فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

خود انتقادی در سینما؛ هیچ وقت و هرگز



در هفته های گذشته حضور محمدرضا شریفی نیا در برنامه ای تلویزیونی و انتقاد از برخی پشت پرده های سینما برای چند روز به حاشیه هایی تکراری در سینما دامن زد و تبدیل شد به یکی از مهمترین خبرهای سینمای کشور.

در هفته های گذشته حضور محمدرضا شریفی نیا در برنامه ای تلویزیونی و انتقاد از برخی پشت پرده های سینما برای چند روز به حاشیه هایی تکراری در سینما دامن زد و تبدیل شد به یکی از مهمترین خبرهای سینمای کشور. اما حالا با گذشتن از آن حواشی می توان بصورت جدی تر به این موضوع؛ «واکنش منفی جامعه سینمایی نسبت به هر انتقاد درون صنفی » پرداخت و چرایی آن را مورد پرسش قرار داد.


مسئله این است که اهالی سینما همواره نسبت به درز حقایق پشت پرده صنف خود به افکار عمومی محافظه کارانه عمل کرده اند و سعی در انتقاد از هرگونه «انتقاد از خود» داشته اند، اما این رویکرد غیر منعطف سینماگران نسبت به افشای برخی مناسبات پشت پرده آنها در حالی صورت می گیرد که خود آنها همواره این حق را به حود می دهند که به اقتضای حرفه و ابزاری که در اختیار دارند به متن و حاشیه امور افشار و اصناف مختلف سرک بکشند و هرگونه اعتراض اقشار و اصناف مختلف را سنگی بر راه هنر خویش می دانند.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,انتقاد از سینما گران

 

نمونه اخرش هم بحث هایی که حول «درحاشیه» مهران مدیری شکل گرفت و اعتراض پزشکان و اعتراض سینماگران به انتقادهای پزشکان.

 

سینماگر مورد نظر رفته خودش را بسازد
ماجرای اخیر اما از کجا شروع شد؟ محمدرضا شریفی نیا در یک برنامه تلوزیونی در واکنش به سوال مجری که از او پرسید: «میهمانی داشتیم که گفته بود بین بازیگران سینما استعمال مواد مخدر رواج پیدا کرده است و در مورد خیلی از آنها مشکل ساز شده است چقدر این موضوع صحت دارد؟»


پاسخ داد: «بازیگری را سر صحنه می بینی که وسط کار گذاشت و رفت. می پرسی کجا رفته؟ می‌گویند رفته که خودش را بسازد! اتفاقا معضل من با کسانی که می‌گویند باند داری همین است.


کسانی که من برای بازیگر می‌آورم از لحاظ اخلاقی طلا هستند. متاسفانه اعتیاد معضلی است که گریبانگیر بعضی از بازیگران ما شده است و خیلی‌ها به مشکل خوردند. (به خنده) یکی بود که می‌گفت یک جایی بگذاریم که تست اعتیاد بگذارند و بعد وارد سینما شوند.»

 

اخبار,اخبار فرهنگی,انتقاد از سینما گران

 

اما همین صراحت شریفی نیا در تایید رواج اعتیاد در میان برخی سینماگران با واکنش تعدادی از آنها، از جمله احمدرضا درویش در همان برنامه تلوزیونی مواجه شد.

پاسخ درویش به پرسش مجری درباره‌ وجود مواد مخدر در بین برخی اهالی سینما این بود که «من به خودم اجازه نمی‌دهم در مورد چنین مطلبی حرف بزنم.  از نظر من چنین چیزی در سینما وجود ندارد. اگر هم وجود دارد حتماً باید آن را استتار کنیم و در درون خانواده آن را دنبال کنیم. هر خانواده‌ای باید عیوب خود را در درون خود نقد و رفع و معالجه کند.


