فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
سریالهای موفق تلویزیون در سالی که گذشت(+عکس)
اخبار فرهنگی - یادآوری پژمان در سرزمین كهن
سریالهای موفق تلویزیون در سالی که گذشت
البته در سالهای اخیر با حضور كارگردانهایی همچون: مهران مدیری، محمد حسین لطیفی و داوود میرباقری در شبكه نمایش خانگی، محصولاتی متفاوت در دسترس علاقهمندان به تماشای سریال فراهم شده است اما برای مخاطبی كه دوست ندارد یا نمیتواند برای تماشای سریالهای تلویزیونی هزینه كند، تلویزیون بهترین و در دسترسترین وسیله برای تماشای چنین آثاری است.
به خصوص كه در سالهای اخیر صدا و سیما برای مبارزه با ماهواره، اقدام به تولید حجم فراوانی از برنامههای نمایشی كرده كه در اغلب ایام سال از چهار شبكه یك، دو ، سه و پنج هر شب پخش و از شبكههای دیگر تكرار میشود. سال 1392 در شرایطی به پایان رسیده كه در این سال، حتی دست اندركاران و بازیگران سریالهای تلویزیونی هم خطر ماهواره و لزوم مقابله با آن را گوشزد كردند و حتی برخی به صراحت از تماشای سریالهای ماهوارهیی سخن گفتند.
نمونه مشخص این هنرمندان مرضیه برومند بود كه در مراسم تقدیر از برنامههای نوروزی تلویزیون، به صراحت به رییس سازمان صدا و سیما گفت: ما باید این واقعیت را بپذیریم كه كلا بینندهمان را از دست دادهایم و عدهیی هستند كه دیگر تلویزیون ایران ندارند اما این صداها زمانی به گوش مسوولان تلویزیون رسید كه كفگیر مالی این سازمان عریض و طویل به ته دیگ خورده بود و حتی پروژههای در دست تولیدی همچون: معمای شاه، دولت مخفی، كیمیا، نون خامهیی و... كه برای سال آینده تولید میشوند با مشكلات عجیب و غریب مالی مواجه شدهاند. در طول یك سال سریالهای تلویزیونی مختلفی نمایش داده شد كه تنها تعداد اندكی از آنها آثار موفق و قابل اعتنایی بودند.
آثاری همچون: بالهای خیس، بچههای نسبتا بد، زمانی برای عاشقی، سیگنالهای وارونه، اتاقی روی تپه، ماتادور، هفت سین، همه فرزندان من، خروس، نخستین انتخاب و... را میتوان جزو آثار ضعیف پخش شده در سال گذشته دستهبندی كرد. در مطلبی كه میخوانید به چند سریال تلویزیونی كه با اقبال بیشتری از سوی مخاطبان مواجه شد پرداخته شده است.
دو سال قبل شبكه سه سیما سریال مسیر انحرافی را برای ایام نوروز ساخت اما این سریال را در روزهای پس از عید پخش كرد و همین مساله سبب شد استقبال فراوانی از این اثر صورت گیرد. «پژمان» ساخته سروش صحت نیز با بهرهگیری از همین فرمول، هم به سریالی محبوب و تماشایی و هم به یكی از پدیدههای سریالسازی تلویزیون تبدیل شد. چرا كه یك بازیكن فوتبال را طی مدتی كمتر از یك ماه به چهرهیی محبوب و دوستداشتنی تبدیل كرد.
«پایتخت 2» سریال موفق نوروز 92
سال 1392 با پخش سه سریال تلویزیونی از سه شبكه مختلف آغاز شد. از میان این آثار تنها سریال پایتخت 2 و مجموعه عروسكی كلاهقرمزی موفق به جلب نظر مخاطبان شدند. پایتخت با شوخیها و نكات جذاب و تازه خود توانست مخاطبان فراوانی را در سری دوم خود همراه كند. آموزههای اخلاقی نیز از نكات جذابی بود كه در این سریال مطرح و با پرداخت مناسب نمایشی مورد توجه مخاطبان واقع شد.
سریال پروانه، پدیده بهار 92
ساخت مجموعههایی با موضوع مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی، اتفاق تازهیی در تلویزیون ایران نیست اما بخش عمدهیی از سریالهای اینچنینی دیگر فراموش شدهاند و مخاطبان به سرعت نمیتوانند جزییات آنها را به خاطر بیاورند.
سریال پروانه ساخته جلیل سامان نیز با چنین نگاهی مقابل دوربین رفت. داستان این سریال به زندگی مبارزین علیه رژیم شاه در سالهای ?? و ?? میپرداخت و قرار بود برای ایام دهه فجر سال 1391 از شبكه سه نمایش داده شود اما كار در آن زمان به پخش نرسید و با نمایش آن در بهار سال 92 كه معمولا از سریالهای مطرح و جذاب خالی است، با استقبال مواجه شد.
بخشهایی از این سریال به سازمان منافقین (مجاهدین سابق) و مبارزات آنها علیه رژیم پهلوی میپرداخت كه به مرور دچار انحراف فكری میشوند. اشاره به ازدواجهای تشكیلاتی، نمایش اقدامات غیراخلاقی اعضا برای كسب اطلاعات و... در كنار یك داستان عاشقانه پرسوز و گداز، این سریال را به اثر محبوب اغلب تماشاگرانش تبدیل كرد؛ به ویژه آنكه انتخاب فضای پیش از انقلاب به واسطه حس نوستالژیك آن نیز فضای روایی داستان را تازه و جذاب كرده بود.
مادر «خانه سبز» در جبهه
سریال مادر ساخته بیژن بیرنگ نیز هرچند در زمان پخش خود از شبكه دو سیما، با اعتراضهای فراوانی درخصوص نحوه به تصویر كشیدن حضور زنان در جبهه مواجه شد اما اثری بود كه نشان میداد سازندگانش با همه محدودیتها، برای خلق قصه خود زحمت كشیدهاند. این سریال تكرار حال و هوای سریال معروف و دوستداشتنی خانه سبز در جبهه جنگ بود. روایت یك راوی، حس و حال شاعرانه، شخصیتهای متفكر و... این سریال برای مخاطبان یادآور سریالهای موفق این كارگردان تلویزیونی بود. بیرنگ در سریال مادر جنگ را از دریچهیی دیگر نشان داد كه لطافتی خاص داشت.
