فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

تمدن مایا (عروس باران)



قوم مایا,تمدن مایا,تقویم مایا ها,پیشگویی  های قوم مایا

تمدن مایا ( عروس باران )
قرنها پیش از پیداش مسحیت در اروپا، قبایل متمدنی در دره های حاصلخیز و جنگلهای سرسبز آمریکای مرکزی و جنوبی زندگی می کردند که در کشاورزی ، معماری ، علوم ، ریاضی و ستاره شناسی به پیشرفتهای زیادی رسیده بودند . از جمله این قبایل میتوان " مایا ، اینکا ، آزتک و تولتکس " را نام برد .
قبیله " مایا " ، خورشید را به خدایی برگزیده بودند و آن را پرستش می کردند ، به همین جهت خود را  "فرزندان خورشید " می نامیدند .

انان خدایان دیگری نیز داشتند ، از جمله خدای باران ، خدای جنگل و ...
" مایا " ها حدود سالهای نخستین پیدایش مسیحیت در اروپا ، شروع به ساختن شهری بزرگ با ساختمانها و معبدهای عظیم کردند و زندگی خود را با جشنها و مراسم با شکوه رونق بخشیدند . آنها در این جشنها ، ماسک حیوانات به چهره می زدند و با خواندن سرود و زدن طبل ، به پایکوبی  می پرداختند  تا خدایان کوچک و بزرگ خود را ستایش کنند .
به درستی معلوم نیست چه شد و چه پیش امد که مایا ها دل از ان همه نعمت ، رفاه و زندگی آسوده بر کندند و دست به یک مهاجرت گروهی و ناگهانی به سوی جنگاهای شمال زدند . دلیل این مهاجرت مرموز ، شاید شیوع نوعی بیماری مرگبار مثلا طاعون یا وقوع تغییرات ناگهانی آب وهوا ، و شاید هم بروز قحطی و خشکسالی بوده است .

به هر روی ، دلیل واقعی این مهاجرت مرموز و ناگهانی هنوز معلوم نیست و شاید هم هرگز روشن نشود . . " مایا " با این مهاجرت ، سالها در جنگلها و کوهها  ودره ها سرگردان بودند . هر گروه به سویی و هر دسته در جهتی پیش می رفت . بر اساس مدارک و شواهد تاریخی ، بزرگترین گروه مهاجر از قوم مایا ، در محلی که امروز یوکاتان نامیده می شود ، سکونت گزیدند و شهر شگفت انگیز چی چن ایتزا را به وجود آوردند . زیبایی و شوکت این شهر به قدری خیره کننده بود که حسادت و کینه دیگر قبایل را برانگیخت . سرانجام در سال 1200 میلادی ، این شهر درگیر جنگ خونین با اقوام وحشی شد و چون اهالی آن از عهده دفاع از خود برنیامدند ، یک بار دیگر همچون اجداد خود خانه و زندگی خود را بر جای گذاشتند و رفتند . بدین سان ، چی چن ایتزا به غارت رفت و خانه ها ومعبدها ، ستونها  و مجسمه های ان شهر خالی از سکنه ، در اعماق جنگل از نظر ناپدید شد .
از این ماجرای غم انگیز ، 350 سال گذشت . در سال 1541 جهانگشایان اسپانیایی به امریکای جنوبی و مرکزی یورش بردند و شهر یو کاتان به چنگ انها افتاد . این زمان ، دیگر هیچ نام و نشانی از شهر چی چن ایتزا نمانده بود ، مگر قصه هایی بر زبان سالمندان بومی .
سربازان مهاجم اسپانیایی را کشیشی به نام دیه گو دولاندا همراهی می کرد . او به هر سرزمینی که قدم می نهاد ، به یادداشت برداری از آداب و رسوم مذهبی مردم ان منطقه می پرداخت . او در بازگشت به اسپانیا نتیجه تحقیقات خود را به صورت کتابی تنظیم کرد و به کتابخانه مرکزی سپرد ، به این امید که مورد توجه دانشمندان و باستانشناسان قرار گیرد .