افشاگری در یک برنامه‌ زنده در مورد هنرمندان سینما و سینمایی که از اطراف دچار فشارهای مختلف است و با زحمت، آبرو و حرمتی به دست آورده است و الگوی افراد است، آن‌هم از طرف کسی که به هر حال حرفش اثرگذار است، پسندیده نیست.
من به آقای شریفی‌نیا و دوستان دیگری که این گونه فکر می‌کنند توصیه می‌کنم که بدون سرپوش گذاشتن بر عیوب، از محاسن بگویند و حمل بر صحت کنند و عیوب را با بزرگ‌منشی در داخل خانواده با اخلاق حسینی حل کنیم.


چرا به زندگی خصوصی ما گیر می دهید؟
این واکنش منفی به افشای عمومی برخی ناهنجاریهای اخلاقی در سبک زندگی جامعه سینماگران اما موضوعی بی سابقه نیست. برای مثال تهمینه میلانی پس از ساخت فیلم سینمایی «سوپراستار» بعضا با واکنشهای معترضانه هم صنفیهای خود مواجه شد.


فیلم سینمایی «سوپراستار» سبک زندگی یک ستاره سینمای ایران را به تصویر می کشد که غرق در رفاه مادی مانند فردی تازه به دوران رسیده، بی مسئولیت و منزوی رفتار کرده و کمترین تعهدی به ارزشهای اخلاقی جامعه از خود نشان نمی دهد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,انتقاد از سینما گران

 

اعتیاد یکی از رفتارهای حاشیه ای «سوپراستار» را تشکیل می دهد. کوروش زند که موفقیت و شهرت، او را به آدمی مغرور و خوش گذران و غرق در فساد تبدیل کرده‌ با دختری ۱۶ ساله مواجه می شود که فرزند خود اوست و طبق قرار باید توسط زن اولش پیش از تولد سقط می شده است.
میلانی جایی درباره واکنشهای منفی به فیلم گفته: «در جشنواره فجر خدا را شکر کردم که این فیلم جایزه‌ای نگرفت. چراکه اگر جایزه می‌گرفت، صحبت‌هایی که مبنی بر سفارشی بودن این فیلم مطرح می‌شود، شدت می‌گرفت و حال آن‌که من حوصله بحث با برخی افراد را نداشتم.


به نظر می‌رسد که ورود به برخی حیطه‌ها، خاص عده‌ای محدود است و من حق ورود به آن را نداشته‌ام و حال هم که وارد این حیطه شده‌ام به سفارشی ساختن متهم می‌شوم. شاید کم‌خطرترین فیلم من «سوپراستار» باشد. اما بعد از همین فیلم سردبیری در یکی از مجلات عنوان کرده بود که کار این خانم به جایی رسیده که به زندگی خصوصی ما گیر می‌دهد و همان فرد موجی درست کرد که نه تنها در جشنواره و پس از آن به مخالفت با بنده پرداختند».

 

وقتی بی رحمی سینما گریبان جیرانی را هم می گیرد
فریدون جیرانی در مقطعی با رویکرد بازنمایی به قول خودش بی رحمی سینما سه گانه «ستاره ها»(ستاره بود، ستاره است، ستاره می شود) را جلوی دوربین برد. سه گانه که قرار بود کمی از پشت پرده و مناسبات حاکم بر سینما را جلوی دوربین ببرد. جیرانی در جایی به خوبی مفهوم بی رحمی سینما در تقابل با حرفه ای ها و بزرگان قدیم این عرصه را به نمایش گذاشته است و در جایی دیگر هم بی رحمی سینما در قبال هنروران (سیاهی لشکرها) را به نمایش می گذارد.


آنهایی که سالیان سال پشت صحنه فیلم ها حسرت می خورند اما به جایی نمی رسند. بدترین برخوردها را می بینند و در کنار بازیگران اصلی، حتی از کوچکترین امکانات و احترامی برخوردار نیستند.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,انتقاد از سینما گران

 

حذفیاتی که این بار با فشار اصناف سینمایی به یک فیلم تحمیل شد
جیرانی در جایی از موضعگیری برخی از اصناف سینمایی درباره فیلم گلایه کرده بود و با بیان اینکه فیلم در قیاس با نسخه‌ای که در جشنواره فجر به نمایش در آمد، کوتاه شده است گفته بود این حذفیات نه به خواست کارگردان، بلکه به خاطر شرایط اتفاق افتاده است.