قصه در جغرافیایی نامشخص رخ میداد كه اشاره مستقیمی به بخش خاصی از جبهه گسترده جنگ ایران و عراق نداشت. اندكی هم طنز به فضای كلی كار اضافه شده بود و زنان حضوری پررنگ در قصه داشتند. قرارگاهی كه بیرنگ در سریال خود به تصویر كشید حتی جنبهیی نمادین هم داشت و میشد آن را نمونهیی از یك موقعیت جغرافیایی در طول تاریخ دانست كه در آن ایرانیها برای حفظ خاك خود در آن جنگیدهاند. سریال از لهجههای مختلفی بهره برده بود و برای بازسازی فضای سالهای دفاع مقدس، گاهی میان شخصیتها جوك نیز رد و بدل میشد.
«هوش سیاه» خلافكارهایی كه باهوشتر از پلیس بودند
سریال هوش سیاه 2 نمونهیی مثالزدنی و قابل قبول از یك اثر پلیسی موفق بود كه مخاطبان زیادی را با خود همراه كرد. مخاطبان شبكه سه سیما در این سریال تلویزیونی با خلافكارهایی مواجه بودند كه به ابزار و فناوری روز مجهز شده بودند. مساله خلافكارها دیگر مساله جابهجایی چند تن مواد مخدر یا یك قتل نبود بلكه آنها در فضای مجازی به دنبال طعمههای چرب و نرم خود بودند و حتی در داخل زندان نیز به اعمال مجرمانه خود ادامه میدادند و با سرهم كردن یك رایانه، حكم انتقال خود از زندان به بیرون را جعل میكردند و پس از خروج از زندان نیز انواع و اقسام جرایم را مرتكب میشدند و بورس را با خطر مواجه میكردند.
یكی از مهمترین امتیازهای سریال هوش سیاه 2 پخش هر شبی آن بود. مسالهیی كه سبب شد تا مخاطبان به صورت مداوم پیگیر اثر شوند و آن را تماشا كنند. این سریال از معدود آثاری بود كه نمیشد به سادگی روند داستان را حدس زد.
مادرانه و دودكش سریالهای قابل اعتنای ماه رمضان
در سال گذشته همزمانی ماه مبارك رمضان با ایام تابستان امكان برنامهریزی مناسبی را برای مسوولان سیما فراهم كرد تا آثاری متناسب با این فصل و این ایام را عرضه كنند. شبكه سه با سریال «مادرانه» میهمان مخاطبان سیما بود. سریالی با قصهیی اجتماعی و اندكی تلخ كه با حضور «مهدی سلطانی» در نقش اصلی آن، فضایی فراهم شد تا كارگردانهای دیگر نیز با تواناییهای وی آشنا شده و پیشنهادهایی را برای بازی در سینما به وی ارائه كنند. «داریوش مهرجویی» یكی از این كارگردانها بود.
آنچه مخاطب در این سریال ملودرام مشاهده میكرد، پیشتر در سریالهای دیگر شبكه سه سیما نیز افتاق افتاده بود. اشاره به مشكلات نسل جوان با والدین خود، به تصویر كشیدن یك زندگی خانوادگی از هم پاشیده، اشاره به تاثیر لقمه حرام در زندگی و... برخی پیامهای اخلاقی فیلم بود كه در قالب داستانی با چند وجه عاشقانه به تصویر كشیده شد.
دودكش ساخته محمد حسین لطیفی در ایام ماه مبارك رمضان، به عنوان موفقترین سریال شناخته شد. در سریال دودكش لطیفی نوعی كمدی را دستمایه كار خود قرار داده بود كه پیشتر با سریال پایتخت پاسخ مناسبی از مخاطبان گرفته بود. این كمدی با اندكی اغراق نیز آمیخته شده بود كه نمونه بارز آن در شخصیت هومن برق نورد دیده میشد. سریال با تكیه كلامهای خوب به سادگی توانست میان مخاطبان جا باز كند.
«مهرآباد» تلخكامی ممنوع
یك سریال خوب میتواند با یك زمان پخش نامناسب مورد بیتوجهی قرار گیرد! نمونه مثالزدنی این اتفاق، سریال مهرآباد ساخته فرید سجادی حسینی بود كه در ادامه سریال «تهران پلاك یك» شبكه پنج سیما با هدف نمایش مشكلات زندگی در شهر تهران ساخته و در روزهای منتهی به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری نمایش داده شد اما با حداقلی از مخاطب مواجه شد.
یكی از امتیازهای مهم سریال انتخاب «زاویه دید مناسب» در روایت قصه بود. این زاویه دید مناسب، شخصیتی به نام «كیا مقدم» بود كه پس از ?? سال دوری از ایران و شكست در زندگی شخصی، برای پیگیری برخی فعالیتهایش به ایران برمیگردد.
داستان با انتخاب شخصیتی در خارج از این جامعه و وارد كردن آن به چارچوب مناسبات اجتماعی جامعهیی مانند تهران، این امكان را فراهم میكرد كه از نگاه شخصی كه با چنین مناسباتی آشنایی ندارد، وقایع این جامعه شهری مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. «بهرهگیری از زبان طنز در روایت اتفاقها و قصههای تلخ» نیز دیگر ویژگی مهم سریال مهرآباد بود.
«خنده بازار» تكرار موفقیتهای طنز آیتمی
«طنز آیتمی» در سالهای گذشته جزو برنامههای ثابت و مورد علاقه تلویزیون بود و نمونههای مختلفی از آن در شبكه سه سیما ساخته شد. بعدها این برنامهها با اندكی تغییر ماهیت، به طنزهای سریالی و 90 شبی تبدیل شد كه كارگردانهایی مانند «مهران مدیری» در شبكه سه آن را دنبال كردند اما تقریبا از هفت سال قبل و بعد از پخش سریالهایی مانند شبهای برره و باغ مظفر، این نوع برنامهسازی و كلا پرداختن به طنز در تلویزیون به یك
بنبست رسید كه همین مساله نیز سبب شد تا ساخت سریالهای ملودرام رواج پیدا كند و این نوع سریالها حتی جای آثار طنز هرشبی را هم گرفتند. سریال خنده بازار كه در سال 1392 آخرین سری آن پخش شد، نمونهیی موفق از آثار اینچنینی بود.
