فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

زندگی نامه دکتر علی شریعتی



 

زندگینامه دکتر علی شریعتی

 

زندگینامه دکتر علی شریعتی

دكتر علی شریعتی در سال 1312 در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. اجداد دكتر علی شریعتی همه از عالمان دین بوده اند.

 

پدر پدر بزرگ علی شریعتی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حكیم، مردی فیلسوف و فقیه بود كه در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل كرده و از شاگردان برگزیده حكیم اسرار (حاج ملاهادی سبزواری) محسوب می شد.

 

پدر علی شریعتی، استاد محمد تقی شریعتی (موسس كانون حقایق اسلامی كه هدف آن «تجدید حیات اسلام و مسلمین» بود) و مادرش زهرا امینی زنی روستایی متواضع و حساس بود.

 

علی شریعتی حساسیتهای لطیف انسانی و اقتدار روحی و صلاحیت عقیده اش را از مادرش به ودیعه گرفته بود. علی شریعتی به سال 1319 در سن هفت سالگی در دبستان ابن یمین، ثبت نام می كند، اما به دلیل بحرانی شدن اوضاع كشور ـ تبعید رضا شاه و اشغال كشور توسط متفقین ـ خانواده اش را به ده می فرستد و پس از برقراری آرامش نسبی در مشهد علی و خانواده اش به مشهد باز می گردند.

 

علی شریعتی پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در 16 سالگی سیكل اول دبیرستان (كلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. در سال 31، اولین بازداشت علی كه در واقع نخستین رویارویی مستقیم وی با حكومت و طرفداری همه جانبه او از حكومت ملی بود، واقع شد.

 

در همین زمان یعنی 1331 علی شریعتی كه در سال آخر دانشسرا بود به پیشنهاد پدرش شروع به ترجمه كتاب ابوذر (نوشته عبدالحمید جوده السحار) می كند. در اواسط سال 1331 تحصیلات علی شریعتی در دانشسرا تمام شد و پس از مدتی شروع به تدریس در مدرسه كاتب پور احمدآباد كرد. و همزمان به فعالیتهای سیاسیش ادامه داد.

 

كتاب «مكتب واسطه» نیز در همین دوره نوشته شده است. در سال 1334 پس از تاسیس دانشكده علوم و ادبیات انسانی مشهد وارد آن دانشكده شد. در دانشكده مسئول انجمن ادبی دانشجویان بود در همین سالهاست كه آثاری از اخوان ثالث مانند كتاب ارغنون (1330) و كتاب زمستان (1335) و آخر شاهنامه (1328) به چاپ رسید و او را سخت تحت تاثیر قرار داد.

در این زمان فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی علی شریعتی در نهضت (جمعیتی كه پس از كودتای 28 مرداد توسط جمعی از ملیون خراسان ایجاد شده كه علی شریعتی یكی از اعضا آن جمعیت بود).

 

آشنایی او با خانم پوران شریعت رضوی در دانشكده ادبیات منجر به ازدواج آن دو در سال 1337 می گردد. و پس از چند ماه زندگی مشترك به علت موافقت با بورسیه تحصیلی او در اوایل خرداد ماه 1338 برای ادامه تحصیل راهی فرانسه می شود. در طول دوران تحصیل در اروپا علاوه بر نهضت آزادیبخش الجزایر با دیگر نهضتهای ملی افریقا و آسیا، آشنایی پیدا كرد و به دنبال افشای شهادت پاتریس لومومبا در 1961 تظاهرات وسیعی از سوی سیاهپوستان در مقابل سفارت بلژیك در پاریس سازمان یافته بود كه منجر به حمله پلیس و دستگیری عده زیادی از جمله دكتر علی شریعتی شد.

 

زندگینامه دکتر علی شریعتی

 

دولت فرانسه كه با بررسی وضع سیاسی علی شریعتی، تصمیم به اخراج وی گرفت اما با حمایت قاضی سوسیالیست دادگاه، مجبور می شود اجرای حكم را معوق گذارد. علی شریعتی در سال 1963 با درجه دكتری یونیورسیته فارغ التحصیل شد و پس از مدتی او به همراه خانواده و سه فرزندش به ایران بازگشت و در مرز بازرگان توسط مأموران ساواك دستگیر شد.