او تاکید کرده بود که وزارت ارشاد در حذف بیشتر صحنه‌های فیلم نقشی نداشت و به خاطر برخی مصلحت‌ها این اتفاق افتاده است. مصلحتهایی که جیرانی با اتخاذ لحنی محافظه کارانه از آن سحن گفته بود چیزی نبود جز منافع برخی اشخاص و جریانهای بانفوذ و قدرتمند که بر بسیاری از امور سینما سلطه یافته اند. این بار خودیهای سینما بی رحمانه به جان یک فیلم از یک کارگردان از قضا همفکر افتاده بودند و ظاهرا تیغ بانفوذهای سینما آنقدر تیز بوده تا بتواند به فردی مثل جیرانی بفهماند که پایش را که مقداری از گلیمش بیرون زده جمع و جور کند.


وقتی بیضایی سینما را متهم می کند
اما حکایت بهرام بیضایی فرجام دیگری یافت. جایگاه او در سینمای ایران اجازه نمی داد تا بر موضع مستقل و اعتراضی خود پای نفشارد و بخشی از راز مگوی سینما را در آخرین اثر سینمایی اش افشا نکند.


بیضایی در فیلم «وقتی همه خوابیم» خیلی مستقیم به بحث زد و بندهای پشت صحنه سینما پرداخت و نشان داد که کارگردان ها برای فیلمسازی با چه موانعی روبرو هستند. تهیه کننده هایی که صرفا برای سود بیشتر حاضرند هر کس و ناکسی را به فیلم وارد کنند و دیگر بحث حرفه ای بازیگری برایشان اهمیت چندانی ندارد. سینما کم کم به جایی می رسد که حرفه ای ها حذف می شوند و اعتراضات کارگردان هم به جایی نمی رسد.


بعد از اکران فیلم در جشنواره، خیلی ها بر بیضایی خرده گرفتند و شیوه او در پرداخت عریان به حواشی سینما را نپسندیدند. یکی از شخصیت‌های فرعی فیلم او سرمایه‌گذاری است که گویا با مقاصد دیگری به سینما آمده و دخترکی معصوم هم طعمه تازه اوست. فیلم که در جشنواره به نمایش درآمد، حرف و حدیث‌ها هم شروع شد و این نوع نگاه افشاگرانه نسبت به سینما نه به مذاق متولیانش خوش آمد و نه دست اندرکارانی که تصور می‌کردند به تهیه کننده‌ها و سرما‌ه گذارها توهین شده است.


همین حرف‌ها هم باعث شد فیلم با اصلاحات زیادی روبه رو شود و به قول معروف زهرش را گرفتند و در اکران عمومی آن نیز خللهایی ایجاد کردند.

 

مگر می‌شود بنیاد تفکراتی نوین را در جهان پایه‌ریزی کرد و به انضباط پایبند نبود‌
اما قبل از محمدرضا شریفی نیا، آخرین نفری که انتقاداتی را به وضعیت سینما انجام داد و بازهم با واکنشهایی از سوی همکاران خود مواجه گشت امیر سماواتی، تهیه کننده سینما، بود. سمواتی, چندی پیش در نوشتاری با عنوان «اخلاق‌، اندیشه‌ و سینما» اینگونه اعتراض خود را به بی‌انضباطی، خواب‌آلودگی، بازیگوشی و استفاده از مواد مخدر برخی سینمایی‌ها در پشت صحنه فیلم‌ها نشان داد که البته بازهم با واکنش منفی و مخافظه کارانه از درون سینمایی ها مواجه شد که چرا بداخلاقیها را رسانه ای کرده است.


سمواتی نوشته بود: «مدت‌ها بود از بی‌اخلاقی‌های سینما در رنج بودم و این رنج را در چهره بسیاری از هنرمندان شایسته نیز می‌دیدم. از بی‌انضباطی که سرلوحه ساختار تولید در سینما شده است‌، بی‌وقت آمدن‌، جدی نبودن‌، بازیگوشی‌، خواب‌آلودگی‌، دروغ‌ و تفکرات محفلی که بیشتر بخشی از پشت صحنه‌های فیلم‌ها را به یک بزم تبدیل می‌کند تا یک هنر‌، صنعت و مهم‌تر از همه استفاده از مواد مخدر که برای بعضی مایه فخر هم شده است.»