اما این کتاب جالب تا سیصد سال بعد هم خواننده ای نیافت ، زیرا کمتر کسی حاضر بود مطالب عجیب آن را درباره خدایان سرخپوستان امریکای جنوبی و آداب و سنن مربوط به آنها را بپذیرد و باور کند . باستانشناسان بزرگ جهان نیز در اواخر قرن نوزدهم  و اوایل قرن بیستم ، بیشتر به فکر کشف آثار تمدنهایی از یونان ، روم و مصر بودند و توجهی به اعماق جنگلهای آمریکای جنوبی نداشتند .
اما سرانجام یک نفر پیدا شد که کتاب کشیش دیه گودولاندا را بخواند و اطمینان پیدا کند که مطالب آن حقایقی از گذشته های دور است . او ، یک جوان آمریکایی به نام " ادوارد تامسون " بود که شیفته ماجراهای نوشته شده در آن کتاب شد و با خود عهد بست که روزی به کشور مکزیک و شهر یوکاتان برود و تمدن مایا را کشف کند ! مهمترین قدم در این راه ، یافتن آثار و بقایای شهر چی چن ایتزا در قلب جنگلهای مکزیک بود .
تامسون از خود پرسید : " چی چن ایتزا " چیست ؟
این کلمه بسیار قدیمی در زبان سرخپوستان مایا بود . تامسون سرانجام کشف کرد که  " ایتزا " لقب فرمانروایان قوم مایا بوده و چی چن به معنای " دهانه چاه " است . او نتیجه گرفت که در شهر چی چن ایتزا چاههایی بوده که در زندگی ساکنان شهر اهمیت بسیار داشته است ،آن قدر که مراقبت از ان چاهها به فرمانروایان و حکمرانان سپرده می شده است .
دیه گو دو لاندا نیز در کتاب خود به وجود این چاهها اشاره کرده  واز گودال عمیقی نام برده بود که در اعتقاد مردم مایا به " خدای باران " تعلق داشت  و آن را " چاه قربانی می نامیدند " . به نوشته او ، مردم  مایا خدای باران را " یوم چاک " می گفتند و معتقد بودند که یوم چاک در اعماق آن گودال عمیق و در لابه لای آن آبهای سرد و زلال ان زندگی می کند . او اگر چه اژدهایی بود به شکل یک مار بزرگ که بدنی پوشیده از پر اشت ، اما به قدری نازک طبع و لطیف بود که اگر غمگین می شد ، قحطی به بار می آورد و مزرعه های ذرت را ، که غذای اصلی قوم مایا بود ، از بی آبی خشک و نابود می کرد ! .
رضایت خاطر یوم چاک زمانی فراهم می شد که پیروانش هدایایی برای او به درون چاه می ریختند . کاهنان معبد بزرگ می گفتند که بهترین هدیه برای یوم چاک ، قربانی کردن دوشیزه ای از میان دختران قوم و افکندن او به عنوان عروس باران به " چاه قربانی " بود .
اما نگاهی به مراسم عروس باران
 ماههاست که قطره ای باران از آسمان فرو نریخته و مزارع ذرت در حال نابودی است ، زمین تشنه و خشک است . دعاهای مردم به نتیجه نمی رسد . کاهنان معبد بزرگ می گویند که خدای باران - یوم چاک - از انها راضی نیست . باید هدیه ای تقدیم او کنند تا شادمان شود و ابرها را فرمان دهد از هر سو بیایند و ببارند !
به دعوت کاهن بزرگ ، گروه گروه مردم، شبانه از هر سو به چی چن ایتزا می آیند و با هدایایی خود پیرامون معبد بزرگ حلقه می زنند . با بر آمدن افتاب ، مراسم آغاز می شود . کاهنان در یک صف ، در حال خواندن ورد و دعا از پله های معبد بزرگ پائین می ایند . طبلها در دو سوی جاده سنگفرشی که به چاه قربانی ختم می شود ، به ترتیبی خاص می نوازند و مردم آوازی بر لب دارند . پشت سر صف کاهنان ، دویزه ای آراسته با پارچه هایی زیبا و جواهرات گرانبها روی تخت روانی که بر دوش مردان قوی هیکل قبیله قرار دارد ، دراز کشیده است و با چهره ای رنگ پریده و چشمانی لبریز از اشک ، به عاقبت شوم و هولناک خود می اندیشد . او ، عروس باران و هدیه مردم به یوم چاک است که به زودی باید در چاه قربانی سرنگون شود !
پشت سر عروس باران ، جادو گران در حالی که ماسک حیوانات مختلف را به چهره زده و پوست بدن خود را رنگ آمیزی کرده اند ، در حال پایکوبی و دست افشانی جلو می ایند .
در صف بعد بزرگان قوم با لباسهای با شکوه و گردنبند های درخشان قدم بر می دارند و در پی آنها ، غلامان با ظرف های پر از هدیه حرکت می کنند . این هدیه ها ، جهیزیه عروس باران است که همراه او به درون چاه قربانی ریخته خواهد شد .
دیری نمی گذرد که این کروان بزرگ و پر سر و صدا به نزدیکی چاه می رسد . به اشاره کاهن بزرگ ، طبلها از نواختن با ز می مانند . مردمی که سرود می خواندند و دعا می کردند ، ساکت می شوند . غلامان ، با ظرفهای هدیه پیش می ایند  و انها را به درون چاه می افکنند .