 

پس از بازگشت از اروپا

پس از پنج سال تحصیل و آموختن و فعالیت سیاسی، در اروپا، بازگشت به فضای راكد و بسته جامعه ایران و آن هم تدریس در دبیرستان بسیار رنج آور بود، سال بعد (وی) پس از قبولی در امتحان به عنوان كارشناس كتب درسی به تهران منتقل می شود و با آقایان برقعی و باهنر و دكتر بهشتی كه از مسئولین بررسی كتب دینی بودند، همكاری می كند.

 

ترجمه کتاب «سلمان پاك» اثر پروفسور لوئی ماسینیون حاصل تلاش دکتر علی شریعتی در این دوره است. از سال 1345 دکتر علی شریعتی به استادیار رشته تاریخ در دانشكده مشهد استخدام می شود. موضوعات اساسی تدرس دکتر علی شریعتی را می توان به چند بخش تقسیم كرد: تاریخ ایران، تاریخ و تمدن اسلامی و تاریخ تمدنهای غیر اسلامی.

 

از همان آغاز روش تدریس، برخوردش با مقررات متداول در دانشكده و رفتارش با دانشجویان، او را از دیگر استادان متمایز می كرد. چاپ كتاب اسلام شناسی و موفقیت درسهای دكتر علی شریعتی در دانشكده مشهد و ایراد سخنرانیهای او در حسینیه ارشاد در تهران موجب شد كه دانشكده های دیگر ایران از او تقاضای سخنرانی كنند این سخنرانیها از نیمه دوم سال 1347 آغاز شد.

 

مجموعه این فعالیتها مسئولین دانشگاه را بر آن داشت كه ارتباط دکتر علی شریعتی با دانشجویان را قطع كنند و به كلاسهای وی كه در واقع به جلسات سیاسی ـ فرهنگی بیشتر شباهت داشت، خاتمه دهند.در پی این كشمكشها و دستور شفاهی ساواك به دانشگاه مشهد كلاسهای درس او، از مهرماه 1350، رسماً تعطیل شد.از اواخر آبان ماه 51 بخاطر سخنرانی های ضد رژیم، زندگی مخفی وی آغاز شد و پس از چند ماه زندگی مخفی درمهرماه سال 1352 خود را به ساواك معرفی كرد كه تا 18 ماه او را در سلول انفرادی زندانی كردند؛ كه نهایتاً در اواخر اسفند ماه سال 53 او از زندان آزاد می شود و بدین ترتیب مهمترین فصل زندگی اجتماعی و سیاسی وی خاتمه می یابد.

 

دکتر علی شریعتی در این دوران كه مجبور به خانه نشینی بود؛ فرصت یافت تا به فرزندانش توجه بیشتری كند. در سال 55، با فرستادن پسرش (احسان) به خارج از كشور فرصت یافت تا مقدمات برنامه هجرت خود را فراهم كند. دکتر علی شریعتی نهایتا در روز 26 اردیبهشت سال 1356 از ایران، به مقصد بلژیك هجرت كرد و پس از اقامتی سه روزه در بروكسل عازم انگلستان شد و در منزل یكی از بستگان نزدیك همسر خود اقامت گزید و پس از گذشت یك ماه در 29 خرداد همان سال به نحو مشكوك درگذشت و با مشورت استاد محمد تقی شریعتی و كمك دوستان و یاران او از جمله شهید دكتر چمران و امام موسی صدر در جوار حرم مطهر حضرت زینب (س) در سوریه به خاك سپرده شد.

 

مجموعه آثار :