 

اخبار,اخبار فرهنگی,انتقاد از سینما گران

 

مگر می‌توان سینماگر بود و اندیشه‌های متعالی را جست وجو نکرد‌
این تهیه کننده می افزاید:« اگر سرلوحه یک سینماگر تعهد و بازسازی و اصلاح اجتماعی باشد این زمینه‌های آلوده، شخصیت‌های انسانی ما را به کجا می‌برد؟ مگر می‌توان سینماگر بود و نسبت‌های ریاضی را درک نکرد؟


مگر می‌توان سینماگر بود و اندیشه‌های متعالی را جست وجو نکرد‌؟ مگر می‌توان به انسان و کرامت او فکر نکرد؟مگر می‌شود بنیاد تفکراتی نوین را در جهان پایه‌ریزی کرد و به انضباط پایبند نبود‌، واقعا کجایند این مدیران محترم که بازیگر یا فیلمبردار یا هر تخصص شغلی مهم را به دلیل دیرآمدن، خواب آلود بودن یا … جریمه یا از کاری منع یا اخراج کنند. »


به گفته سمواتی «در تمامی سندیکاهای غرب و تمامی آژانس‌ها با کوچکترین گزارش از طرف کارفرما‌(تهیه کننده)، صنف یا سندیکا شخص خاطی جریمه و از کارهای جدید باز می‌دارد. زمانی در وزارت ارشاد اگر گزارش یا رنج نامه‌ای از طرف کسی می‌رفت محلی از اعراب بود، اما امروزه تسامح با هنرمندان به یک غلط مصطلح اجتماعی درآمده تا جایی که پلشتی و بی‌نظمی و ژولیدگی و ژست‌های من‌درآوردی به شاخصه‌های هنرمند بودن تبدیل شده است.

 

بدتر آنکه گاه مجریان رسانه ملی و وزارت ارشاد از این آدم‌های سراسر آلودگی مفتخرند. آیا نسل جدید این مفاخر از درون خالی را به عنوان بت‌های کاذب نخواهد پذیرفت؟ آیا این اشاعه فساد و تبلیغ علیه انسان و اندیشه نیست؟!»
این تهیه کننده سینما که به قول خودش از مشاهده این رفتارهای ضداخلاقی در سینما به ستوه آمده در پایان نوشته اش آورده بود: «به نظر می‌رسد جای یک قانون کارت زرد و قرمز در سینمای ایران و در حوزه مدیریت فرهنگی جامعه برای همه ما خالی است.»


این داستان ادامه دارد؟
طبعا ماجرای انتقادهای شریفی نیا و انتقادها از او اخرین اتفاق از این سیر نخواهد بود، اما با مشاهده این روند تقریبا ثابت این سوال بصورت جدی تر مطرح می شود که چرا سینماگران که خود را در مورد انتقاد از هر قشر و صنف و گروهی محق و آن را- به درستی- لازمه ی حیات طبیعی سینما می دانند.
 همین حق را در مورد منتقدان خود قائل نیستند و اجازه هیچگونه انتقادی از سینماگران را حتی به خود سینماگران نمی دهند؟

اخبار فرهنگی - برترین ها


ویدیو مرتبط :
نگاه انتقادی نمایش وقت ناهار به نحوه استفاده از اینترنت

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

لیلی رشیدی: هیچ وقت هنرپیشه سینما نبوده‌ام



لیلی رشیدی,مصاحبه با لیلی رشیدی,عکس لیلی رشیدی

 

وقتی می‌گوییم «لیلی رشیدی»،همه بی‌درنگ به یاد مجموعه تلویزیونی «قصه‌های تابه‌تا» می‌افتند که او در آن نقش «مادر خانمی» را بازی می‌کرد.