سریالی كه پخش آن حتی باعث شد مجموعه «شوخی كردم» ساخته مهران مدیری هم حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد. فرید شب خیز با انتخاب بازیگران مناسب، گریمهای جذاب، آیتمهای نزدیك به زندگی روزانه و گاهی هم كنایههای سیاسی، لحظات مفرحی را برای مخاطبان خود فراهم آورد.
«داوران» یك داستان عامهپسند
در كشورمان «كارآگاه خصوصی» معادل واقعی ندارد و به همین دلیل در اغلب سریالهای پلیسی، وكلا مسوولیت و ماموریت كارآگاهان خصوصی را به دوش میكشند. «داوران» ساخته علیرضا امینی كه سال گذشته در سیما فیلم تولید و از شبكه سه سیما پخش شد، نمونهیی مثالزدنی از این كاراكترها بود. سریالی كه در هر دو قسمت از آن، مسعود رایگان، پریوش نظریه و ایوب آقاخانی در مقام سه وكیل دادگستری هر بار با پروندهیی قضایی درگیر شده و ضمن حل و فصل این پرونده، داستانی جذاب را طی دو شب متوالی برای مخاطبان تعریف میكردند.
عنوانبندی جالب توجه سریال، سبك و سیاق خاص تصویربرداری، نحوه حضور بازیگران غیرچهره در این اثر و بهرهگیری درست سازندگان سریال از آن و روایت جزیینگر هر قسمت از این سریال، از ویژگیهای بارز این اثر تلویزیونی بود كه آن را نسبت به دیگر آثار مشابه متمایز میساخت. حال و هوای كلی سریال داوران بهشدت یادآور مجموعه «جستوجوگران» بود كه دو سال قبل به كارگردانی محمدعلی سجادی و با حضور «مسعود رایگان» در نقش اصلی آن تولید شد.
در آن سریال، تلاشهای یكی از بازرسان سازمان بازرسی كل كشور برای كشف و شناسایی پروندههای مسالهدار، محور سریال بود و حالا در سریال داوران، مسعود رایگان در نقش «جلال داوران» مقابل دوربین رفته و اینبار در نقش وكیلی جستوجوگر و ریزبین ظاهر شده بود. برخی داستانهای این مجموعه توسط «احمد امینی» و برخی دیگر توسط «بیژن میرباقری» كارگردانی شده بود.
«پژمان» فوتبالیستی كه در تلویزیون پدیده شد
دو سال قبل شبكه سه سیما سریال مسیر انحرافی را برای ایام نوروز ساخت اما این سریال را در روزهای پس از عید پخش كرد و همین مساله سبب شد استقبال فراوانی از این اثر صورت گیرد. «پژمان» ساخته سروش صحت نیز با بهرهگیری از همین فرمول، هم به سریالی محبوب و تماشایی و هم به یكی از پدیدههای سریالسازی تلویزیون تبدیل شد، چرا كه یك بازیكن فوتبال را طی مدتی كمتر از یك ماه به چهرهیی محبوب و دوستداشتنی تبدیل كرد. «قهرمانپردازی» فرمولی رایج در فیلمنامهنویسی برای سینما و تلویزیون است. آثار مختلفی بر این مبنا كه «چگونه یك فرد عادی به قهرمانی بزرگ تبدیل میشود» ساخته شدهاند.
رویارویی شخصیتها با موقعیتهای مخاطرهآمیز و سربلندی در مقابل آزمونها و مشكلات همواره سوژه جذاب و هیجانانگیزی برای ساخت یك اثر نمایشی است و چنین سوژههایی همیشه «همذاتپنداری» مخاطب را نیز به دنبال دارند اما سریال «پژمان» دقیقا مسیر معكوس چنین فرمولی را در پیش گرفت و به جای روایت چگونگی تبدیل شدن یك فرد به قهرمان یك رشته ورزشی، چگونگی سقوط و انحطاط یك قهرمان را به تصویر كشید. همین مساله پژمان را به اثری موفق تبدیل كرد.
«یادآوری» غلبه بر محدودیت ها
یادآوری ساخته حجت قاسمزاده اصل، محصول شبكههای داخلی تلویزیون نبود در شبكه «آی فیلم» ساخته شد كه در ساختار كلی سازمان صدا و سیما زیر مجموعه معاونت برون مرزی این سازمان محسوب میشود. این سریال امسال به یكی از آثار موفق و جذاب تلویزیونی تبدیل شد و مخاطبان فراوانی را با خود همراه كرد.
این سریال با تركیبی از بازیگران مختلف و متنوع، دیالوگ نویسی جذاب، داستانهایی پلیسی و معمایی را روایت میكرد كه هر یك در نقطهیی با دیگری تلاقی پیدا میكرد. در اغلب سریالهای ایرانی نمونه ماجراهای رخ داده شده در یادآوری كمابیش رخ میدهد. یعنی همیشه آدمها و شخصیتها دچار ماجراها و اتفاقهای خاص میشوند.
سالهاست شخصیتهای یك داستان عاشق هم میشوند، با هم ازدواج میكنند، بچهدار میشوند، حتی گرفتار دیو پلید اعتیاد شده و از هم جدا میشوند اما آنچه در یادآوری مشاهده میشود، نه این تصویر بهشدت تكراری و ملالانگیز بلكه تصویر همین روابط و ارتباطها از زاویهیی تازه و جدید بود كه اینبار درگیر خط قرمزها و محدودیتهای بیدلیل شبكههای داخلی نشده و بر همین اساس، توانست بسیاری از جذابیتهای دراماتیكی را كه سالهاست در شبكههای مختلف تلویزیونی نادیده گرفته میشوند دستمایه كار خود قرار دهد.