اکنون، نوبت عروس باران است . تخت روان به اهستگی پیش می اید  و از روی دوش مردان بر روی زمین قرار می گیرد . عروس باران از وحشت نیم خیز می شود . دو مرد قوی هیکل ، بازوان او را از دو طرف می گیرند و بلند می کنند . از شدت وحشت د ر پاهای دوشیزه نگون بخت نیرویی برای راه رفتن نیست . او را تقریبا کشان کشان به لبه چاه می اورند و دریک آن ، همچون پر کاه به فضای مقابل پرتاب می کنند . عروس باران جیغ جگر خراشی از دل بر می آورد و لحظه ای بعد به میان ابهای سرد می افتد و پس از آن که چند غوطه می خورد ، از نظرها ناپدید می شود . در این حال ، فریاد خوشحالی و رضایت از مردم بلند
می شود و مراسم به پایان می رسد . "
این داستان هولناک را که دیه گو در کتاب خود از مراسم مایا ها نوشته بود کسی به آن صورت باور نکرد ، اما تامسون پذیرفت که این داستان بر اساس واقعیت نوشته شده و براستی قوم مایا روزگاری چنین آداب ورسومی داشته است .
منبع : medjai.anzaliblog.com برگرفته از کتاب کاوش در گذشته


ویدیو مرتبط :
رازهای تمدن مایا

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

10 حقیقت جالب در مورد تمدن اسرارآمیز مایا!! (+تصاویر)



مایا,تمدن اسرارآمیز مایا,قوم مایا, تقویم مایا,تقویم قوم مایا

10 حقیقت جالب در مورد تمدن اسرارآمیز مایا!! (+تصاویر)
گفته شده که مایاها تمدنی نیمه آمریکایی هستند که تنها با خط کاملا پیشرفته پیش از کلمبیایی شناخته می‌شدند، در زمینه هنر، معماری و تجهیزات نجومی ‌و ریاضیات نیز شهرت داشتند. تصورات اشتباه خیلی زیادی در مورد تمدن مایا وجود دارد و این فهرست مطمئنا خط بطلانی بر حداقل یک یا دو مورد از این اشتباهات خواهد کشید. علاوه براین در این متن حقایقی که شما هیچ وقت در مورد تمدن مایا نمی‌دانستید در اختیارتان می‌گذاریم.
1. راز باستانی

مایا,تمدن اسرارآمیز مایا,قوم مایا, تقویم مایا,تقویم قوم مایا

 حقیقت: هیچ کس واقعا نمی‌داند که چه چیزی باعث نابودی فرهنگ مایا شد.
به خاطر دلایلی که هنوز هم مورد بحث اند، مناطق اصلی زندگی مایا که در سطحی پایینتر از زمین اصلی قرار داشت به مرور و در طول قرون 8 و نهم شیب بیشتری پیدا کرد و پس از آن کم کم رو به نابودی رفت. این ادعا با نوشته‌های تاریخی و سازه‌های معماری در مقیاس بزرگ پیوند دارد.

