ها كمتر و سقف آنها از خشت بوده است. از تزئینات كاخ اطلاعی در دست نیست ولی كف بسیاری از قسمت‌های داخلی از مصالحی ساخته شده كه قرمز رنگ بوده است.


بخش‌های مهمی از كاخ آپادانا در زمان اردشیر اول (461 پیش از میلاد) دچار حریق شد كه در زمان اردشیر دوم (359 پیش از میلاد) آن را بازسازی كردند. شهر شوش نیز در حمله اسكندر مقدونی حدود سال 320 پیش از میلاد ویران شد و پس از آن دیگر به شكوه گذشته خود باز نگشت. اما بی‌شك برای ما كه تلاش می‌كنیم سرزمین مان را بهتر بشناسیم و به همین خاطر چمدان می‌بندیم و راهی نقاط دور و نزدیك می‌شویم، دیدن چنین جاهایی یادآور همه شكوه و عظمتی است كه در میان خاك‌ها و خشت‌ها نهفته است.

 

آرامگاه دانیال نبی

 

گردشگری

 

 

 

امكان ندارد بخواهید دیدنی‌های شوش را ببینید و آرامگاه دانیال نبی از قلم بیفتد. گنبد سفید رنگ و كله قندی این آرامگاه از نقاط مختلف شهر قابل دیدن است. این مقبره در ساحل شرقی رود زیبا و پاكیزه‌ای به نام شاوور و رو‌به‌روی تپه ارگ و كاخ آپادانا قرار دارد.

 

دانیال نبی یكی از پیامبران بنی اسرائیل بوده كه 700 سال پیش از میلاد مسیح در سرزمین خودش زندگی می‌كرد اما در ‌12 سالگی با حمله بابلیان به اورشلیم به اسارت درآمد و به بابل برده شد و وقتی كورش هخامنشی بابل را تصرف كرد دانیال را كه دیگر مردی دانشمند و فرهیخته بود با خود به ایران آورد. دانیال نبی در دربار هخامنشیان به مقام و منزلتی بالا رسید و تا پایان عمرش در ایران ماند. از منطقه شوش در كتاب تورات به نام شوشان یاد شده است و دانیال نیز شهر قدیم شوش را با نشانه‌های كتاب خود شناسایی كرده است. او در واقع در پایتخت زمستانی هخامنشیان (شوش) ساكن و پس از درگذشتش در آن شهر دفن شد. البته گفته شده جسد دانیال را پس از مرگ مومیایی كردند اما بعد از ورود اعراب به ایران، او را از صندوق مومیایی بیرون آورده، غسل دادند و به خاك سپردند.


بنایی كه امروز به عنوان آرامگاه این پیامبر ابراهیمی می‌شناسیم در دوره قاجار به این شكل ساخته شد كه با معماری بومی جنوب ایران و خوزستان بسیار همخوانی دارد؛ بویژه گنبد مخروطی و پله پله آن. فضای آرامگاه دارای دو حیاط است كه دورتا دور آن، ایوان‌ها و حجره‌هایی ساخته و در تزئینات بنا از كاشیكاری هم بهره برده‌اند. در مجموع آرامگاه دانیال نبی نمونه‌ای زیبا از معماری ایرانی و خوزستانی را ایجاد كرده است.

 


منبع: jamejamonline.ir