٣. زن     ٢.چه باید كرد     ١.برای خود، برای ما،‌ برای دیگران ٦.انسان     ۵.جهانبینی ایدئولوژی     ٤.مذهب علیه مذهب ۹.بازشناسی هویت ایرانی اسلامی     ٨.علی (ع)    ٧.  انسان بی خود ١٢.اسلام شناسی مشهد     ١١.میعاد با ابراهیم     ١٠.روش شناخت اسلام ۵١.گفتگوهای تنهای     ١٤.هنر     ١٣.ویژگیهای قرون جدید ١٨.فرهنگ لغات     ١٧.آثار گوناگون     ١٦.نامه ها ٢١.با مخاطبهای آشنا     ٢٠.یك جلوش تا بی نهایت صفر     ۹١.پدر، مادر، ما متهمیم! ٢٤.بازگشت     ٢٣.ابوذر     ٢٢.خودسازی انقلابی ٢٧.شیعه     ٢٦.حج     ۵٢.ما و اقبال ٠۳.جهت گیری طبقاتی اسلام     ۹٢.تشیع علوی، تشیع صفوی     ٢٨.نیایش ۳۳.هبوط در كویر     ٣٢.تاریخ تمدن جلد دوم     ١۳.تاریخ تمدن جلد اول ٣٦.اسلام شناسی دوره سه جلدی     ۳۵.-تاریخ ادیان جلد دوم     ٣٤.تاریخ ادیان جلد اول ٧۳. حسین وارث آدم

منبع:iec-md.org


ویدیو مرتبط :
داستان زندگی دکتر شریعتی(قسمت اول)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نامه خواندنی دکتر علی شریعتی به پدرش


محمد تقی شریعتی یکی از متفکران، اندیشمندان و شخصیت‌های فعال سیاسی بود که در مزینان سبزوار سال‌ها در مسیر معرفی دین تلاش کرد. او پدر علی شریعتی بود که با سفر به مشهد تحصیلات حوزوی خود را در حوزه علمیه این شهر ادامه داد.

تسنیم: محمد تقی شریعتی یکی از متفکران، اندیشمندان و شخصیت‌های فعال سیاسی بود که در مزینان سبزوار سال‌ها در مسیر معرفی دین تلاش کرد. او پدر علی شریعتی بود که با سفر به مشهد تحصیلات حوزوی خود را در حوزه علمیه این شهر ادامه داد. سرانجام در تاریخ 31 فروردین سال 1366 دیده از جهان فروبست و در حرم امام علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) به خاک سپرده شد. علی شریعتی در نامه‌ای به او درباره وضعیت جهان اسلام و رشد اسلام‌گرایی و اقبال مردمان به ایمان نوشته است. او در این نامه اشاراتی به افول ایدئولوژی‌های سوسیالیستی و لیبرال دارد و معتقد است که انسان هیچ‌گاه نمی‌تواند دغدغه حقیقت‌یابی و حق‌طلبی و آرزوی فلاح و رستگاری را در درون خود بمیراند. متن نامه او را در ادامه می‌خوانید:

به روشنی محسوس است که اسلام دارد تولدی دوباره می‌یابد. عوامل این بعثت اسلامی وجدان‌ها که عمق و دامنه‌ بسیاری گرفته است متعدد است و اینجا جای طرح و تفسیرش نیست، اما، فکر می‌کنم موثرترین عامل، به بن‌بست رسیدن روشنفکران این عصر است و شکست علم و ناتوانی ایدئولوژی‌ها و به ویژه، آشکار شدن نارسایی‌ها و کژی‌های سوسیالیسم و مارکسیستی و سوسیال دموکراسی غربی است که امیدهای بزرگی در میان همه‌ انسان دوستان و عدالت خواهان و جویندگان راه نجات نهایی مردم برانگیخته بود و در نهایت به استالینیسم و مائوئیسم منجر شده یا رژیم‌هایی چون رژیم اشمیت و گی موله و کالاهان! و علم هم که به جای آن‌که جانشین شایسته‌تری برای مذهب شود، که ادعا می‌کرد، سر از بمب اتم درآورد و غلام سرمایه‌داری و زور و در نتیجه، از انسان جدید، بدبختی غنی و وحشی‌ای متمدن ساخت و آزادی و دموکراسی هم میدان بازی شد برای ترک‌تازی بی‌مهار پول و شهوت و غارت آزاد مردم و لجن مال کردن همه‌ی ارزش‌های انسانی.

نامه خواندنی دکتر علی شریعتی به پدرش

در جستجوی حقیقت...