 

تهران امروز: وقتی می‌گوییم «لیلی رشیدی»،همه بی‌درنگ به یاد مجموعه تلویزیونی «قصه‌های تابه‌تا» می‌افتند که او در آن نقش «مادر خانمی» را بازی می‌کرد اما رشیدی غیر از آن سریال کودکانه،در مجموعه‌ای از بهترین سریال‌ها و تئاترهای دیگر نیز حضور داشته که متاسفانه به دلیل کم‌کاری او در سال‌های اخیر،بخصوص در رسانه ملی،امروز کمتر کسی نقش‌های رشیدی را در فیلم‌های تلویزیونی به یاد می‌آورد.

 

 

لیلی رشیدی,مصاحبه با لیلی رشیدی,عکس لیلی رشیدی

 

تازه‌ترین تجربه این بازیگر،نمایشی است به نام «اسکلیگ و بچه‌های پرواز» به کارگردانی «محمد عاقبتی» که در تالار تازه‌تاسیس «حافظ» روی صحنه رفته و دست بر قضا، با استقبال چشمگیری مواجه شده.لیلی رشیدی در این نمایش،نقش دختر نوجوانی به نام «مینا» را بازی می‌کند که مثل شخصیت حقیقی خودِ رشیدی،پرشور و هیجان است و یک لحظه آرام و قرار ندارد.یکی از شب‌های اجرای این نمایش،پای حرف‌های رشیدی نشستیم و با او درباره این نمایش،کارهای آینده‌اش و اوضاع و احوال تئاتر حرف زدیم.

 

ابتدا از چگونگی پیوستن به گروه نمایش «اسکلیگ و بچه‌های پرواز» بگویید.

 

من پیش از این،کار دیگری هم با «محمد عاقبتی» داشتم برای بچه‌ها به نام «تنها خدا حق دارد بیدارم کند» که بر اساس داستان «اُسکار و مامان‌صورتی» نوشته «اریک امانوئل اشمیت» بود و در جشنواره کودک اصفهان اجرا شد.سپس آقای عاقبتی تصمیم گرفت دوباره برای بچه‌ها کار کند.اول من و «هوتن شکیبا» بودیم.عاقبتی می‌خواست بر اساس بداهه یک چیزی شکل بدهد، بعد توسط خانم «جلیله هیبتان» با رمان «اسکلیگ و بچه‌ها» آشنا شد و یک روز آمد سر تمرین و گفت به نظرم خوب است بر اساس این قصه،یک نمایشنامه داشته باشیم و کار کنیم.کتاب را خواندیم،دیدیم رمان خیلی قشنگی است. بیشتر صحنه‌ها را اتود کردیم.«مهدی کوشکی» هم سر تمرین‌ها بود و صحنه‌ها را می‌نوشت.گاهی هم می‌نوشت و با خودش می‌آورد.اینطوری به یک برداشت آزاد از رمان رسیدیم.

 

در اولین برخورد با رمان «اسکلیگ و بچه‌ها»،نظرتان درباره آن کتاب چه بود؟چه ویژگی‌هایی برای اقتباس نمایشی و جذب مخاطب داشت؟

 

به نظرم خیلی رمان سفت و محکمی است.از روی آن فیلم هم ساخته شده.نمایشنامه آن هم اجرا شده و جایزه‌های زیادی برده.خب رمان خیلی قشنگی است.

 


به نظرم رمانی که می‌گویید خیلی قشنگ است،حتی با وجود برخورداری از فضای فانتزی،برای نوجوانان خیلی تلخ است.قبول دارید؟

 

لیلی رشیدی,مصاحبه با لیلی رشیدی,عکس لیلی رشیدی

 


بله، ببینید نمایش «تنها خدا حق دارد بیدارم کند» یا داستان «اسکار و مامان‌صورتی» هم همینطور بود؛یک بچه‌ای که سرطان دارد و در حال مرگ و روزهای آخرش است،دارد با یک فرشته آماده می‌شود برای مردن. «اسکلیگ...» هم تلخی‌هایی دارد،ولی به نظرم این تلخی نیست،این‌ها بیشتر واقعیات است.خب واقعیاتی در زندگی هر کس هست،هر کدام از ما در خانواده‌هایمان مریض داریم،هر بچه‌ای ممکن است در خانواده‌اش بچه مریض دیگری باشد،این‌ها واقعیات زندگی است اما یک چیزهایی هست که همیشه وحشت داریم از پرداختن به آنها،چه در نمایشنامه‌هایمان،چه در حرف‌زدن با بچه‌ها.همیشه فرار می‌کنیم.