«كلاه پهلوی» پایان پرحاشیهترین پروژه تاریخ تلویزیون ایران
نیاز نبود تا منتقدان سریال 54 قسمتی كلاه پهلوی منتظر پایان پخش آن باقی بمانند. بسیاری از آنها از همان ابتدا قلم به دست گرفتند و پنبه سریال را حسابی زدند. در طول مدت زمان 10 سالهیی كه اخبار مختلفی از ساخت این پروژه منتشر شده بود، آنقدر مطلب درباره دومین سریال سید ضیاءالدین دری وجود داشت كه بتوان با استناد به آنها سریال را مورد نقد و بررسی قرار داد.
تقریبا هیچ سایت و رسانهیی نبود كه در طول 13 ماه پخش سریال به آن نپرداخته باشد. عدم كسب توفیق سریال كیف انگلیسی، نمایش خیانت زنان و شوهران به یكدیگر، نمایش استعمال تریاك و مصرف مشروبات الكلی و... برخی انتقادهای رایج درباره این سریال بود اما كلاه پهلوی در پایان پخش خود چند دستاورد مهم و جدی داشت. نخستین دستاورد این بود كه چند بازیگر جوان را به سینمای ایران معرفی كرد كه در جشنواره سی و دوم فیلم فجر حضوری پررنگ داشتند.
دیگر اینكه نشان داد در نظر گرفتن یك جامعه فرضی ـ شهر سامان ـ و روایت داستان در قالب این شهر چقدر تصمیم عاقلانهیی است! چند ماه بعد كه سریال سرزمین كهن به واسطه چند دیالوگ دچار مشكلی جدی شد، درست بودن این تصمیم بیش از پیش خود را نشان داد. سریال از میانه پخش و با تغییر سازنده موسیقی و اضافه شدن سالار عقیلی به عنوان خواننده عنوانبندی، حسی و حالی تازه گرفت و تا پایان پخش بحث تحریف یا عدم تحریف تاریخ در حول و حوش آن مطرح بود. البته در كلاه پهلوی یك كارگردانی ضعیف و كمانرژی وجود داشت كه گاهی باعث خنثی شدن ظرفیتهای سریال میشد و مثلا كمتر شاهد به تصویر كشیدن سنتهای جاری در جامعه ایرانی در این اثر بودیم.
سنتهایی مانند: ازدواج، به دنیا آمدن فرزند، برگزاری جشن ختنه سوران، ماه رمضان، شبهای قدر، سیزده به در و... كه میتوانست دستمایه روایت قصههای مختلفی باشد البته به مراسمهایی همچون: عزاداری ماه محرم و همچنین عید نوروز به شكلی رقیق و كمرنگ اشاره شد. كلاه پهلوی محصول دورهیی از سریالسازی در تلویزیون ایران بود كه با ساخت كیف انگلیسی و تفنگ سرپر آغاز و با تولید سریالهای دیگری همچون: روزگار قریب، آشیانه سیمرغ، یوسف پیامبر، در چشم باد، مختارنامه و كلاه پهلوی به پایان رسید.
«آوای باران» پیروی از سریالهای ماهوارهیی
حسین سهیلیزاده، كارگردان میانسال سیما پس از یك دهه مجموعهسازی در حوزههای مختلف نمایشی از طنز گرفته تا ماورایی و درام كه به تولید12 مجموعه نمایشی رانتخوار كوچك، عشق گمشده، پیلههای پرواز، روزهای اعتراض، آخرین گناه، ترانه مادری، آخرین دعوت، دلنوازان، فاصلهها، گیلعاد، سراب و سه پنج دو منجر شده، برای پاییز و زمستان امسال بار دیگر در حوزه ملودرام یعنی حوزهیی كه بیشترین سوابق مجموعهسازیاش درآن بوده مجموعهیی جدید با نام آوای باران را روانه آنتن شبكه سوم سیما كرد. سریالی كه در زمستان امسال حسابی گل كرد و مخاطبان فراوانی را شیفته شخصیت ترحمبرانگیز باران كرد.
پخش سریال آوای باران و استقبال از آن ثابت كرد همچنان كلیشههای رایج داستاننویسی كه بارها در سینمای موسوم به «فیلمفارسی» به كار گرفته شده میتواند مخاطب داشته باشد؛ حتی اگر به این قیمت باشد كه منطق داستان در بخشهای مختلف به فراموشی سپرده شود، گریم و پیر و جوان شدن شخصیتها فراموش شود و هوش اندكی برای شخصیتها فرض شود تا هر اتفاقی درباره آنها قابل باور گردد. ساخت این سریال نشان داد پر كردن آنتن یك شبكه تلویزیونی كار چندان سختی نیست اما چگونه پر كردن آن بیتردید بسیار سخت خواهد بود. این سریال نیز از جمله آثار یكبار مصرفی بود كه پس از نمایش از شبكه سه سیما، به سرعت از خاطرهها رفت و جا را برای سریالی دیگر در ذهن مخاطبان باز كرد.
«سرزمین كهن» شاید وقتی دیگر!
كمال تبریزی» كارگردان 54 ساله سینما و تلویزیون در طول دو دهه اخیر به كارگردانی مشهور بوده كه در ساختههایش، محدودیتهای كلیشهیی مورد بیاعتنایی واقع شده و او توانسته با ظرافت به خطوط قرمز نزدیك شود. سریال «دوران سركشی» ساخته او در تلویزیون نیز از نخستین آثاری بود كه به مساله دختران ناهنجار توجه كرد. البته او در سریال «شهریار» مسیری متفاوت را در پیش گرفت و بر جنبههای عاشقانه این داستان تاكید بیشتری كرد اما سریال «سرزمین كهن» كه بر اساس فیلمنامه «علیرضا طالب زاده» مقابل دوربین رفت، به جهت پرداختن به مقطعی حساس و خاص از تاریخ معاصر كشورمان فضایی متفاوت داشت كه البته بیش از چهار قسمت طول نكشید!
سریال از ویژگیهای مختلفی برخوردار بود. عنوانبندی بدیع و جذاب، حس و حال عاشقانه اثر، بازیگران شناخته شده و... تنها برخی از این ویژگیها بودند كه البته تداوم پیدا نكردند. درباره این سریال باید در زمانی مناسبتر و بهتر سخن گفت. شنیده میشود سال پیش رو قرار است پخش سریال مجددا از سر گرفته شود.