تمامی این تجربه‌های تلخ زمینه را برای طلوع دوباره‌ی ایمان مساعد کرده است و انسان که هیچ‌گاه نمی‌تواند دغدغه‌ی «حقیقت‌یابی، حق‌طلبی و آرزوی فلاح» را در وجدان خویش بمیراند، در کوچه‌های علم، ایدئولوژی، دمکراسی، آزادی فردی (لیبرالیسم)، اصالت انسان (اومانیسم بی‌خدا)، سوسیالیسم دولتی، کمونیسم مادی (مارکسیسم)، اصالت اقتصاد (اکونومیسم) و مصرف‌پرستی و رفاه، به عنوان هدف انسان و فلسفه‌ی زندگی در فرهنگ و نظام بورژوایی و بالاخره تکیه مطلق و صرف بر «تکنولوژی و پیشرفت» یعنی تمدن و آرمان نظام‌های معاصر… به بن‌بست رسید و با آن همه امید ایمان و شور اشتیاقی که در انتخاب این رهگذرهای خوش‌‌آغاز بدانجام داشت و هر کدام را به امید حقیقت و کمال و نجات، با پشت کردن به خدا و از دست نهادن ایمان پیش گرفت و با عشق و شتاب و فداکاری بسیار پیمود، سرش به سختی به دیوار مقابل خورد و یا از برهوت پریشانی و پوچی و ضلالت مطلق سر درآورد و سوسیالیسم او را به استبداد چند بعدی و دموکراسی به حاکمیت سرمایه و آزادی به بردگی پول و شهوت و حتی علم او را به انسلاخ از همه‌ کرامت‌های انسانی و ارزش‌های متعالی وجودی و سلطه‌ غول‌آسای تکنولوژی بی‌رحم و قتال افکند و طبیعی است که اندیشه‌های بیدار و روح‌های آزاد و وجدان‌های سلیم و طاهر که هنوز مسخ نشده‌اند و انگیزه‌های اصیل فطرت آدمی را در عمق وجود نوعی خویش نگاه داشته‌اند و آتش قدسی حق و حقیقت و کمال و فلاح در کانون دلشان خاموش و خاکستر نشده است، به خدا بازگردند و قندیل مقدسی را که در آن زینت عشق می‌سوزد و از منشور بلورینش خدا می‌تابد و هستی را و این شبستان طبیعت را و اعماق پر گوهر فطرت و درون انسان را گرمی و روشنایی عشق و آگاهی و خودآگاهی می‌دهد و به همه چیز معنی می‌بخشد، دوباره در اندیشه و روح و زندگی خویش بر افروزند و در تلاش آن باشند که این مشکلات حقیقت را بر سقف شبستان این عصر بیاویزند و این مصباح هدایت را فرا راه این نسل دارند و آینده را از پوچی و تباهی انسان و تمدن و فرهنگ و زندگی و علم و هنر و کار انسان نجات دهند.

یکی دیگر از علل و عوامل این بازگشت به سوی خدا و جستجوی ایمان در این نسل سرکش و حق طلب و حقیقت پرست این است که دیگر مذهب را از پس پرده‌های زشت و کهنه و کافر ارتجاع نمی‌بیند، پرده‌هایی که صدها لکه‌ی تیره و چرکین ریا و تخدیر و جهل و تعصب و خرافه و توجیه و محافظه‌کاری و مصلحت‌پرستی و سازش‌کاری و رکود و جمود و تنگ‌اندیشی و تعبّد و تقلید و تحقیر عقل و اراده و تلاش انسان و قرابت نامشروع با قدرت و ثروت حاکم- که همیشه ایمان و اخلاص و پرستش و فقه و کلام و قرآن و سنت و ولایت و خدا و پیغمبر و امام و عقل و جهاد و اجتهاد و شهادت و دعا و عبادت و ایمان به معاد و نجات و… همه‌ی ارزش‌های خالق و خلق و گنجینه‌های عزیز و نفیس مذهب و مردم در کابین این نکاح حرام می‌شد- برآن افتاده بود. این پرده‌ها اکنون فرو افتاده و ایمان، بی‌حجاب و بی‌نقاب، چهره‌ی زیبا و شسته و روشن خویش را بر دیده و دل انسان‌های صاحب دل و صاحب‌نظر نمایانده است و خدا، بی‌واسطه سایه‌ها و آیه‌هایش ظاهر شده و جان‌ها را پر می‌کند و قلب‌ها را گرم و افق‌ها را روشن و قبرها را برمی‌شوراند و کفن‌های پوسیده را برمی‌دارند و تابوت‌های خشک و تنگ را در هم می‌شکند و کالبدهای مرده را جان می‌بخشد و «آن»- آن نمی‌دانم چه‌ای که معجزه‌ی خلقت و حیات و حرکت و فضیلت در میان بنی‌آدم از او سر می‌زند- نازل شده است و فرشتگان و نیز آن «روح» باریدن گرفته‌اند، از همه سو! شب قدر است و مطلع فجر نزدیک.