 

خیلی برای من جالب است،چون برعکس دین ماست که در آن به زندگی پس‌از مرگ عقیده داریم.ما معتقدیم هرچه آدم بیشتر سختی بکشد، پخته‌تر و قوی‌تر می‌شود. برایم عجیب است که ما همیشه می‌ترسیم برای بچه‌ها از بدی‌ها و سختی‌ها حرف بزنیم.همیشه مواجهه با مرگ برای ما سخت‌تر است نسبت به اروپایی‌ها.آنها خیلی راحت‌تر درباره این موضوع حرف می‌زنند،راحت‌تر نشان می‌دهند.فکر می‌کنم یک‌وقت‌هایی باید جور دیگری نگاه کنیم.کار برای کودک همیشه جسارت می‌خواهد.ما نباید بگوییم کار کودک باید شاد باشد یا تلخی‌ها را نشان بدهیم و...

 

 

لیلی رشیدی,مصاحبه با لیلی رشیدی,عکس لیلی رشیدی

 

 

بله،شادی هست،تلخی هم هست،ولی باید جسارت داشته باشیم بعضی وقت‌ها برای بچه‌ها جور دیگری هم کار کنیم. امتحان کنیم که چه می‌بینیم.نه امتحانی که به آن مطمئن نیستیم. برای بچه نباید آزمون و خطا کنیم. باید تجربیات دیگران را در کشورهای دیگر ببینیم. به نظرم،ما همیشه از منظر خودمان می‌بینیم که یک چیزی برای روبه‌روشدن بچه با آن،تلخ و سخت است.اتفاقا وقتی با بچه راجع به آن حرف می‌زنیم،می‌بینیم هیچ‌وقت آنطور که ما فکر می‌کنیم،نیست.

 

جالب است که در نمایش «اسکلیگ...» با آنکه داستان،از تِم مرگ برخوردار است،ولی یک پایان امیدبخش دارد.

 

بله،پایانش امیدبخش است،ولی باز هم ما نباید بترسیم.اصلا موافق این نیستم که سانسور کنیم و ترس‌ها را نشان ندهیم. بچه باید همه چیز را ببیند اما به بزرگ‌ترها یک‌جور نشان می‌دهیم، به بچه جور دیگر، با یک فانتزی و تخیل دیگر.وظیفه ماست که وقتی داریم برای بچه کار می‌کنیم،چه تلخ و چه شیرین،پرتخیل‌تر و جسارت‌آمیزتر باشد.

 

این دیدگاه شما،به نوعی بر اهمیت پرداختن به کار تئاتر برای نوجوانان تاکید می‌کند.نظرتان درباره تئاتر نوجوان که خیلی فقیر است و تازه چند سال است دارد باب می‌شود،چیست؟

 

بله،متاسفانه تازه دارد باب می‌شود و امیدوارم شروع خوبی باشد.منکر این نمی‌شوم که ما تئاتر کودک داشتیم. کسانی بودند که در کارکردن برای بچه‌ها زحمت کشیدند و هنوز هم دارند زحمت می‌کشند،ولی تئاتر بچه‌های ما یک نوع شده بود،یعنی اگر یکی از تئاترها را می‌دیدیم،انگار همه را دیده بودیم.جسارت در کارها نبود.در کار ما،آن گونه‌های مختلف نیست که یک نفر متن خارجی بردارد و دیگری متن ایرانی.کارکردن برای نوجوانان که یک موضوع دیگر است.راه‌افتادن چنین کارهایی،نیازمند تلاش مسئولین است،نه هنرمندان.