تئوریهای غیر اکولوژی در مورد نابودی مایا به چندین زیر گروه در یک رده، مثل زیاد شدن جمعیت، تاراج خارجیها، شورش و طغیانهای محلی و فروپاشی مسیرهای تجاری  دسته بندی می‌شوند. فرضیه‌های اکولوژی شامل حوادث طبیعی، ‌بیماریهای واگیردار و تغییرات آب و هوایی می‌شوند. حالا دلیل و شاهدی دال بر افزایش جمعیت اضافه بر ظرفیت محیط بوده که موجب فرسودگی پتانسیل‌های زراعتی و شکار بیش از اندازه حیوانات می‌شده و همین عامل نابودی تمدن مایا را تضمین می‌کرده است. برخی از محققین به تازگی استدلال کردند که خشکسالی 200 ساله شدید و سختی منجر به سقوط و فروپاشی تمدن مایا شده است.
 2. زندگی ادامه دارد...

مایا,تمدن اسرارآمیز مایا,قوم مایا, تقویم مایا,تقویم قوم مایا

حقیقت: تقویم مایایی پایان جهان را پیشگویی نمی‌کند.
اول از همه اینها باید بگوییم که مایاها فقط یک تقویم ندارند بلکه آنها تقویمهایی دارند که با هم ارتباط دارند. در افسانه‌هایی گفته شده که در این تقویم long count  (که در بالا آورده شده) زمان به پایان رسیدن جهان مشخص شده است.
طبق افسانه‌های مایا ما در جهان چهارم یا جهان «آفرینش» که در افسانه‌ها ازش صحبت شده زندگی می‌کنیم. در تقویم long count آخرین خلق یا آفرینش در 12.19.19.17.19 به پایان می‌رسد. که این سلسله مراتب دوباره در 20 دسامبر 2012 اتفاق می‌افتد. طبق این گفته مایاها الان زمان جشن بزرگ به خاطر رسیدن به انتهای چرخه آفرینش فرا رسیده است.

این سخن به معنی رسیدن به پایان جهان نیست بلکه منظور از این جمله شروع یک عصر جدید است. مگر 31 دسامبر هر سال پایان جهان محسوب می‌شود؟ خیر- ما در این روز وارد سال جدیدی می‌شویم. این مساله شبیه دوره‌های آفرینشی تمدن مایاست. درحقیقت مایاها ارجاعهای زیادی به تاریخهایی دارند که بعدها در سال 2012 رخ می‌دهد. در حقیقت نظریه پایان یافتن جهان در سال 2012 (باتوجه به افسانه مایایی) را اولین بار خوزه آرگیولس سال 1987 در کتابش به نام The Mayan Factor: Path Beyond Technology مطرح کرد.
 3. آخرین قلمرو حکومتی مایا

مایا,تمدن اسرارآمیز مایا,قوم مایا, تقویم مایا,تقویم قوم مایا

 حقیقت: آخرین حکومت تمدن مایا تا سال 1697 وجود داشت.
شهر جزیره‌ای  تایاسال مکان آخرین پادشاهی مستقل تمدن مایا محسوب می‌شد و برخی از کشیشان اسپانیایی تا سال 1969 با مسالمت و آرامش آخرین پادشاه ایتزا یعنی کانک Canek را ملاقات و موعظه می‌کردند. پادشاهی ایتزا بالاخره در  13 مارچ 1697 تسلیم اسپانیایی‌ها شد.  حالا مصنوعات و بناهای باستانی در چیچن ایتزا که همه ما می‌شناسیم، در این آخرین منطقه خودمختار واقع شده است. قابل توجه اینکه بیشتر زمینهایی که این مکانهای باستانی در آنجا واقع شده، جزو زمینهای خصوصی یک خانوده محسوب می‌شود، درحالیکه دولت آنها را متعلق به خود و درحقیقت خود را اداره کننده این مکانها می‌داند.
 4. سونا

مایا,تمدن اسرارآمیز مایا,قوم مایا, تقویم مایا,تقویم قوم مایا

حقیقت: مایاها از سونا استفاده می‌کردند!
حمامهای آرامش بخش یا zumpul-ché جایی بود که مردم مایایی زمان باستان خودشان را در آنجا تطهیر و شستشو می‌کردند. این حمامها خیلی شبیه سونای امروزی و ساختاری، دیوارهای سنگی و سرپوشیده داشت همراه با یک دریچه یا سوراخ کوچک در قسمت سقف. آبی که از صخره‌های سنگین وارد اتاق می‌شد تولید بخار کرده و این روند شرایطی فراهم می‌کرد که تمام ناپاکیها و کثیفیها نابود شود. پادشاهان مایا عادت داشتند بعد از ملاقاتهایشان حمام سونا بگیرند تا احساس سرزندگی و همچنین پاکی داشته  باشند.
5. Ball Courts