اخبارفرهنگی - اعتماد
ویدیو مرتبط :
سالی که گذشت...
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
سریالهای موفق تلویزیون در سالی که گذشت
«سریالهای تلویزیونی» برای بسیاری از مخاطبان سیما حكم محصول اول و آخر را دارند. محصولی كه برخلاف «خبر» و «فیلم سینمایی» نمیتوان نسخه مشابه آن را در فضایی به جز صدا و سیما به وفور یافت.
به خصوص كه در سالهای اخیر صدا و سیما برای مبارزه با ماهواره، اقدام به تولید حجم فراوانی از برنامههای نمایشی كرده كه در اغلب ایام سال از چهار شبكه یك، دو ، سه و پنج هر شب پخش و از شبكههای دیگر تكرار میشود. سال 1392 در شرایطی به پایان رسیده كه در این سال، حتی دست اندركاران و بازیگران سریالهای تلویزیونی هم خطر ماهواره و لزوم مقابله با آن را گوشزد كردند و حتی برخی به صراحت از تماشای سریالهای ماهوارهیی سخن گفتند. نمونه مشخص این هنرمندان مرضیه برومند بود كه در مراسم تقدیر از برنامههای نوروزی تلویزیون، به صراحت به رییس سازمان صدا و سیما گفت: ما باید این واقعیت را بپذیریم كه كلا بینندهمان را از دست دادهایم و عدهیی هستند كه دیگر تلویزیون ایران ندارند اما این صداها زمانی به گوش مسوولان تلویزیون رسید كه كفگیر مالی این سازمان عریض و طویل به ته دیگ خورده بود و حتی پروژههای در دست تولیدی همچون: معمای شاه، دولت مخفی، كیمیا، نون خامهیی و... كه برای سال آینده تولید میشوند با مشكلات عجیب و غریب مالی مواجه شدهاند. در طول یك سال سریالهای تلویزیونی مختلفی نمایش داده شد كه تنها تعداد اندكی از آنها آثار موفق و قابل اعتنایی بودند.
آثاری همچون: بالهای خیس، بچههای نسبتا بد، زمانی برای عاشقی، سیگنالهای وارونه، اتاقی روی تپه، ماتادور، هفت سین، همه فرزندان من، خروس، نخستین انتخاب و... را میتوان جزو آثار ضعیف پخش شده در سال گذشته دستهبندی كرد. در مطلبی كه میخوانید به چند سریال تلویزیونی كه با اقبال بیشتری از سوی مخاطبان مواجه شد پرداخته شده است.
دو سال قبل شبكه سه سیما سریال مسیر انحرافی را برای ایام نوروز ساخت اما این سریال را در روزهای پس از عید پخش كرد و همین مساله سبب شد استقبال فراوانی از این اثر صورت گیرد. «پژمان» ساخته سروش صحت نیز با بهرهگیری از همین فرمول، هم به سریالی محبوب و تماشایی و هم به یكی از پدیدههای سریالسازی تلویزیون تبدیل شد. چرا كه یك بازیكن فوتبال را طی مدتی كمتر از یك ماه به چهرهیی محبوب و دوستداشتنی تبدیل كرد.
«پایتخت 2» سریال موفق نوروز 92
سال 1392 با پخش سه سریال تلویزیونی از سه شبكه مختلف آغاز شد. از میان این آثار تنها سریال پایتخت 2 و مجموعه عروسكی كلاهقرمزی موفق به جلب نظر مخاطبان شدند. پایتخت با شوخیها و نكات جذاب و تازه خود توانست مخاطبان فراوانی را در سری دوم خود همراه كند. آموزههای اخلاقی نیز از نكات جذابی بود كه در این سریال مطرح و با پرداخت مناسب نمایشی مورد توجه مخاطبان واقع شد.
سریال پروانه، پدیده بهار 92
ساخت مجموعههایی با موضوع مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی، اتفاق تازهیی در تلویزیون ایران نیست اما بخش عمدهیی از سریالهای اینچنینی دیگر فراموش شدهاند و مخاطبان به سرعت نمیتوانند جزییات آنها را به خاطر بیاورند.
سریال پروانه ساخته جلیل سامان نیز با چنین نگاهی مقابل دوربین رفت. داستان این سریال به زندگی مبارزین علیه رژیم شاه در سالهای ?? و ?? میپرداخت و قرار بود برای ایام دهه فجر سال 1391 از شبكه سه نمایش داده شود اما كار در آن زمان به پخش نرسید و با نمایش آن در بهار سال 92 كه معمولا از سریالهای مطرح و جذاب خالی است، با استقبال مواجه شد.
بخشهایی از این سریال به سازمان منافقین (مجاهدین سابق) و مبارزات آنها علیه رژیم پهلوی میپرداخت كه به مرور دچار انحراف فكری میشوند. اشاره به ازدواجهای تشكیلاتی، نمایش اقدامات غیراخلاقی اعضا برای كسب اطلاعات و... در كنار یك داستان عاشقانه پرسوز و گداز، این سریال را به اثر محبوب اغلب تماشاگرانش تبدیل كرد؛ به ویژه آنكه انتخاب فضای پیش از انقلاب به واسطه حس نوستالژیك آن نیز فضای روایی داستان را تازه و جذاب كرده بود.