 

 

لیلی رشیدی,مصاحبه با لیلی رشیدی,عکس لیلی رشیدی

 

 

افراد هنرمند با همه سختی‌ها کار می‌کنند و تا یک جایی هم پیش می‌روند،ولی از یک جایی هم بعید نیست جا بزنند.مسئولین باید به اهمیت تئاتر کودک و نوجوان پی ببرند و از آن حمایت‌های بیشتری کنند.چرا ما وقتی اینجا تئاتر کودک و نوجوان اجرا می‌کنیم،نباید تیزر تلویزیونی داشته باشیم؟من یا آقای عاقبتی نباید بدوییم دنبال اینکه تو رو خدا به ما تیزر تلویزیونی بدهید!مسئولین باید بروند به تلویزیون بگویند شما وظیفه‌تان است برای فرهنگسازی و برای اینکه یک نسل را بسازید، برای این محصول فرهنگی تبلیغ کنید وظیفه‌تان است بیایید مجانی برای این کار تیزر بروید.

 

می‌دانید چقدر تماشاچی کار بیشتر می‌شود؟می‌دانید ما چه شب‌هایی با جمعیت کم اجرا رفتیم تا خبر و تبلیغ آن گوش به گوش برسد و دیگران هم بیایند؟چرا روزنامه‌ها نباید مجانی برای ما تبلیغ کنند؟البته از کسانی هم باید تشکر کرد،مثل آقای نایینی که خیلی کمک کردند و چند تا تبلیغ مجانی در روزنامه‌ها برای ما رفتند،ولی این وظیفه ما نیست دنبال این چیزها باشیم.وظیفه مسئولین است که حمایت بیشتری کنند و به آن بها بدهند که بالاخره پول گروه و کاری که می‌کنند، برگردد.

 

ما نباید دغدغه پرکردن سالن را داشته باشیم.البته کار بزرگسالان مدتی است راه افتاده.در خانه هنرمندان و تئاترشهر،اگر برخی کارها استانداردهایی را داشته باشند،با سالن پر اجرا می‌روند.ما داریم در تالار حافظ کار کودک و نوجوان اجرا می‌کنیم؛تالاری که هنوز خیلی‌ها آن را نمی‌شناسند،آن هم در ماه بد،فصل بد.

 

فکر می‌کنم شخصیت حقیقی خودتان،خیلی به کمک نقش آمده.«مینا» خیلی درست و نزدیک بود به یک دختر نوجوان پرشور و هیاهو.اگر کسی شما را به عنوان «لیلی رشیدی» نمی‌شناخت،فکر می‌کرد او یک هنرپیشه نوجوان است.این شور و نشاط و کم‌سن و سال‌بودن مینا را،از شخصیت خودتان اضافه کردید یا حاصل تلاش و تمرین‌تان بود؟

 

تلاش هم کرده بودم اما فکر می‌کنم بیشتر به خاطر آن بود که احساساتم را بیرون ریخته بودم.فکر می‌کردم مینا بچه‌ای است مثل همان چیزی که در متن هم می‌گوید؛مدرسه نمی‌رود،عاشق حیوانات و طبیعت است،همیشه پابرهنه است.در اصل کتاب این قضیه بیشتر است. بچه‌ای بود که احساساتش بیرونی بود و همه چیز را خیلی زودتر نشان می‌داد.این قضیه را کمی در خودم رها کردم.خودم هم کمی اینطوری هستم و الان که این نقش را بازی می‌کنم،بیشتر اینطوری شده‌ام.


تجربه پروازکردن چطور بود؟از پرواز ترسیدید یا مشکلی نداشتید؟


روزهای اول می‌ترسیدیم.مخصوصا که روزهای اول رفتیم در تالار وحدت تمرین کردیم با این وینچ‌ها(winch، دستگاه بالابرنده).آنجا کمی می‌ترسیدیم،در اجرای همدان،«آنالی شکوری» با ما بود به جای «خسرو پسیانی» که خیلی هم خوب بود‌ ولی در همدان که اجرا می‌کردیم،نتوانستیم سه نفری پرواز کنیم،فقط هوتن(اسکلیگ) پرواز کرد.اینجا خیلی به ما اطمینان دادند که وینچ‌ها درست است و خیالتان راحت باشد.در تالار وحدت که تمرین می‌کردیم،کمی ترسیدم اما اینجا نه.خیلی مزه می‌دهد.بعضی وقت‌ها که خسته می‌شوم،در طول اجرا می‌گویم آخ‌جون،الان تمام می‌شود و می‌رویم بالا!