نامه خواندنی دکتر علی شریعتی به پدرش

عمری در راه اشاعه ی «کلمه ی خدا»

پدر بزرگ و بزرگوارم، آیا این تنها مایه‌ی تسلیت که عمرتان را همه با خدا سر کردید و یا سال‌های زندگی را همه در راه او گام برداشتید و در کار اشاعه‌ی «کلمه‌ی خدا» در این زمانه‌ای که غاسق (سیاهی) بر همه جا سایه افکنده است آغازگری مخلص و متقی و موثر بودید، تمامی رنج‌هایتان را التیام نمی‌دهد و همه‌ی محرومیت‌هایتان را جبران نمی‌کند؟ و اینکه راهی را که آغاز کردید، ناتمام نماند و بی‌سرانجام تمام نشد و می‌توانید مطمئن باشید که میراث مقدس ما محفوظ خواهد ماند، برایتان آرام‌بخش و بشارت‌آمیز نیست؟

من، به لطف خدای بزرگ که از این همه محبت‌های اعجازگرش نسبت به خویش شرمنده‌ام و احساس آن، قلبم را به درد می‌آورد و روحم را از هیجان به انفجار می‌کشاند، بی‌آنکه شایستگی‌اش را داشته باشم به راهی افتاده‌ام که لحظه‌ای از عمر را برای زندگی کردن و خوشبخت شدن حرام نمی‌کنم و توفیق‌های او ضعف‌هایم را جبران می‌کند و چه لذتی از اینکه عمر ناچیزی که در هر صورتش، می‌گذرد این چنین بگذرد؟

فعلا! من عازم سفرم. سفری که اعجاز مکرساز خداوند است. یکی دو ماهی می‌روم برای مطالعه و معالجه و انشاء‌الله برمی‌گردم. اینکه از شما اجازه نگرفتم مراعات حال و اعصاب و خیالات شما را کردم. اکنون که آخرین دقایق اقامتم در خانه و در وطن است دست شما را می‌بوسم و منتظر شما می‌مانم و برای آنکه نظر خدا را هم درباره‌ی این سفر بدانید، آنچه را در جواب من آمد نقل می‌کنم:

آقاجان! پریشب با قرآن تفألی کردم و گفت: نزله روح‌القدس…

و اکنون که نزدیک طلوع دوشنبه است و دو سه ساعتی به حرکت، پس از نماز صبح که محتاج و مصر از او خواستم تا درباره‌ی این سفرم با من حرف بزند و حرفش را بزند، بالای صفحه نوشته بودند: «بد»! تکان خوردم، آیه را خواندم… از شوق گریستم:

اى کسانى که ایمان آورده‏اید شما را چه شده است که چون به شما گفته مى‏ شود در راه خدا بسیج‏ شوید کندى به خرج مى‏ دهید؟ آیا به جاى آخرت به زندگى دنیا دل خوش کرده ‏اید؟ متاع زندگى دنیا در برابر آخرت جز اندکى نیست.

اگر بسیج نشوید [خدا] شما را به عذابى دردناک عذاب مى‏ کند و گروهى دیگر به جاى شما مى‏آورد و به او زیانى نخواهید رسانید و خدا بر هر چیزى تواناست.

اگر او [پیامبر] را یارى نکنید قطعا خدا او را یارى کرد هنگامى که کسانى که کفر ورزیدند او را [از مکه] بیرون کردند و او نفر دوم از دو تن بود آنگاه که در غار [ثور] بودند وقتى به همراه خود مى‏ گفت اندوه مدار که خدا با ماست پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهیانى که آنها را نمى‏ دیدید تایید کرد و کلمه کسانى را که کفر ورزیدند پست‏ تر گردانید و کلمه خداست که برتر است و خدا شکست‏ ناپذیر حکیم است.

سبکبار و گرانبار بسیج‏ شوید و با مال و جانتان در راه خدا جهاد کنید اگر بدانید این براى شما بهتر است...