مادر «خانه سبز» در جبهه
سریال مادر ساخته بیژن بیرنگ نیز هرچند در زمان پخش خود از شبكه دو سیما، با اعتراضهای فراوانی درخصوص نحوه به تصویر كشیدن حضور زنان در جبهه مواجه شد اما اثری بود كه نشان میداد سازندگانش با همه محدودیتها، برای خلق قصه خود زحمت كشیدهاند. این سریال تكرار حال و هوای سریال معروف و دوستداشتنی خانه سبز در جبهه جنگ بود. روایت یك راوی، حس و حال شاعرانه، شخصیتهای متفكر و... این سریال برای مخاطبان یادآور سریالهای موفق این كارگردان تلویزیونی بود. بیرنگ در سریال مادر جنگ را از دریچهیی دیگر نشان داد كه لطافتی خاص داشت. قصه در جغرافیایی نامشخص رخ میداد كه اشاره مستقیمی به بخش خاصی از جبهه گسترده جنگ ایران و عراق نداشت. اندكی هم طنز به فضای كلی كار اضافه شده بود و زنان حضوری پررنگ در قصه داشتند. قرارگاهی كه بیرنگ در سریال خود به تصویر كشید حتی جنبهیی نمادین هم داشت و میشد آن را نمونهیی از یك موقعیت جغرافیایی در طول تاریخ دانست كه در آن ایرانیها برای حفظ خاك خود در آن جنگیدهاند. سریال از لهجههای مختلفی بهره برده بود و برای بازسازی فضای سالهای دفاع مقدس، گاهی میان شخصیتها جوك نیز رد و بدل میشد.
«هوش سیاه» خلافكارهایی كه باهوشتر از پلیس بودند
سریال هوش سیاه 2 نمونهیی مثالزدنی و قابل قبول از یك اثر پلیسی موفق بود كه مخاطبان زیادی را با خود همراه كرد. مخاطبان شبكه سه سیما در این سریال تلویزیونی با خلافكارهایی مواجه بودند كه به ابزار و فناوری روز مجهز شده بودند. مساله خلافكارها دیگر مساله جابهجایی چند تن مواد مخدر یا یك قتل نبود بلكه آنها در فضای مجازی به دنبال طعمههای چرب و نرم خود بودند و حتی در داخل زندان نیز به اعمال مجرمانه خود ادامه میدادند و با سرهم كردن یك رایانه، حكم انتقال خود از زندان به بیرون را جعل میكردند و پس از خروج از زندان نیز انواع و اقسام جرایم را مرتكب میشدند و بورس را با خطر مواجه میكردند. یكی از مهمترین امتیازهای سریال هوش سیاه 2 پخش هر شبی آن بود. مسالهیی كه سبب شد تا مخاطبان به صورت مداوم پیگیر اثر شوند و آن را تماشا كنند. این سریال از معدود آثاری بود كه نمیشد به سادگی روند داستان را حدس زد.
مادرانه و دودكش سریالهای قابل اعتنای ماه رمضان
در سال گذشته همزمانی ماه مبارك رمضان با ایام تابستان امكان برنامهریزی مناسبی را برای مسوولان سیما فراهم كرد تا آثاری متناسب با این فصل و این ایام را عرضه كنند. شبكه سه با سریال «مادرانه» میهمان مخاطبان سیما بود. سریالی با قصهیی اجتماعی و اندكی تلخ كه با حضور «مهدی سلطانی» در نقش اصلی آن، فضایی فراهم شد تا كارگردانهای دیگر نیز با تواناییهای وی آشنا شده و پیشنهادهایی را برای بازی در سینما به وی ارائه كنند. «داریوش مهرجویی» یكی از این كارگردانها بود.
آنچه مخاطب در این سریال ملودرام مشاهده میكرد، پیشتر در سریالهای دیگر شبكه سه سیما نیز افتاق افتاده بود. اشاره به مشكلات نسل جوان با والدین خود، به تصویر كشیدن یك زندگی خانوادگی از هم پاشیده، اشاره به تاثیر لقمه حرام در زندگی و... برخی پیامهای اخلاقی فیلم بود كه در قالب داستانی با چند وجه عاشقانه به تصویر كشیده شد.
دودكش ساخته محمد حسین لطیفی در ایام ماه مبارك رمضان، به عنوان موفقترین سریال شناخته شد. در سریال دودكش لطیفی نوعی كمدی را دستمایه كار خود قرار داده بود كه پیشتر با سریال پایتخت پاسخ مناسبی از مخاطبان گرفته بود. این كمدی با اندكی اغراق نیز آمیخته شده بود كه نمونه بارز آن در شخصیت هومن برق نورد دیده میشد. سریال با تكیه كلامهای خوب به سادگی توانست میان مخاطبان جا باز كند.
«مهرآباد» تلخكامی ممنوع
یك سریال خوب میتواند با یك زمان پخش نامناسب مورد بیتوجهی قرار گیرد! نمونه مثالزدنی این اتفاق، سریال مهرآباد ساخته فرید سجادی حسینی بود كه در ادامه سریال «تهران پلاك یك» شبكه پنج سیما با هدف نمایش مشكلات زندگی در شهر تهران ساخته و در روزهای منتهی به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری نمایش داده شد اما با حداقلی از مخاطب مواجه شد.
یكی از امتیازهای مهم سریال انتخاب «زاویه دید مناسب» در روایت قصه بود. این زاویه دید مناسب، شخصیتی به نام «كیا مقدم» بود كه پس از ?? سال دوری از ایران و شكست در زندگی شخصی، برای پیگیری برخی فعالیتهایش به ایران برمیگردد. داستان با انتخاب شخصیتی در خارج از این جامعه و وارد كردن آن به چارچوب مناسبات اجتماعی جامعهیی مانند تهران، این امكان را فراهم میكرد كه از نگاه شخصی كه با چنین مناسباتی آشنایی ندارد، وقایع این جامعه شهری مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. «بهرهگیری از زبان طنز در روایت اتفاقها و قصههای تلخ» نیز دیگر ویژگی مهم سریال مهرآباد بود.
«خنده بازار» تكرار موفقیتهای طنز آیتمی
«طنز آیتمی» در سالهای گذشته جزو برنامههای ثابت و مورد علاقه تلویزیون بود و نمونههای مختلفی از آن در شبكه سه سیما ساخته شد. بعدها این برنامهها با اندكی تغییر ماهیت، به طنزهای سریالی و 90 شبی تبدیل شد كه كارگردانهایی مانند «مهران مدیری» در شبكه سه آن را دنبال كردند اما تقریبا از هفت سال قبل و بعد از پخش سریالهایی مانند شبهای برره و باغ مظفر، این نوع برنامهسازی و كلا پرداختن به طنز در تلویزیون به یك
بنبست رسید كه همین مساله نیز سبب شد تا ساخت سریالهای ملودرام رواج پیدا كند و این نوع سریالها حتی جای آثار طنز هرشبی را هم گرفتند. سریال خنده بازار كه در سال 1392 آخرین سری آن پخش شد، نمونهیی موفق از آثار اینچنینی بود. سریالی كه پخش آن حتی باعث شد مجموعه «شوخی كردم» ساخته مهران مدیری هم حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد. فرید شب خیز با انتخاب بازیگران مناسب، گریمهای جذاب، آیتمهای نزدیك به زندگی روزانه و گاهی هم كنایههای سیاسی، لحظات مفرحی را برای مخاطبان خود فراهم آورد.