 

خانم رشیدی،چند سال است نسبت به سال‌های اوج کارتان،کم‌کارتر شده‌اید.

 

بله،البته در تلویزیون.این سال‌ها بیشتر در تئاتر کار کرده‌ام.من هیچ‌وقت هنرپیشه سینما نبوده‌ام که بگویم پیشنهادات بی‌شماری داشته‌ام و انتخاب کنم.فقط چند جا انگشت‌شمار کار سینمایی کرده‌ام.

 


اگر پیشنهادهای سینمایی باشد،خودتان رغبت دارید در سینما بازی کنید؟


اگر کار خوبی باشد،آدم می‌رود،ولی من بیشتر هنرپیشه تئاتر و تلویزیون بوده‌ام.در تلویزیون،متاسفانه مدتی است برنامه‌های خوبی نبود.ضمن اینکه همیشه شرایط و سلایق دیگری حاکم است.همیشه سلیقه آدم نیست در تلویزیون.دیگران تصمیم می‌گیرند هر کس چقدر و در چه کاری باشد و اصلا آیا باشد یا نباشد.سلایق دیگری حاکم است و همیشه سلیقه من نیستم.الان کار آخر خانم «مرضیه برومند» به نام «آب‌پریا» را بازی کرده‌ام که از مهرماه پخش می‌شود.یک کار تلویزیونی است برای کودک و نوجوان.در سال‌های اخیر تئاتر بیشتر کار کرده‌ام.

 

الان وضعیت تئاتر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فکر نمی‌کنم در وضعیت خوبی باشد. برای اینکه کمی سانسورها دارد بیشتر می‌شود.تعداد بازبینی‌ها دارد دوباره و دوباره بیشتر می‌شود. به‌نظرم این همه سانسور و اینکه چند بار بیایند و ببینند،کمی غم‌انگیز است.ما دیگر می‌دانیم باید چگونه کار کنیم و چه چیزهایی را رعایت کنیم.یک چیزهایی را هم گاهی اجازه می‌دهند که یکسری‌ها می‌آیند و می‌بینند و می‌گویند: «وای چه مملکت آزادی،چه چیزهایی را اجازه می‌دهند»،ولی اتفاقا آن چیزهایی که اجازه اجرا می‌گیرند،بسیار سطحی است.هیچ‌گونه فکر و تعمقی در آن نیست.کاری که آدم‌ها را ببرد توی فکر، بلافاصله جلوی آن را می‌گیرند.منظورم این نیست كه تئاتر باید خیلی سنگین باشد،ولی دلم می‌خواهد آدم تئاتری ببیند که برود به دنیای دیگر.فکر آدم باز شود و فکر کند.به نظرم این عنصر فکر و اندیشه که تماشاچی را به دنیای دیگری ببرند،دارد گرفته می‌شود از تئاتر ما.

 

 

لیلی رشیدی,مصاحبه با لیلی رشیدی,عکس لیلی رشیدی

 

 

 

 

شنیده‌ام همیشه برای خلق نقش و رسیدن به آن،زحمت لازم را می‌کشید تا نقش درست از آب دربیاید.درست است؟


(با خنده)خیلی هم زحمت نمی‌کشم.از زیر تمرین‌ها درمی‌روم و سعی می‌کنم کمترین روزها را بیایم سر تمرین،ولی خب دلشوره‌اش را دارم.هنرپیشه‌ای هستم که خیلی متکی به کارگردان و افراد تئاترم،یعنی خیلی احتیاج به کمک دارم و احتیاج به صحبت‌کردن راجع به کار... /تهران امروز