مایا,تمدن اسرارآمیز مایا,قوم مایا, تقویم مایا,تقویم قوم مایا

حقیقت: مایاها ball court را به عنوان محلی برای بازی کردن می‌ساختند.
بازیهای توپی Mesoamerica ورزشی با انجمنهای آیینی بود که مردم پیش-کلمبیایی بالغ بر 3000 سال از این ورزش استقبال می‌کردند. در طول دوره ای هزار ساله انواع مختلفی از این بازی در سرزمینهای مختلف وجود داشته و هنوز یک نمونه مدرن از این بازی به نام ulama در معدودی از مکانها  و بین افراد بومی ‌طرفدار دارد.

Ballcourts مکانهایی عمومی ‌بودند که برای حوادث مهم فرهنگی و فعالیتهای آیینی مثل جشنواره‌ها و اجراهای موسیقی مورد استفاده قرار می‌گرفتند. این مکان از سراشیبی‌های پله دار تشکیل می‌شد که به صحن مراسم یا پرستشگاه‌های کوچک منتهی می‌شد، ball court‌ها شبیه حرف “I” بود که تقریبا در تمام شهرهای کوچک مایا یافت می‌شد.
 6. مواد مخدر

مایا,تمدن اسرارآمیز مایا,قوم مایا, تقویم مایا,تقویم قوم مایا

حقیقت: مایاها از مسکن و مواد مخدر استفاده می‌کردند.
مردم مایا در مراسم مذهبی‌شان به طور مرتب از داروهای توهم زا استفاده می‌کردند (که از مواد طبیعی تهیه می‌شد)، اما در زندگی روزمره‌شان نیز برای تسکین درد نیز از این مواد استفاده می‌کردند. معمولا  از گیاهانی مثل peyote، نیلوفر، بعضی از قارچها، تنباکو و گیاهان دیگر برای ساختن نوشیدنی‌های الکی استفاده می‌کردند. علاوه براین همانطوری که در شعرهای مایایی گفته شده و بر سنگها تراشیده شده؛ آنها از برای جذب سریعتر و تاثیرگذاری بیشتر مواد مخدر، داروی مایع و آیینی را به خودشان (از راه مقعد مانند عمل تنقیه)  تزریق می‌کردند. در بالا تصویر مجسمه مایایی را می‌بینید که از تزریق این مایع به بدنش لذت می‌برد!
7. قربانیان

مایا,تمدن اسرارآمیز مایا,قوم مایا, تقویم مایا,تقویم قوم مایا

حقیقت: بعضی از افراد مایا هنوز هم قربانی و خونریزی دارند
قربانی کردن انسان برای اهداف مذهبی و یا پزشکی یکی از موضوعاتی است که اکثر مردم در مورد مایاها می‌دانند- اما آنچه اغلب مردم نمی‌دانند این است که آنها هنوز هم قربانی می‌کنند. اما هیجان زده نشوید! الان خون مرغ جای خون انسان را گرفته است. امروز هنوز هم اقوام مایا سنتهای آیینی اجدادشان را حفظ کرده اند. آیین نماز و دعا، هدایا، قربانی‌های خونی (که الان مرغها جای انسان را گرفته اند)، رقصها، مهمانی‌ها، و نوشیدنی‌های آیینی هنوز هم از رسومات دینی و سنتی آنها محسوب می‌شود.
8. دکترهای عالی

مایا,تمدن اسرارآمیز مایا,قوم مایا, تقویم مایا,تقویم قوم مایا

 حقیقت: مایاها روشهای درمانی بسیار خوب و جالبی دارند.
سلامت و علم پزشکی در میان مایای باستانی ترکیب پیچیده ای از ذهن، بدن، مذهب، مراسم آیینی و دانش محسوب می‌شد. مهم‌تر از همه اینها کسانی برای وظایف پزشکی انتخاب می‌شدند که آموزشهای عالی و درستی دیده بودند. این مردان «شامان» نامیده می‌شدند و به عنوان واسطه ای بین دنیای فیزیکی و دنیای معنوی عمل می‌کردند.