«داوران» یك داستان عامهپسند
در كشورمان «كارآگاه خصوصی» معادل واقعی ندارد و به همین دلیل در اغلب سریالهای پلیسی، وكلا مسوولیت و ماموریت كارآگاهان خصوصی را به دوش میكشند. «داوران» ساخته علیرضا امینی كه سال گذشته در سیما فیلم تولید و از شبكه سه سیما پخش شد، نمونهیی مثالزدنی از این كاراكترها بود. سریالی كه در هر دو قسمت از آن، مسعود رایگان، پریوش نظریه و ایوب آقاخانی در مقام سه وكیل دادگستری هر بار با پروندهیی قضایی درگیر شده و ضمن حل و فصل این پرونده، داستانی جذاب را طی دو شب متوالی برای مخاطبان تعریف میكردند. عنوانبندی جالب توجه سریال، سبك و سیاق خاص تصویربرداری، نحوه حضور بازیگران غیرچهره در این اثر و بهرهگیری درست سازندگان سریال از آن و روایت جزیینگر هر قسمت از این سریال، از ویژگیهای بارز این اثر تلویزیونی بود كه آن را نسبت به دیگر آثار مشابه متمایز میساخت. حال و هوای كلی سریال داوران بهشدت یادآور مجموعه «جستوجوگران» بود كه دو سال قبل به كارگردانی محمدعلی سجادی و با حضور «مسعود رایگان» در نقش اصلی آن تولید شد. در آن سریال، تلاشهای یكی از بازرسان سازمان بازرسی كل كشور برای كشف و شناسایی پروندههای مسالهدار، محور سریال بود و حالا در سریال داوران، مسعود رایگان در نقش «جلال داوران» مقابل دوربین رفته و اینبار در نقش وكیلی جستوجوگر و ریزبین ظاهر شده بود. برخی داستانهای این مجموعه توسط «احمد امینی» و برخی دیگر توسط «بیژن میرباقری» كارگردانی شده بود.
«پژمان» فوتبالیستی كه در تلویزیون پدیده شد
دو سال قبل شبكه سه سیما سریال مسیر انحرافی را برای ایام نوروز ساخت اما این سریال را در روزهای پس از عید پخش كرد و همین مساله سبب شد استقبال فراوانی از این اثر صورت گیرد. «پژمان» ساخته سروش صحت نیز با بهرهگیری از همین فرمول، هم به سریالی محبوب و تماشایی و هم به یكی از پدیدههای سریالسازی تلویزیون تبدیل شد، چرا كه یك بازیكن فوتبال را طی مدتی كمتر از یك ماه به چهرهیی محبوب و دوستداشتنی تبدیل كرد. «قهرمانپردازی» فرمولی رایج در فیلمنامهنویسی برای سینما و تلویزیون است. آثار مختلفی بر این مبنا كه «چگونه یك فرد عادی به قهرمانی بزرگ تبدیل میشود» ساخته شدهاند. رویارویی شخصیتها با موقعیتهای مخاطرهآمیز و سربلندی در مقابل آزمونها و مشكلات همواره سوژه جذاب و هیجانانگیزی برای ساخت یك اثر نمایشی است و چنین سوژههایی همیشه «همذاتپنداری» مخاطب را نیز به دنبال دارند اما سریال «پژمان» دقیقا مسیر معكوس چنین فرمولی را در پیش گرفت و به جای روایت چگونگی تبدیل شدن یك فرد به قهرمان یك رشته ورزشی، چگونگی سقوط و انحطاط یك قهرمان را به تصویر كشید. همین مساله پژمان را به اثری موفق تبدیل كرد.
«یادآوری» غلبه بر محدودیت ها
یادآوری ساخته حجت قاسمزاده اصل، محصول شبكههای داخلی تلویزیون نبود در شبكه «آی فیلم» ساخته شد كه در ساختار كلی سازمان صدا و سیما زیر مجموعه معاونت برون مرزی این سازمان محسوب میشود. این سریال امسال به یكی از آثار موفق و جذاب تلویزیونی تبدیل شد و مخاطبان فراوانی را با خود همراه كرد.
این سریال با تركیبی از بازیگران مختلف و متنوع، دیالوگ نویسی جذاب، داستانهایی پلیسی و معمایی را روایت میكرد كه هر یك در نقطهیی با دیگری تلاقی پیدا میكرد. در اغلب سریالهای ایرانی نمونه ماجراهای رخ داده شده در یادآوری كمابیش رخ میدهد. یعنی همیشه آدمها و شخصیتها دچار ماجراها و اتفاقهای خاص میشوند. سالهاست شخصیتهای یك داستان عاشق هم میشوند، با هم ازدواج میكنند، بچهدار میشوند، حتی گرفتار دیو پلید اعتیاد شده و از هم جدا میشوند اما آنچه در یادآوری مشاهده میشود، نه این تصویر بهشدت تكراری و ملالانگیز بلكه تصویر همین روابط و ارتباطها از زاویهیی تازه و جدید بود كه اینبار درگیر خط قرمزها و محدودیتهای بیدلیل شبكههای داخلی نشده و بر همین اساس، توانست بسیاری از جذابیتهای دراماتیكی را كه سالهاست در شبكههای مختلف تلویزیونی نادیده گرفته میشوند دستمایه كار خود قرار دهد.
«كلاه پهلوی» پایان پرحاشیهترین پروژه تاریخ تلویزیون ایران
نیاز نبود تا منتقدان سریال 54 قسمتی كلاه پهلوی منتظر پایان پخش آن باقی بمانند. بسیاری از آنها از همان ابتدا قلم به دست گرفتند و پنبه سریال را حسابی زدند. در طول مدت زمان 10 سالهیی كه اخبار مختلفی از ساخت این پروژه منتشر شده بود، آنقدر مطلب درباره دومین سریال سید ضیاءالدین دری وجود داشت كه بتوان با استناد به آنها سریال را مورد نقد و بررسی قرار داد. تقریبا هیچ سایت و رسانهیی نبود كه در طول 13 ماه پخش سریال به آن نپرداخته باشد. عدم كسب توفیق سریال كیف انگلیسی، نمایش خیانت زنان و شوهران به یكدیگر، نمایش استعمال تریاك و مصرف مشروبات الكلی و... برخی انتقادهای رایج درباره این سریال بود اما كلاه پهلوی در پایان پخش خود چند دستاورد مهم و جدی داشت. نخستین دستاورد این بود كه چند بازیگر جوان را به سینمای ایران معرفی كرد كه در جشنواره سی و دوم فیلم فجر حضوری پررنگ داشتند. دیگر اینكه نشان داد در نظر گرفتن یك جامعه فرضی ـ شهر سامان ـ و روایت داستان در قالب این شهر چقدر تصمیم عاقلانهیی است! چند ماه بعد كه سریال سرزمین كهن به واسطه چند دیالوگ دچار مشكلی جدی شد، درست بودن این تصمیم بیش از پیش خود را نشان داد. سریال از میانه پخش و با تغییر سازنده موسیقی و اضافه شدن سالار عقیلی به عنوان خواننده عنوانبندی، حسی و حالی تازه گرفت و تا پایان پخش بحث تحریف یا عدم تحریف تاریخ در حول و حوش آن مطرح بود. البته در كلاه پهلوی یك كارگردانی ضعیف و كمانرژی وجود داشت كه گاهی باعث خنثی شدن ظرفیتهای سریال میشد و مثلا كمتر شاهد به تصویر كشیدن سنتهای جاری در جامعه ایرانی در این اثر بودیم. سنتهایی مانند: ازدواج، به دنیا آمدن فرزند، برگزاری جشن ختنه سوران، ماه رمضان، شبهای قدر، سیزده به در و... كه میتوانست دستمایه روایت قصههای مختلفی باشد البته به مراسمهایی همچون: عزاداری ماه محرم و همچنین عید نوروز به شكلی رقیق و كمرنگ اشاره شد. كلاه پهلوی محصول دورهیی از سریالسازی در تلویزیون ایران بود كه با ساخت كیف انگلیسی و تفنگ سرپر آغاز و با تولید سریالهای دیگری همچون: روزگار قریب، آشیانه سیمرغ، یوسف پیامبر، در چشم باد، مختارنامه و كلاه پهلوی به پایان رسید.
«آوای باران» پیروی از سریالهای ماهوارهیی
حسین سهیلیزاده، كارگردان میانسال سیما پس از یك دهه مجموعهسازی در حوزههای مختلف نمایشی از طنز گرفته تا ماورایی و درام كه به تولید12 مجموعه نمایشی رانتخوار كوچك، عشق گمشده، پیلههای پرواز، روزهای اعتراض، آخرین گناه، ترانه مادری، آخرین دعوت، دلنوازان، فاصلهها، گیلعاد، سراب و سه پنج دو منجر شده، برای پاییز و زمستان امسال بار دیگر در حوزه ملودرام یعنی حوزهیی كه بیشترین سوابق مجموعهسازیاش درآن بوده مجموعهیی جدید با نام آوای باران را روانه آنتن شبكه سوم سیما كرد. سریالی كه در زمستان امسال حسابی گل كرد و مخاطبان فراوانی را شیفته شخصیت ترحمبرانگیز باران كرد. پخش سریال آوای باران و استقبال از آن ثابت كرد همچنان كلیشههای رایج داستاننویسی كه بارها در سینمای موسوم به «فیلمفارسی» به كار گرفته شده میتواند مخاطب داشته باشد؛ حتی اگر به این قیمت باشد كه منطق داستان در بخشهای مختلف به فراموشی سپرده شود، گریم و پیر و جوان شدن شخصیتها فراموش شود و هوش اندكی برای شخصیتها فرض شود تا هر اتفاقی درباره آنها قابل باور گردد. ساخت این سریال نشان داد پر كردن آنتن یك شبكه تلویزیونی كار چندان سختی نیست اما چگونه پر كردن آن بیتردید بسیار سخت خواهد بود. این سریال نیز از جمله آثار یكبار مصرفی بود كه پس از نمایش از شبكه سه سیما، به سرعت از خاطرهها رفت و جا را برای سریالی دیگر در ذهن مخاطبان باز كرد.
«سرزمین كهن» شاید وقتی دیگر!
«كمال تبریزی» كارگردان 54 ساله سینما و تلویزیون در طول دو دهه اخیر به كارگردانی مشهور بوده كه در ساختههایش، محدودیتهای كلیشهیی مورد بیاعتنایی واقع شده و او توانسته با ظرافت به خطوط قرمز نزدیك شود. سریال «دوران سركشی» ساخته او در تلویزیون نیز از نخستین آثاری بود كه به مساله دختران ناهنجار توجه كرد. البته او در سریال «شهریار» مسیری متفاوت را در پیش گرفت و بر جنبههای عاشقانه این داستان تاكید بیشتری كرد اما سریال «سرزمین كهن» كه بر اساس فیلمنامه «علیرضا طالب زاده» مقابل دوربین رفت، به جهت پرداختن به مقطعی حساس و خاص از تاریخ معاصر كشورمان فضایی متفاوت داشت كه البته بیش از چهار قسمت طول نكشید!
سریال از ویژگیهای مختلفی برخوردار بود. عنوانبندی بدیع و جذاب، حس و حال عاشقانه اثر، بازیگران شناخته شده و... تنها برخی از این ویژگیها بودند كه البته تداوم پیدا نكردند. درباره این سریال باید در زمانی مناسبتر و بهتر سخن گفت. شنیده میشود سال پیش رو قرار است پخش سریال مجددا از سر گرفته شود.