آنها برای رسیدن به هدفشان یعنی شفا بخشیدن بیماران، و پیش‌بینی کردن و کنترل کردن حوادث فوق طبیعی تمرین جادوگری هم می‌کردند. از زمانیکه دانش پزشکی شدیدا با جادوگری و مذهب غرابت پیدا کرد، برای شامانها هم بسیار ضروری و واجب بود که مهارتهای پزشکی و دانش خود را توسعه بخشند. معروف بود که مایاها زخمها را با موی انسان بخیه می‌زدند، شکستگی استخوان را درمان می‌کردند و حتی در زمنیه جراحی دندان هم مهارت داشتند از سولفید آهن برای پر کردن دندان استفاده می‌کردند و ابزارهای جراحی می‌ساختند.
 9. دوران کودکی مایا

مایا,تمدن اسرارآمیز مایا,قوم مایا, تقویم مایا,تقویم قوم مایا

حقیقت: مایاها به زیبایی و تربیت بچه‌هایشان اهمیت می‌دادند
مایاها همواره آرزو داشتند بچه‌هایشان تواناهایی جسمی‌ غیرطبیعی داشته باشند. برای مثال در سنین خردسالی تخته‌هایی را روی پیشانی بچه‌ها محکم فشار می‌دادند تا پیشانی پهنی داشته باشند. یکی دیگر از معیارهای زیبایی برای بچه‌های مایا چپ بودن چشمها محسوب می‌شد!

بنابراین پدر و مادرها برای رسیدن به این هدف اشیائی را جلوی چشمهای نوزاد تازه به دنیا آمده آویزان کرده و آن را تکان داده تا بر اثر مداوت و تکرار این عمل چشمهای بچه دیگر برای همیشه چپ بشود!!
حقیقت جذاب دیگر در مورد کودکان مایا این است که بیشتر آنها را بر اساس روزی که در آن به دنیا می‌آمدند نام گذاری می‌کردند. هر روز سال برای بچه‌های پسر و دختر و والدین اسم خاصی داشت و ازشان انتظار می‌رفت که این سنت را انجام دهند.
 10. فرهنگی که ادامه دارد...

مایا,تمدن اسرارآمیز مایا,قوم مایا, تقویم مایا,تقویم قوم مایا

حقیقت: هنور افراد زیادی از تمدن مایا در مناطق خاص خودشان زندگی می‌کنند
درحقیقت بالغ بر 7 میلیون مایایی در مناطق خاصی زندگی می‌کنند، تعداد زیادی از آنها نیز طوری زندگی می‌کنند تا بتوانند آنچه از میراث فرهنگی برایشان باقیمانده را حفظ کنند. بعضی از آنها به طور کامل با فرهنگ مدرن منطقه ای که در آن زندگی می‌کنند خودشان را وفق داده اند، در حالیکه دیگران زندگی ویژه سنتی و باستانی خود را ادامه می‌دهند و اغلب اوقات به یکی از زبانهای مایایی به عنوان زبان اول صحبت می‌کنند.

بیشترین جمعیت از افراد مایا در ایالتها و شهرهای مکزیک مثل Yucatán، Campeche، Quintana Roo، Tabascoو Chiapas، و در بعضی کشورهای آمریکای مرکزی مثل Belize، گوآتمالا و قسمتهای غربی هوندوراس و الساوادور پراکنده اند. و جالب است بدانید امکان دارد بعضی از کلمات مثل shark به معنی کوسه و cocoa به معنی کاکائو از زبان مالایی گرفته شده باشند. حالا برایتان یک جمله مالایی را می‌نویسیم تا اگر با یک مالایی برخورد کردید  حداقل بتوانید یک جمله صحبت کنید!
در زبان Yucatec مالایی جمله Jach Dyos b’o'otik برای تشکر کردن به کار می‌رود و معنی آن می‌شود "ازت متشکرم"
 منبع:seemorgh.com
 ترجمه:مریم محبعلی‌نژاد